ترجمة معاني القرآن الكريم - الترجمة الفارسية - تفسير السعدي * - فهرس التراجم


ترجمة معاني سورة: ابراهيم   آية:

سورة ابراهيم - سوره ابراهيم

الٓرٰ ۫— كِتٰبٌ اَنْزَلْنٰهُ اِلَیْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمٰتِ اِلَی النُّوْرِ ۙ۬— بِاِذْنِ رَبِّهِمْ اِلٰی صِرَاطِ الْعَزِیْزِ الْحَمِیْدِ ۟ۙ
خداوند متعال خبر می‌دهد که او کتابی بر پیامبرش محمد صلی الله علیه وسلم فرو فرستاده است تا مردم را از تاریکی‌های جهالت و کفر و اخلاق زشت و انواع گناهان به سوی نور دانش و ایمان و اخلاق نیکو بیرون آورد. ﴿بِإِذۡنِ رَبِّهِمۡ﴾ به حکم پروردگارشان. یعنی آنچه را که خداوند دوست دارد، جز با اراده و یاری او نمی‌توانند به دست بیاورند. و این، تحریک و تشویق بندگان است بر کمک گرفتن از پروردگارشان. پس نوری را که این کتاب آنها را به سوی آن راهنمایی می‌نماید، تفسیر نموده و می‌فرماید: ﴿إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡحَمِيدِ﴾ به سوی راه [خداوند] پیروزمند ستوده؛ یعنی به سوی راهی که انسان را به خدا و بهشت الهی می‌رساند، و مشتمل بر علم و آگاهی از حق و عمل کردن به آن است. ذکر کردنِ ﴿ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡحَمِيدِ﴾ بعد از بیان راهی که انسان را به خدا می‌رساند، به خاطر دو چیز است؛ یکی اشاره باشد به اینکه هرکس آن راه را درپیش گیرد، به واسطۀ قدرت الهی قوی و نیرومند می‌گردد، گرچه جز خداوند هیچ یاوری نداشته باشد؛ و در همۀ کارهایش، خوب و ستودنی است و سرانجام نیکو خواهد داشت.
التفاسير العربية:
اللّٰهِ الَّذِیْ لَهٗ مَا فِی السَّمٰوٰتِ وَمَا فِی الْاَرْضِ ؕ— وَوَیْلٌ لِّلْكٰفِرِیْنَ مِنْ عَذَابٍ شَدِیْدِ ۟ۙ
دیگر اینکه راه خدا، بزرگ‌ترین دلیل است بر اینکه خداوند صفت‌های کمال و جلال را دارد، و کسی که این راه را برای بندگانش قرارداده است، در کارها و گفتارها و فرمان‌هایش نیرومند و ستوده می‌باشد، و او خداوند و معبودی است که با انواع عبادت‌ها که هر کدام منزلی از منازل صراط مستقیم هستند، مورد پرستش قرار می‌گیرد. و همچنان‌که مالک آسمان‌ها و زمین است؛ اوست که می‌آفریند و روزی می‌دهد و امور زمین و آسمان را تدبیر می‌نماید، به همان شیوه مالک بندگان است و آنان را به انجام احکام دینی فرمان می‌دهد، چون آنها ملک او هستند و شایستۀ او نیست که بندگانش را بدون هدف رها ‌نماید. پس از آنکه دلیل و برهان را بیان کرد، به سرنوشت کسانی پرداخت که از او فرمان نمی‌برند، و فرمود: ﴿ وَوَيۡلٞ لِّلۡكَٰفِرِينَ مِنۡ عَذَابٖ شَدِيدٍ ﴾و وای بر کافران از عذاب سختی که پیش رو دارند! که اندازۀ آن قابل سنجش، و شدتِ آن قابل توصیف نیست. سپس آنان را این‌گونه توصیف نمود:
التفاسير العربية:
١لَّذِیْنَ یَسْتَحِبُّوْنَ الْحَیٰوةَ الدُّنْیَا عَلَی الْاٰخِرَةِ وَیَصُدُّوْنَ عَنْ سَبِیْلِ اللّٰهِ وَیَبْغُوْنَهَا عِوَجًا ؕ— اُولٰٓىِٕكَ فِیْ ضَلٰلٍۢ بَعِیْدٍ ۟
﴿ٱلَّذِينَ يَسۡتَحِبُّونَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا عَلَى ٱلۡأٓخِرَةِ﴾ کسانی هستند که زندگی دنیا را بر زندگی آخرت ترجیح می‌دهند، بنابراین به زندگانی دنیا؛ دل بسته و به آن راضی شده و انس گرفته؛ و از جهان و سرای آخرت، غافل مانده‌اند. ﴿وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ﴾ و مردم را از راه خدا، که برای بندگانش قرار داده و در کتاب‌هایش و بر زبان پیامبرانش آن را بیان کرده است، باز می‌دارند. پس ایشان به مخالفت و مبارزه با پروردگارشان برخاسته‌اند، ﴿وَيَبۡغُونَهَا عِوَجًا﴾ و می‌خواهند راه خدا را نادرست و کج بنمایانند، و می‌کوشند آن را زشت و ناپسند نشان دهند تا مردم را از آن گریزان و متنفر گردانند. اما خداوند، جز اینکه نور خویش را کامل کند، چیزی دیگر را نمی‌پذیرد هرچند برای کافران ناخشنود باشد. ﴿أُوْلَٰٓئِكَ﴾ کسانی که صفتشان بیان شد، ﴿فِي ضَلَٰلِۢ بَعِيدٖ﴾ در گمراهی دور و درازی هستند؛ چون خود گمراه شده، و دیگران را نیز گمراه نموده، و با خدا و پیامبرش مخالفت کرده‌اند. پس چه گمراهی بزرگ‌تر و ژرف‌تر از این وجود دارد؟! ولی مؤمنان، برعکس اینها، به خدا و آیات او ایمان می‌آورند، و آخرت را بر زندگی دنیا ترجیح می‌دهند، و مردم را به اندازۀ توان خود به راه خدا دعوت می‌کنند، و آن را زیبا ارائه داده و مستحکم و مستقیم می‌نمایانند.
التفاسير العربية:
وَمَاۤ اَرْسَلْنَا مِنْ رَّسُوْلٍ اِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهٖ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ ؕ— فَیُضِلُّ اللّٰهُ مَنْ یَّشَآءُ وَیَهْدِیْ مَنْ یَّشَآءُ ؕ— وَهُوَ الْعَزِیْزُ الْحَكِیْمُ ۟
و این لطفِ خداوند نسبت به بندگانش است که هیچ پیامبری را نفرستاده است، ﴿إِلَّا بِلِسَانِ قَوۡمِهِۦ لِيُبَيِّنَ لَهُمۡ﴾ مگر اینکه به زبان قوم خودش سخن گفته است تا آنچه را که بدان نیاز دارند، برایشان بیان کند و بتوانند آنچه را که پیامبرشان آورده است، بیاموزند؛ زیرا اگر پیامبر به غیر از زبان آنان سخن می‌گفت، می‌بایست زبانی را که پیامبر بدان سخن می‌گفت، یاد بگیرند، و آنگاه سخنان او را می‌فهمیدند. پس وقتی پیامبر، آنچه را که مردم بدان دستور داده شده‌اند و یا از آن نهی شده‌اند، بیان کند، حجت و دلیل خدا برآنان اقامه می‌شود. ﴿فَيُضِلُّ ٱللَّهُ مَن يَشَآءُ وَيَهۡدِي مَن يَشَآءُ﴾ سپس خداوند هرکس را که بخواهد، گمراه می‌سازد؛ همان‌هایی که هدایت را نپذیرفته و منقاد آن نشده‌اند. و هرکس را که بخواهد، هدایت می‌کند؛ همان کسانی که رحمت خویش را به آنان اختصاص داده است. ﴿وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ﴾ و او نیرومند و فرزانه است. ازجمله نیرومندی و قدرت او، این است که تنها او هدایت می‌نماید و گمراه می‌سازد؛ و دل‌ها را به هر سو که بخواهد، می‌گرداند. و از جمله حکمت الهی، این است که هدایت نمودن و گمراه ساختن را درجایگاه مناسب آن قرار می‌دهد؛ یعنی هرکس که شایستگی هدایت یافتن را داشته باشد، هدایت می‌کند؛ و هرکس که شایستگی هدایت را نداشته باشد، گمراه می‌سازد. از این آیۀ کریمه استنباط می‌شود که آموزش و یادگیری علوم عربی که سبب روشن شدن مفهوم سخن خدا و پیامبر می‌شود، امری مطلوب و مورد پسند خداوند می‌باشد؛ زیرا آنچه خداوند بر پیامبرش نازل نموده است، جز به وسیلۀ این علوم درک نمی‌شود، مگر در شرایطی که مردم به این علم نیاز نداشته باشند و این وقتی است که عربی را تمرین کرده و از دوران کودکی با فراگیری این زبان آشنا شوند، و تبدیل به ملکۀ آنها گشته و به آن خوی بگیرند. پس در این هنگام، نیازی نیست که برای یادگیری آن وقت و زمانی را صرف کنند. و آنها صلاحیت خواهند داشت تا کلام خدا و پیامبرش را مستقیماً بفهمند، آن طور که اصحاب آن را فهم کردند.
التفاسير العربية:
وَلَقَدْ اَرْسَلْنَا مُوْسٰی بِاٰیٰتِنَاۤ اَنْ اَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمٰتِ اِلَی النُّوْرِ ۙ۬— وَذَكِّرْهُمْ بِاَیّٰىمِ اللّٰهِ ؕ— اِنَّ فِیْ ذٰلِكَ لَاٰیٰتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُوْرٍ ۟
خداوند متعال خبر می‌دهد که موسی را با معجزه و نشانه‌های بزرگش فرستاد که بر راست بودن و صحت آنچه او آورده بود، دلالت می‌نمود؛ و او را به انجام دادن چیزی مأمور کرد که پیامبرش محمد صلی الله علیه وسلم و سایر پیامبران را بدان فرمان داده بود: ﴿أَنۡ أَخۡرِجۡ قَوۡمَكَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ﴾ که قوم خویش را از تاریکی‌ها به سوی نور بیرون آور؛ یعنی از تاریکی‌های جهالت و کفر و فروع آن، به سوی نور علم و ایمان و توابع آن. ﴿وَذَكِّرۡهُم بِأَيَّىٰمِ ٱللَّهِ﴾ و نعمت و احسانی که خداوند نسبت به آنان ارزانی داشته، و روزهای سختی که بر کافران سپری شده است را، به آنان یادآوری کن تا سپاسگزار نعمت‌هایش باشند، و از عذاب او بپرهیزند. ﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ﴾ بی‌گمان در این روزهای الهی که بر بندگان سپری شده است، ﴿لَأٓيَٰتٖ لِّكُلِّ صَبَّارٖ شَكُورٖ﴾ برای هر شکیبای سپاسگزاری نشانه‌هاست؛ یعنی کسانی که در سختی‌ها و تنگدستی و ناخوشی، شکیبایی می‌ورزند؛ و در دوران برخورداری از خوشی و نعمت، شکرگزارند.
التفاسير العربية:
وَاِذْ قَالَ مُوْسٰی لِقَوْمِهِ اذْكُرُوْا نِعْمَةَ اللّٰهِ عَلَیْكُمْ اِذْ اَنْجٰىكُمْ مِّنْ اٰلِ فِرْعَوْنَ یَسُوْمُوْنَكُمْ سُوْٓءَ الْعَذَابِ وَیُذَبِّحُوْنَ اَبْنَآءَكُمْ وَیَسْتَحْیُوْنَ نِسَآءَكُمْ ؕ— وَفِیْ ذٰلِكُمْ بَلَآءٌ مِّنْ رَّبِّكُمْ عَظِیْمٌ ۟۠
همانا از طریق روزهای [خوش و ناخوشی که] خدا [بر آنان آورده بود] بر کمال قدرت و احسان فراگیر و کمال عدالت و حکمت خدا استدلال می‌شود.بنابراین موسی دستور پروردگارش‌را اطاعت نمود، و نعمت‌هایی‌را که خداوند به آنان داده بود، به آنان گوشزد کرد و گفت: ﴿ٱذۡكُرُواْ نِعۡمَةَ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ﴾ با دل و زبانتان نعمت‌های خدارا بر خویشتن یاد کنید. ﴿إِذۡ أَنجَىٰكُم مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ يَسُومُونَكُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ﴾ آنگاه که شمارا از فرعونیان نجات داد که بدترین و سخت‌ترین عذاب‌را به شما می‌رساندند، و آن‌را این‌گونه تفسیر نمود: ﴿ وَيُذَبِّحُونَ أَبۡنَآءَكُمۡ وَيَسۡتَحۡيُونَ نِسَآءَكُمۡ﴾ و پسرانتان‌را سر می‌بریدند و دخترانتان‌را زنده نگاه ‌داشته و آنهارا نمی‌کشتند. ﴿وَفِي ذَٰلِكُم﴾ و در این [امر که عبارت است از] نجات دادن شما از عذاب، ﴿بَلَآءٞ مِّن رَّبِّكُمۡ عَظِيمٞ﴾ نعمت بزرگی است از جانب پروردگارتان. یا به عبارت دیگر این عـذابی که شـما از جانب فرعـون و گروهش بدان مبتلا شدید، آزمایش بزرگی از جانب خداوند بود تا روشن سازد که آیا پند می‌پذیرید یا نه؟
التفاسير العربية:
وَاِذْ تَاَذَّنَ رَبُّكُمْ لَىِٕنْ شَكَرْتُمْ لَاَزِیْدَنَّكُمْ وَلَىِٕنْ كَفَرْتُمْ اِنَّ عَذَابِیْ لَشَدِیْدٌ ۟
موسی با تحریک و تشویق نمودن آنان بر سپاسگزاری نعمت‌های خداوند، به آنان فرمود: ﴿وَإِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّكُمۡ﴾ و به یاد آورید آنگاه که پروردگارتان اعلام کرد و وعده داد که، ﴿لَئِن شَكَرۡتُمۡ لَأَزِيدَنَّكُمۡ﴾ اگر سپاسگزاری کنید و شکر نعمت‌هایم را به جای آورید، نعمت خود را بر شما افزون می‌کنم و شما را از نعمت‌های خویش بیشتر بهره‌مند می‌سازم. ﴿لَئِن كَفَرۡتُمۡ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٞ﴾ و اگر کفر بورزید، بی‌گمان عذاب من بسیار سخت است. و از جملۀ عذاب الهی، این است که نعمتی را که به آنها بخشیده است، از دست آنان بگیرد. و شکر نعمت؛ یعنی اینکه آدمی قلباً به نعمت‌های خدا اعتراف کند، و خدا را به خاطر آن ستایش نماید، و آنها را در راه خشنودی خداوند متعال صرف کند. و کفر نعمت، برعکس این است.
التفاسير العربية:
وَقَالَ مُوْسٰۤی اِنْ تَكْفُرُوْۤا اَنْتُمْ وَمَنْ فِی الْاَرْضِ جَمِیْعًا ۙ— فَاِنَّ اللّٰهَ لَغَنِیٌّ حَمِیْدٌ ۟
﴿وَقَالَ مُوسَىٰٓ إِن تَكۡفُرُوٓاْ أَنتُمۡ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا﴾ و [به یاد آورید آنگاه که] موسی گفت: اگر شما و تمامی کسانی که در روی زمین به‌سر می‌برند همگی کفر بورزید، هرگز نمی‌توانید کمترین زیانی را به خدا برسانید. ﴿فَإِنَّ ٱللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ﴾ زیرا خداوند بی‌نیاز و ستوده است. پس انجام طاعت و عبادت، بر پادشاهی او نمی‌افزاید؛ و نافرمانی و عصیان، چیزی از سلطنت وی نمی‌کاهد. و او کاملاً بی نیاز است، و در ذات و اسما و صفات و کارهایش ستوده است، و تمام صفت‌های خوب و کمال را داراست، و تمام نام‌های نیک و کارهای زیبا از آن اوست.
التفاسير العربية:
اَلَمْ یَاْتِكُمْ نَبَؤُا الَّذِیْنَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوْحٍ وَّعَادٍ وَّثَمُوْدَ ۛؕ۬— وَالَّذِیْنَ مِنْ بَعْدِهِمْ ۛؕ— لَا یَعْلَمُهُمْ اِلَّا اللّٰهُ ؕ— جَآءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنٰتِ فَرَدُّوْۤا اَیْدِیَهُمْ فِیْۤ اَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوْۤا اِنَّا كَفَرْنَا بِمَاۤ اُرْسِلْتُمْ بِهٖ وَاِنَّا لَفِیْ شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُوْنَنَاۤ اِلَیْهِ مُرِیْبٍ ۟
خداوند متعال بندگانش‌را بیم می‌دهد، و به بیان عذاب‌هایی می‌پردازد که برامت‌های تکذیب‌کننده وارد کرده است، آنگاه که پیامبرانشان به نزد آنها آمدند، اما آنان‌را تکذیب کردند، و خداوند در همین دنیا آنهارا به عذابی که مردم آن‌را دیده و شنیده‌اند، گرفتار نمود. پس فرمود: ﴿أَلَمۡ يَأۡتِكُمۡ نَبَؤُاْ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ قَوۡمِ نُوحٖ وَعَادٖ وَثَمُودَ﴾ آیا خبر کسانی که پیش از شما بودند، مانند قوم نوح و ثمود و عاد که خداوند داستانشان‌را در کتابش بیان نموده و آن‌را شرح داده است، به شما نرسیده است؟! ﴿وَٱلَّذِينَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ لَا يَعۡلَمُهُمۡ إِلَّا ٱللَّهُ﴾ و کسان دیگری که پس از ایشان آمدند، و چون زیاد بودند سرگذشت آنان از میان رفته است، و کسی جز خدا آن‌را نمی‌داند. پس اینان همه ﴿جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ﴾ پیامبرانشان با دلایلی روشن که بر راستی آنچه آورده بودند دلالت می‌نمود، به نزدشان آمدند؛ و خداوند هیچ پیامبری‌را نفرستاده مگر اینکه به او نشانه‌ها و معجزاتی داده است که انسان‌ها با مشاهدۀ چنان معجزاتی ایمان می‌آورند. پس هنگامی که پیامبرانشان با معجزات و دلایل روشن به نزدشان آمدند، فرمان نبردند، بلکه با خود بزرگ بینی آن‌را رد نمودند. ﴿فَرَدُّوٓاْ أَيۡدِيَهُمۡ فِيٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ﴾ و دستانشان را در دهان‌هایشان نهادند؛ یعنی به آنچه که پیامبران آورده بودند، ایمان نیاوردند و لب به سخنی نگشودند که بر ایمانشان دلالت نماید. همچنان‌که خداوند فرموده است: ﴿يَجۡعَلُونَ أَصَٰبِعَهُمۡ فِيٓ ءَاذَانِهِم مِّنَ ٱلصَّوَٰعِقِ حَذَرَ ٱلۡمَوۡتِ﴾ انگشتان خود را از [نهیب] آذرخش [و] بیم مرگ، در گوش‌هایشان فرو می‌برند. ﴿وَقَالُوٓاْ﴾ و به صراحت به پیامبران گفتند: ﴿إِنَّا كَفَرۡنَا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ وَإِنَّا لَفِي شَكّٖ مِّمَّا تَدۡعُونَنَآ إِلَيۡهِ مُرِيبٖ﴾ بدون شک ما به آنچه که بدان فرستاده شده‌اید، باور نداریم؛ و از آنچه که ما را به آن فرا می‌خوانید، سخت در شک هستیم. اما آنها در این سخن، دروغ می‌گفتند و بر خود ستم کردند.
التفاسير العربية:
قَالَتْ رُسُلُهُمْ اَفِی اللّٰهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمٰوٰتِ وَالْاَرْضِ ؕ— یَدْعُوْكُمْ لِیَغْفِرَ لَكُمْ مِّنْ ذُنُوْبِكُمْ وَیُؤَخِّرَكُمْ اِلٰۤی اَجَلٍ مُّسَمًّی ؕ— قَالُوْۤا اِنْ اَنْتُمْ اِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا ؕ— تُرِیْدُوْنَ اَنْ تَصُدُّوْنَا عَمَّا كَانَ یَعْبُدُ اٰبَآؤُنَا فَاْتُوْنَا بِسُلْطٰنٍ مُّبِیْنٍ ۟
بنابراین پیامبرانشان به آنان گفتند: ﴿أَفِي ٱللَّهِ شَكّٞ﴾ آیا در وجود خداوند شک و تردیدی هست؟! یعنی وجود خداوند آشکارترین و روشن‌ترین موضوع است، پس هرکس در وجود خداوند -که آفرینندۀ آسمان‌ها و زمین است- شک کند، ﴿فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾ خداوندی که هستیِ هر چیزی متکی به هستی اوست، چنین کسی به هیچ امر معروفی یقین ندارد، و حتی امور محسوس را نیز انکار می‌کند. بنابراین پیامبران با آنان، بر اساس سخن کسی سخن گفته‌اند که در وجود خدا تردیدی نداشته و در آن شک نمی‌کند. ﴿يَدۡعُوكُمۡ﴾ خداوند شما را به سوی منافع و مصالح خودتان فرا می‌خواند، ﴿لِيَغۡفِرَ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمۡ وَيُؤَخِّرَكُمۡ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗى﴾ تا شما را به خاطر پذیرش دعوتش، با برخوردار نمودنتان از پاداش دنیا و آخرت مورد عنایت قرار دهد. پس خداوند شما را فرا نمی‌خواند تا به خاطر عبادتِ شما سودی به وی برسد، بلکه سود و نفع آن، به خود شما باز می‌گردد. ولی آنها پاسخ پیامبرانشان را همچون بی‌خردان دادند، ﴿قَالُوٓاْ﴾ و گفتند: ﴿إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا﴾ شما هم انسان‌هایی مانند ما هستید، پس چگونه افتخار نبوت و پیامبری را دارید؟ ﴿تُرِيدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَا﴾ می‌خواهید ما را ازآنچه پدرانمان می‌پرستیدند، باز دارید. پس چگونه نظرات وخط مشی آنان را، به‌خاطر نظر شما رها کنیم؟! و چگونه از شما فرمان ببریم، درحالی که شما انسان‌هایی همچون ما هستید؟! ﴿فَأۡتُونَا بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِينٖ﴾ پس برای ما دلیلی آشکار بیاورید. منظورشان دلیل و حجتی بود که آنها خودشان پیشنهاد می‌کردند، و گرنه قبلاً بیان شد که پیامبرانشان با معجزه‌ها و دلایلی روشن نزد آنان آمدند.
التفاسير العربية:
قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ اِنْ نَّحْنُ اِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ وَلٰكِنَّ اللّٰهَ یَمُنُّ عَلٰی مَنْ یَّشَآءُ مِنْ عِبَادِهٖ ؕ— وَمَا كَانَ لَنَاۤ اَنْ نَّاْتِیَكُمْ بِسُلْطٰنٍ اِلَّا بِاِذْنِ اللّٰهِ ؕ— وَعَلَی اللّٰهِ فَلْیَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُوْنَ ۟
﴿قَالَتۡ لَهُمۡ رُسُلُهُمۡ﴾ پیامبرانشان در جواب پیشنهاد و اعتراض آنان گفتند: ﴿إِن نَّحۡنُ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ﴾ درست است که مانند شما انسان هستیم، ﴿وَلَٰكِنَّ﴾ اما انسان بودنِ ما نباید سبب شود حقی را که آورده‌ایم، نپذیرید؛ زیرا ﴿ٱللَّهَ يَمُنُّ عَلَىٰ مَن يَشَآءُ﴾ خداوند بر هرکس از بندگانش که بخواهد، منت می‌نهد؛ و خداوند با وحی و رسالت خویش، بر ما منت نهاده است و این فضل و احسان اوست و هیچ کس نمی‌تواند فضل الهی را محدود نماید و او را از این کار منع کند. و به آنچه آورده‌ایم، بنگرید؛ اگر حق بود، آن را بپذیرید؛ و اگر غیر از این بود، آن را نپذیرید. و انسان بودن ما را، دلیلی برای ردّ کردن آنچه آورده‌ایم، قرار ندهید. و در خصوص اینکه می‌گویید: ﴿فَأۡتُونَا بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِينٖ﴾ برای ما دلیلی آشکار بیاورید، باید بگوییم که این کار در دست ما نیست و ما اختیاری نداریم. ﴿وَمَا كَانَ لَنَآ أَن نَّأۡتِيَكُم بِسُلۡطَٰنٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ﴾ و برای ما ممکن نیست که دلیلی برایتان بیاوریم مگر به اجازۀ خدا؛ پس اوست که اگر بخواهد، آن را برایتان می‌آورد؛ و اگر نخواهد، آن را نمی‌آورد، و او جز به مقتضای حکمت و رحمتش عمل نمی‌کند. ﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ﴾ و مؤمنان باید به خدا توکل کنند و بس. پس در جلب منافع، و دفع آسیب و زیان، باید به او تکیه نمایند؛ خداوند کافی است و قدرت و احسان فراگیر دارد، پس مؤمنان بر خدا توکل می‌کنند، و گشایش امور خود را از وی می‌طلبند. و توکل مؤمنان، به مقدار ایمانی است که از آن برخوردارند.
التفاسير العربية:
وَمَا لَنَاۤ اَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَی اللّٰهِ وَقَدْ هَدٰىنَا سُبُلَنَا ؕ— وَلَنَصْبِرَنَّ عَلٰی مَاۤ اٰذَیْتُمُوْنَا ؕ— وَعَلَی اللّٰهِ فَلْیَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُوْنَ ۟۠
پس توکل واجب، و از لوازم ایمان و از عبادت‌های بزرگی است که خداوند آن را دوست دارد، چون سایر عبادت‌ها به آن وابسته‌اند. ﴿وَمَا لَنَآ أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى ٱللَّهِ وَقَدۡ هَدَىٰنَا﴾ و چه چیزی ما را باز می‌دارد که برخدا توکل کنیم، حال آنکه ما بر راه حق و هدایت هستیم؟! و هرکس که بر راه حق و هدایت باشد، این امر موجب توکل وی می‌شود، نیز اطلاع داشتن از اینکه «خداوند عهده‌دار یاری رساندن و رزق دادن به شخص هدایت یافته می‌باشد»، موجب می‌گردد که آدمی توکل داشته باشد. برخلاف کسی که برحق و هدایت نباشد، پس خداوند ضامن هدایت او نیست. چراکه حال او با حال کسی که متوکل است، تناقض دارد. پیامبران در این سخن، به معجزۀ بزرگی اشاره می‌نمایند و قوم خود را متوجه آن می‌سازند، و آن این است که اغلب اقوام دارای قدرت و نیرو هستند، پس پیامبران آنها را به مبارزه می‌طلبند که ما بر خدا توکل نموده و خداوند توطئه و مکر شما را از ما دور می‌نماید، و یقین داریم که از ما حمایت می‌کند. و خداوند، پیامبران را از شر اقوامشان نجات داد، هرچند که اقوامشان نهایت کوشش خود را کردند تا پیامبران را از بین ببرند و نور حق را خاموش کنند. همانند سخن نوح که به قومش گفت: ﴿يَٰقَوۡمِ إِن كَانَ كَبُرَ عَلَيۡكُم مَّقَامِي وَتَذۡكِيرِي بِ‍َٔايَٰتِ ٱللَّهِ فَعَلَى ٱللَّهِ تَوَكَّلۡتُ فَأَجۡمِعُوٓاْ أَمۡرَكُمۡ وَشُرَكَآءَكُمۡ ثُمَّ لَا يَكُنۡ أَمۡرُكُمۡ عَلَيۡكُمۡ غُمَّةٗ ثُمَّ ٱقۡضُوٓاْ إِلَيَّ وَلَا تُنظِرُونِ﴾ ای قوم من! اگر ماندن من واندرز دادن من به آیات خدا، بر شما گران آمده است، [پس بدانید که] بر خداوند توکل نموده‌ام. بنابراین در کارتان با شریکانتان همدست شوید، و در کارتان تردید نداشته باشید، سپس هر اندازه برایتان امکان دارد در رساندن عقوبت و بدی به من دریغ نکنید، و یک ساعت از روز نیز به من مهلت ندهید. و سخن هود ـ علیه السلام ـ که گفت: ﴿ إِنِّيٓ أُشۡهِدُ ٱللَّهَ وَٱشۡهَدُوٓاْ أَنِّي بَرِيٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِكُونَ مِن دُونِهِۦۖ فَكِيدُونِي جَمِيعٗا ثُمَّ لَا تُنظِرُونِ﴾ من خدا را گواه می‌گیرم و شما [هم] گواه باشید که من از آنچه انباز خدا می‌کنید، بیزارم. پس همگی علیه من مکر ورزید، و مرا مهلت ندهید. ﴿وَلَنَصۡبِرَنَّ عَلَىٰ مَآ ءَاذَيۡتُمُونَا﴾ همچنان به دعوت و پند و موعظۀ شما ادامه خواهیم داد، و به اذیتی که از جانب شما به ما می‌رسد، عادت خواهیم کرد و با آن خواهیم ساخت، تا خداوند مارا مورد عنایت خویش قرار دهد، و شاید شمارا نیز هدایت نماید، و موعظۀ مستمر باعث هدایت شما شود. ﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُتَوَكِّلُونَ﴾ و توکل‌کنندگان باید فقط برخدا توکل نمایند؛ زیرا توکل بر خداوند کلید هر خیر و نیکی است. و بدان که توکل پیامبران ‌علیهم الصلاة والسلام‌ـ در بالاترین حد و مرتبه قرار دارد، و آن توکل برخدا در اقامۀ دین و یاری کردن آن و هدایتِ بندگانِ خدا و دورکردنِ گمراهی از آنان است، و این کامل‌ترین نمونۀ توکل می‌باشد.
التفاسير العربية:
وَقَالَ الَّذِیْنَ كَفَرُوْا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِّنْ اَرْضِنَاۤ اَوْ لَتَعُوْدُنَّ فِیْ مِلَّتِنَا ؕ— فَاَوْحٰۤی اِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظّٰلِمِیْنَ ۟ۙ
پس از آنکه خداوند متعال دعوت پیامبران، و استمرار و خسته نشدن آنها را در امر دعوت، متذکر شد، آخرین حالتی را که آنها در این مسیر با آن مواجه شدند، بیان کرد و فرمود: ﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لِرُسُلِهِمۡ﴾ و کافران پیامبرانشان را تهدید کردند و گفتند: ﴿لَنُخۡرِجَنَّكُم مِّنۡ أَرۡضِنَآ أَوۡ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا﴾ البته شما را از سرزمین خودمان بیرون می‌کنیم مگر اینکه به آیین ما باز آیید؛ و این نهایت انکار و عناد است، به گونه‌ای که دیگر امیدی به هدایت آنان نیست، چون آنها تنها به اعراض و رویگردانی از هدایت اکتفا نکردند، بلکه پیامبران را تهدید نمودند که آنها را از سرزمینشان بیرون خواهند کرد. و کافران سرزمین را از آنِ خود می‌دانستند، و گمان بردند که پیامبران در آن حقی ندارند، و این بزرگ‌ترین ستم است؛ زیرا خداوند بندگانش را در زمین مستقر نموده، و آنها را دستور داده است تا او را پرستش نمایند؛ و زمین و آنچه را که در آن وجود دارد، برای بندگانش مسخر نموده است تا با استفاده ازامکانات موجود در آن، به عبادت خدا بپردازند و از آن برای عبادت الهی کمک بگیرند. پس هرکس از امکانات موجود در زمین برای عبادت خدا کمک بگیرد، برای او حلال است و مورد پیگیری قرار نخواهد گرفت. و هرکس از امکانات زمین در راستای کفر و ارتکاب گناهان کمک بگیرد، امکانات زمین تنها از آنِ او نیست و استفاده از آن برای وی جایز نمی‌باشد. پس دانسته شد که دشمنان پیامبر، در حقیقت بهره‌ای از زمین ندارند تا او را تهدید کنند که وی را از آن بیرون کنند. و اگر به عرف مردم بازگردیم، می‌بینیم که پیامبران ـ‌علیهم الصلاة والسلام‌ـ ساکنان سرزمین اقوامشان بوده و جزئی از آن مردمان به حساب آمده‌اند. پس برای چه آنها را از حق صریح و روشن باز می‌دارند؟ آیا این، جز ناجوانمردی و بی‌دینی کامل، چیز دیگری می‌تواند باشد؟ بنابراین وقتی که علیه پیامبران چنین توطئه‌ای کردند، چیزی جز این باقی نماند که خداوند فرمانش را اجرا نماید و دوستانش را یاری کند، ﴿فَأَوۡحَىٰٓ إِلَيۡهِمۡ رَبُّهُمۡ لَنُهۡلِكَنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾ پس پروردگارشان به آنان وحی کرد که حتماً ستمگران را با انواع عذاب‌ها نابود می‌کنیم.
التفاسير العربية:
وَلَنُسْكِنَنَّكُمُ الْاَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ؕ— ذٰلِكَ لِمَنْ خَافَ مَقَامِیْ وَخَافَ وَعِیْدِ ۟
﴿وَلَنُسۡكِنَنَّكُمُ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡۚ ذَٰلِكَ﴾ و همانا شما را پس از آنان، در این سرزمین ساکن خواهیم کرد. این سرانجامِ نیکو که خداوند برای پیامبران و پیروانشان قرار داد، ﴿لِمَنۡ خَافَ مَقَامِي﴾ پاداش کسی است که از جاه و جلال من بترسد، و همواره خداوند را طوری عبادت کند که انگار او را می‌بیند، و او را مراقب رفتار و کردار خویش می‌داند. ﴿وَخَافَ وَعِيدِ﴾ و از آنچه که گناهکاران را بدان تهدید کرده‌ام، بهراسد؛ و این هراسیدن، باعث ‌شود تا ازآنچه که خدا نمی‌پسندد، دست نگاه دارد؛ و به انجام کارهایی که خداوند دوست ‌دارد، مبادرت ورزد.
التفاسير العربية:
وَاسْتَفْتَحُوْا وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِیْدٍ ۟ۙ
﴿وَٱسۡتَفۡتَحُواْ﴾ و کافران طلب پیروزی کردند؛ یعنی آنها بودند که در مورد فیصلۀ خداوند در میان دوستان و دشمنانش شتاب ورزیدند، پس آنچه را که خواستند به نزد آنها آمد. وگرنه، خداوند دانا و بردبار است، و هرکس را که از او نافرمانی نماید، زود عذاب نمی‌دهد. ﴿وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٖ﴾ و هر گردنکش باطل گرایی ناکام گشت؛ یعنی هرکس که در مقابل خدا و حق و بندگان خدا گردنکشی کند و در زمین تکبر ورزد و با پیامبران از درِ ستیز و مخالفت وارد شود، در دنیا و آخرت زیانمند خواهد شد.
التفاسير العربية:
مِّنْ وَّرَآىِٕهٖ جَهَنَّمُ وَیُسْقٰی مِنْ مَّآءٍ صَدِیْدٍ ۟ۙ
﴿مِّن وَرَآئِهِۦ جَهَنَّمُ﴾ و فراروی این گردنکشِ باطل‌گرای، جهنم قرار دارد و حتماً وارد آن شده و عذاب سخت را می‌چشد.﴿وَيُسۡقَىٰ مِن مَّآءٖ صَدِيدٖ﴾ و از خونابه -که آبی زرد رنگ و بدبو و بسیار داغ است- به او نوشانده می‌شود.
التفاسير العربية:
یَّتَجَرَّعُهٗ وَلَا یَكَادُ یُسِیْغُهٗ وَیَاْتِیْهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَّمَا هُوَ بِمَیِّتٍ ؕ— وَمِنْ وَّرَآىِٕهٖ عَذَابٌ غَلِیْظٌ ۟
﴿يَتَجَرَّعُهُۥ وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُۥ﴾ از فرط تشنگی، آن را جرعه جرعه می‌نوشد و نمی‌تواند آن را فرو ببرد؛ زیرا وقتی آن آب به چهره‌اش نزدیک می‌شود، آن را کباب می‌کند و می‌سوزاند؛ و چون به شکمش برسد، روده‌هایش را تکه تکه می‌نماید، ﴿وَيَأۡتِيهِ ٱلۡمَوۡتُ مِن كُلِّ مَكَانٖ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٖ﴾ و انواع عذاب سخت به سراغ او می‌آید، و از بس که سخت و سهمگین می‌باشند، او را تا سرحد مرگ می‌برند. اما خداوند چنین تقدیر نموده که آنها نمیرند. همان‌طور که فرموده است: ﴿لَا يُقۡضَىٰ عَلَيۡهِمۡ فَيَمُوتُواْ وَلَا يُخَفَّفُ عَنۡهُم مِّنۡ عَذَابِهَاۚ كَذَٰلِكَ نَجۡزِي كُلَّ كَفُورٖ وَهُمۡ يَصۡطَرِخُونَ فِيهَا﴾ مرگ به سراغشان نمی‌آید، و عذاب آنان تخفیف نمی‌یابد، هر کافری را چنین عذاب می‌دهیم و آنان در جهنم فریاد سر می‌دهند. ﴿وَمِن وَرَآئِهِۦ﴾ و فرا روی این گردنکشِ باطل‌گرای، ﴿عَذَابٌ غَلِيظٞ﴾ عذاب سختی است؛ یعنی عذابی قوی و سخت که حالت و شدت آن را کسی جز خداوند نمی‌داند.
التفاسير العربية:
مَثَلُ الَّذِیْنَ كَفَرُوْا بِرَبِّهِمْ اَعْمَالُهُمْ كَرَمَادِ ١شْتَدَّتْ بِهِ الرِّیْحُ فِیْ یَوْمٍ عَاصِفٍ ؕ— لَا یَقْدِرُوْنَ مِمَّا كَسَبُوْا عَلٰی شَیْءٍ ؕ— ذٰلِكَ هُوَ الضَّلٰلُ الْبَعِیْدُ ۟
خداوند متعال از اعمالی که کفار برای خدا انجام داده‌اند، خبر می‌دهد؛ و اینکه آن اعمال در بطلان و از بین رفتن، همانند خاکستر است که ریزترین و سبک ترین چیز است؛ و هرگاه در روز طوفانی باد تندی بر آن بوزد، آن را با خود می‌برد و نابود می‌شود. پس بدین گونه اعمال کافران را از بین می‌برد. ﴿لَّا يَقۡدِرُونَ مِمَّا كَسَبُواْ عَلَىٰ شَيۡءٖ﴾ به چیزی از آنچه در دنیا انجام داده‌اند، دست نمی‌یابند؛ و حتی اعمالی که در دنیا انجام داده‌اند، به اندازۀ ذره‌ای دستگیر آنها نمی‌شود، چون براساس کفر و تکذیب انجام گرفته است. ﴿ذَٰلِكَ هُوَ ٱلضَّلَٰلُ ٱلۡبَعِيدُ﴾ این است گمراهی دور و دراز؛ زیرا کوشش آنها باطل گشت و کارشان از بین رفت و نابود شد. یا منظور کارهایی است که کافران علیه اهل حق انجام می‌دادند و کوشش می‌کردند حق را در نطفه خفه کنند، اما مکرشان به خود آنان برگشت و آنها هرگز نتوانستند به خدا و پیامبران و لشکر حق زیانی برسانند.
التفاسير العربية:
اَلَمْ تَرَ اَنَّ اللّٰهَ خَلَقَ السَّمٰوٰتِ وَالْاَرْضَ بِالْحَقِّ ؕ— اِنْ یَّشَاْ یُذْهِبْكُمْ وَیَاْتِ بِخَلْقٍ جَدِیْدٍ ۟ۙ
خداوند متعال بندگان را آگاه می‌سازد که ﴿أَنَّ ٱللَّهَ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّ﴾ آسمان‌ها و زمین را به حق آفریده است، تا مردم او را عبادت نمایند و بشناسند و آنان را امر و نهی ‌کند؛ و با استناد به آفرینش آسمان و زمین و آنچه در میان این دو وجود دارد، بر صفات کمال خود استدلال نماید. نیز تا مردمان بدانند آن کس که آسمان‌ها و زمین را با این گستردگی و بزرگی آفریده است، می‌تواند آنها را از نو بیافریند تا آنان را به خاطر نیکی‌ها و بدی‌هایشان جزا و سزا بدهد، و از انجام چنین کاری ناتوان نیست. بنابراین فرمود: ﴿إِن يَشَأۡ يُذۡهِبۡكُمۡ وَيَأۡتِ بِخَلۡقٖ جَدِيدٖ﴾ احتمال دارد که معنی آیه چنین باشد: اگر خداوند بخواهد، شما را از میان می‌برد و قومی دیگر را پدید می‌آورد که بیشتر از خداوند فرمان می‌برند. و احتمال دارد منظور این باشد که اگر خداوند بخواهد، نابودتان می‌کند سپس در روز رستاخیز شما را با آفرینش تازه‌ای باز می‌گرداند. و آنچه از حالات قیامت که پس از این می‌آید، این احتمال را تقویت می‌نماید.
التفاسير العربية:
وَّمَا ذٰلِكَ عَلَی اللّٰهِ بِعَزِیْزٍ ۟
﴿وَمَا ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ بِعَزِيزٖ﴾ و این کار برای خداوند غیر ممکن نیست، بلکه چنین کاری برای او خیلی آسان است. ﴿مَّا خَلۡقُكُمۡ وَلَا بَعۡثُكُمۡ إِلَّا كَنَفۡسٖ وَٰحِدَةٍ﴾ آفرینش و زنده کردن پس از مرگتان، مانند آفرینش یک نفر است.﴿وَهُوَ ٱلَّذِي يَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥ وَهُوَ أَهۡوَنُ عَلَيۡهِ﴾ و او ذاتی است که آفرینش را آغاز می‌نماید، سپس آن را تکرار می‌کند و آفریدن دوباره برای او آسانتر است.
التفاسير العربية:
وَبَرَزُوْا لِلّٰهِ جَمِیْعًا فَقَالَ الضُّعَفٰٓؤُا لِلَّذِیْنَ اسْتَكْبَرُوْۤا اِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ اَنْتُمْ مُّغْنُوْنَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللّٰهِ مِنْ شَیْءٍ ؕ— قَالُوْا لَوْ هَدٰىنَا اللّٰهُ لَهَدَیْنٰكُمْ ؕ— سَوَآءٌ عَلَیْنَاۤ اَجَزِعْنَاۤ اَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِنْ مَّحِیْصٍ ۟۠
﴿وَبَرَزُواْ لِلَّهِ جَمِيعٗا﴾ و همۀ خلایق در برابر خداوند حاضر می‌گردند آنگاه که در صور دمیده می‌شود. پس مردم از قبرهایشان بیرون می‌آیند و در محضر پروردگار حاضر می‌گردند، و در زمینی برابر و هموار و صاف می‌ایستند که هیچ فراز و نشیبی در آن نیست، و پیش خدا حاضر می‌شوند و هیچ کس نمی‌تواند از خدا پنهان شود، و چون حاضر شوند به جروبحث می‌پردازند و هریک از خود دفاع می‌نماید و می‌خواهد از سرنوشتی که برای او رقم خورده است دفاع کند، ولی چگونه می‌تواند از آن سرنوشت محتوم رهایی یابد؟! ﴿فَقَالَ ٱلضُّعَفَٰٓؤُاْ لِلَّذِينَ ٱسۡتَكۡبَرُوٓاْ﴾ و پیروان و مقلدین، به کسانی که خود را بزرگ می‌پنداشتند و مردم از آنها پیروی می‌کردند و رهبران گمراهی و انحراف بودند، می‌گویند: ﴿إِنَّا كُنَّا لَكُمۡ تَبَعٗا﴾ ما در دنیا پیروان شما بودیم؛ ما را به گمراهی دستور داده و آن را برای ما زیبا جلوه داده و ما را فریب دادید. ﴿فَهَلۡ أَنتُم مُّغۡنُونَ عَنَّا مِنۡ عَذَابِ ٱللَّهِ مِن شَيۡءٖ﴾ پس آیا می‌توانید چیزی از عذاب خدا را از ما دور کنید گرچه به اندازۀ ذره‌ای باشد؟ ﴿ قَالُواْ﴾ کسانی که از آنها پیروی می‌شد و رئیس و پیشوا بودند، می‌گویند: ﴿أَغۡوَيۡنَٰهُمۡ كَمَا غَوَيۡنَا﴾ آنها را گول زدیم همان‌طور که خود فریب خوردیم، و ﴿لَوۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُ لَهَدَيۡنَٰكُمۡ﴾ اگر خداوند ما را هدایت می‌کرد، ما هم شما را هدایت می‌کردیم. پس هیچ کس برای دیگری نمی‌تواند کاری بکند. ﴿سَوَآءٌ عَلَيۡنَآ أَجَزِعۡنَآ﴾ برای ما یکسان است در مقابل عذاب چه بی‌تابی کنیم، ﴿أَمۡ صَبَرۡنَا﴾ یا شکیبایی ورزیم. ﴿مَا لَنَا مِن مَّحِيصٖ﴾ هیچ پناهگاهی نداریم که به آن پناه ببریم، و از عذاب خدا به سوی آن بگریزیم.
التفاسير العربية:
وَقَالَ الشَّیْطٰنُ لَمَّا قُضِیَ الْاَمْرُ اِنَّ اللّٰهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُّكُمْ فَاَخْلَفْتُكُمْ ؕ— وَمَا كَانَ لِیَ عَلَیْكُمْ مِّنْ سُلْطٰنٍ اِلَّاۤ اَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِیْ ۚ— فَلَا تَلُوْمُوْنِیْ وَلُوْمُوْۤا اَنْفُسَكُمْ ؕ— مَاۤ اَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَاۤ اَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ ؕ— اِنِّیْ كَفَرْتُ بِمَاۤ اَشْرَكْتُمُوْنِ مِنْ قَبْلُ ؕ— اِنَّ الظّٰلِمِیْنَ لَهُمْ عَذَابٌ اَلِیْمٌ ۟
﴿وَقَالَ ٱلشَّيۡطَٰنُ﴾ و شیطان -که مسبب هر شر و بدی است که در دنیا اتفاق افتاده یا می‌افتد- اهل جهنم را خطاب می‌کند و از آنها بیزاری می‌جوید، ﴿لَمَّا قُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ﴾ هنگامی که کار به پایان می‌رسد و اهل بهشت وارد بهشت می‌شوند و اهل جهنم به جهنم می‌روند، می‌گوید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ وَعَدَكُمۡ وَعۡدَ ٱلۡحَقِّ﴾ خداوند از طریق پیامبرانش به شما وعدۀ راستین داد، اما شما از او پیروی نکردید؛ و اگر از او اطاعت می‌کردید، به کامـیابی بزرگـی دست می‌یافـتید. ﴿وَوَعَدتُّكُمۡ﴾ و من به شما وعدۀ خیر و نیکی دادم، ﴿فَأَخۡلَفۡتُكُمۡ﴾ ولی با شما خلاف وعده نمودم؛ یعنی آرزوهای پوچ و باطلی که در دل شما ایجاد کردم، به دست نیامد و هرگز تحقق نیافت. ﴿وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيۡكُم مِّن سُلۡطَٰنٍ﴾ و من هیچ دلیلی نداشتم که سخنم را تایید نمایم، ﴿إِلَّآ أَن دَعَوۡتُكُمۡ فَٱسۡتَجَبۡتُمۡ لِي﴾ جز اینکه شما را دعوت نمودم و شما هم دعوت من را پذیرفتید؛ یعنی شما را به سوی خودم فراخواندم و آن را برایتان زیبا جلوه دادم، و شما از روی هوای نفس وپیروی از شهوت‌هایتان فراخوان مرا پذیرفتید. ﴿فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوٓاْ أَنفُسَكُم﴾ پس مرا سرزنش مکنید، بلکه خویشتن را سرزنش نمایید؛ زیرا مسبب گمراهی‌تان و موجب عقاب و عذاب، خودتان بودید. ﴿مَّآ أَنَا۠ بِمُصۡرِخِكُمۡ﴾ در این عذابی که شما در آن هستید، من نمی‌توانم به فریادتان برسم، ﴿وَمَآ أَنتُم بِمُصۡرِخِيَّ﴾ و شما نیز نمی‌توانید به فریاد من برسید. و هریک از ما بهره‌ای از عذاب دارد. ﴿إِنِّي كَفَرۡتُ بِمَآ أَشۡرَكۡتُمُونِ مِن قَبۡلُ﴾ از اینکه مرا شریک خدا قرار می‌دادید، تبری می‌جویم؛ چرا که من شریک خدا نیستم، و اطاعت من واجب نیست.﴿إِنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ﴾ بی‌گمان آنان که با پیروی از شیطان برخویشتن ستم کرده‌اند، عذاب دردناکی دارند، و در آن جاودانه می‌مانند. و این لطف خداوند نسبت به بندگانش است که آنها را از اطاعت شیطان برحذر داشته، و آنها را از درهایی که شیطان از آن وارد انسان می‌شود، آگاه ساخته است؛ و اهدافی را که شیطان در فراخوانی انسان به سوی خود دنبال می‌کند، بیان نموده، و خبر داده است که شیطان می‌خواهد انسان را وارد جهنم کند. و برای ما بیان نمود وقتی که شیطان و لشکریانش وارد جهنم می‌شوند، شیطان این‌گونه از آنها اظهار تنفر می‌کند و به شرک آنان کفر می‌ورزد. ﴿وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثۡلُ خَبِيرٖ﴾ و هیچ کس تو را مانند خداوندِ آگاه خبر نمی‌دهد. و بدان که خداوند در این آیه بیان داشته است که شیطان سلطه‌ای بر انسان ندارد. و در آیه‌ای دیگر فرموده است: ﴿إِنَّمَا سُلۡطَٰنُهُۥ عَلَى ٱلَّذِينَ يَتَوَلَّوۡنَهُۥ وَٱلَّذِينَ هُم بِهِۦ مُشۡرِكُونَ﴾ همانا سلطۀ شیطان برکسانی است که او را دوست می‌دارند، و بر کسانی است که برای خدا شریک می‌گیرند. سلطه‌ای که خداوند آن را نفی می‌کند سلطۀ حجت و دلیل است. پس شیطان برای توجیه آنچه که مردم را به سوی آن دعوت می‌کند، اصلاً دلیلی ندارد، بلکه شبهات و گناهان را برای آنان می‌آراید، به گونه‌ای که بر ارتکاب گناه جرأت می‌نمایند. اما جایی که می‌فرماید: شیطان بر دوستان خود و مشرکین سلطه دارد، منظور این است که دوستانش را فریب می‌دهد تا مرتکب گناه شوند و آنها را به سوی گناهان می‌کشاند، و آنها از راه دوستی با شیطان و پیوستن به حزب و گروهش، وی را بر خود مسلط می‌نمایند. بنابراین شیطان، بر مؤمنان و کسانی که بر پروردگارشان توکل می‌نمایند، تسلطی ندارد.
التفاسير العربية:
وَاُدْخِلَ الَّذِیْنَ اٰمَنُوْا وَعَمِلُوا الصّٰلِحٰتِ جَنّٰتٍ تَجْرِیْ مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهٰرُ خٰلِدِیْنَ فِیْهَا بِاِذْنِ رَبِّهِمْ ؕ— تَحِیَّتُهُمْ فِیْهَا سَلٰمٌ ۟
هنگامی که سزا و عذاب ستمگران را بیان کرد، پاداش فرمانبرداران را نیز بیان نمود و فرمود: ﴿وَأُدۡخِلَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ﴾ و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند؛ یعنی در گفتار و عمل و عقیده، دین اسلام را پیاده نمودند، ﴿جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ﴾ به باغ‌هایی در آورده می‌شوند که در زیر درختان آن جویبارها روان است، و در آن لذت‌ها و شادی‌هایی است که هیچ چشمی مانند آن را ندیده، و هیچ گوشی مانند آن را نشنیده، و به دل هیچ انسانی خطور نکرده است. ﴿خَٰلِدِينَ فِيهَا بِإِذۡنِ رَبِّهِمۡ﴾ در آنجا به حکم پروردگارشان برای همیشه می‌مانند؛ یعنی آنها با اراده و نیروی خود به آنجا نرفته‌اند، بلکه به حول و قوۀ الهی به آنجا در آمده‌اند. ﴿تَحِيَّتُهُمۡ فِيهَا سَلَٰمٌ﴾ درودشان در آنجا سلام است؛ یعنی به همدیگر سلام گفته، ودرود و سخن خوب رد و بدل می‌کنند.
التفاسير العربية:
اَلَمْ تَرَ كَیْفَ ضَرَبَ اللّٰهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَیِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ اَصْلُهَا ثَابِتٌ وَّفَرْعُهَا فِی السَّمَآءِ ۟ۙ
خداوند متعال می‌فرماید: ﴿أَلَمۡ تَرَ كَيۡفَ ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا كَلِمَةٗ طَيِّبَةٗ﴾ آیا ندانسته و ندیده‌ای که خداوند چگونه مثال می‌زند؟ سخن خوب را که عبارت است از «لا إله إلا الله» و فروعات آن است، ﴿كَشَجَرَةٖ طَيِّبَةٍ﴾ همچون درخت خوبِ خرما است، ﴿أَصۡلُهَا ثَابِتٞ﴾ ریشه‌اش در زمین استوار است، ﴿وَفَرۡعُهَا فِي ٱلسَّمَآءِ﴾ و شاخه‌اش در آسمان و فضا پخش شده است، و این درخت همواره فواید زیادی برای مردم دارد.
التفاسير العربية:
تُؤْتِیْۤ اُكُلَهَا كُلَّ حِیْنٍ بِاِذْنِ رَبِّهَا ؕ— وَیَضْرِبُ اللّٰهُ الْاَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَكَّرُوْنَ ۟
﴿تُؤۡتِيٓ أُكُلَهَا كُلَّ حِينِۢ بِإِذۡنِ رَبِّهَا﴾ در هر زمانی میوۀ خود را به حکم پروردگارش می‌دهد. پس درخت ایمان نیز این چنین ریشه‌اش در قلب مؤمن استوار است؛ آن را می‌شناسد و به آن باور دارد. و شاخۀ درخت ایمان که سخن خوب و عمل صالح و اخلاق پسندیده و آداب نیکو است، همواره در آسمان است، و کارها و گفتارهایی که درخت ایمان به‌بار می‌آورد و مؤمن و دیگران از آن بهرمند می‌شوند، به سوی خدا بالا می‌رود. ﴿وَيَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ يَتَذَكَّرُونَ﴾ و خداوند برای مردم مثال‌ها می‌زند تا پند پذیرند و اوامر و نواهی او را به یاد آورند؛ زیرا زدن مثال، این فایده را دارد که مفاهیم معقول را به مثال‌های محسوس نزدیک می‌نماید، و معنایی را که خداوند اراده نموده است، به بهترین وجه روشن و واضح می‌گرداند. و این از جمله رحمت الهی و حسن تعلیم اوست. پس کامل‌ترین و فراگیرترین ستایش، از آنِ خدا است. این است حالت کلمۀ توحید و ثبات آن در قلب مؤمن.
التفاسير العربية:
وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِیْثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِیْثَةِ ١جْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْاَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ ۟
سپس خداوند ضد کلمۀ طیبه را که کلمۀ کفر و فرع آن است، بیان نمود و فرمود: ﴿وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٖ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ﴾ و سخنِ پلید، به درخت ناپاکی می‌ماند که طعم و مزۀ بد دارد؛ و آن، درخت هندوانۀ ابوجهل و امثال آن است. ﴿ٱجۡتُثَّتۡ مِن فَوۡقِ ٱلۡأَرۡضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٖ﴾ این درخت ناپاک، ضمن اینکه میوه‌اش طعم و مزه‌ای بد دارد، از روی زمین برکنده شده و آن را نیز قراری نباشد؛ یعنی ریشه‌ای ندارد که آن را نگاه دارد، ومیوۀ خوبی ندارد که ببار آوَرَد، بلکه فقط میوه‌ای بد می‌دهد. کفر و گناهان نیز، متین و استوار نبوده و فایده‌ای برای قلب ندارند، و فقط سخن و عمل بد به‌بار می‌آورند، و صاحبش را معذب می‌سازند. و کسی که درخت کفر و عصیان در قلبش ریشه روانیده است، عمل شایسته‌اش به سوی خدا بالا نمی‌رود، و به خود او نیز فایده‌ای نمی‌رساند و کسی از او بهره‌مند نمی‌شود.
التفاسير العربية:
یُثَبِّتُ اللّٰهُ الَّذِیْنَ اٰمَنُوْا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیٰوةِ الدُّنْیَا وَفِی الْاٰخِرَةِ ۚ— وَیُضِلُّ اللّٰهُ الظّٰلِمِیْنَ ۙ۫— وَیَفْعَلُ اللّٰهُ مَا یَشَآءُ ۟۠
خداوند متعال خبر می‌دهد که او بندگان مؤمنش را که ایمان کامل قلبی دارند، پایدار می‌دارد. ایمان قلبی، مستلزم اعمال جوارح است؛ و اعمال جوارح، نتیجۀ ایمان قلبی می‌باشد. پس خداوند مؤمنان را، در زندگانی دنیا به‌هنگام رویارویی با شُبهات، هدایت نموده و به سوی یقین رهنمون ساخته و پایدار می‌دارد، و هنگام پیش آمدن شهوات، آنان را از اراده‌ای قطعی و راستین برخوردار می‌سازد تا آنچه را که خدا دوست دارد، بر آنچه که هوای نفس است، مقدم دارند. و آنها را به هنگام مرگ، بر دین اسلام و خاتمۀ نیک پایدار می‌دارد. و آنها را در قبر و به هنگام سؤال دو فرشته، ثابت قدم می‌دارد تا درست پاسخ بگویند. آنگاه که در قبر به مرده گفته می‌شود: پروردگارت کیست؟ دینت چیست؟ و پیامبرت کیست؟ خداوند آنها را به سوی پاسخ درست هدایت می‌نماید تا بگویند: «الله» پروردگارمان است، و «اسلام» دین ماست، و «محمد» پیامبرمان می‌باشد. ﴿وَيُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾ و خداوند ستمگران را در دنیا و آخرت از راه راست منحرف می‌سازد. و خداوند بر آنها ستم نکرده است، بلکه خودشان بر خویشتن ستم کرده‌اند. این آیه بر فتنه و عذاب و نعمت قبر دلالت می‌نماید. همان‌طور که احادیث زیادی در مورد قبر و چگونگی آن و نعمت و عذاب آن به تواتر از پیامبر صلی الله علیه وسلم نقل شده‌اند.
التفاسير العربية:
اَلَمْ تَرَ اِلَی الَّذِیْنَ بَدَّلُوْا نِعْمَتَ اللّٰهِ كُفْرًا وَّاَحَلُّوْا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ ۟ۙ
خداوند متعال درحالی که اوضاع و احوال و سرانجام کافران قریش را که پیامبرش را تکذیب کرده‌اند، بیان می‌کند، می‌فرماید: ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ كُفۡرٗا﴾ آیا ننگریستی به کسانی که نعمت خداوند را به ناسپاسی تبدیل کردند؟! نعمت خدا، فرستادن محمد به سوی آنها بود، و او آنان را به سوی خوبی‌های دنیا و آخرت و رهایی یافتن از شر و بدی‌های دنیا و آخرت دعوت می‌کرد. اما آنها این نعمت را، با نپذیرفتن و کفر ورزیدن به آن و جلوگیری کردن از آن پاسخ دادند، ﴿وَ﴾ و دیگران را نیز از پذیرفتن آن باز داشتند، تا اینکه ﴿أَحَلُّواْ قَوۡمَهُمۡ دَارَ ٱلۡبَوَارِ﴾ قومشان را به سرای نابودی داخل کردند که سرای جهنم است؛ زیرا کافران قریش باعث گمراه شدن قومشان شدند. بنابراین عامل نابودی قومشان شدند، درحالی که گمان می‌رفت کافران به آنان سود برسانند. از جمله کفار قریش که بیرون رفتنِ برای جنگ بدر را برای قوم خود زیبا جلوه دادند تا با خدا و پیامبرش بجنگند، ولی سرانجام هلاک شدند و بسیاری از بزرگان و رؤسایشان در این واقعه کشته شدند.
التفاسير العربية:
جَهَنَّمَ ۚ— یَصْلَوْنَهَا ؕ— وَبِئْسَ الْقَرَارُ ۟
﴿جَهَنَّمَ يَصۡلَوۡنَهَا﴾ آن سرای نابودی، جهنم است که وارد آن می‌شوند و در آن می‌سوزند؛ یعنی سوزش و گرمای جهنم، آنان را از هرطرف احاطه می‌نماید، ﴿وَبِئۡسَ ٱلۡقَرَارُ﴾ و چه بد جایگاهی است!
التفاسير العربية:
وَجَعَلُوْا لِلّٰهِ اَنْدَادًا لِّیُضِلُّوْا عَنْ سَبِیْلِهٖ ؕ— قُلْ تَمَتَّعُوْا فَاِنَّ مَصِیْرَكُمْ اِلَی النَّارِ ۟
﴿وَجَعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا﴾ و برای خـداوند شـریکانی قرار دادند، ﴿لِّيُضِلُّواْ عَن سَبِيلِهِۦ﴾ تا به وسیلۀ همتایانی که برای خدا قرار دادند و مردم را به سوی پرستش آنها فرا خواندند، بندگان را از راه خدا گمراه کنند. ﴿قُلۡ﴾ با تهدید به آنها بگو: ﴿تَمَتَّعُواْ﴾ مدت کمی از کفر و گمراهی‌تان بهره‌مند شوید، ﴿فَإِنَّ مَصِيرَكُمۡ إِلَى ٱلنَّارِ﴾ و این به شما فایده‌ای نخواهد رساند؛ زیرا بازگشت و سرانجام و جایگاهتان، جهنم است و بد سرنوشتی است!
التفاسير العربية:
قُلْ لِّعِبَادِیَ الَّذِیْنَ اٰمَنُوْا یُقِیْمُوا الصَّلٰوةَ وَیُنْفِقُوْا مِمَّا رَزَقْنٰهُمْ سِرًّا وَّعَلَانِیَةً مِّنْ قَبْلِ اَنْ یَّاْتِیَ یَوْمٌ لَّا بَیْعٌ فِیْهِ وَلَا خِلٰلٌ ۟
﴿قُل لِّعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ﴾ بندگانم را به آنچه که به صلاحشان است، فرمان بده تا فرصت را غنیمت بشمارند، قبل از اینکه انجام این کارها برایشان ممکن نباشد. پس به آنان بگو: ﴿يُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ﴾ اعمال ظاهری و باطنی نماز را برپا دارند. ﴿وَيُنفِقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِيَةٗ﴾ و از نعمت‌هایی که به آنان بخشیده‌ایم، مقداری را ـ‌چه کم باشد یا زیادـ در پنهان و آشکار انفاق نمایند. و این شامل نفقۀ واجب مانند زکات، و مخارج کسی که نفقه‌اش بر انسان واجب است، و نیز نفقۀ مستحب مانند صدقات و غیره می‌شود. ﴿مِّن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَ يَوۡمٞ لَّا بَيۡعٞ فِيهِ وَلَا خِلَٰلٌ﴾ پیش از آنکه روزی بیاید که در آن هیچ چیزی فایده نمی‌دهد؛ و راهی برای جبران آنچه که از دست رفته است، وجود ندارد؛ و نمی‌توان آنچه را که از دست رفته، با خرید و فروش یا بخشش و دوستی به دست آورد، بلکه در آن روز هرکس به فکر خویش است. پس انسان قبل از حضور در روز دادرسیِ بزرگ، باید اعمال خود را عرضه دارد و خویشتن را محاسبه کند.
التفاسير العربية:
اَللّٰهُ الَّذِیْ خَلَقَ السَّمٰوٰتِ وَالْاَرْضَ وَاَنْزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَاَخْرَجَ بِهٖ مِنَ الثَّمَرٰتِ رِزْقًا لَّكُمْ ۚ— وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِاَمْرِهٖ ۚ— وَسَخَّرَ لَكُمُ الْاَنْهٰرَ ۟ۚ
خداوند متعال خبر می‌دهد تنها اوست که ﴿خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ﴾ آسمان‌ها و زمین را با گستردگی و بزرگی‌شان آفریده است. ﴿وَأَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ﴾ و از آسمان آبی فرو فرستاده، و آن بارانی است که خداوند از ابرها فرو می‌فرستد. ﴿فَأَخۡرَجَ بِهِۦ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ﴾ و با آن میوه‌های مختلفی را پدیدار نموده است، ﴿رِزۡقٗا لَّكُمۡ﴾ و آن را روزی شما و چهارپایانتان گردانده است. ﴿وَسَخَّرَ لَكُمُ ٱلۡفُلۡكَ﴾ و کشتی‌ها را برایتان رام ساخته است. ﴿لِتَجۡرِيَ فِي ٱلۡبَحۡرِ بِأَمۡرِهِۦ﴾ تا به حکم او دردریا روان باشند. پس اوست که ساختن کشتی‌ها را برایتان ممکن نموده، و توانایی ساختن و نگهداری آن را در میان امواج دریا به شما داده است تا شما و کالاهایتان را به مقصدتان برسانند. ﴿وَسَخَّرَ لَكُمُ ٱلۡأَنۡهَٰرَ﴾ و جویبارها را در اختیار شما قرار داده است تا کشتزارها و درختانتان را آبیاری نمایند و از آن بنوشید.
التفاسير العربية:
وَسَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَآىِٕبَیْنِ ۚ— وَسَخَّرَ لَكُمُ الَّیْلَ وَالنَّهَارَ ۟ۚ
﴿وَسَخَّرَ لَكُمُ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ دَآئِبَيۡنِ﴾ و خورشید و ماه را که پیوسته به چرخش خود ادامه می‌دهند و حرکتشان کند نمی‌شود، در جهت تأمین منافع و مصالح شما انسان‌ها از قبیل: حساب زمان و اوقات و مصالح جسم خودتان و حیوانات و کشتزارها و میوه‌هایتان برایتان رام نمود. ﴿وَسَخَّرَ لَكُمُ ٱلَّيۡلَ﴾ و شب را برایتان مسخر نمود تا در آن آرام گیرید و استراحت نمایید. ﴿وَٱلنَّهَارَ﴾ و روز را برایتان مسخر نمود تا از روشنایی آن استفاده نموده و در آن فضل الهی را بجویید.
التفاسير العربية:
وَاٰتٰىكُمْ مِّنْ كُلِّ مَا سَاَلْتُمُوْهُ ؕ— وَاِنْ تَعُدُّوْا نِعْمَتَ اللّٰهِ لَا تُحْصُوْهَا ؕ— اِنَّ الْاِنْسَانَ لَظَلُوْمٌ كَفَّارٌ ۟۠
﴿وَءَاتَىٰكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلۡتُمُوهُ﴾ و هرآنچه را که آرزوی داشتنش نمودید و به آن نیاز داشتید، از قبیل: چهارپایان و وسایل و صنایع و غیره که با زبان «حال» یا با زبان «قال» از خدا طلب نمودید، به شما داد. ﴿وَإِن تَعُدُّواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآ﴾ و اگر نعمت‌های خدا را برشمارید، نمی‌توانید آنها را به شمار درآورید، چه رسد به اینکه بتوانید سپاس آن را به جای آورید. ﴿إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَظَلُومٞ كَفَّارٞ﴾ همانا انسان، موجود ستمگر ناسپاسی است؛ یعنی ستمگری، طبیعت انسان است و بر ارتکاب گناه جرأت می‌نماید و در به جای آوردن حقوق الهی کوتاهی می‌ورزد و شکر نعمت‌های الهی را نمی‌گذارد و به آن اعتراف نمی‌کند، مگر کسی که خداوند او را هدایت نموده و شکر نعمت‌هایش را به جای آورد و حقوق پروردگارش را ادا کند. در این آیات نعمت‌های زیادی که خداوند به بندگانش عطا نموده، به طور مجمل و مفصل بیان شده است؛ و خداوند با بیان آن، بندگان را به شکرگزاری و ذکر نعمت‌هایش فرا می‌خواند و بندگان را بر این کار تشویق و ترغیب می‌کند و آنها را وادار می‌نماید تا خداوند را در طول شب و روز فرا بخوانند. همان‌طور که در همۀ اوقات، آنها از نعمت‌های الهی برخوردارند و نعمت خداوندی آنها را در می‌یابد.
التفاسير العربية:
وَاِذْ قَالَ اِبْرٰهِیْمُ رَبِّ اجْعَلْ هٰذَا الْبَلَدَ اٰمِنًا وَّاجْنُبْنِیْ وَبَنِیَّ اَنْ نَّعْبُدَ الْاَصْنَامَ ۟ؕ
و ابراهیم ـ علیه الصلاة والسلام ـ را در این حالت زیبا به یاد آور که گفت: پروردگارا! شهر مکه و حرم را محل امن و امانی بگردان. و خداوند دعای او را پذیرفت، و این شهر را در شریعت و آیین خویش حرم قرار داد، و اسباب حرمت آن را فراهم آورد؛ تا جایی که هیچ ستمگری قصد سوء آن نکرده، مگر اینکه خداوند او را شکست داده و از بین برده است. همان‌طور که با اصحاب فیل و دیگران چنین نمود. پس از آنکه ابراهیم برای امن و امان بودن سرزمینش دعا نمود، برای خود و فرزندانش نیز دعا کرد تا خداوند آنان را از آن برخوردار نماید و فرمود: ﴿وَٱجۡنُبۡنِي وَبَنِيَّ أَن نَّعۡبُدَ ٱلۡأَصۡنَامَ﴾ و من و فرزندانم را از اینکه بت‌پرست باشیم، دور بدار. سپس علت ترس خویشتن و فرزندانش را از مبتلا شدن به عبادت بت‌ها بیان کرد و فرمود: دلیلش این است که بسیاری از مردم گمراه شده، و به عبادت بت‌ها مشغول شده‌اند.
التفاسير العربية:
رَبِّ اِنَّهُنَّ اَضْلَلْنَ كَثِیْرًا مِّنَ النَّاسِ ۚ— فَمَنْ تَبِعَنِیْ فَاِنَّهٗ مِنِّیْ ۚ— وَمَنْ عَصَانِیْ فَاِنَّكَ غَفُوْرٌ رَّحِیْمٌ ۟
﴿رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضۡلَلۡنَ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِ﴾ پروردگارا! بسیاری از مردم به وسیلۀ این بت‌ها گمراه شده‌اند. ﴿فَمَن تَبِعَنِي﴾ پس هرکس از من پیروی کند، و اهل توحید و اخلاص و عبادت خداوندِ پروردگار باشد، ﴿فَإِنَّهُۥ مِنِّي﴾ همانا از من است، چون او کاملاً با من موافق می‌باشد؛ زیرا هرکس قومی را دوست بدارد و از آنان پیروی نماید، از آنها خواهد بود. ﴿وَمَنۡ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ﴾ و هرکس از من نافرمانی کند، بی‌گمان تو آمرزندۀ مهربانی. و این از مهربانی ابراهیم خلیل است که برای گناهکاران دعای آمرزش و رحمت نمود و از خداوند خواست تا آنان را بیامرزد. و خداوند نسبت به بندگانش، از او مهربان‌تر است، و هیچ کس را عذاب نمی‌دهد، مگر آن کس که سرکشی نماید.
التفاسير العربية:
رَبَّنَاۤ اِنِّیْۤ اَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِیْ بِوَادٍ غَیْرِ ذِیْ زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِكَ الْمُحَرَّمِ ۙ— رَبَّنَا لِیُقِیْمُوا الصَّلٰوةَ فَاجْعَلْ اَفْىِٕدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِیْۤ اِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِّنَ الثَّمَرٰتِ لَعَلَّهُمْ یَشْكُرُوْنَ ۟
﴿رَّبَّنَآ إِنِّيٓ أَسۡكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيۡرِ ذِي زَرۡعٍ عِندَ بَيۡتِكَ ٱلۡمُحَرَّمِ﴾ پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای بی‌کشت و زرع و در کنار خانۀ تو که آن را حرام ساخته‌ای، سکونت داده‌ام. چرا که ابراهیم هاجر و فرزندش اسماعیل را از شام به مکه آورد، آنگاه که اسماعیل کودکی شیرخواره بود و هیچ کسی در مکه سکونت نمی‌گزید و احدی در آنجا نبود. وقتی ابراهیم آنها را در مکه تنها گذاشت، با زاری و توکل به درگاه خدا چنین گفت: ﴿رَّبَّنَآ إِنِّيٓ أَسۡكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي﴾ پروردگارا! یکی از فرزندانم را که عبارت است از اسماعیل ـ نه همۀ آنها را، چون اسحاق و دیگر فرزندانش در شام بودند ‌ـ در مکه اسکان داده‌ام، ﴿بِوَادٍ غَيۡرِ ذِي زَرۡعٍ﴾ در دره‌ای بی‌کشت و زرع ساکن کرده‌ام؛ زیرا مکه سرزمینی بود که قابلیت کشاورزی را نداشت. ﴿رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ﴾ خداوندا! آنها را موحِّد و یکتاپرست و نمازگزار بگردان؛ زیرا برپاداشتن نماز، یکی از بهترین عبادت‌های دینی است. پس هرکس آن را برپا دارد، دینش را برپاداشته است. ﴿فَٱجۡعَلۡ أَفۡ‍ِٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِيٓ إِلَيۡهِمۡ﴾ پس دل‌های برخی از مردم را چنان کن که آنها را دوست بدارند؛ و جایی را که آنها ساکن هستند، دوست بدارند. خداوند دعای ابراهیم را پذیرفت؛ و از نسل اسماعیل، محمد صلی الله علیه وسلم را پدید آورد که فرزندان اسماعیل را به دین اسلام و آیین پدرشان ابراهیم دعوت کرد، و آنها دعوت وی را پذیرفتند و برپا دارندۀ نماز گردیدند. و خداوند حج خانۀ کعبه را -که ابراهیم، فرزندش را در محل آن سکونت داده بود- فرض گردانید. و سرِّ عجیبی در آن است که دل‌ها را به سوی خود جذب می‌نماید؛ مردم به حج می‌روند اما هیچ‌گاه از آن سیر نمی‌شوند، بلکه هر اندازه بنده بیشتر به آنجا برود، اشتیاق و علاقه‌اش افزون‌تر می‌گردد، و بیش از پیش مشتاق و شیفتۀ آن می‌شود. و سبب این امر آن است که خداوند این خانه را به خود نسبت داده است. ﴿وَٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ يَشۡكُرُونَ﴾ و از میوه‌ها به آنان روزی ده، شاید که سپاسگزار باشند.وخداوند دعای او را پذیرفت، و انواع میوه‌جات به آنجا برده می‌شود و در تمامی فصول میوه‌های فراوانی در مکّۀ مکرّمه یافت می‌شود، و روزی و خوراکی‌ها از هرطرف به سوی آن سرازیر است.
التفاسير العربية:
رَبَّنَاۤ اِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِیْ وَمَا نُعْلِنُ ؕ— وَمَا یَخْفٰی عَلَی اللّٰهِ مِنْ شَیْءٍ فِی الْاَرْضِ وَلَا فِی السَّمَآءِ ۟
﴿رَبَّنَآ إِنَّكَ تَعۡلَمُ مَا نُخۡفِي وَمَا نُعۡلِنُ﴾ خدایا! تو نسبت به ما از ما داناتری. پس، از تدبیر و تربیت تو برای خود آن را می‌خواهیم که به مقتضای علم و رحمتت، کارهای پیدا و پنهانمان را برایمان آسان بگردانی.﴿وَمَا يَخۡفَىٰ عَلَى ٱللَّهِ مِن شَيۡءٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِي ٱلسَّمَآءِ﴾ و هیچ چیز در زمین و آسمان بر خدا پوشیده نمی‌ماند. و از آن جمله است این دعا که قصد ابراهیم خلیل ـ علیه الصلاة والسلام ـ از آن، جز خیر و شکر فراوان برای خداوندِ پروردگار جهانیان نبود.
التفاسير العربية:
اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِیْ وَهَبَ لِیْ عَلَی الْكِبَرِ اِسْمٰعِیْلَ وَاِسْحٰقَ ؕ— اِنَّ رَبِّیْ لَسَمِیْعُ الدُّعَآءِ ۟
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى ٱلۡكِبَرِ إِسۡمَٰعِيلَ وَإِسۡحَٰقَۚ ﴾ ستایش خدای را که با وجود پیری و سن زیاد، اسماعیل و اسحاق ‌رابه من بخشید. این بزرگ‌ترین نعمت است؛ زیرا در حال پیری که ابراهیم فرزندی نداشت، خداوند به او فرزندی عطا کرد. نعمت بزرگ‌تر این بود که فرزندان او، صالح و پیامبر بودند. ﴿إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ ٱلدُّعَآءِ﴾ بی‌گمان اجابت پروردگارم، از کسی که او را می‌خواند، نزدیک است. و من او را فرا خواندم و امید مرا برآورد ساخت. سپس ابراهیم برای خود و فرزندانش دعا نمود و فرمود:
التفاسير العربية:
رَبِّ اجْعَلْنِیْ مُقِیْمَ الصَّلٰوةِ وَمِنْ ذُرِّیَّتِیْ ۖۗ— رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَآءِ ۟
خداوند دعای او را در همه این موارد پذیرفت، بجز دعای ابراهیم در حق پدرش که پذیرفته نشد، و دعای ابراهیم برای پدرش به خاطر وعده‌ای بود که به او داده بود. اما وقتی برای ابراهیم روشن شد که پدرش دشمن خداست از او بیزاری جست.
التفاسير العربية:
رَبَّنَا اغْفِرْ لِیْ وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِیْنَ یَوْمَ یَقُوْمُ الْحِسَابُ ۟۠
خداوند دعای او را در همه این موارد پذیرفت، بجز دعای ابراهیم در حق پدرش که پذیرفته نشد، و دعای ابراهیم برای پدرش به خاطر وعده‌ای بود که به او داده بود. اما وقتی برای ابراهیم روشن شد که پدرش دشمن خداست از او بیزاری جست.
التفاسير العربية:
وَلَا تَحْسَبَنَّ اللّٰهَ غَافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظّٰلِمُوْنَ ؕ۬— اِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیْهِ الْاَبْصَارُ ۟ۙ
این، تهدید شدیدی است برای ستمگران، و دلجویی و تسلیتی است برای ستم‌دیدگان. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱللَّهَ غَٰفِلًا﴾ گمان مبر که خداوند از کارهایی که ستمگران می‌کنند، بی‌خبر است. خداوند آنها را مهلت داده، و روزی فراوانی را به سوی آنان سرازیر نموده است، و در شهرها آرام و مطمئن به تفریح و گردش می‌پردازند. این دلیلی بر خوب بودن حالت آنها نیست؛ زیرا خداوند به ستمگران مهلت می‌دهد تا بیشتر گناه انجام دهند، اما وقتی که آنها را گرفت، دیگر رهایشان نمی‌کند: ﴿وَكَذَٰلِكَ أَخۡذُ رَبِّكَ إِذَآ أَخَذَ ٱلۡقُرَىٰ وَهِيَ ظَٰلِمَةٌۚ إِنَّ أَخۡذَهُۥٓ أَلِيمٞ شَدِيدٌ﴾ و این چنین است عذاب پروردگارت، آنگاه که اهل آبادی‌ها را درحالی‌که ستمگر بودند، به عذاب خود گرفتار نمود، بی‌گمان مجازات او دردناک وسخت است. و ظلم در اینجا، شامل ظلم بنده در حق پروردگار، و نیز ظلم او در حق بندگان خدا می‌شود. ﴿إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمۡ لِيَوۡمٖ تَشۡخَصُ فِيهِ ٱلۡأَبۡصَٰرُ﴾ [کیفر] آنان را، برای روزی که چشمان در آن خیره می‌شوند، به تأخیر می‌اندازد؛ روزی که چشمان از حرکت بازمانده، و از هراس و وحشت آن روز، پلک‌ها بر هم نهاده نمی‌شوند.
التفاسير العربية:
مُهْطِعِیْنَ مُقْنِعِیْ رُءُوْسِهِمْ لَا یَرْتَدُّ اِلَیْهِمْ طَرْفُهُمْ ۚ— وَاَفْـِٕدَتُهُمْ هَوَآءٌ ۟ؕ
﴿مُهۡطِعِينَ﴾ یک راسـت به سـوی نـدا دهندۀ محشر می‌شتابند، و به منظور اجابتِ ندادهنده، آنگاه که آنان را برای حضور در بارگاه خداوند فرا می‌خواند، می‌شتابند و نمی‌توانند از حضور در آنجا امتناع ورزند، و پناهگاهی ندارند. ﴿ مُقۡنِعِي رُءُوسِهِمۡ﴾ سرهایشان را بالا گرفته، و دستانشان زیرِ زنخدانشان بسته شده است، بنابراین سرهایشان بالا است، ﴿لَا يَرۡتَدُّ إِلَيۡهِمۡ طَرۡفُهُمۡۖ وَأَفۡ‍ِٔدَتُهُمۡ هَوَآءٞ﴾ و چشمانشان فرو بسته نمی‌شود و محل دل‌هایشان تهی است. و ـ دل‌هایشان ـ به حلقوم رسیده، و آکنده از غم و ناراحتی و پریشانی است.
التفاسير العربية:
وَاَنْذِرِ النَّاسَ یَوْمَ یَاْتِیْهِمُ الْعَذَابُ فَیَقُوْلُ الَّذِیْنَ ظَلَمُوْا رَبَّنَاۤ اَخِّرْنَاۤ اِلٰۤی اَجَلٍ قَرِیْبٍ ۙ— نُّجِبْ دَعْوَتَكَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ ؕ— اَوَلَمْ تَكُوْنُوْۤا اَقْسَمْتُمْ مِّنْ قَبْلُ مَا لَكُمْ مِّنْ زَوَالٍ ۟ۙ
خداوند متعال به پیامبرش محمد صلی الله علیه وسلم می‌فرماید: ﴿وَأَنذِرِ ٱلنَّاسَ يَوۡمَ يَأۡتِيهِمُ ٱلۡعَذَابُ﴾ و مردم را از روزی بترسان که عذاب به سراغشان می‌آید؛ یعنی آن حالات را برایشان بیان کن، و آنان را از اعمالی که موجب عذاب سخت و هولناک می‌شود، برحذر دار. ﴿فَيَقُولُ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ﴾ آنگاه کسانی که با ارتکاب کفر و تکذیب و انواع گناه بر خود ستم کرده‌اند، پشیمان شده؛ و از خداوند می‌خواهند تا آنان را به دنیا باز گرداند، درحالی که چنین چیزی مقدور نیست. آنان می‌گویند: ﴿رَبَّنَآ أَخِّرۡنَآ إِلَىٰٓ أَجَلٖ قَرِيبٖ﴾ پروردگارا! ما را به دنیا برگردان، به درستی که ما [حقیقت و صداقت گفتار شما را] مشاهده کردیم. ﴿نُّجِبۡ دَعۡوَتَكَ﴾ تا دعوت تو را بپذیریم، چون خداوند به بهشت و خانۀ امن دعوت می‌کند، ﴿وَنَتَّبِعِ ٱلرُّسُلَ﴾ و از پیامبران پیروی کنیم. واینها همه به خاطر آرزوی رهایی از عذاب دردناک است؛ وگرنه آنها در وعده‌ای که می‌دهند، دروغ می‌گویند. ﴿وَلَوۡ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنۡهُ﴾ و اگر چنانچه به دنیا بازگردانده شوند، به آنچه از آن نهی شده‌اند، باز می‌گردند. بنابراین مورد سرزنش قرار می‌گیرند، و به آنها گفته می‌شود: ﴿أَوَ لَمۡ تَكُونُوٓاْ أَقۡسَمۡتُم مِّن قَبۡلُ مَا لَكُم مِّن زَوَالٖ﴾ مگر پیش از این سوگند یاد نکرده بودید که شما را زوالی نیست و به جهان آخرت برده نمی‌شوید؟! اما اکنون برایتان روشن شده که سوگندتان بیهوده بوده و شکسته شده است، و دروغ گفته‌اید.
التفاسير العربية:
وَّسَكَنْتُمْ فِیْ مَسٰكِنِ الَّذِیْنَ ظَلَمُوْۤا اَنْفُسَهُمْ وَتَبَیَّنَ لَكُمْ كَیْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَضَرَبْنَا لَكُمُ الْاَمْثَالَ ۟
﴿وَسَكَنتُمۡ فِي مَسَٰكِنِ ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَتَبَيَّنَ لَكُمۡ كَيۡفَ فَعَلۡنَا بِهِمۡ﴾ و در منازل و سرزمین کسانی که برخودشان ستم کردند، سکونت گزیدید، و برایتان روشن شد که با آنان چگونه رفتار کردیم، و چگونه آنها را به انواع عذاب گرفتار ساختیم، آنگاه که آیات روشن الهی را تکذیب کردند، ﴿وَضَرَبۡنَا لَكُمُ ٱلۡأَمۡثَالَ﴾ و مثال‌های واضح را که کوچک‌ترین شک و تردیدی در دل باقی نمی‌گذارد، برایتان زدیم. این معجزات و نشانه‌ها در مورد آنان مفید واقع نشد، بلکه همچنان بر باطل خود ماندند تا اینکه به روزی رسیدند که در آن هیچ عذری پذیرفتنی نیست.
التفاسير العربية:
وَقَدْ مَكَرُوْا مَكْرَهُمْ وَعِنْدَ اللّٰهِ مَكْرُهُمْ ؕ— وَاِنْ كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُوْلَ مِنْهُ الْجِبَالُ ۟
﴿وَقَدۡ مَكَرُواْ مَكۡرَهُمۡ﴾ و کسانی که پیامبران را تکذیب کردند، مکر و نیرنگ نمودند؛ مکری که بر عملی کردن آن توانایی داشتند. ﴿وَعِندَ ٱللَّهِ مَكۡرُهُمۡ﴾ و آگاهی و قدرت خداوند، مکر و نیرنگ آنان را احاطه نموده و نیرنگ و مکرشان را به خودشان بازگرداند: ﴿وَلَا يَحِيقُ ٱلۡمَكۡرُ ٱلسَّيِّئُ إِلَّا بِأَهۡلِهِۦۚ﴾ و مکر بد، جز دامان صاحبانش را نمی‌گیرد. ﴿وَإِن كَانَ مَكۡرُهُمۡ لِتَزُولَ مِنۡهُ ٱلۡجِبَالُ﴾ هرچند مکر و نیرنگ کافران، که پیامبران را تکذیب می‌کردند، چنان بزرگ بود که به سبب آن کوه‌های محکم از جای برکنده می‌شد؛ یعنی ﴿وَمَكَرُواْ مَكۡرٗا كُبَّارٗا﴾ مکر و نیرنگ بسیار بزرگی نمودند، که میزان بزرگی آن، قابل برآورد نیست. اما خداوند نیرنگشان را به خودشان باز گرداند. و این شامل هر مخالفی است که با پیامبران مخالفت ورزد، و برای یاری کردن باطل و یا ابطال حق، مکر و نیرنگ نماید. خلاصۀ مطلب اینکه، مکرشان چیزی را از آنان دور نساخت وفایده‌ای به آنان نرسانید؛ و با مکرخود، کوچک‌ترین زیانی را به خداوند نرساندند، بلکه به خودشان زیان وارد نمودند.
التفاسير العربية:
فَلَا تَحْسَبَنَّ اللّٰهَ مُخْلِفَ وَعْدِهٖ رُسُلَهٗ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ عَزِیْزٌ ذُو انْتِقَامٍ ۟ؕ
خداوند متعال می‌فرماید: ﴿فَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱللَّهَ مُخۡلِفَ وَعۡدِهِۦ رُسُلَهُۥٓ﴾ پس گمان مبر که خداوند وعده‌ای را که به پیامبران داده است -مبنی بر اینکه آنها و پیروانشان را نجات می‌دهد و آنها را خوشبخت می‌نماید و دشمنانشان را در دنیا خوار می‌گرداند و در آخرت عذاب می‌دهد- خلاف می‌کند، بلکه حتماً این چیز به وقوع خواهد پیوست؛ زیرا خداوندِ صادق این وعده را داده، و این وعده بر زبان راستگوترین مخلوقاتش؛ یعنی پیامبران، اعلام شده است. و این عالی‌ترین و درست‌ترین خبر است، به ویژه که با حکمت الهی و قوانین خداوند و عقل‌های درست مطابق است.﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٞ ذُو ٱنتِقَامٖ﴾ بدون شک هیچ چیز خداوند را ناتوان نمی‌کند؛ زیرا او چیره و انتقام گیرنده است.
التفاسير العربية:
یَوْمَ تُبَدَّلُ الْاَرْضُ غَیْرَ الْاَرْضِ وَالسَّمٰوٰتُ وَبَرَزُوْا لِلّٰهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ ۟
و خداوند هرگاه بخواهد از کسی انتقام بگیرد، بدون شک هیچ کسی نمی‌تواند از دست او در رود، یا او را ناتوان نماید؛ و آن در روز قیامت است، ﴿يَوۡمَ تُبَدَّلُ ٱلۡأَرۡضُ غَيۡرَ ٱلۡأَرۡضِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُ﴾ روزی که زمین به زمین دیگری، و آسمان‌ها به آسمان‌های دیگری تبدیل می‌شوند؛ و دگرگونی در صفات و حالت زمین و آسمان‌ها پدید می‌آید، نه اینکه خود زمین و آسمان‌ها و ماهیت آنها به چیز دیگری تبدیل شود؛ زیرا در روز قیامت، زمین هموار و صاف گشته، و همانند چرم دباغ شده، پهن می‌شود، و کوه‌ها و بلندی‌هایی که روی آن قراردارد، برداشته شده، و زمین تبدیل به بیابان مسطح می‌گردد و هیچ فراز و نشیبی در آن وجود نخواهد داشت. و آسمان از شدتِ فجایع آن روز، همانند مس، ذوب می‌شود، سپس خداوند با دست راست خویش، آن را درهم می‌پیچد. ﴿وَبَرَزُواْ﴾ و مردم از قبرهایشان بر می‌خیزند، و به سوی رستاخیز و حشر می‌روند، و در محلی جمع می شوند که هیچ چیز از آنها بر خداوند پنهان نمی‌ماند. ﴿لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ﴾ و مردم، جهت محاسبۀ خداوند یگانۀ قهار، از قبرهایشان خارج می‌شوند؛ خداوندی که در عظمت و اسما و صفات و کارهایش، یگانه و بی‌همتا است، و بر همۀ آفریده‌های جهان چیره است، و همه تحت تصرف و تدبیر او هستند. پس هیچ موجود زنده‌ای جز به اجازۀ او حرکت نمی‌کند.
التفاسير العربية:
وَتَرَی الْمُجْرِمِیْنَ یَوْمَىِٕذٍ مُّقَرَّنِیْنَ فِی الْاَصْفَادِ ۟ۚ
﴿وَتَرَى ٱلۡمُجۡرِمِينَ﴾ و کسانی را که جنایت کردن از ویژگی آنان بوده و زیاد گناه می‌کردند، در آن روز می‌بینی، ﴿مُّقَرَّنِينَ فِي ٱلۡأَصۡفَادِ﴾ که با هم در غل و زنجیرها بسته شده‌اند؛ یعنی اهل هر معصیتی با زنجیرهای آتشین با هم بسته شده، و در بدترین و خوارترین حالت به سوی عذاب برده می‌شوند.
التفاسير العربية:
سَرَابِیْلُهُمْ مِّنْ قَطِرَانٍ وَّتَغْشٰی وُجُوْهَهُمُ النَّارُ ۟ۙ
﴿سَرَابِيلُهُم مِّن قَطِرَانٖ﴾ لباس‌هایشان از «قطران» است، و این به خاطر شدت اشتعال و گرمی و بدبویی آن است. ﴿وَتَغۡشَىٰ وُجُوهَهُمُ ٱلنَّارُ﴾ و چهره‌هایشان را که بهترین عضو بدنشان است، آتش فرو می‌پوشاند و آن را احاطه می‌نماید و از هر طرف آن را می‌سوزاند. و دیگر جاها را، به طریق اولی می‌سوزاند. پس خداوند بر آنان ستم نمی‌کند، بلکه این عذاب، کیفر و سزای اعمالی است که مرتکب شده‌اند. بنابراین خداوند متعال می‌فرماید:
التفاسير العربية:
لِیَجْزِیَ اللّٰهُ كُلَّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ سَرِیْعُ الْحِسَابِ ۟
﴿لِيَجۡزِيَ ٱللَّهُ كُلَّ نَفۡسٖ مَّا كَسَبَتۡ﴾ تا خداوند هر کس را، مطابق آنچه از خیر و شر انجام داده است، با عدل و انصاف سزا و پاداش بدهد. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ سَرِيعُ ٱلۡحِسَابِ﴾ بی‌گمان خداوند حسابرس سریعی است. همچنان‌که می‌فرماید: ﴿ٱقۡتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمۡ وَهُمۡ فِي غَفۡلَةٖ مُّعۡرِضُونَ﴾ محاسبۀ مردمان نزدیک است، درحالی که آنان غافل و رویگـردان می‌باشند. و احتمال دارد که معـنی آیه چنـین باشـد: خـداونـد در محاسبۀ بندگانش، سریع و تند است؛ و در یک لحظه، آنان را مورد محاسبه قرار می‌دهد، همچنان‌که در یک لحظه، تدابیر زیادی را در مورد بندگانش اتخاذ می‌کند و انجام هیچ کاری او را از انجام کاری دیگر باز نمی‌دارد. و برای خداوند هیچ چیزی مشکل و سخت نیست.
التفاسير العربية:
هٰذَا بَلٰغٌ لِّلنَّاسِ وَلِیُنْذَرُوْا بِهٖ وَلِیَعْلَمُوْۤا اَنَّمَا هُوَ اِلٰهٌ وَّاحِدٌ وَّلِیَذَّكَّرَ اُولُوا الْاَلْبَابِ ۟۠
پس از آنکه خداوند متعال به‌طور مبسوط در رابطه با این قرآن سخن گفت، در مدح و ستایش آن فرمود: ﴿هَٰذَا بَلَٰغٞ لِّلنَّاسِ﴾ این قرآن ابلاغی است برای مردم، و می‌توانند از آن، برای رسیدن به ‌بالاترین مقام وبهترین ارزش‌ها توشه بر ‌گیرند؛ زیرا اصول و فروع همۀ دانش‌هایی که ‌بندگان بدان نیازدارند، در آن موجود است. ﴿وَلِيُنذَرُواْ بِهِۦ﴾ و تا بدان بیم یابند؛ چون آدمی در قرآن، از ارتکاب اعمال شر برحذر داشته شده؛ و عذابی را که خداوند برای بدکاران آماده نموده، بیان کرده است. ﴿وَلِيَعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا هُوَ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ﴾ و تا بدانند که فقط او [خداوند] معبود یگانه است. و در قرآن، دلایل و حجت‌های فراوانی بر الوهیت و یگانگی خداوند، به ‌صورت‌های گوناگون بیان شده است، تا جایی‌که ‌این قضیه بسیار قطعی و روشن است. ﴿وَلِيَذَّكَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾ و تا خردمندان و کسانی که دارای عقل‌های کامل هستند، پند و اندرز گیرند؛ و آنچه را که به سودشان می‌باشد، انجام دهند؛ و از آنچه که به زیانشان است، دوری نمایند. و هرگاه چنین کنند، اهل عقل و خرد و بینش می‌شوند؛ زیرا به سبب پیروی از قرآن، معارف و اندیشه‌هایشان رشد نموده و افکارشان روشن می‌گردد. و قرآن، آدمی را به والاترین اخلاق و بهترین اعمال فرا می‌خواند، و در این راستا، از قوی‌ترین و روشن‌ترین دلایل استفاده می‌کند. و هرگاه بنده در این مسیر بکوشد، همواره راه ترقی و صعود را خواهد پیمود. «وَالحَمدُ للهِ رَبِّ العَالَمِین».
التفاسير العربية:
 
ترجمة معاني سورة: ابراهيم
فهرس السور رقم الصفحة
 
ترجمة معاني القرآن الكريم - الترجمة الفارسية - تفسير السعدي - فهرس التراجم

ترجمة تفسير السعدي إلى اللغة الفارسية.

إغلاق