ترجمة معاني القرآن الكريم - الترجمة الفارسية - تفسير السعدي * - فهرس التراجم


ترجمة معاني سورة: الصف   آية:

سورة الصف - سوره صف

سَبَّحَ لِلّٰهِ مَا فِی السَّمٰوٰتِ وَمَا فِی الْاَرْضِ ۚ— وَهُوَ الْعَزِیْزُ الْحَكِیْمُ ۟
در اینجا خداوند متعال عظمت و توانمندی‌اش را و اینکه همه چیز در برابر او فروتن ‌است بیان می‌دارد. والا و خجسته است خداوند، و همۀ آنچه در آسمان‌ها و زمین هستند به تسبیح و تقدیس خداوند مشغول‌اند، و او را پرستش می‌نمایند، و نیازهایشان را از او می‌خواهند. ﴿وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ﴾ و او توانمند است، و با توانایی‌اش بر همه چیز چیره است. ﴿ٱلۡحَكِيمُ﴾ و در کارها و آفرینش و فرمان خود فرزانه و با حکمت است.
التفاسير العربية:
یٰۤاَیُّهَا الَّذِیْنَ اٰمَنُوْا لِمَ تَقُوْلُوْنَ مَا لَا تَفْعَلُوْنَ ۟
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ﴾ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چرا چیزی را می‌گویید که انجام نمی‌دهید؟ یعنی چرا سخن خوب و خیر را می‌گوئید و به آن تشویق می‌کنید و بسا خود را می‌ستائید که آن کار را انجام داده‌اید، در حالی که خودتان آن را انجام نمی‌دهید. و [مردم ‌را] از کار بد باز می‌دارید و بسا خودتان را از آن منزّه و پاک می‌دانید، در حالی که خود به آن ملوّث هستید و آن را انجام می‌دهید.
التفاسير العربية:
كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللّٰهِ اَنْ تَقُوْلُوْا مَا لَا تَفْعَلُوْنَ ۟
پس این چنین حالت زشتی، شایستۀ مؤمنان نیست، و از بزرگ‌ترین چیزهایی که موجب خشم خداوند می‌شود، این است که بنده چیزی را بگوید که انجام نمی‌دهد. بنابراین کسی که به کار خوب فرمان می‌دهد، باید قبل از همه خودش آن را انجام دهد؛ و کسی که از کار بد باز می‌دارد، باید بیش از همه از آن کار بد دور باشد. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿أَتَأۡمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلۡبِرِّ وَتَنسَوۡنَ أَنفُسَكُمۡ وَأَنتُمۡ تَتۡلُونَ ٱلۡكِتَٰبَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ﴾ آیا مردم را به نیکی فرمان می‌دهید و خود را فراموش می‌کنید، حال آنکه کتاب را می‌خوانید! آیا خرد نمی‌ورزید؟ و شعیب -علیه السلام- گفت: ﴿وَمَآ أُرِيدُ أَنۡ أُخَالِفَكُمۡ إِلَىٰ مَآ أَنۡهَىٰكُمۡ عَنۡهُ﴾ نمی‌خواهم در آنچه شما را از آن بازمی‌دارم با شما مخالفت کنم.
التفاسير العربية:
اِنَّ اللّٰهَ یُحِبُّ الَّذِیْنَ یُقَاتِلُوْنَ فِیْ سَبِیْلِهٖ صَفًّا كَاَنَّهُمْ بُنْیَانٌ مَّرْصُوْصٌ ۟
در اینجا خداوند بندگانش را برای جهاد در راه خودش تحریک می‌کند، و به آنها یاد می‌دهد که در صف‌های به هم چسبیده و مرتب در راه خدا جهاد کنند؛ و این نظم و ترتیب باعث می‌شود تا مساوات میان مجاهدان برقرار گردد، و آنها به کمک یکدیگر بشتابند و موجب هراس دشمن می‌شوند. بنابراین پیامبر صلی الله علیه وسلم وقتی به جنگ می‌رفت، یارانش را ردیف می‌کرد و هر یک را در جایش قرار می‌داد تا بر همدیگر تکیه نکنند، بلکه هر گروهی به محل خود توجه نماید و وظیفه‌اش را انجام دهد. بدین گونه کارها انجام می‌شوند و کمال مطلوب به دست می‌آید.
التفاسير العربية:
وَاِذْ قَالَ مُوْسٰی لِقَوْمِهٖ یٰقَوْمِ لِمَ تُؤْذُوْنَنِیْ وَقَدْ تَّعْلَمُوْنَ اَنِّیْ رَسُوْلُ اللّٰهِ اِلَیْكُمْ ؕ— فَلَمَّا زَاغُوْۤا اَزَاغَ اللّٰهُ قُلُوْبَهُمْ ؕ— وَاللّٰهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفٰسِقِیْنَ ۟
﴿وَإِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِۦ﴾ و هنگامی که موسی آنها را به خاطر عملکردشان و به خاطر اینکه او را آزار می‌دادند، در حالی که می‌دانستد او پیامبر خداست سرزنش کرد و گفت: ﴿لِمَ تُؤۡذُونَنِي وَقَد تَّعۡلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَيۡكُمۡ﴾ چرا با گفته‌ها و کارهایتان مرا آزار می‌دهید، حال آنکه می‌دانید من فرستادۀ خدا به سوی شما هستم؟! و پیامبر باید مورد بزرگداشت و احترام باشد، و باید از دستورات او اطاعت شود، و هر فرمانی که می‌دهد بی‌درنگ اجرا گردد. آزار دادن پیامبران ـ که احسان آنان نسبت به مردم بعد از احسان خداوند بالاترین احسان است ـ نهایت جسارت و زشتی است، و انحراف از صراط مستقیم است. آنها صراط مستقیم را شناختند امّا آن را رها کردند. بنابراین فرمود: ﴿فَلَمَّا زَاغُوٓاْ أَزَاغَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُمۡ﴾ وقتی عملاً از حقّ رویگردان شدند؛ خداوند دل‌هایشان را به کیفر این رویگردانی که برای خود انتخاب کرده و به آن خشنود بودند، منحرف ساخت؛ و به آنها توفیق هدایت و راهیابی نداد؛ چون آنان شایستۀ خیر نبودند و فقط سزاوار شرّ بودند. ﴿وَٱللَّهُ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡفَٰسِقِينَ﴾ و خداوند گروه بدکاران را هدایت نمی‌کند؛ یعنی کسانی را هدایت نمی‌کند که کار بد تبدیل به صفت همیشگی آنان شده است و قصدی برای هدایت شدن ندارند. این آیۀ کریمه این مطلب را می‌رساند که گمراه شدن بندگان، ظلمی از جانب خدا نیست؛ و بندگان نمی‌توانند دلیل بیاورند که خدا ما را گمراه ساخته ‌است، بلکه به سبب خودشان خداوند آنها را گمراه می‌سازد، چون آنها کسانی هستند که دروازۀ هدایت را پس از آنکه آن را شناخته‌اند، به روی خود بسته‌اند؛ و به سزای این عمل، خداوند آنها را گمراه و منحرف می‌سازد و دل‌هایشان را دگرگون می‌کند. و این عدالت الهی است همان‌طور که می‌فرماید: ﴿وَنُقَلِّبُ أَفۡ‍ِٔدَتَهُمۡ وَأَبۡصَٰرَهُمۡ كَمَا لَمۡ يُؤۡمِنُواْ بِهِۦٓ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَنَذَرُهُمۡ فِي طُغۡيَٰنِهِمۡ يَعۡمَهُونَ﴾ و دل‌ها و چشم‌هایشان را دگرگون می‌سازیم، همان‌گونه که نخستین بار به [وحی و حق] ایمان نیاوردند، و آنان را در سرکشی‌شان -در حالی که سرگردان هستند- رها می‌کنیم.
التفاسير العربية:
وَاِذْ قَالَ عِیْسَی ابْنُ مَرْیَمَ یٰبَنِیْۤ اِسْرَآءِیْلَ اِنِّیْ رَسُوْلُ اللّٰهِ اِلَیْكُمْ مُّصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرٰىةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُوْلٍ یَّاْتِیْ مِنْ بَعْدِی اسْمُهٗۤ اَحْمَدُ ؕ— فَلَمَّا جَآءَهُمْ بِالْبَیِّنٰتِ قَالُوْا هٰذَا سِحْرٌ مُّبِیْنٌ ۟
خداوند از عناد بی‌جهت بنی اسرائیل در گذشته خبر می‌دهد؛ کسانی که عیسی پسر مریم دعوتشان کرد و به آنان گفت: ﴿يَٰبَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ إِنِّي رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَيۡكُم﴾ ای بنی اسرائیل! من فرستادۀ خدا به سوی شما هستم. یعنی خداوند مرا فرستاده است تا شما را به سوی خیر فراخوانم و شما را از شرّ و بدی بازدارم. و مرا با معجزات و دلایل آشکار تأیید کرده است، و از جملۀ آنچه که بر راستگو بودن من دلالت می‌نماید این است که: ﴿مُّصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيَّ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِ﴾ توراتی را که پیش از من بوده است تصدیق می‌کنم؛ یعنی آنچه از آئین‌های آسمانی و تورات که موسی با خود آورده است من نیز آورده‌ام. و اگر من به دروغ ادّعای پیامبری می‌کردم، چیزی با خود می‌آوردم که پیامبران با خود نیاورده‌اند. و تورات به آمدن من خبر و مژده داده است، پس من همراه با تصدیق تورات مبعوث شده‌ام. ﴿وَمُبَشِّرَۢا بِرَسُولٖ يَأۡتِي مِنۢ بَعۡدِي ٱسۡمُهُۥٓ أَحۡمَدُ﴾ و به پیغمبری که بعد از من می‌آید و نام او احمد است مژده می‌دهم. او محمّد بن عبدالله بن عبدالمطلب هاشمی است. پس عیسی -علیه السلام- مانند سایر پیامبران، پیامبران گذشته را تصدیق می‌نماید؛ و به پیامبری که بعد از او می‌آید مژده می‌دهد، به خلاف دروغگویان که آنها به شدت با پیامبران مخالف هستند، و در اوصاف و اخلاق و امر و نهی با آنها مخالف‌اند. ﴿فَلَمَّا جَآءَهُم﴾ وقتی محمّد صلی الله علیه وسلم که عیسی به آمدن او مژده داده بود ﴿بِٱلۡبَيِّنَٰتِ﴾ با معجزات و دلایل روشن نزد آنها آمد که دلالت می‌نمود او همان کسی است که عیسی آمدنش را مژده داده و پیامبر بر حقّ خداست، ﴿قَالُواْ هَٰذَا سِحۡرٞ مُّبِينٞ﴾ با حقّ مخالفت کردند و آن را تکذیب کردند و گفتند این جادویی آشکار است. و خیلی عجیب است پیامبری که رسالتش واضح است و از خورشید روشن‌تر است، جادوگر قرار داده می‌شود. آیا ذلتی بالاتر از این هست؟ و آیا اتهام و دروغی بزرگ‌تر از این وجود دارد؟ رسالت پیامبر را که مشخص و معلوم بود نفی کردند، و چیزی را به او نسبت دادند که از همۀ مردم از آن چیز دورتر است.
التفاسير العربية:
وَمَنْ اَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرٰی عَلَی اللّٰهِ الْكَذِبَ وَهُوَ یُدْعٰۤی اِلَی الْاِسْلَامِ ؕ— وَاللّٰهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظّٰلِمِیْنَ ۟ۚ
﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡكَذِبَ﴾ و کیست ستمکارتر از کسی که بر خدا دروغ بندد؟ چه این دروغ را بر او ببندد یا دروغی دیگر را، در حالی که عذری نداشته و حجّتی ندارد، چون او ﴿يُدۡعَىٰٓ إِلَى ٱلۡإِسۡلَٰمِ﴾ به اسلام فراخوانده می‌شود، و دلایل حقانیت اسلام برایش روشن گردیده است. ﴿وَٱللَّهُ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾ و خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمی‌کند؛ آنهایی که همواره بر ستمگری خود قرار دارند و هیچ اندرزی آنها را از ستمشان دور نمی‌کند، و هیچ روشنگری و دلیلی آنها را از ستم کردن باز نمی‌دارد. به خصوص ستمگرانی که در مقابل حقّ ایستاده‌اند تا آن را کنار بزنند و باطل را یاری کنند.
التفاسير العربية:
یُرِیْدُوْنَ لِیُطْفِـُٔوْا نُوْرَ اللّٰهِ بِاَفْوَاهِهِمْ ؕ— وَاللّٰهُ مُتِمُّ نُوْرِهٖ وَلَوْ كَرِهَ الْكٰفِرُوْنَ ۟
بنابراین دربارۀ آنها فرمود: ﴿يُرِيدُونَ لِيُطۡفِ‍ُٔواْ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفۡوَٰهِهِمۡ﴾ اینها با گفته‌های پوچشان می‌خواهند حقّ را رد کنند، و نور خدا را خاموش نمایند، حال آنکه این سخنان حقیقت ندارد؛ و کسی که دارای بینش است، به روشنی می‌داند که آنها بر باطل هستند. ﴿وَٱللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِۦ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡكَٰفِرُونَ﴾ و خداوند یاری کردن دینش را بر عهده گرفته و ضامن آن است، و نیز حقی که پیامبران را به همراه آن فرستاده است کامل خواهد کرد، و نور خویش را در همۀ سرزمین‌ها به اتمام خواهد رساند هرچند کافران دوست نداشته باشند؛ و چون دوست ندارند، همۀ توانایی‌های خود را برای خاموش کردن آن به کار می‌برند، امّا باید بدانند که آنها مغلوب و شکست خورده خواهند بود. مثال آنها مثال کسی است که خورشید را با دهان فوت می‌کند تا آن را خاموش نماید. پس کافران نه به هدفشان رسیدند، و نه عقل و خردشان از نقص و ایراد سالم ماند.
التفاسير العربية:
هُوَ الَّذِیْۤ اَرْسَلَ رَسُوْلَهٗ بِالْهُدٰی وَدِیْنِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهٗ عَلَی الدِّیْنِ كُلِّهٖ ۙ— وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُوْنَ ۟۠
سپس سبب پیروزی و غلبۀ حسّی و معنوی دین اسلام را بیان کرد و فرمود: ﴿هُوَ ٱلَّذِيٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِينِ ٱلۡحَقِّ﴾ او پیغمبرش را با هدایت و دین حقّ فرستاد؛ یعنی با علم مفید و عمل شایسته فرستاد. با علم و دانشی که به سوی خدا و به سرای بهشت هدایت می‌کند، و انسان را به سوی بهترین اعمال و اخلاق و به سوی منافع دنیا و آخرت رهنمون می‌سازد. ﴿وَدِينِ ٱلۡحَقِّ﴾ و با دین حقّ فرستاد؛ یعنی دینی که باید فرامین و نواهی آن را گردن نهاد، و بر اساس آن پروردگار جهانیان پرستش ‌شود. دینی که حقّ و صدق است و عیبی در آن نیست و هیچ خللی بدان وارد نمی‌شود، بلکه فرمان‌های آن غذای دل‌ها و ارواح و مایۀ راحتی جسم و تن است. و ترک کردن آنچه از آن نهی کرده است، باعث در امان ماندن از شرّ و فساد می‌شود. پس هدایت و دین حقی که پیامبر صلی الله علیه وسلم به همراه آن مبعوث شده، بزرگ‌ترین دلیل و برهان بر راستگویی اوست؛ و این دلیلی است که تا جهان باقی است، باقی و پایدار است؛ و هر چند عاقل در آن بیشتر بیندیشد، بینش او بیشتر می‌گردد. ﴿لِيُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّينِ كُلِّهِۦ﴾ تا آن را بر همۀ ادیان چیره بگرداند؛ یعنی تا این دین را به وسیلۀ حجّت و دلیل بر همۀ ادیان چیره بگرداند، و اهل این دین را به وسیلۀ شمشیر بر دیگران پیروز نماید. پس دین در همۀ اوقات چیره و برتر است، و امکان ندارد چیزی آن را شکست دهد و بر آن چیره شود. امّا اهل دین اگر آن را انجام دهند و در پرتو نور آن حرکت کنند و برای جلب منافع دینی و دنیوی خود از رهنمودهای آن پیروی نمایند، هیچ کس در مقابل آنها نمی‌تواند بایستد، و آنها بر اهل همۀ ادیان چیره خواهند گشت. اما هرگاه دین را ضایع کنند و فقط به این اکتفا نمایند که منتسب به دین اسلام باشند، این برایشان فایده‌ای نخواهد داشت و بی‌توجّهی آنان به دین اسلام سبب خواهد شد تا دشمنان بر آنها مسلط شوند. و هرکس اوضاع و حالات مسلمانان صدر اسلام و مسلمانان بعدی را بررسی کند، به این امر پی خواهد برد.
التفاسير العربية:
یٰۤاَیُّهَا الَّذِیْنَ اٰمَنُوْا هَلْ اَدُلُّكُمْ عَلٰی تِجَارَةٍ تُنْجِیْكُمْ مِّنْ عَذَابٍ اَلِیْمٍ ۟
این توصیه و راهنمایی است از جانب مهربان‌ترین مهربانان به بندگان مؤمنش، و آنها را به بزرگ‌ترین تجارت راهنمایی می‌کند؛ تجارت و هدفی که بالاترین هدف است؛ و به وسیلۀ آن می‌توان از عذاب دردناک نجات یافت و به نعمت‌های پایدار و همیشگی دست پیدا کرد.
التفاسير العربية:
تُؤْمِنُوْنَ بِاللّٰهِ وَرَسُوْلِهٖ وَتُجَاهِدُوْنَ فِیْ سَبِیْلِ اللّٰهِ بِاَمْوَالِكُمْ وَاَنْفُسِكُمْ ؕ— ذٰلِكُمْ خَیْرٌ لَّكُمْ اِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُوْنَ ۟ۙ
مطلب را به صورت «پیشنهاد» ﴿هَلۡ﴾ بیان داشت که دال بر این است هر عبرت‌گیرنده‌ای بدان علاقه‌مند می‌شود و هر عاقلی به سوی آن می‌شتابد. پس انگار کسی می‌گوید: تجارتی که چنان باارزش است چیست؟ فرمود: ﴿تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ﴾ به خدا و پیغمبرش ایمان آورید. و مشخص است که ایمان کامل، تصدیق قاطع چیزهایی است که خداوند فرمان داده آنها را تصدیق کنیم، و چنین ایمانی مسلتزم اعمال جوارح است و بزرگ‌ترین آن جهادِ در راه خداست. بنابراین فرمود: ﴿وَتُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِكُمۡ وَأَنفُسِكُمۡ﴾ برای مقابلۀ با دشمنان اسلام، جان‌هایتان را فدا نمایید و مال‌هایتان را خرج کنید، و هدف شما نصرت دین خدا و اعلای کلمۀ او باشد؛ و باید تا جایی که می‌توانید اموالتان را در این راه خرج کنید، گرچه خرج کردن اموال دشوار است و برایتان ناخوش خواهد بود. امّا بدانید که: ﴿ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ﴾ این کار برایتان بهتر است، اگر بدانید؛ چون خیر دنیوی را که پیروزی بر دشمنان است و عزّت ـ که با ذلت منافی است ـ و رزق فراوان و سعۀ صدر را به دست خواهید آورد
التفاسير العربية:
یَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوْبَكُمْ وَیُدْخِلْكُمْ جَنّٰتٍ تَجْرِیْ مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهٰرُ وَمَسٰكِنَ طَیِّبَةً فِیْ جَنّٰتِ عَدْنٍ ؕ— ذٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِیْمُ ۟ۙ
نیز خیر جهان آخرت را با به دست آوردن پاداش خداوندی و نجات از کیفرش حاصل خواهید کرد. بنابراین پاداش آخرت را بیان کرد و فرمود: ﴿يَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡ﴾ گناهان شما را می‌آمرزد. این شامل گناهان کبیره و صغیره می‌شود؛ چون ایمان به خداوند و جهاد در راه او گناهان را از بین می‌برد، گرچه گناهان کبیره باشند. ﴿وَيُدۡخِلۡكُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ﴾ و شما را به باغ‌هایی درمی‌آورد که زیر کاخ‌ها و اتاق‌ها و درختان آن جویبارهایی از آبی صاف و زلال جاری است، و رودبارهایی از شیری که طعم آن تغییر نکرده نیز روان است، و نیز رودهایی از شراب که برای نوشندگان لذّت‌بخش است جاری می‌باشد، و نیز رودهایی از عسل صاف و ناب روان است، و آنها از هر نوع میوه‌ای در باغ‌های بهشت برخوردارند. ﴿وَمَسَٰكِنَ طَيِّبَةٗ فِي جَنَّٰتِ عَدۡنٖ﴾ و منازل پاکیزه و زیبا و بلند که دارای هر نوع زیبایی هستند، تا جایی که دیگر بهشتیان، ساکنان آن را چنان می‌بینند که انگار ستارگان درخشان در کرانۀ شرقی و غربی هستند. و منازل بهشت چنان زیبا است که ساختمان‌های آن برخی خشت‌هایشان طلاست و برخی با خشت‌های نقره ساخته شده‌اند. و خیمه‌های آن از لؤلؤ و مرجان درشت بافته شده ‌است. و بعضی منازل از زمرد و جواهر رنگارنگ که دارای بهترین رنگ هستند ساخته شده‌اند؛ و از بس که درخشان و شفاف هستند، از بیرون درونشان، و ظاهر آن از باطنش دیده می‌شود. و دارای چنان حسن و زیبایی هستند که وصف‌ناپذیر است، و تصور آن به دل هیچ کسی از جهانیان خطور نکرده است، و تا وقتی آن را نبینند و از زیبایی آن استفاده نکنند، نمی‌توانند آن را درک نمایند. پس در این حالت اگر خداوند به بهشتیان آفرینشی کامل و فنا ناپذیر نمی‌داد، از شادی می‌مردند. پس پاک است خداوندی که هیچ یک از آفریده‌هایش نمی‌تواند ستایش او را کاملاً بگوید، بلکه او همان‌طور است که خودش را ستوده است، و بالاتر از ستایشی است که آفریده‌هایش آن را به جای می‌آورند. و خجسته و با برکت است خداوندی که سرای بهشت را پدید آورده، و در آنچنان زیبایی و شکوهی قرار داده است که عقل‌های خلق را حیران می‌نماید و دل‌هایشان را می‌رباید. والا و برتر است خداوندی که دارای حکمت کامل است. از جمله حکمت او این است که اگر بندگان بهشت را می‌دیدند و به نعمت‌هایی که در آن هست نگاه می‌کردند، هیچ کس از رسیدنِ به آن باز نمی‌ماند؛ و زندگی دنیا که نعمت‌هایش با رنج‌ها ناگوار و ناخوش می‌شود، برایشان حلاوتی در بر نداشت. و «جنّت»، عدن نامیده شده؛ چون اهل جنت برای همیشه در آن می‌مانند و هرگز از آن بیرون نمی‌شوند و جایگزینی برای آن نمی‌جویند. این است پاداش بزرگ و زیبا، و همین است رستگاری بزرگ که هیچ رستگاری مانند آن نیست. و این پاداش جهان آخرت است.
التفاسير العربية:
وَاُخْرٰی تُحِبُّوْنَهَا ؕ— نَصْرٌ مِّنَ اللّٰهِ وَفَتْحٌ قَرِیْبٌ ؕ— وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِیْنَ ۟
امّا پاداش این تجارت در دنیا را چنین بیان داشت: ﴿وَأُخۡرَىٰ تُحِبُّونَهَا﴾ و چیزی دیگر را که دوست می‌دارید به دست می‌آورید و آن ﴿نَصۡرٞ مِّنَ ٱللَّهِ﴾ این است که خداوند شما را بر دشمنانتان پیروز می‌گرداند؛ و با پیروزی بر دشمنان، عزت و شادی به دست می‌آورید. ﴿وَفَتۡحٞ قَرِيبٞ﴾ و فتح نزدیکی که به وسیلۀ آن قلمرو و دایرۀ اسلام گشایش می‌یابد، و به وسیلۀ آن روزی فراوان به دست می‌آید. پس این پاداش مؤمنان مجاهد است. امّا مؤمنان دیگری که جهاد نکرده‌اند به شرطی که دیگران به جهاد بپردازند، خداوند آنها را نیز از فضل و احسان خودش ناامید نمی‌گرداند، و فرموده است: ﴿وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾ و مؤمنان را به پاداش دنیا و آخرت مژده بده که به هریک طبق ایمانش پاداش داده خواهد شد، گرچه آنها به اندازۀ مجاهدان در راه خدا نمی‌رسند. همان‌طور که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است: «هرکس خشنود باشد که خداوند پروردگارش، و اسلام دینش، و محمّد پیامبرش باشد بهشت برای او واجب می‌گردد.» ابوسعید خدری -که راوی این حدیث است- از این تعجب کرد و گفت: تکرار کن ای پیامبر خدا! و پیامبر همین جمله را تکرار کرد. سپس گفت: پاداشی دیگر هست که بنده را صد درجه بالا می‌برد و فاصلۀ هر دو درجه با یکدیگر به اندازۀ فاصلۀ آسمان و زمین است. ابوسعید خدری گفت: این پاداش چه چیزی است؟ پیامبر فرمود: جهاد در راه خدا. مسلم.
التفاسير العربية:
یٰۤاَیُّهَا الَّذِیْنَ اٰمَنُوْا كُوْنُوْۤا اَنْصَارَ اللّٰهِ كَمَا قَالَ عِیْسَی ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیّٖنَ مَنْ اَنْصَارِیْۤ اِلَی اللّٰهِ ؕ— قَالَ الْحَوَارِیُّوْنَ نَحْنُ اَنْصَارُ اللّٰهِ فَاٰمَنَتْ طَّآىِٕفَةٌ مِّنْ بَنِیْۤ اِسْرَآءِیْلَ وَكَفَرَتْ طَّآىِٕفَةٌ ۚ— فَاَیَّدْنَا الَّذِیْنَ اٰمَنُوْا عَلٰی عَدُوِّهِمْ فَاَصْبَحُوْا ظٰهِرِیْنَ ۟۠
سپس خداوند متعال فرمود: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُونُوٓاْ أَنصَارَ ٱللَّهِ﴾ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! با گفته‌ها و کارهایتان یاوران دین خدا باشید؛ و این با انجام دادن احکام دین خدا، و کوشیدن برای اجرای آن بر دیگران، و جهاد با مخالفان دین و حقیقت -که مالی و جانی در مقابل آن می‌ایستند- تحقق می‌یابد. همچنین با جهاد با کسی تحقق می‌یابد که به وسیلۀ شبهات و گمان خود حقّ را رد می‌کند. پس با شکستن دلیل چنین کسی، و اقامۀ حجّت بر او، و برحذر داشتن مردم از وی، باید دین خدا را یاری کرد. و از جمله یاری کردن دین خداوند، یاد گرفتن کتاب خدا و سنت پیامبر و تشویق دیگران به آن، و امر به معروف و نهی از منکر می‌باشد. سپس خداوند مؤمنان را تشویق نمود تا از گذشتگان صالح الگوبرداری نمایند و فرمود: ﴿كَمَا قَالَ عِيسَى ٱبۡنُ مَرۡيَمَ لِلۡحَوَارِيِّ‍ۧنَ مَنۡ أَنصَارِيٓ إِلَى ٱللَّهِ﴾ عیسی آنها را گوشزد کرد و گفت: چه کسی مرا یاری می‌کند، و در یاری کردن دین خدا همراه من به پا می‌خیزد، و هرکاری بکنم همراهم باشد، و به هرجا که حرکت کنم همراه من بیاید؟! حواریان شتابان گفتند: ﴿نَحۡنُ أَنصَارُ ٱللَّهِ﴾ ما یاوران دین خدا هستیم. پس عیسی و کسانی از حواریان که همراه او بودند دین خدا را یاری کردند. ﴿فَ‍َٔامَنَت طَّآئِفَةٞ مِّنۢ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ﴾ پس گروهی از بنی‌اسرائیل به سبب دعوت عیسی و حواریان ایمان آوردند، ﴿وَكَفَرَت طَّآئِفَةٞ﴾ و گروهی از بنی‌اسرائیل کفر ورزیدند و دعوت آنها را نپذیرفتند آنگاه مؤمنان با کافران جهاد کردند. ﴿فَأَيَّدۡنَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ عَلَىٰ عَدُوِّهِمۡ﴾ پس مؤمنان را بر دشمنانشان توان دادیم، و آنها را بر دشمنانشان پیروز گرداندیم. ﴿فَأَصۡبَحُواْ ظَٰهِرِينَ﴾ و مؤمنان بر دشمنانشان چیره گشتند. پس شما ای امّت محمّد! یاوران خدا باشید و به سوی دین او دعوت کنید، و خداوند نیز شما را یاری خواهد کرد و شما را بر دشمنانتان چیره خواهد نمود. همان‌طور که کسانی را که قبل از شما بودند یاری کرد.
التفاسير العربية:
 
ترجمة معاني سورة: الصف
فهرس السور رقم الصفحة
 
ترجمة معاني القرآن الكريم - الترجمة الفارسية - تفسير السعدي - فهرس التراجم

ترجمة تفسير السعدي إلى اللغة الفارسية.

إغلاق