Firo maanaaji al-quraan tedduɗo oo - الترجمة الفارسية - تفسير السعدي * - Tippudi firooji ɗii


Firo maanaaji Simoore: Simoore Yaasiin   Aaya:

سوره يس

یٰسٓ ۟ۚ
قول مناسب‏تر در رابطه با حروف مقطعه‏ای که در اوایل برخی سوره‏های قرآن آمده، این است که بدون مستند شرعی از ذکر معنی برای آنها خودداری کنیم و در عین حال یقین داشته باشیم که خداوند این‏ها را بیهوده نازل نکرده است، بلکه در پس آن حکمتی است که ما از آن بی خبریم.
Faccirooji aarabeeji:
وَالْقُرْاٰنِ الْحَكِیْمِ ۟ۙ
در اینجا خداوند به قرآن حکیم سوگند می‌خورد، قرآنی که صفت آن حکیم بودن است. و حکمت؛ یعنی گذاشتن هر چیزی در جای مناسبش، و قرار دادن امر و نهی در جای مناسب آن. و قرار دادن جزای کارهای خیر و شر در جای مناسب آن. پس احکام شرعی و جزائی قرآن همه دارای نهایت حکمت می‌باشند. و از حکمت قرآن این است که هم حکم مسأله را بیان می‌کند و هم حکمت آن را بیان می‌دارد. پس عقل‌ها را از مناسبت‌ها و اوصافی که مقتضی ترتّب حکم بر آن می‌باشند آگاه می‌سازد.
Faccirooji aarabeeji:
اِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِیْنَ ۟ۙ
﴿إِنَّكَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ﴾ چیزی که به آن سوگند خورده شده است، رسالت محمّد صلی الله علیه وسلم است؛ یعنی تو ای محمّد! از زمرۀ پیامبران هستی، و تو اوّلین و تازه‌ترین پیامبر نمی‌باشی. و نیز اصول دینی که پیامبران آورده‌اند تو هم آورده‌ای. و هرکس در حالات و اوصاف پیامبران تامّل کند و فرق پیامبران را با دیگران بداند، خواهد دانست که تو از پیامبران برگزیده هستی؛ چون دارای صفاتی کامل و اخلاقی نیکو می‌باشی. و پوشیده نیست که آنچه به آن سوگند یاد شده، حکیم بودن قرآن است؛ و آنچه برای آن سوگند یاد شده، رسالت محمّد صلی الله علیه وسلم است، و این دو با همدیگر مرتبط می‌باشند. و اگر برای اثبات رسالت پیامبر، دلیل و گواهی جز این قرآن نبود که سرشار از حکمت است، همین به عنوان دلیل و شاهد بر صدق رسالت او کافی بود، بلکه قرآن قوی‌ترین دلیل بر رسالت پیامبر است. پس همۀ دلایل قرآن دلیل‌هایی برای اثبات رسالت محمّد صلی الله علیه وسلم هستند.
Faccirooji aarabeeji:
عَلٰی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیْمٍ ۟ؕ
سپس از بزرگ‌ترین صفت‌های پیامبر صلی الله علیه وسلم که بر رسالت او دلالت می‌نماید خبر داد، و آن این است که او ﴿عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ﴾ بر راه راست قرار دارد؛ راهی که میانه است و انسان را به خدا و به سرای بهشت می‌رساند. و این راه راست، مشتمل بر کارهای شایسته می‌باشد که قلب و بدن و دنیا و آخرت را اصلاح می‌کند؛ و مشتمل بر اخلاق فاضله‌ای است که نفس را تزکیه می‌نماید و دل را پاک می‌گرداند و پاداش را می‌افزاید. پس قرار داشتن بر این راه راست، صفت پیامبر صلی الله علیه وسلم است؛ و صفت دینی است که آن را آورده است. پس در شکوه و بزرگی این قرآن کریم بیندیش که چگونه با شریف‌ترین سوگند بر بزرگ‌ترین چیزی که برای اثبات آن قسم یاد می‌شود سوگند یاد کرده است. و فقط خبر دادن خداوند از مرسَل بودن پیامبر کافی بود، اما خداوند دلایل واضح و حجّت‌های روشنی در اینجا برای اثبات صحت آنچه بر آن قسم خورده که رسالت پیامبرش می‌باشد، بیان کرده؛ و ما را بدان گوشزد نموده، و برای درپیش گرفتن آن راه، ما را راهنمایی کرده است.
Faccirooji aarabeeji:
تَنْزِیْلَ الْعَزِیْزِ الرَّحِیْمِ ۟ۙ
و این راه راست را ﴿تَنزِيلَ ٱلۡعَزِيزِ ٱلرَّحِيمِ﴾ خداوند چیره و مهربان فرو فرستاده است. پس اوست که کتابش را فرو فرستاده، و آن را راهی برای بندگانش قرار داده است تا آنها را به او برساند. او این راه و کتاب را، با قدرت خویش از هر نوع تغییر و تحریف حفاظت کرده، و با این کار بر بندگانش رحم نموده؛ رحمتی که همواره شامل حال آنهاست تا اینکه آنان را به سرای رحمت خدا می‌رساند. بنابراین آیه را با این دو اسم بزرگوار ﴿ٱلۡعَزِيزِ ٱلرَّحِيمِ﴾ به پایان رساند.
Faccirooji aarabeeji:
لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَّاۤ اُنْذِرَ اٰبَآؤُهُمْ فَهُمْ غٰفِلُوْنَ ۟
وقتی خداوند بر رسالت پیامبر سوگند یاد کرد، و برای اثبات آن دلایلی را ارائه داد، نیاز به رسالت و ضرورت آن را بیان نمود و فرمود: ﴿لِتُنذِرَ قَوۡمٗا مَّآ أُنذِرَ ءَابَآؤُهُمۡ فَهُمۡ غَٰفِلُونَ﴾ تا قومی را بیم دهی که پدرانشان بیم داده نشده‌اند؛ و آنها عرب‌های بی‌سواد هستند که کتاب و پیامبری نداشته‌اند، و جهالت آنها را فرا گرفته، و گمراهی آنان را در خود فرو برده است. پس خداوند پیامبری از خودشان را به سوی آنها فرستاد تا آنان را تزکیه ‌نماید، و کتاب و حکمت را به آنها بیاموزد، گرچه قبل از آن در گمراهی آشکاری بودند. پس عرب‌های بی‌سواد و هر بی‌سواد دیگری را بیم می‌دهد، و اهل کتاب را یادآور می‌شود تا آنچه را که در کتاب‌هایشان آمده به یاد آورند. پس پیامبر برای عرب‌ها نعمتی ویژه، و برای دیگران نیز به طور عام رحمت و برکت است. کسانی که برای بیم دادنشان مبعوث گشته‌ای، بعد از آنکه آنها را هشدار دادی، به دو گروه تقسیم می‌شوند؛ گروهی آنچه را که تو آورده بودی رد کردند، و بیم دادن را نپذیرفتند. و آنها کسانی هستند که خداوند در موردشان فرموده است: ﴿لَقَدۡ حَقَّ ٱلۡقَوۡلُ عَلَىٰٓ أَكۡثَرِهِمۡ فَهُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ﴾
Faccirooji aarabeeji:
لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلٰۤی اَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا یُؤْمِنُوْنَ ۟
تقدیر و مشیّت خدا در مورد آنها تحقق یافته است، و آنها همواره در کفر و شرک خود باقی می‌مانند، و وعدۀ کیفر بر آنها تحقّق یافته است؛ زیرا بعد از آنکه حق بر آنها عرضه شد، آن را نپذیرفتند. پس در این وقت، به کیفر نپذیرفتن حق، بر دل‌هایشان مهر زده شد.
Faccirooji aarabeeji:
اِنَّا جَعَلْنَا فِیْۤ اَعْنَاقِهِمْ اَغْلٰلًا فَهِیَ اِلَی الْاَذْقَانِ فَهُمْ مُّقْمَحُوْنَ ۟
سپس موانعی را که مانعِ رسیدن ایمان به دل‌هایشان می‌شود، بیان کرد و فرمود: ﴿إِنَّا جَعَلۡنَا فِيٓ أَعۡنَٰقِهِمۡ أَغۡلَٰلٗا﴾ ما به گردن‌هایشان طوق‌هایی افکنده‌ایم، و این طوق‌ها بزرگ هستند، ﴿فَهِيَ إِلَى ٱلۡأَذۡقَانِ﴾ که تا چانه‌هایشان می‌رسد و سرهایشان را رو به بالا نگاه می‌دارند. ﴿فَهُم مُّقۡمَحُونَ﴾ پس آنها از شدّت و سختی زنجیرهایی که بر گردن‌هایشان است، سرهایشان را رو به بالا نگاه داشته‌اند و نمی‌توانند آن را پایین آورند.
Faccirooji aarabeeji:
وَجَعَلْنَا مِنْ بَیْنِ اَیْدِیْهِمْ سَدًّا وَّمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَاَغْشَیْنٰهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِرُوْنَ ۟
﴿وَجَعَلۡنَا مِنۢ بَيۡنِ أَيۡدِيهِمۡ سَدّٗا وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ سَدّٗا﴾ و در پیش روی ایشان و در پشت سرشان مانعی قرار داده‌ایم که آنها را از ایمان باز می‌دارد. ﴿فَأَغۡشَيۡنَٰهُمۡ فَهُمۡ لَا يُبۡصِرُونَ﴾ و بدین وسیله جلوی چشمانشان را گرفته‌ایم، پس آنها نمی‌بینند؛ و جهالت و بدبختی، آنان را از هر جهت فرا گرفته است؛ پس بیم دادن در مورد آنها مفید واقع نمی‌گردد.
Faccirooji aarabeeji:
وَسَوَآءٌ عَلَیْهِمْ ءَاَنْذَرْتَهُمْ اَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُوْنَ ۟
﴿وَسَوَآءٌ عَلَيۡهِمۡ ءَأَنذَرۡتَهُمۡ أَمۡ لَمۡ تُنذِرۡهُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ﴾ و چه آنان را بترسانی و چه ایشان را نترسانی، برایشان یکسان است و ایمان نمی‌آورند. و چگونه کسی ایمان می‌آورد که بر قلبش مهر زده شده، و حق را باطل دیده و باطل را حق می‌بیند؟!
Faccirooji aarabeeji:
اِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِیَ الرَّحْمٰنَ بِالْغَیْبِ ۚ— فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَّاَجْرٍ كَرِیْمٍ ۟
و قسم دوّم کسانی هستند که بیم دادن در آنها تأثیر نموده است، و خداوند در مورد آنان چنین می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ ٱتَّبَعَ ٱلذِّكۡرَ﴾ بیم دادن تو فقط به کسانی فایده می‌دهد، و کسانی از نصیحت تو پند می‌پذیرند که هدفشان این است از حق و از آنچه بدان تذکر داده شده‌اند پیروی کنند. ﴿وَخَشِيَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَيۡبِ﴾ و از خداوند رحمان در نهان می‌ترسند؛ یعنی هرکس به این دو صفت متصف باشد؛ با نیّتی نیکو در طلب حق باشد، و از خداوند بترسد، از رسالت تو بهره‌مند می‌شود و با تعلیم تو تزکیه می‌یابد. و هر کس به این دو امر توفیق یافت، ﴿فَبَشِّرۡهُ بِمَغۡفِرَةٖ وَأَجۡرٖ كَرِيمٍ﴾ به او مژده بده که گناهانش آمرزیده می‌شوند، و پاداشی ارزشمند در برابر کارهای شایسته و نیّت نیکش دریافت خواهد کرد.
Faccirooji aarabeeji:
اِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتٰی وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوْا وَاٰثَارَهُمْ ؔؕ— وَكُلَّ شَیْءٍ اَحْصَیْنٰهُ فِیْۤ اِمَامٍ مُّبِیْنٍ ۟۠
﴿إِنَّا نَحۡنُ نُحۡيِ ٱلۡمَوۡتَىٰ﴾ بدون شک، ما مردگان را پس از مرگشان زنده می‌گردانیم تا به خاطر کارهایی که کرده‌اند به آنان سزا وجزا بدهیم. ﴿وَنَكۡتُبُ مَا قَدَّمُواْ﴾ و کارهای نیک و بدی را که پیشاپیش فرستاده‌اند می‌نویسیم؛ و آن اعمالی است که در حال حیات و زندگی‌شان انجام داده‌اند. ﴿وَءَاثَٰرَهُمۡ﴾ و آنچه بر جای نهاده‌اند؛ و آن، آثار خیر و شری که آنها در دوران حیات خویش و بعد از مرگشان، سبب به وجود آمدن آن بوده‌اند؛ و کارهایی که به سبب گفته‌ها و کردارها و حالات آنان پدید آمده است؛ و هر کار خیری که مردم به سبب تعلیم و آموزش آنان یا نصیحت و یا به سبب امر به معروف و نهی از منکرشان انجام داده‌اند؛ و یا علمی که آن را به دانش آموزان آموخته و یا در کتاب‌هایی آن را برجای گذاشته‌اند که در دوران حیات آنان یا بعد از مردنشان از آن استفاده می‌شود؛ و یا کار خیری که انجام داده‌اند، از قبیل: نماز یا زکات یا صدقه و احسان؛ و یا کسی دیگر آنان را سرمشق خویش قرار داده، و به انجام این اعمال مبادرت می‌ورزد؛ یا مسجدی ساخته‌اند و یا جایی درست کرده‌اند که مردم از آن استفاده می‌برند، و امثال این، همه از آثار آنان هستند، و پاداش آن برایشان نوشته می‌شود. و همچنین عمل شرّ این‌گونه است. بنابراین «هرکس در اسلام شیوه و روشی نیکو بنیاد نهد، پاداش آن و پاداش کسی که تا قیامت به آن عمل ‌نماید به او می‌رسد. و هرکس در اسلام سنّت و روشی بد پایه‌گذاری کند، گناهش بر اوست و گناه کسانی که تا قیامت به آن عمل نمایند نیز بر اوست.» و این بیانگر بلندی مقام دعوت نمودن مردم به راه خدا، و هدایت کردن آنان با هر وسیله و طریق ممکن می‌باشد. نیز بیانگر پایین بودن مقام کسی است که به سوی شر دعوت می‌کند، و در راه آن گام برمی‌دارد. چنین فردی، فرومایه‌ترینِ مردم می‌باشد و گناه و جرم او از همه بیشتر است. ﴿وَكُلَّ شَيۡءٍ أَحۡصَيۡنَٰهُ فِيٓ إِمَامٖ مُّبِينٖ﴾ و همه چیز و همۀ اعمال و نیّت‌ها را در کتابی که اساس و مرجع همۀ کتاب‌هایی است که در دست فرشتگان‌اند، بر شمرده‌ایم؛ و آن کتاب، لوح محفوظ است.
Faccirooji aarabeeji:
وَاضْرِبْ لَهُمْ مَّثَلًا اَصْحٰبَ الْقَرْیَةِ ۘ— اِذْ جَآءَهَا الْمُرْسَلُوْنَ ۟ۚ
برای کسانی که رسالت تو را تکذیب می‌کنند و دعوتت را نمی‌پذیرند مثالی بزن که از آن عبرت بگیرند، و برایشان ـ اگر موفق به کسب خیر شوند ـ موعظه و پندی باشد. و این مثال، ساکنان قریه می‌باشد، و آنچه برای آنها به سبب تکذیب پیامبران خدا پیش آمد و به کیفر و عذاب خدا گرفتار شدند. و اگر ذکر نام این آبادی مهم ‌بود و فایده‌ای در بر ‌داشت، خداوند آن را مشخّص می‌کرد؛ پس چنانچه در صدد مشخّص نمودن این آبادی باشیم، خود را به تکلّف انداخته و بدون آگاهی سخن گفته‌ایم. بنابراین هر گاه کسی در این زمینه سخن بگوید، حرف بیهوده زده است. و طریق درست آن است که به حقایق بپردازیم، و از آنچه فایده‌ای ندارد پرهیز کنیم. و به این صورت انسان تزکیه می‌شود، و علمش افزون می‌گردد. و فرد جاهل گمان می‌برد که علم و دانش او، با ذکر اقوالی که دلیلی بر صحّت آن نیست، اضافه می‌گردد. اما اینها علم را اضافه نمی‌کند، و فایده‌ای جز تشویش ذهن و عادت کردن به امور مشکوک در بر ندارد. و شاهد و منظور در این مطلب آن است که خداوند این آبادی را مثالی برای مخاطبان بیان نموده است: ﴿إِذۡ جَآءَهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ﴾ آنگاه که فرستادگان خدا به سوی آنان آمدند، و آنها را به عبادت خدای یکتا و یگانه‌پرستی فرمان دادند، و از شرک و گناهان نهی ‌کردند.
Faccirooji aarabeeji:
اِذْ اَرْسَلْنَاۤ اِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَكَذَّبُوْهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوْۤا اِنَّاۤ اِلَیْكُمْ مُّرْسَلُوْنَ ۟
﴿إِذۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَيۡهِمُ ٱثۡنَيۡنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزۡنَا بِثَالِثٖ﴾ آنگاه که دو نفر از فرستادگان خود را به سوی آنها فرستادیم، پس آن دو را تکذیب کردند، سپس ما آنها را با فرد سومی تقویت نمودیم، و آنها سه پیامبر شدند؛ و این به خاطر آن بود که خداوند به اهالی آن شهر توجّه خاصّی داشت، و می‌خواست با پی در پی فرستادن پیامبرانش به سوی آنها، بر آنان اقامۀ حجت نماید. ﴿فَقَالُوٓاْ﴾ پس فرستادگان به آنها گفتند: ﴿إِنَّآ إِلَيۡكُم مُّرۡسَلُونَ﴾ ما به سوی شما فرستاده شده‌ایم.
Faccirooji aarabeeji:
قَالُوْا مَاۤ اَنْتُمْ اِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا ۙ— وَمَاۤ اَنْزَلَ الرَّحْمٰنُ مِنْ شَیْءٍ ۙ— اِنْ اَنْتُمْ اِلَّا تَكْذِبُوْنَ ۟
آنها جوابی به آنان دادند که این پاسخ همواره میان کسانی که دعوت پیامبران را نپذیرفته‌اند مشهور بوده است: ﴿قَالُواْ مَآ أَنتُمۡ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا﴾ در پاسخ به پیامبران گفتند: شما جز انسان‌هایی همچون ما نیستید؛ پس چه چیزی شما را بر ما برتری داده و شما را ویژه گردانیده، و چنین منزلتی را به ما نداده است؟ پیامبران به امّت‌هایشان گفتند: ﴿إِن نَّحۡنُ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ يَمُنُّ عَلَىٰ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦ﴾ ما جز انسان‌هایی همانند شما نیستیم، ولی خداوند بر هر کس از بندگانش که بخواهد منّت می‌گذارد. ﴿وَمَآ أَنزَلَ ٱلرَّحۡمَٰنُ مِن شَيۡءٍ﴾ و خداوند مهربان چیزی فرو نفرستاده است؛ یعنی رسالت را به طور کلّی انکار کردند، سپس رسالت کسانی را نیز که آنها را مورد خطاب قرار می‌دادند تکذیب کردند، و گفتند: ﴿إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا تَكۡذِبُونَ﴾ شما جز دروغ نمی‌گوئید.
Faccirooji aarabeeji:
قَالُوْا رَبُّنَا یَعْلَمُ اِنَّاۤ اِلَیْكُمْ لَمُرْسَلُوْنَ ۟
پس این سه پیامبر گفتند: ﴿رَبُّنَا يَعۡلَمُ إِنَّآ إِلَيۡكُمۡ لَمُرۡسَلُونَ﴾ پروردگارمان می‌داند که ما به سوی شما فرستاده شده‌ایم؛ و اگر ما دروغگو باشیم، خداوند ما را رسوا می‌سازد و فوراً ما را به عذاب گرفتار خواهد کرد.
Faccirooji aarabeeji:
وَمَا عَلَیْنَاۤ اِلَّا الْبَلٰغُ الْمُبِیْنُ ۟
﴿وَمَا عَلَيۡنَآ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِينُ﴾ آنچه وظیفۀ ماست، فقط رساندن آشکار است که با آن، امور مطلوب کاملاً واضح می‌گردد؛ و غیر از این، معجزاتی که پیشنهاد می‌شود یا اینکه عذاب زودتر آورده شود، در اختیار ما نیست. تنها وظیفۀ ما رساندن است، و ما آن را انجام داده‌ایم و برایتان بیان کرده‌ایم. پس اگر شما هدایت شوید، این سعادت و توفیق شماست؛ و اگر گمراه گردید، ما اختیاری نداریم.
Faccirooji aarabeeji:
قَالُوْۤا اِنَّا تَطَیَّرْنَا بِكُمْ ۚ— لَىِٕنْ لَّمْ تَنْتَهُوْا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَیَمَسَّنَّكُمْ مِّنَّا عَذَابٌ اَلِیْمٌ ۟
اهالی آن شهر به پیامبران‏شان گفتند: ﴿إِنَّا تَطَيَّرۡنَا بِكُمۡ﴾ از آمدن شما و ارتباط برقرار کردنتان با ما، چیزی جز شرّ و بدی ندیدیم. و این شگفت‌ترین چیز است که کسی بزرگ‌ترین نعمتی را ـ که خداوند بر بندگان انعام می‌کند و نیاز بندگان به این نعمت از هر نیاز دیگری مقدم‌تر است ـ برای آنان بیاورد، به او بگویند: بدترین شرّ را آورده‌ای، و جز شرّ بر ما نیفزوده‌ای، و او را به شگون و فال بد بگیرند. ولی توفیق نیافتن انسان، کاری می‌کند که دشمنش با او آن کار را نمی‌کند. سپس آن سه پیامبر را تهدید کردند و گفتند: ﴿لَئِن لَّمۡ تَنتَهُواْ لَنَرۡجُمَنَّكُمۡ﴾ اگر دست برندارید، شما را به بدترین صورت خواهیم کشت؛ یعنی سنسگسارتان خواهیم کرد.﴿وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٞ﴾ و از سوی ما به شما عذابی دردناک خواهد رسید.
Faccirooji aarabeeji:
قَالُوْا طَآىِٕرُكُمْ مَّعَكُمْ ؕ— اَىِٕنْ ذُكِّرْتُمْ ؕ— بَلْ اَنْتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُوْنَ ۟
پیامبران‏شان به آنها گفتند: ﴿طَٰٓئِرُكُم مَّعَكُمۡ﴾ شومی خودتان، با خودتان همراه است؛ و آن شرک و شرّی بود که بر آن بودند. و این، سبب پیش آمدن عذاب و ناخوشی، و از بین رفتن نعمات و برکات است. ﴿أَئِن ذُكِّرۡتُم﴾ آیا به سبب اینکه ما شما را به چیزی پند می‌دهیم که صلاح شما در آن می‌باشد و موجب سعادتمندی شماست، به ما چنین می‌گویید؟ ﴿بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ مُّسۡرِفُونَ﴾ بلکه حقیقت آن است که شما گروهی متجاوزید، و سخن گزاف می‌گویید. پس دعوت کردن پیامبران، چیزی جز گریز و استکبار بر آنها نیفزود.
Faccirooji aarabeeji:
وَجَآءَ مِنْ اَقْصَا الْمَدِیْنَةِ رَجُلٌ یَّسْعٰی ؗ— قَالَ یٰقَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِیْنَ ۟ۙ
﴿وَجَآءَ مِنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِينَةِ رَجُلٞ يَسۡعَىٰ﴾ و از دورترین نقطۀ آن شهر، مردی شتابان آمد؛ چون به نصیحت کردن قومش علاقه‌مند بود. او وقتی آنچه را که پیامبران بدان دعوت می‌کردند شنید و به آن ایمان آورد، و از پاسخی که قومش در جواب پیامبران گفته بودند آگاهی ‌یافت؛ به سوی قوم خود آمد و گفت: ﴿يَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُواْ ٱلۡمُرۡسَلِينَ﴾ ای قوم من! از پیامبران پیروی کنید. پس آنها را به پیروی کردن از فرستادگان خدا فرمان داد، و در این باره آنها را نصیحت کرد، و بر صحّت رسالت پیامبران گواهی داد.
Faccirooji aarabeeji:
اتَّبِعُوْا مَنْ لَّا یَسْـَٔلُكُمْ اَجْرًا وَّهُمْ مُّهْتَدُوْنَ ۟
سپس در تایید آنچه به آن شهادت داده و به آن فرا خوانده بود، گفت: ﴿ٱتَّبِعُواْ مَن لَّا يَسۡ‍َٔلُكُمۡ أَجۡرٗا﴾ از کسانی پیروی کنید که شما را نصیحت می‌کنند و فایدۀ آن به شما بر می‌گردد؛ و هدف آنها از نصیحت کردنتان، به چنگ آوردن اموالتان نیست، و مزد دعوت و نصیحت خود را از شما نمی‌خواهند. پس کسی که چنین است، باید از او پیروی کرد. ولی احتمالاً کسی بگوید: او دعوت می‌کند و مزدی هم نمی‌گیرد اما برحق نیست، پس این توهم را دفع کرد و گفت: ﴿وَهُم مُّهۡتَدُونَ﴾ و آنها راه یافته‌اند؛ چون آنان تنها به چیزی فرامی‌خوانند که عقل به خوب بودن آن گواهی می‌دهد، و تنها از چیزی نهی می‌کنند که عقل به زشت و قبیح بودن آن گواهی می‌دهد.
Faccirooji aarabeeji:
وَمَا لِیَ لَاۤ اَعْبُدُ الَّذِیْ فَطَرَنِیْ وَاِلَیْهِ تُرْجَعُوْنَ ۟
قومش نصیحت او را نپذیرفتند، و او را به خاطر پیروی از پیامبران و یگانه پرستی سرزنش کردند. پس او گفت: ﴿وَمَا لِيَ لَآ أَعۡبُدُ ٱلَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ﴾ چه چیزی مرا از پرستش خدایی که سزاوار بندگی است باز می‌دارد، و چرا خدا را پرستش نکنم درحالی که او مرا آفریده و روزی داده است، و همۀ خلق به سوی او باز می‌گردند و آنها را طبق کارهایشان سزا و جزا خواهد داد؟ پس کسی که آفرینش و روزی دادن و حکم نمودن در میان بندگان در دنیا و آخرت به دست او می‌باشد، سزاوار است تا پرستش شود و تمجید و تعریف گردد، نه کسی که هیچ سود و زیانی در اختیار او نیست، و بخشیدن و محروم کردن و مرگ و زندگی در دست او نیست.
Faccirooji aarabeeji:
ءَاَتَّخِذُ مِنْ دُوْنِهٖۤ اٰلِهَةً اِنْ یُّرِدْنِ الرَّحْمٰنُ بِضُرٍّ لَّا تُغْنِ عَنِّیْ شَفَاعَتُهُمْ شَیْـًٔا وَّلَا یُنْقِذُوْنِ ۟ۚ
بنابراین فرمود: ﴿ءَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةً إِن يُرِدۡنِ ٱلرَّحۡمَٰنُ بِضُرّٖ لَّا تُغۡنِ عَنِّي شَفَٰعَتُهُمۡ شَيۡ‍ٔٗا﴾ آیا غیر از الله معبودهایی را پرستش کنم که اگر خداوند مهربان بخواهد به من زیانی برساند، شفاعت و میانجیگری ایشان هیچ چیزی را از من دور نخواهد کرد؛ چون هیچ کس پیش خداوند جز با اجازۀ او نمی‌تواند شفاعت کند. پس شفاعت آنان، هیچ چیزی را از من دور نخواهد کرد. ﴿وَلَا يُنقِذُونِ﴾ و مرا از زیانی که خداوند بخواهد به من برساند، نجات نخواهد داد.
Faccirooji aarabeeji:
اِنِّیْۤ اِذًا لَّفِیْ ضَلٰلٍ مُّبِیْنٍ ۟
﴿إِنِّيٓ إِذٗا﴾ اگر چنین معبودانی را پرستش کنم، آنگاه من، ﴿لَّفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ إِنِّيٓ ءَامَنتُ بِرَبِّكُمۡ فَٱسۡمَعُونِ﴾ در گمراهی آشکاری خواهم بود. همانا من به پروردگار شما ایمان آورده‌ام، پس بشنوید. در این سخن، هم آنها را نصیحت کرده، و هم به رسالت پیامبران و راه یافتن آنها گواهی داده، و خبر داده است که فقط باید خداوند به تنهایی بندگی و پرستش شود. و دلایل این امر را بیان نموده، و این را ذکر کرده که عبادتِ غیر خداوند باطل است؛ و دلایل آن را نیز ذکر نموده و خبر داده که هرکس غیر از خداوند را پرستش کند، گمراه است. سپس ایمان خود را آشکارا بیان کرد، هر چند که به شدّت از آنها می‌ترسید که او را بکشند.
Faccirooji aarabeeji:
اِنِّیْۤ اٰمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُوْنِ ۟ؕ
وقتی که این مطلب را بیان نمود، گفت من به پروردگارتان ایمان آورده‌ام؛ و قومش این سخن را شنیدند، او را کشتند.
Faccirooji aarabeeji:
قِیْلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ ؕ— قَالَ یٰلَیْتَ قَوْمِیْ یَعْلَمُوْنَ ۟ۙ
﴿قِيلَ ٱدۡخُلِ ٱلۡجَنَّةَۖ قَالَ يَٰلَيۡتَ قَوۡمِي يَعۡلَمُونَ﴾ فوراً به او گفته شد: وارد بهشت شو. او با خبر دادن از رسیدن به آنچه که در برابر توحید و یگانه پرستی به آن رسیده بود، و با لحنی خیرخواهانه برای قومش بعد از مرگش ـ آنچنان که در دوران زندگی نیز خیرخواه آنها بود ـ گفت: ای کاش قوم من می‌دانستند.
Faccirooji aarabeeji:
بِمَا غَفَرَ لِیْ رَبِّیْ وَجَعَلَنِیْ مِنَ الْمُكْرَمِیْنَ ۟
﴿بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي﴾ که چگونه پروردگارم مرا بخشید، و انواع کیفرها را از من دور کرد! ﴿وَجَعَلَنِي مِنَ ٱلۡمُكۡرَمِينَ﴾ و مرا با بهره‌مند نمودن از انواع پاداش‌ها و شادی‌ها، از زمرۀ گرامیان قرار داد؛ یعنی اگر آنها می‌دانستند، بر شرک خودشان باقی نمی‌ماندند.
Faccirooji aarabeeji:
وَمَاۤ اَنْزَلْنَا عَلٰی قَوْمِهٖ مِنْ بَعْدِهٖ مِنْ جُنْدٍ مِّنَ السَّمَآءِ وَمَا كُنَّا مُنْزِلِیْنَ ۟
خداوند در مورد سزا و کیفر قوم او فرمود: ﴿وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ مِنۢ بَعۡدِهِۦ مِن جُندٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ﴾ ما نیازی نداشتیم که در کیفر دادن آنها تکلّف کنیم، و از آسمان برای نابودی آنان لشکری را بفرستیم. ﴿وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ﴾ و ما فرو نفرستادیم، چون به این کار نیازی نبود، و توانایی خداوند بسیار گسترده می‌باشد، و انسان بسیار ضعیف و ناتوان است؛ و اگر کمترین چیزی از عذاب خدا به انسان‌ها برسد، برای نابودی آنان کفایت می‌کند.
Faccirooji aarabeeji:
اِنْ كَانَتْ اِلَّا صَیْحَةً وَّاحِدَةً فَاِذَا هُمْ خٰمِدُوْنَ ۟
﴿إِن كَانَتۡ إِلَّا صَيۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ﴾ کیفر و عذاب آنها جز یک صدا نبود که یکی از فرشتگان خدا سر داد، ﴿فَإِذَا هُمۡ خَٰمِدُونَ﴾ و ناگهان آنها در اثر این صدا همه خاموش شدند، و دل‌هایشان در درونشان پاره پاره گشت، و این صدا آنان را مضطرب ساخت و خاموش نمود؛ به‌گونه‌ای که نه صدایی داشتند و نه حرکتی. درحالی که پیش‌تر سرکشی و استکباری شدید از خود نشان می‌دادند، و با شریف‌ترین انسان‌ها روبه‌رو شدند و بر آنها طغیان کردند و با آنان مبارزه نمودند.
Faccirooji aarabeeji:
یٰحَسْرَةً عَلَی الْعِبَادِ ۣۚ— مَا یَاْتِیْهِمْ مِّنْ رَّسُوْلٍ اِلَّا كَانُوْا بِهٖ یَسْتَهْزِءُوْنَ ۟
خداوند با ترحّم بر حال بندگان می‌فرماید: ﴿يَٰحَسۡرَةً عَلَى ٱلۡعِبَادِۚ مَا يَأۡتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُواْ بِهِۦ يَسۡتَهۡزِءُونَ﴾ انسان‌ها چقدر بدبخت هستند و چقدر کینه‌توز و چقدر جاهل‌اند که چنین حالتی دارند، و این گونه با پیامبران برخورد می‌کنند که سبب هر نوع بدبختی و هر عذاب و شکنجه‌ای است!
Faccirooji aarabeeji:
اَلَمْ یَرَوْا كَمْ اَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِّنَ الْقُرُوْنِ اَنَّهُمْ اِلَیْهِمْ لَا یَرْجِعُوْنَ ۟
خداوند متعال می‌فرماید آیا اینها نیندیشیده‌اند؛ و از کسانی که پیش از اینها بوده و پیامبران را تکذیب ‌کرده‌اند، عبرت نگرفته‌اند که خداوند آنها را هلاک کرد و کیفر خویش را بر آنها فرو آورد، و همۀ آنها نابود شدند و به دنیا باز نگشتند و هرگز به دنیا باز نخواهند گشت؟ و خداوند به همه آفرینشی تازه خواهد داد، و آنها را پس از مرگشان زنده خواهد کرد
Faccirooji aarabeeji:
وَاِنْ كُلٌّ لَّمَّا جَمِیْعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُوْنَ ۟۠
و پیش خداوند حاضر خواهند شد تا با حکم دادگرانۀ خویش میان آنها قضاوت و داوری نماید؛ خداوندی که به اندازۀ ذرّه‌ای ستم نمی‌کند، ﴿وَإِن تَكُ حَسَنَةٗ يُضَٰعِفۡهَا وَيُؤۡتِ مِن لَّدُنۡهُ أَجۡرًا عَظِيمٗا﴾ و اگر نیکی باشد، خداوند آن را چند برابر می‌نماید و از جانب خویش پاداشی بزرگ می‌دهد.
Faccirooji aarabeeji:
وَاٰیَةٌ لَّهُمُ الْاَرْضُ الْمَیْتَةُ ۖۚ— اَحْیَیْنٰهَا وَاَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ یَاْكُلُوْنَ ۟
﴿وَءَايَةٞ لَّهُمُ ٱلۡأَرۡضُ ٱلۡمَيۡتَةُ أَحۡيَيۡنَٰهَا﴾ و نشانه‌ای برای آنان از قدرت خدا برای اثبات رستاخیز و حضور در نزد خداوند تا بر کارهایی که کرده‌اند جزا و سزا ببینند، زمین مرده است که خداوند بر آن باران فرو می‌فرستد؛ و پس از پژمرده شدنش، آن را زنده و خرّم می‌گرداند. ﴿وَأَخۡرَجۡنَا مِنۡهَا حَبّٗا فَمِنۡهُ يَأۡكُلُونَ﴾ و از آن دانه‌هایی بیرون آوردیم، از همۀ انواع کشتزارها و از همۀ انواع گیاهان که چهارپایانشان از آن می‌خورند
Faccirooji aarabeeji:
وَجَعَلْنَا فِیْهَا جَنّٰتٍ مِّنْ نَّخِیْلٍ وَّاَعْنَابٍ وَّفَجَّرْنَا فِیْهَا مِنَ الْعُیُوْنِ ۟ۙ
﴿وَجَعَلۡنَا فِيهَا﴾ و در این زمین مرده، ﴿جَنَّٰتٖ مِّن نَّخِيلٖ وَأَعۡنَٰبٖ﴾ باغ‌هایی قرار دادیم که در آن درختان زیادی است، به خصوص درختان خرما و انگور که بهترین درخت‌ها هستند. ﴿وَفَجَّرۡنَا فِيهَا مِنَ ٱلۡعُيُونِ﴾ و در زمین چشمه‌سارانی روان ساختیم.
Faccirooji aarabeeji:
لِیَاْكُلُوْا مِنْ ثَمَرِهٖ ۙ— وَمَا عَمِلَتْهُ اَیْدِیْهِمْ ؕ— اَفَلَا یَشْكُرُوْنَ ۟
در زمین درختان خرما و انگور را قرار داده‌ایم، ﴿لِيَأۡكُلُواْ مِن ثَمَرِهِۦ﴾ تا از میوۀ آن بخورند، و از آن لذّت ببرند، و از آن برای درست کردن خورش استفاده نمایند، ﴿وَمَا عَمِلَتۡهُ أَيۡدِيهِمۡ﴾ حال آنکه این میوه‌ها را دست‌های آنان درست نکرده است، و آنها برای پدید آمدن آن کاری نکرده‌اند، بلکه خداوند آن را ساخته است؛ خداوندی که دادگرترین داوران است، و بهترین روزی دهنده می‌باشد. و نیز این میوه‌ها را خداوند طوری درست کرده که نیازی به پختن و غیره ندارند، بلکه از درختان چیده ‌شده و خورده می‌شوند. ﴿أَفَلَا يَشۡكُرُونَ﴾ آیا سپاس خدایی را نمی‌گزارند که این نعمت‌ها را به سوی آنان روانه کرده است، و از جود و احسان خویش چیزهای فراوانی به آنها داده است که امور دین و دنیای آنها را بهبود می‌بخشد؟! آیا خدایی که زمین را پس از مردنش زنده گردانیده، و در آن کشتزارها و درختان رویانیده، و از زمین خشک چشمه سارانی روان ساخته است؛ توانایی ندارد که مردگان را زنده نماید؟ آری! او بر هر چیزی تواناست.
Faccirooji aarabeeji:
سُبْحٰنَ الَّذِیْ خَلَقَ الْاَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْۢبِتُ الْاَرْضُ وَمِنْ اَنْفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا یَعْلَمُوْنَ ۟
﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ كُلَّهَا﴾ پاک است خداوندی که همۀ گونه‌ها را آفریده است؛ ﴿مِمَّا تُنۢبِتُ ٱلۡأَرۡضُ﴾ انواع گونه‌ها که برشمردن آن دشوار است، از قبیل آنچه از زمین می‌روید، ﴿وَمِنۡ أَنفُسِهِمۡ﴾ و از جنس خود انسان‌ها که آنها را به دو صورت نر و ماده آفریده؛ و میان آفرینش و اخلاق هر یک و اوصاف ظاهری وباطنی آنها تفاوت‌ها قرار داده است، ﴿وَمِمَّا لَا يَعۡلَمُونَ﴾ و از مخلوقاتی که خداوند آفریده، و علم و آگاهی ما به آنها احاطه ندارد؛ و مخلوقاتی که هنوز آفریده نشده‌اند. پس پاک و منزه است خداوند ‌از اینکه شریکی داشته باشد، یا پشتیبان و یاور و وزیر، یا همسر و فرزند و همتایی داشته باشد، یا چیزی او را درمانده و ناتوان سازد.
Faccirooji aarabeeji:
وَاٰیَةٌ لَّهُمُ الَّیْلُ ۖۚ— نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَاِذَا هُمْ مُّظْلِمُوْنَ ۟ۙ
﴿وَءَايَةٞ لَّهُمُ﴾ و نشانه‌ای بر نفوذ و مشیّت خدا، و کمال قدرت او، و نشانه‌ای بر اینکه خداوند مردگان را پس از مرگشان زنده می‌نماید، ﴿ٱلَّيۡلُ نَسۡلَخُ مِنۡهُ ٱلنَّهَارَ﴾ شب است که این روشنایی بزرگ را که تمام زمین را فرا گرفته است از آن دور می‌کنیم، و آن را به تاریکی تبدیل می‌نماییم، و شب را در جای روز قرار می‌دهیم، ﴿فَإِذَا هُم مُّظۡلِمُونَ﴾ پس ناگهان تاریکی آنها را فرا می‌گیرد. و همچنین ظلمتی را که آنها را فرا گرفته است دور می‌کنیم، و خورشید را بر می‌آوریم که همه جا را روشن می‌کند، و مردم به دنبال زندگی و منافع خویش به هر سو پراکنده می‌شوند.
Faccirooji aarabeeji:
وَالشَّمْسُ تَجْرِیْ لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ؕ— ذٰلِكَ تَقْدِیْرُ الْعَزِیْزِ الْعَلِیْمِ ۟ؕ
بنابراین فرمود: ﴿وَٱلشَّمۡسُ تَجۡرِي لِمُسۡتَقَرّٖ لَّهَا﴾ و خورشید همواره در مسیری که قرارگاهش است، و خداوند برایش مقدّر و معیّن نموده است، حرکت می‌کند؛ و از آن فراتر نمی‌رود، و کمتر از آن نیز نمی‌رود، و خودش اختیاری ندارد و نمی‌تواند از قدرت خداوند سرپیچی کند. ﴿ذَٰلِكَ تَقۡدِيرُ ٱلۡعَزِيزِ﴾ این تقدیر خداوند تواناست که این مخلوقات را با بهترین نظام و کامل‌ترین تدبیر راه اندازی کرده است. ﴿ٱلۡعَلِيمِ﴾ خدایی دانا است، و خورشید را از روی آگاهی و علم خویش در راستای تامین منافع دینی و دنیوی بندگانش قرار داده است.
Faccirooji aarabeeji:
وَالْقَمَرَ قَدَّرْنٰهُ مَنَازِلَ حَتّٰی عَادَ كَالْعُرْجُوْنِ الْقَدِیْمِ ۟
﴿وَٱلۡقَمَرَ قَدَّرۡنَٰهُ مَنَازِلَ﴾ و برای ماه منزلگاه‌هایی تعیین کرده‌ایم که هر شب در یکی از آنها قرار می‌گیرد، ﴿حَتَّىٰ عَادَ كَٱلۡعُرۡجُونِ ٱلۡقَدِيمِ﴾ تا اینکه بسیار کوچک می‌شود و مانند خوشۀ خشکیدۀ خرما، کوچک و قوسی شکل می‌گردد، سپس بر نور آن اضافه می‌شود تا اینکه نورش کامل می‌گردد و روشنایی، آن را فرا می‌گیرد.
Faccirooji aarabeeji:
لَا الشَّمْسُ یَنْۢبَغِیْ لَهَاۤ اَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا الَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ ؕ— وَكُلٌّ فِیْ فَلَكٍ یَّسْبَحُوْنَ ۟
﴿وَكُلّٞ﴾ و هر یک از ماه و خورشید و شب و روز را، خداوند با تقدیر و اندازه‌گیری خود اندازه‌گیری کرده است که از آن فراتر نمی‌روند؛ و هر یک از جدول زمانی خاصی برخوردار است؛ به گونه‌ای که هرگاه یکی آمد، دیگری می‌رود. بنابراین فرمود: ﴿لَا ٱلشَّمۡسُ يَنۢبَغِي لَهَآ أَن تُدۡرِكَ ٱلۡقَمَرَ﴾ نه خورشید را سزد که ماه را دریابد و در جدول زمانی آنکه شب است با آن جمع گردد. پس امکان ندارد که خورشید در شب وجود داشته باشد، ﴿وَلَا ٱلَّيۡلُ سَابِقُ ٱلنَّهَارِ﴾ و نه شب می‌تواند از روز جلو بیفتد، و قبل از تمام شدن جدول زمانی آن وارد قلمرو آن گردد، ﴿وَكُلّٞ فِي فَلَكٖ يَسۡبَحُونَ﴾ و هر یک از خورشید و ماه و ستارگان در مداری شناورند؛ یعنی همواره در حرکت‌اند. پس همۀ اینها دلیلی آشکار و حجّتی درخشان بر عظمت آفریننده و عظمت اوصاف اوست، به‌خصوص صفت قدرت و حکمت و علم وی که در اینجا به آنها اشاره شده است، و امور مذکور بیشتر از این سه صفت سرچشمه گرفته‌اند.
Faccirooji aarabeeji:
وَاٰیَةٌ لَّهُمْ اَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْكِ الْمَشْحُوْنِ ۟ۙ
دلیل و نشانه‌ای دیگر بر اینکه خداوند به تنهایی معبود به حق می‌باشد، این است که نعمت‌ها را بخشیده و بلاها را دور گردانده است. از جمله نعمت‌های او این است که ﴿أَنَّا حَمَلۡنَا ذُرِّيَّتَهُمۡ﴾ بسیاری از مفسران می‌گویند: منظور از ﴿ذُرِّيَّتَهُمۡ﴾ پدران آنان است.
Faccirooji aarabeeji:
وَخَلَقْنَا لَهُمْ مِّنْ مِّثْلِهٖ مَا یَرْكَبُوْنَ ۟
﴿وَخَلَقۡنَا لَهُم مِّن مِّثۡلِهِۦ مَا يَرۡكَبُونَ﴾ و برای کسانی که بعد از پدرانشان آمده‌اند همسان این کشتی؛ یعنی همسان جنس این کشتی، چیزهایی را آفریده‌ایم که بر آنها سوار می‌شوند. پس خداوند نعمت خویش را بر پدران بیان داشت که آنها را بر کشتی‌ها حمل نمود، چراکه اعطای نعمت به آنها به مثابۀ نعمت دادن به فرزندانشان است. این از مشکل‌ترین موارد تفسیر برای من است؛ زیرا بسیاری از مفسران ـ همان‌طور که ذکر شد ـ بیان کرده‌اند که منظور از ذریه در اینجا پدران هستند، در صورتی که در قرآن جایی وجود ندارد که ذریه به معنی پدران آمده باشد. بلکه این نوعی ایهام است که سخن را از موضوع خارج می‌کند؛ و خارج کردن سخن از موضوع، چیزی است که کلام پروردگار جهانیان آن را نمی‌پذیرد؛ چراکه خداوند می‌خواهد مطالب را برای بندگانش روشن نماید. احتمالی دیگر بهتر از این وجود دارد و آن اینکه منظور از ذریه، جنس است؛ یعنی منظور از ذریه، خود آنان می‌باشد؛ چرا که آنها خود از ذریۀ آدم می‌باشند. اما این معنی را آیۀ بعدی: ﴿وَخَلَقۡنَا لَهُم مِّن مِّثۡلِهِۦ مَا يَرۡكَبُونَ﴾ نقض می‌کند درحالی که اگر گفته شود معنی آیه این است که «برای این مخاطبان، همانند این کشتی، انواع کشتی‌ها را آفریده‌ایم که بر آنها سوار می‌شوند»، چون از حیث معنی، تکراری روی می‌دهد که فصاحت و شیواگویی قرآن آن را نمی‌پذیرد. و اگر منظور از ﴿وَخَلَقۡنَا لَهُم مِّن مِّثۡلِهِۦ مَا يَرۡكَبُونَ﴾ شتر باشد، که شترها کشتی خشکی هستند، معنی درست و واضح می‌گردد. اما اگر این معنی مراد باشد، مشکل به نوعی باقی می‌ماند که در سخن نوعی تشویش وجود دارد. و اگر چنین معنایی را مد‌ّ نظر داشت می‌فرمود: «وآیة لهم أنا حملناهم فی الفلک المشحون * وخلقنا لهم من مثله ما یرکبون» پس اگر در آیۀ اول بفرماید: ﴿حَمَلۡنَا ذُرِّيَّتَهُمۡ﴾ [و منظور از ذریه، خود آنان باشد؛ یعنی خود آنان را حمل نمودیم] و در آیۀ دوم [که آن هم بر «حمل» دلالت می‌کند] بفرماید: «حملناهم» [یعنی آنان را بر شتر حمل نمودیم] در این حالت معنی روشن و واضح نخواهد بود، تا گفته نشود که ضمیر «هُمْ» در آیۀ دوم به «ذریه» بر می‌گردد. [آنگاه معنی دو آیه چنین خواهد بود: و نشانه‌ای دیگر برای آنان این است که ما آنان را بر کشتی مملو از سرنشین و کالا حمل نمودیم. نیز برای آنان همانند کشتی چیزی ـ یا چیزهایی ـ را درست کرده‌ایم که بر آن سوار می‌شوند. منظور از این چیز، شتر است]. خداوند حقیقت امر را بهتر می‌داند. وقتی که به اینجا رسیدم معنی دیگری به نظرم رسید که از مراد الهی دور نیست، و آن اینکه هر کس عظمت کتاب خداوند و بیانات کامل و شامل آن را در رابطه با امور حاضر و گذشته و آینده درک کند، در می‌یابد که قرآن بالاترین و کامل‌ترین حالات معنی و مفهوم را بیان می‌نماید، و معلوم است که کشتی‌ها از نشانه‌های خدا و نعمت‌هایش بر بندگان می‌باشند، و از زمانی که خداوند صنعت کشتی سازی را به بندگان آموخته تا روز قیامت مردم از این نعمت بهره‌مند می‌شوند. و این هنر قبلاً وجود داشت و تا زمان کسانی که مخاطب قرآن قرار گرفتند ادامه یافت.
Faccirooji aarabeeji:
وَاِنْ نَّشَاْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِیْخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ یُنْقَذُوْنَ ۟ۙ
پس زمانی که خداوند آنها را با قرآن مورد خطاب قرار داد و حالت کشتی را بیان نمود و خداوند می‌دانست که بزرگ‌ترین نشانه‌های کشتی در زمان‌های بعدی ـ نه زمانی که آنان در آن به‌سر می‌برند ـ خواهد بود؛ آنگاه که خداوند ساختن کشتی‌های بادبانی و بخاری، و هواپیماها به انسان‌ها می‌آموزد که مانند پرندگان در فضا شناورند، و سواری‌هایی که در خشکی از آنها استفاده می‌شود ـ که این نشانه‌های بزرگ جز در زمان ذرّیۀ مخاطبان قرآن پدید نمی‌آیند ـ بالاترین انواع نشانه‌هایش را در این کتاب گوشزد نمود و فرمود: ﴿وَءَايَةٞ لَّهُمۡ أَنَّا حَمَلۡنَا ذُرِّيَّتَهُمۡ فِي ٱلۡفُلۡكِ ٱلۡمَشۡحُونِ﴾ ونشانه‌ای است برای آنان که ما ذریۀ آنان را در کشتی مملو از ایشان و کالاهایشان حمل می‌کنیم. پس خداوند آنها را بر کشتی‌ها سوار نمود؛ و با دانشی که به آنان آموخت، آنها را از غرق شدن نجات داد. بنابراین نعمت خود را بر آنان یادآور شد، و این که آنها را از غرق شدن نجات داد، با اینکه می‌توانست آنان را غرق نماید. پس فرمود: ﴿وَإِن نَّشَأۡ نُغۡرِقۡهُمۡ فَلَا صَرِيخَ لَهُمۡ﴾ و اگر بخواهیم آنان را غرق کنیم، هیچ کسی نیست که به فریادشان برسد، و آنها را بر سختی و مصایبی که دچارش شده‌اند یاری نماید، و مشقت را از آنان دور کند. ﴿وَلَا هُمۡ يُنقَذُونَ﴾ و نه از آنچه که در آن هستند نجات داده می‌شوند.
Faccirooji aarabeeji:
اِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعًا اِلٰی حِیْنٍ ۟
﴿إِلَّا رَحۡمَةٗ مِّنَّا وَمَتَٰعًا إِلَىٰ حِينٖ﴾ مگر اینکه رحمت ما به دادشان برسد و آنها را غرق نکنیم و مورد لطف قرار دهیم و تا مدتی بهره‌مندشان سازیم، تا شاید برگردند و یا کوتاهی‌هایی را که از آنها صادر شده است جبران سازند.
Faccirooji aarabeeji:
وَاِذَا قِیْلَ لَهُمُ اتَّقُوْا مَا بَیْنَ اَیْدِیْكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُوْنَ ۟
﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ٱتَّقُواْ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيكُمۡ وَمَا خَلۡفَكُم﴾ و هنگامی که به آنان گفته شود از احوال برزخ و قیامت و از عقوبت‌های دنیوی بترسید، ﴿لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ﴾ تا به شما رحم شود. از آن روی می‌گردانند و به آن توجّهی نمی‌کنند، گرچه نشانه‌های فراوانی به نزد آنها بیاید.
Faccirooji aarabeeji:
وَمَا تَاْتِیْهِمْ مِّنْ اٰیَةٍ مِّنْ اٰیٰتِ رَبِّهِمْ اِلَّا كَانُوْا عَنْهَا مُعْرِضِیْنَ ۟
بنابراین فرمود: ﴿وَمَا تَأۡتِيهِم مِّنۡ ءَايَةٖ مِّنۡ ءَايَٰتِ رَبِّهِمۡ إِلَّا كَانُواْ عَنۡهَا مُعۡرِضِينَ﴾ در نسبت دادن نشانه‌ها به پروردگارشان، دلیلی بر کامل بودن و واضح بودن نشانه‌هاست، چون هیچ چیزی از نشانه‌های خدا بزرگ‌تر و روشن‌تر نیست. و از جمله تربیت الهی برای بندگانش، این است که نشانه‌هایی به آنها داده که آنها را در دین و دنیایشان سودمند خواهد کرد.
Faccirooji aarabeeji:
وَاِذَا قِیْلَ لَهُمْ اَنْفِقُوْا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللّٰهُ ۙ— قَالَ الَّذِیْنَ كَفَرُوْا لِلَّذِیْنَ اٰمَنُوْۤا اَنُطْعِمُ مَنْ لَّوْ یَشَآءُ اللّٰهُ اَطْعَمَهٗۤ ۖۗ— اِنْ اَنْتُمْ اِلَّا فِیْ ضَلٰلٍ مُّبِیْنٍ ۟
﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمۡ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ ٱللَّهُ﴾ و هنگامی که به آنان گفته شود از رزقی که خداوند به شما ارزانی نموده است ـ و اگر بخواهد آن را از شما می‌ستاند ـ انفاق کنید، ﴿قَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لِلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ﴾ کافران در حالی که با حق مخالفت می‌ورزند، با استناد به تقدیر و خواست الهی به مؤمنان می‌گویند: ﴿أَنُطۡعِمُ مَن لَّوۡ يَشَآءُ ٱللَّهُ أَطۡعَمَهُۥٓ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ﴾ آیا به کسی خوراک بدهیم که اگر خدا می‌خواست، به او خوراک می‌داد؟! شما مؤمنان جز در گمراهی آشکاری نیستید، چراکه ما را به چنین کاری فرمان می‌دهید. و این از جمله چیزهایی است که نشانۀ جهالت بزرگ آنهاست، یا اینکه آنها خود را به نادانی می‌زدند؛ زیرا هیچ زمان فرد گناهکار نباید مشیّت و خواست خداوند را برای گناهکاری خویش بهانه کند، گرچه هرچه خدا بخواهد همان می‌شود، و هرچه خدا نخواهد نمی‌شود. اما خداوند متعال به بندگان قدرت داده، و به آنها چنان توانایی بخشیده است که فرمان الهی را انجام دهند، و از آنچه نهی کرده است بپرهیزند. پس هرگاه بندگان آنچه را که خداوند به انجام آن دستور داده است ترک کنند، این کارشان از روی اختیار بوده و اجبار و اکراهی در کار نیست.
Faccirooji aarabeeji:
وَیَقُوْلُوْنَ مَتٰی هٰذَا الْوَعْدُ اِنْ كُنْتُمْ صٰدِقِیْنَ ۟
﴿وَيَقُولُونَ﴾ و در حالت تکذیب و شتاب ورزیدن می‌گویند: ﴿مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ﴾ وعدۀ آمدن قیامت کی خواهد بود، اگر راست می‌گویید؟! خداوند متعال فرمود: این را دور ندانید، چون نزدیک است.
Faccirooji aarabeeji:
مَا یَنْظُرُوْنَ اِلَّا صَیْحَةً وَّاحِدَةً تَاْخُذُهُمْ وَهُمْ یَخِصِّمُوْنَ ۟
﴿مَا يَنظُرُونَ إِلَّا صَيۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ﴾ انتظار نمی‌کشند مگر صدایی را؛ و آن صدای دمیدن صور است. ﴿تَأۡخُذُهُمۡ﴾ که آنها را فرا می‌گیرد، ﴿وَهُمۡ يَخِصِّمُونَ﴾ در حالی که آنها از آن غافل‌اند و در حالی که مشغول گفتگو و جرو بحث با یکدیگرند، آمدن چنین چیزی به ذهن آنها خطور نمی‌کند؛ چراکه جروبحث معمولاً در زمان غفلت و بی‌خبری صورت می‌گیرد.
Faccirooji aarabeeji:
فَلَا یَسْتَطِیْعُوْنَ تَوْصِیَةً وَّلَاۤ اِلٰۤی اَهْلِهِمْ یَرْجِعُوْنَ ۟۠
وقتی این صدای مرگبار آنها را فرا بگیرد، به هیچ ملّتی مهلت داده نمی‌شود، ﴿فَلَا يَسۡتَطِيعُونَ تَوۡصِيَةٗ﴾ پس نمی‌توانند کوچک‌ترین وصیّتی بکنند، ﴿وَلَآ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِمۡ يَرۡجِعُونَ﴾ و نه به سوی خانواده‌شان باز می‌گردند.
Faccirooji aarabeeji:
وَنُفِخَ فِی الصُّوْرِ فَاِذَا هُمْ مِّنَ الْاَجْدَاثِ اِلٰی رَبِّهِمْ یَنْسِلُوْنَ ۟
در اوّلین مرحلۀ دمیدن در صور، مردم آشفته می‌شوند و می‌میرند. و این دمیده شدن که در این آیه‌ها بدان اشاره شده است، همان است که برای زنده شدن پس از مرگ و رستاخیز انجام می‌گیرد. پس وقتی که در صور دمیده می‌شود، آنها از گورها و قبرها بیرون می‌آیند، و شتابان به سوی پروردگارشان برای حضور در پیشگاه او می‌روند، و نمی‌توانند درنگ کنند. و در این حالت تکذیب کنندگان ناراحت می‌شوند و اظهار ندامت و تأسف می‌نمایند.
Faccirooji aarabeeji:
قَالُوْا یٰوَیْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَّرْقَدِنَا ۣٚۘ— هٰذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمٰنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُوْنَ ۟
و می‌گویند: ﴿قَالُواْ يَٰوَيۡلَنَا مَنۢ بَعَثَنَا مِن مَّرۡقَدِنَاۜ ﴾ چه کسی ما را از خوابمان در قبرها برانگیخته است؟ چون در بعضی از احادیث آمده است که اهل قبرها اندکی پیش از دمیده شدن در صور، به خواب می‌روند. وقتی آنها چنین می‌گویند، به آنان پاسخ داده ‌شده و گفته می‌شود: ﴿هَٰذَا مَا وَعَدَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَصَدَقَ ٱلۡمُرۡسَلُونَ﴾ این همان چیزی است که خداوند و پیامبران، شما را به آن وعده داده بودند؛ پس راستگویی پیامبران آشکار گردیده، و با چشم خود آن را مشاهده می‌کنید. چنین گمان مبر که ذکر «رحمان» در اینجا فقط برای این است که از وعده‌اش خبر دهد، بلکه برای این است که خداوند در این روز بزرگ، مهربان است، و مردمان چیزهایی از رحمت و مهربانی‌اش مشاهده خواهند کرد که کسی گمان آن را نمی‌برد. همچنانکه در جاهای دیگری نیز می‌فرماید: ﴿ٱلۡمُلۡكُ يَوۡمَئِذٍ ٱلۡحَقُّ لِلرَّحۡمَٰنِ﴾ فرمانروایی حقیقی در این روز از آن خداوند مهربان است، ﴿وَخَشَعَتِ ٱلۡأَصۡوَاتُ لِلرَّحۡمَٰنِ﴾ و صداها در برابر خداوند مهربان آرام‌اند.
Faccirooji aarabeeji:
اِنْ كَانَتْ اِلَّا صَیْحَةً وَّاحِدَةً فَاِذَا هُمْ جَمِیْعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُوْنَ ۟
﴿إِن كَانَتۡ إِلَّا صَيۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ﴾ رستاخیز و برانگیختن از قبرها جز صدایی نمی‌باشد که اسرافیل در صور می‌دمد، و آنگاه جسدهای مرده زنده می‌شوند. ﴿فَإِذَا هُمۡ جَمِيعٞ لَّدَيۡنَا مُحۡضَرُونَ﴾ آنگاه همۀ پیشینیان و پسینیان و انسان‌ها و جن‌ها همه در نزد ما گرد آورده می‌شوند تا بر کارهایشان محاسبه گردند.
Faccirooji aarabeeji:
فَالْیَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْـًٔا وَّلَا تُجْزَوْنَ اِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُوْنَ ۟
﴿فَٱلۡيَوۡمَ لَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَيۡ‍ٔٗا﴾ پس امروز به هیچ کس کمترین ستمی نمی‌گردد، و از نیکی‌هایش کاسته نمی‌شود، و به بدی‌هایش افزوده نمی‌گردد. ﴿وَلَا تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ﴾ و جز جزای کارهای خوب و بدی که می‌کرده‌اید به شما داده نمی‌شود. پس هر کس در کارنامۀ خویش خیری یافت، باید خدا را ستایش کند؛ و هر کس غیر از خوبی چیزی دیگر یافت، جز خودش کسی را ملامت نکند.
Faccirooji aarabeeji:
اِنَّ اَصْحٰبَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فِیْ شُغُلٍ فٰكِهُوْنَ ۟ۚ
وقتی خداوند بیان کرد که به هیچ کس جزایی جز آنچه کرده است داده نمی‌شود، جزای هر دو گروه را بیان کرد؛ و ابتدا پاداش و جزای اهل بهشت را بیان نمود و خبر داد که آنها در آن روز ﴿فِي شُغُلٖ فَٰكِهُونَ﴾ سرگرم شادمانی هستند و لذّت می‌برند؛ و همۀ آنچه که انسان دوست دارد و چشم‌ها از دیدن آن لذّت می‌برند و آرزو کنندگان آرزویش می‌نمایند، به آنها خواهد رسید.
Faccirooji aarabeeji:
هُمْ وَاَزْوَاجُهُمْ فِیْ ظِلٰلٍ عَلَی الْاَرَآىِٕكِ مُتَّكِـُٔوْنَ ۟ۚ
و از جمله چیزهایی که به آنها می‌رسد، دیدار با دوشیزگان زیباست. همان‌طور که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿هُمۡ وَأَزۡوَٰجُهُمۡ﴾ آنان و همسرانشان از حورهای بهشتی که چهره و بدنی زیبا و اخلاقی خوب دارند، ﴿فِي ظِلَٰلٍ عَلَى ٱلۡأَرَآئِكِ مُتَّكِ‍ُٔونَ﴾ در سایه‌هایی بر تخت‌ها تکیه زده‌اند؛ یعنی بر تخت‌هایی که با پرده‌ها و پارچه‌هایی آراسته شده‌اند تکیه می‌زنند؛ تکیه‌ای که نشانگر کمال راحتی و آرامش و لذّت است.
Faccirooji aarabeeji:
لَهُمْ فِیْهَا فَاكِهَةٌ وَّلَهُمْ مَّا یَدَّعُوْنَ ۟ۚ
﴿لَهُمۡ فِيهَا فَٰكِهَةٞ﴾ برای آنان در بهشت میوه‌های لذّت‌بخش و فراوانی است، از قبیل: انگور و انجیر و انار و غیره. ﴿وَلَهُم مَّا يَدَّعُونَ﴾ و آنچه که بخواهند و آرزو کنند به آنها خواهد رسید.
Faccirooji aarabeeji:
سَلٰمٌ ۫— قَوْلًا مِّنْ رَّبٍّ رَّحِیْمٍ ۟
﴿سَلَٰمٞ قَوۡلٗا مِّن رَّبّٖ رَّحِيمٖ﴾ و بر آنان نیز از جانب پروردگار مهربان سلام گفته می‌شود. در اینجا این مطلب ثابت می‌شود که خداوند متعال با اهل بهشت سخن می‌گوید و بر آنها سلام می‌کند، و آن را با﴿قَوۡلٗا﴾ تاکید کرده است. پس وقتی خداوند مهربان به آنها سلام می‌کند، سلامتی کامل از هر جهت به آنها می‌رسد، و تهنیت و درودی به آنها می‌رسد که بالاتر از آن نیست، و هیچ نعمتی همانند آن وجود ندارد. چه فکر می‌کنید در مورد سلام و درود پادشاه پادشاهان، پروردگار بزرگ مهربان و بخشنده که اهل بهشت را سلام می‌کند؛ کسانی که خشنودی خود را از آنها اعلام داشته و هرگز از آنها ناخشنود نمی‌گردد. اگر خداوند چنین مقدر و مقرر نمی‌نمود که آنها نمیرند و دل‌هایشان از شادی از جای برکنده نشود، قطعاً به هنگامی که خداوند بر آنها سلام می‌گفت؛ از فرط شادی می‌مردند، یا دل‌هایشان از جای کنده می‌شد. امیدوارم که پروردگارمان ما را از این نعمت محروم نکند، و از نگاه کردن به چهرۀ بزرگوارش بهره‌مندمان سازد.
Faccirooji aarabeeji:
وَامْتَازُوا الْیَوْمَ اَیُّهَا الْمُجْرِمُوْنَ ۟
وقتی خداوند پاداش پرهیزگاران را بیان کرد، سزای گناهکاران را نیز ذکر نمود و فرمود: ﴿وَٱمۡتَٰزُواْ ٱلۡيَوۡمَ أَيُّهَا ٱلۡمُجۡرِمُونَ﴾ در روز قیامت به گناهکاران گفته می‌شود: از مؤمنان جدا شوید، تا آنها را سرزنش کند، و در حضور همۀ خلائق و قبل از آنکه آنها را وارد جهنّم سازد، توبیخشان نماید
Faccirooji aarabeeji:
اَلَمْ اَعْهَدْ اِلَیْكُمْ یٰبَنِیْۤ اٰدَمَ اَنْ لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطٰنَ ۚ— اِنَّهٗ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِیْنٌ ۟ۙ
﴿أَلَمۡ أَعۡهَدۡ إِلَيۡكُمۡ يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ أَن لَّا تَعۡبُدُواْ ٱلشَّيۡطَٰنَ﴾ مگر به شما فرمان ندادم، و بر زبان پیامبران شما را توصیه نکردم که ای فرزندان آدم! از شیطان اطاعت مکنید؟ و در این توبیخ، توبیخ به خاطر انواع کفر و گناهان نهفته است، چون همۀ انواع کفر و گناهان، اطاعت از شیطان و عبادت او محسوب می‌شود. ﴿إِنَّهُۥ لَكُمۡ عَدُوّٞ مُّبِينٞ﴾ چراکه او دشمن آشکار شماست. پس شما را از پرستش شیطان به شدّت برحذر داشتم، و شما را از اطاعت او ترساندم، و خبر دادم که او شما را به چه چیزی فرا می‌خواند.
Faccirooji aarabeeji:
وَّاَنِ اعْبُدُوْنِیْ ؔؕ— هٰذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیْمٌ ۟
﴿وَأَنِ ٱعۡبُدُونِي﴾ و شما را فرمان دادم که با اطاعت از دستورات من، و ترک آنچه از آن نهی کرده‌ام، مرا بپرستید. ﴿هَٰذَا﴾ عبادت و پرستش و اطاعت از من، و سرپیچی از شیطان ﴿صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِيمٞ﴾ همان صراط مستقیم است. پس دانش‌های مربوط به راه راست، و اعمال آن در این دو چیز ـ یعنی اطاعت از خدا و پیروی نکردن از شیطان ـ خلاصه می‌گردد. ولی شما به عهد من پایبند نماندید، و به سفارش و توصیۀ من عمل نکردید، بلکه دشمن را -که شیطان است- به دوستی گرفتید.
Faccirooji aarabeeji:
وَلَقَدْ اَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِیْرًا ؕ— اَفَلَمْ تَكُوْنُوْا تَعْقِلُوْنَ ۟
شیطانی که ﴿أَضَلَّ مِنكُمۡ جِبِلّٗا كَثِيرًا﴾ گروه‌های زیادی را از شما گمراه ساخت، ﴿أَفَلَمۡ تَكُونُواْ تَعۡقِلُونَ﴾ آیا عقل نداشتید که شما را فرمان دهد تا پروردگارتان و کارساز حقیقی‌تان را به دوستی بگیرید، و شما را از دوستی کردن با سرسخت‌ترین دشمنانتان باز دارد؟ اگر عقل و خرد درستی ‌داشتید، چنین نمی‌کردید.
Faccirooji aarabeeji:
هٰذِهٖ جَهَنَّمُ الَّتِیْ كُنْتُمْ تُوْعَدُوْنَ ۟
پس هرگاه از شیطان پیروی کردید و با خداوند مهربان دشمنی ورزیدید و دیدار الهی را تکذیب کردید و آمدن قیامت که سرای سزا و جزاست را رد نمودید و نپذیرفتید، و سخن عذاب بر شما محقق گشت، ﴿هَٰذِهِۦ جَهَنَّمُ ٱلَّتِي كُنتُمۡ تُوعَدُونَ﴾ این همان جهنّمی است که به شما وعده داده می‌شد و آن را تکذیب می‌کردید. پس اینک آن را با چشم خود آشکارا مشاهده کنید؛ جهنّمی که دل‌ها از دیدن آن مضطرب گشته؛ و چشم‌ها از هول و وحشت، از حدقه بیرون می‌آیند.
Faccirooji aarabeeji:
اِصْلَوْهَا الْیَوْمَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُوْنَ ۟
سپس جریان آنان را این‌گونه به پایان می‌رساند که دستور می‌دهد تا وارد جهنّم شوند و به آنها گفته می‌شود: ﴿ٱصۡلَوۡهَا ٱلۡيَوۡمَ بِمَا كُنتُمۡ تَكۡفُرُونَ﴾ وارد جهنّم شوید و در آن بسوزید، به صورتی که گرما و سوزش آن از هر سو شما را احاطه نموده و به همه جایتان سرایت می‌کند. و این بدان سبب است که شما به آیات خدا کفر می‌ورزیدید، و پیامبران خدا را تکذیب می‌کردید.
Faccirooji aarabeeji:
اَلْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلٰۤی اَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَاۤ اَیْدِیْهِمْ وَتَشْهَدُ اَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوْا یَكْسِبُوْنَ ۟
خداوند در بیان حالت زشت و اسفبار آنها در سرای بدبختی و شقاوت می‌فرماید: ﴿ٱلۡيَوۡمَ نَخۡتِمُ عَلَىٰٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ﴾ امروز بر دهان‌هایشان مهر می‌نهیم؛ یعنی آنها را گنگ و لال می‌کنیم؛ پس آنان سخن نمی‌گویند و نمی‌توانند کارهایی را که کرده‌اند، از قبیل: کفر و تکذیب انکار کنند. ﴿وَتُكَلِّمُنَآ أَيۡدِيهِمۡ وَتَشۡهَدُ أَرۡجُلُهُم بِمَا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ﴾ و دستانشان با ما سخن می‌گویند، و پاهایشان گواهی می‌دهند؛ یعنی اعضای بدنشان در رابطه با کارهایی که انجام داده‌اند، علیه آنها گواهی می‌دهند. و اعضای آنها را خداوند به سخن می‌آورد؛ خداوندی که هر چیزی را به سخن می‌آورد.
Faccirooji aarabeeji:
وَلَوْ نَشَآءُ لَطَمَسْنَا عَلٰۤی اَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَاَنّٰی یُبْصِرُوْنَ ۟
﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَطَمَسۡنَا عَلَىٰٓ أَعۡيُنِهِمۡ﴾ و اگر بخواهیم، کورشان می‌نمائیم؛ یعنی همان‌طور که قدرت سخن گفتن را از آنها سلب می‌کنیم، بینایی‌شان را هم از آنها می‌گیریم. ﴿فَٱسۡتَبَقُواْ ٱلصِّرَٰطَ﴾ پس شتابان به سوی راه می‌روند، «صراط» راه رسیدن به بهشت است. ﴿فَأَنَّىٰ يُبۡصِرُونَ﴾ اما چگونه می‌توانند ببینند درحالی که چشم‌هایشان کور گشته است؟!
Faccirooji aarabeeji:
وَلَوْ نَشَآءُ لَمَسَخْنٰهُمْ عَلٰی مَكَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوْا مُضِیًّا وَّلَا یَرْجِعُوْنَ ۟۠
﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَمَسَخۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ مَكَانَتِهِمۡ﴾ و اگر بخواهیم، آنان را بر جایگاهشان مسخ می‌کنیم؛ یعنی حرکتشان را از آنها می‌گیریم. ﴿فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مُضِيّٗا وَلَا يَرۡجِعُونَ﴾ پس نمی‌توانند به جلو بروند و نمی‌توانند به عقب برگردند تا از عذاب جهنّم دور شوند؛ یعنی عذاب بر کافران قطعی شده و راه گریزی از آن ندارند. و در اینجا آتش جهنّم آشکار گردیده و هیچ کس راه نجاتی ندارد مگر اینکه از روی صراط عبور کند؛ و عبور کردن از روی پل صراط فقط برای مؤمنان ممکن است، و فقط آنها می‌توانند از آن بگذرند، که آنها به وسیلۀ نورشان می‌روند. اما خداوند هیچ تعهدی ندارد که اینها را از جهنّم نجات بدهد. پس اگر بخواهد، چشم‌هایشان را کور می‌گرداند و توان حرکت را از آنها سلب می‌کند. پس آنها اگر به سوی صراط بشتابند، آن را نمی‌یابند؛ و اگر خداوند بخواهد، حرکت را از آنها می‌گیرد. پس نمی‌توانند به عقب و جلو بروند؛ منظور این است که آنها از پل صراط عبور نمی‌کنند، و در نتیجه نجات نمی‌یابند.
Faccirooji aarabeeji:
وَمَنْ نُّعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِی الْخَلْقِ ؕ— اَفَلَا یَعْقِلُوْنَ ۟
خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَمَن نُّعَمِّرۡهُ نُنَكِّسۡهُ فِي ٱلۡخَلۡقِ﴾ و هر کس از انسان‌ها را که عمر طولانی بدهیم، خلقت او را دگرگون می‌سازیم؛ یعنی او را به حالت آغاز آفرینشش که دارای ناتوانی جسمی و ضعف عقلی بود برمی‌گردانیم.﴿أَفَلَا يَعۡقِلُونَ﴾ آیا خرد نمی‌ورزند و نمی‌فهمند که انسان از هر جهت ناقص است، تا به عقل بیایند و عقلشان را در راه اطاعت از پروردگارشان به کار بگیرند؟!
Faccirooji aarabeeji:
وَمَا عَلَّمْنٰهُ الشِّعْرَ وَمَا یَنْۢبَغِیْ لَهٗ ؕ— اِنْ هُوَ اِلَّا ذِكْرٌ وَّقُرْاٰنٌ مُّبِیْنٌ ۟ۙ
. خداوند متعال پیامبرش محمّد صلی الله علیه وسلم را از تهمتی که مشرکان او را بدان متهم می‌کردند -مبنی بر اینکه او شاعر است، و آنچه آورده است شعر می‌باشد- منزّه و پاک داشته و می‌فرماید: ﴿وَمَا عَلَّمۡنَٰهُ ٱلشِّعۡرَ وَمَا يَنۢبَغِي لَهُۥٓ﴾ ما به او شعر نیاموخته‌ایم و سزاوار او نیست که شاعر باشد؛ یعنی این محال و غیر ممکن است که او یک شاعر باشد؛ چون وی هدایت یافته و راهیاب است، و شاعران گمراه‌اند و گمراهان و سرگشتگان از آنها پیروی می‌کنند. و خداوند همۀ شبهاتی را که گمراهان دستاویز خود قرار داده بودند، از پیامبرش دور نمود. بنابراین خداوند او را بی‌سواد گذاشت طوری که خواندن و نوشتن بلد نبود؛ و خبر داد که به او شعر نیاموخته، و شعر و شاعری سزاوار او نیست. ﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِكۡرٞ﴾ آنچه که او آورده، پندی است که خردمندان از آن پند می‌پذیرند، و همۀ مطالب دینی را از آن فرا می‌گیرند. و این قرآن همه را به کامل‌ترین صورت در بر دارد؛ و آنچه را که خداوند در سرشتشان به ودیعه نهاده -در خصوص امر به نیکی و نهی از زشتی- به عقل‌ها یادآوری می‌کند ﴿وَقُرۡءَانٞ مُّبِينٞ﴾ و قرآنی است روشنگر؛ یعنی بیان کنندۀ چیزهایی است که نیاز به تبیین دارند. و بدان خاطر معمول را حذف کرد تا بر این دلالت نماید که قرآن همۀ حق و حقایق را با تمام دلایل تفصیلی و اجمالی آن بیان می‌دارد، و باطل و دلایل بطلان آن را روشن می‌کند. و خداوند قرآن را این گونه بر پیامبرش نازل کرده است.
Faccirooji aarabeeji:
لِّیُنْذِرَ مَنْ كَانَ حَیًّا وَّیَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْكٰفِرِیْنَ ۟
﴿لِّيُنذِرَ مَن كَانَ حَيّٗا﴾ تا هرکس را که زنده دل و آگاه باشد، بیم دهد؛ زیرا کسی که زنده دل و بیدار است، به قرآن توجّه می‌نماید و دانش‌های فراوانی از قرآن می‌آموزد و به آن عمل می‌کند. و قرآن برای دل، همانند باران برای زمینی خوب و حاصلخیز است. ﴿وَيَحِقَّ ٱلۡقَوۡلُ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ﴾ و تا وعدۀ عذاب بر کافران مسلّم گردد؛ چون به وسیلۀ قرآن، حجّت خدا بر آنها اقامه گردیده، و کوچک‌ترین دلیل و عذر و شبهه‌ای برایشان باقی نمانده است.
Faccirooji aarabeeji:
اَوَلَمْ یَرَوْا اَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِّمَّا عَمِلَتْ اَیْدِیْنَاۤ اَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مٰلِكُوْنَ ۟
خداوند متعال به بندگان فرمان می‌دهد تا به چیزهایی از قبیل چهارپایان نظر کنند که برایشان رام و ذلیل ساخته و آنها را مالکشان گردانده است، به گونه‌ای که هر طور بخواهند، کاملاً تحت امر آنان هستند، و منافع بسیار فراوانی را در آنان برایشان قرار داده است، به گونه ای که بارها و کالاهایشان را حمل می‌کنند و از جایی به جایی دیگر می‌برند؛ و از گوشت چهارپایان می‌خورند؛ و لباس‌های گرمی از آنها تهیه نموده و از پشم و موی آنها کالاهایی درست می‌کنند؛ و تا مدّتی معیّن از آن استفاده می‌نمایند، و مایۀ زینت و زیبایی آنها هستند؛ و دیگر منافعی که دارند و دیده می‌شوند. ﴿أَفَلَا يَشۡكُرُونَ﴾ پس آیا خداوند را سپاس نمی‌گزارند؟ خداوندی که این نعمت‌ها را به آنان داده است؛ و آیا او را مخلصانه نمی‌پرستند؟ البتّه که آنها باید از این نعمت‌ها غافلانه و بدون عبرت گرفتن و اندیشیدن استفاده نکنند.
Faccirooji aarabeeji:
وَذَلَّلْنٰهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَكُوْبُهُمْ وَمِنْهَا یَاْكُلُوْنَ ۟
خداوند متعال به بندگان فرمان می‌دهد تا به چیزهایی از قبیل چهارپایان نظر کنند که برایشان رام و ذلیل ساخته و آنها را مالکشان گردانده است، به گونه‌ای که هر طور بخواهند، کاملاً تحت امر آنان هستند، و منافع بسیار فراوانی را در آنان برایشان قرار داده است، به گونه ای که بارها و کالاهایشان را حمل می‌کنند و از جایی به جایی دیگر می‌برند؛ و از گوشت چهارپایان می‌خورند؛ و لباس‌های گرمی از آنها تهیه نموده و از پشم و موی آنها کالاهایی درست می‌کنند؛ و تا مدّتی معیّن از آن استفاده می‌نمایند، و مایۀ زینت و زیبایی آنها هستند؛ و دیگر منافعی که دارند و دیده می‌شوند. ﴿أَفَلَا يَشۡكُرُونَ﴾ پس آیا خداوند را سپاس نمی‌گزارند؟ خداوندی که این نعمت‌ها را به آنان داده است؛ و آیا او را مخلصانه نمی‌پرستند؟ البتّه که آنها باید از این نعمت‌ها غافلانه و بدون عبرت گرفتن و اندیشیدن استفاده نکنند.
Faccirooji aarabeeji:
وَلَهُمْ فِیْهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ ؕ— اَفَلَا یَشْكُرُوْنَ ۟
خداوند متعال به بندگان فرمان می‌دهد تا به چیزهایی از قبیل چهارپایان نظر کنند که برایشان رام و ذلیل ساخته و آنها را مالکشان گردانده است، به گونه‌ای که هر طور بخواهند، کاملاً تحت امر آنان هستند، و منافع بسیار فراوانی را در آنان برایشان قرار داده است، به گونه ای که بارها و کالاهایشان را حمل می‌کنند و از جایی به جایی دیگر می‌برند؛ و از گوشت چهارپایان می‌خورند؛ و لباس‌های گرمی از آنها تهیه نموده و از پشم و موی آنها کالاهایی درست می‌کنند؛ و تا مدّتی معیّن از آن استفاده می‌نمایند، و مایۀ زینت و زیبایی آنها هستند؛ و دیگر منافعی که دارند و دیده می‌شوند. ﴿أَفَلَا يَشۡكُرُونَ﴾ پس آیا خداوند را سپاس نمی‌گزارند؟ خداوندی که این نعمت‌ها را به آنان داده است؛ و آیا او را مخلصانه نمی‌پرستند؟ البتّه که آنها باید از این نعمت‌ها غافلانه و بدون عبرت گرفتن و اندیشیدن استفاده نکنند.
Faccirooji aarabeeji:
وَاتَّخَذُوْا مِنْ دُوْنِ اللّٰهِ اٰلِهَةً لَّعَلَّهُمْ یُنْصَرُوْنَ ۟ؕ
این، بیانگر پوچ و باطل بودن معبودان مشرکین است؛ معبودانی که به جای خدا آنها را به خدایی گرفته‌اند، و امید دارند که این معبودان باطل آنها را یاری نمایند، و برایشان در نزد خداوند شفاعت و میانجیگری کنند؛ زیرا این معبودان در نهایت ناتوانی هستند، ﴿لَا يَسۡتَطِيعُونَ نَصۡرَهُمۡ﴾ به گونه‌ای که نمی‌توانند آنها را یاری کنند، و نمی‌توانند خودشان را نیز یاری نمایند. پس وقتی نمی‌توانند خودشان را یاری نمایند، چگونه آنها را یاری خواهند کرد؟ حال آنکه یاری کردن دو شرط دارد؛ یکی توانستن و قدرت داشتن، دوم ـ بعد از وجود قدرت ـ اراده کردن است؛ به این معنی که آیا ارادۀ کمک کردن به چنین کسانی را دارند که آنان را پرستش کرده‌اند یا نه؟ پس توانایی نداشتن برای یاری کردن، هر دو مورد را نفی می‌کند. ﴿وَهُمۡ لَهُمۡ جُندٞ مُّحۡضَرُونَ﴾ و همه در عذاب گرد آورده می‌شوند، و از یکدیگر اظهار تنفّر و بیزاری می‌کنند. پس چرا در دنیا از عبادت معبودان باطل بیزاری نجستند، و عبادت را خالصانه برای خدایی انجام ندادند که فرمانروایی و سود و زیان و دادن و ندادن در دست اوست، و او کارساز یاریگر است؟
Faccirooji aarabeeji:
لَا یَسْتَطِیْعُوْنَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُّحْضَرُوْنَ ۟
این، بیانگر پوچ و باطل بودن معبودان مشرکین است؛ معبودانی که به جای خدا آنها را به خدایی گرفته‌اند، و امید دارند که این معبودان باطل آنها را یاری نمایند، و برایشان در نزد خداوند شفاعت و میانجیگری کنند؛ زیرا این معبودان در نهایت ناتوانی هستند، ﴿لَا يَسۡتَطِيعُونَ نَصۡرَهُمۡ﴾ به گونه‌ای که نمی‌توانند آنها را یاری کنند، و نمی‌توانند خودشان را نیز یاری نمایند. پس وقتی نمی‌توانند خودشان را یاری نمایند، چگونه آنها را یاری خواهند کرد؟ حال آنکه یاری کردن دو شرط دارد؛ یکی توانستن و قدرت داشتن، دوم ـ بعد از وجود قدرت ـ اراده کردن است؛ به این معنی که آیا ارادۀ کمک کردن به چنین کسانی را دارند که آنان را پرستش کرده‌اند یا نه؟ پس توانایی نداشتن برای یاری کردن، هر دو مورد را نفی می‌کند. ﴿وَهُمۡ لَهُمۡ جُندٞ مُّحۡضَرُونَ﴾ و همه در عذاب گرد آورده می‌شوند، و از یکدیگر اظهار تنفّر و بیزاری می‌کنند. پس چرا در دنیا از عبادت معبودان باطل بیزاری نجستند، و عبادت را خالصانه برای خدایی انجام ندادند که فرمانروایی و سود و زیان و دادن و ندادن در دست اوست، و او کارساز یاریگر است؟
Faccirooji aarabeeji:
فَلَا یَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ ۘ— اِنَّا نَعْلَمُ مَا یُسِرُّوْنَ وَمَا یُعْلِنُوْنَ ۟
ای پیامبر! سخن تکذیب‌کنندگان تو را غمگین نکند. منظور از سخن، گفته‌ایست که سیاق بر آن دلالت می‌نماید، و آن هر قولی است که با آن به عیب‌جویی از پیامبر و یا چیزی که آورده است می‌پرداختند؛ یعنی قلب خود را به غم خوردن برای آنها مشغول نکن، ﴿إِنَّا نَعۡلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعۡلِنُونَ﴾ چراکه ما می‌دانیم آنچه را نهان می‌دارند و آنچه را آشکار می‌سازند. پس طبق آگاهی و خبری که از آنها داریم، آنان را مجازات خواهیم کرد و گفتۀ آنها هیچ زیانی به تو نمی‌رساند.
Faccirooji aarabeeji:
اَوَلَمْ یَرَ الْاِنْسَانُ اَنَّا خَلَقْنٰهُ مِنْ نُّطْفَةٍ فَاِذَا هُوَ خَصِیْمٌ مُّبِیْنٌ ۟
در این آیات کریمه، شبهه‌ای که از سوی منکرانِ زنده شدن پس از مرگ مطرح شده، به کامل‌ترین و بهترین وجه پاسخ داده شده است. پس خداوند متعال فرمود: ﴿أَوَ لَمۡ يَرَ ٱلۡإِنسَٰنُ﴾ آیا انسانی که منکر رستاخیز است یا در آن شک دارد، به چیزی نیندیشیده که او را به یقین می‌رساند که زنده شدن پس از مرگ حتماً اتفاق خواهد افتاد؟ و آن این است که ﴿أَنَّا خَلَقۡنَٰهُ مِن نُّطۡفَةٖ﴾ ما ابتدا او را از نطفه‌ای آفریده‌ایم، سپس و به تدریج مراحل مختلفی را پشت سر نهاده و تغییر شکل می‌دهد تا اینکه بزرگ و جوان شده و عقل او کامل می‌گردد. ﴿فَإِذَا هُوَ خَصِيمٞ مُّبِينٞ﴾ و بعد از آنکه او ابتدا از نطفه‌ای آفریده شده، به‌ناگاه ستیزه‌جویی آشکار می‌شود. پس او باید به تفاوت این دو حالت بنگرد و بداند کسی که او را از نیستی به هستی آورده، به طریق اولی تواناست که او را پس از آنکه متلاشی و از هم پاشیده شد، دوباره بیافریند.
Faccirooji aarabeeji:
وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَّنَسِیَ خَلْقَهٗ ؕ— قَالَ مَنْ یُّحْیِ الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیْمٌ ۟
﴿وَضَرَبَ لَنَا مَثَلٗا﴾ و برای ما مثلی زد که برای هیچ کس شایسته نیست این مثل را بیاورد. و این مثال عبارت است از مقایسۀ قدرت و توانایی آفریننده با قدرت مخلوق، و اینکه چنانکه چیزی از قدرت و توانِ مخلوق خارج باشد، از قدرت و توان خالق نیز خارج است. پس این مثال را توضیح داد و فرمود: ﴿قَالَ مَن يُحۡيِ ٱلۡعِظَٰمَ وَهِيَ رَمِيمٞ﴾ این انسان گفت: آیا کسی هست که این استخوان‌های پوسیده و فرسوده را زنده کند؟ استفهامِ انکاری است؛ یعنی هیچ کس این استخوان‌ها را پس از آنکه خشکیده و فرسوده شدند و از هم پاشیده گشته، زنده نمی‌کند. منظور این انسان ملحد از طرح کردن این شبهه و مَثَل این بود که زنده کردن استخوان‌های پوسیده، بی‌نهایت بعید است و از قدرت بشر خارج می‌باشد؛ و این سخن که از این انسان صادر شد، ناشی از غفلت او و فراموش نمودن آفرینش نخستین وی بود. و اگر به آفرینش خود بنگرد و اینکه پس از نیستی به سرای هستی پا نهاده است، چنین مثالی را نمی‌زند.
Faccirooji aarabeeji:
قُلْ یُحْیِیْهَا الَّذِیْۤ اَنْشَاَهَاۤ اَوَّلَ مَرَّةٍ ؕ— وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِیْمُ ۟ۙ
چیزی را که این انسان ملحد بعید می‌دانست، خداوند پاسخی شفابخش به آن داد و فرمود: ﴿قُلۡ يُحۡيِيهَا ٱلَّذِيٓ أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٖ﴾ بگو: خدایی آنها را زنده می‌گرداند که نخستین بار آنها را آفریده است. و هرکس به محض اینکه این را تصوّر نماید، به یقین می‌داند کسی که اوّلین بار اینها را آفریده است، می‌تواند بار دوم نیز آنها را بیافریند، و این برایش آسان‌تر است. ﴿وَهُوَ بِكُلِّ خَلۡقٍ عَلِيمٌ﴾ و او به هر آفرینشی داناست. این دومین دلیل ـ که جزوِ صفات بزرگ خداوند متعال است ـ بر زنده نمودن مردگان پس از مرگ می‌باشد. و آن اینکه علم خداوند همۀ مخلوقات را در همۀ حالات و اوقات احاطه کرده، و می‌داند زمین چقدر از اجساد مردگان را کم می‌کند، و چقدر را باقی می‌گذارد. و او دانای پیدا و پنهان است. پس هرگاه بنده به این علم و دانایی بزرگ یقین حاصل کند، خواهد دانست که علم و آگاهی خداوند بسیار بزرگ‌تر از زنده کردن مردگان از قبرهایشان می‌باشد.
Faccirooji aarabeeji:
١لَّذِیْ جَعَلَ لَكُمْ مِّنَ الشَّجَرِ الْاَخْضَرِ نَارًا فَاِذَاۤ اَنْتُمْ مِّنْهُ تُوْقِدُوْنَ ۟
سپس دلیل سوم را بیان کرد و فرمود: ﴿ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُم مِّنَ ٱلشَّجَرِ ٱلۡأَخۡضَرِ نَارٗا فَإِذَآ أَنتُم مِّنۡهُ تُوقِدُونَ﴾ پس وقتی آتش خشک، از درخت سبز -که در نهایت تری است- بیرون می‌آید با اینکه آتش و تری و رطوبت با هم در تضادند و به شدّت مخالف یکدیگرند، بیرون کردن مردگان از قبرهایشان نیز این گونه است.
Faccirooji aarabeeji:
اَوَلَیْسَ الَّذِیْ خَلَقَ السَّمٰوٰتِ وَالْاَرْضَ بِقٰدِرٍ عَلٰۤی اَنْ یَّخْلُقَ مِثْلَهُمْ ؔؕ— بَلٰی ۗ— وَهُوَ الْخَلّٰقُ الْعَلِیْمُ ۟
سپس دلیل چهارم را بیان کرد و فرمود: ﴿أَوَ لَيۡسَ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن يَخۡلُقَ مِثۡلَهُم﴾ آیا خدایی که آسمان‌ها و زمین را با آن گستردگی و بزرگی آفریده است، قدرت آن را ندارد که آنها را به گونۀ خودشان دوباره بیافریند؟ ﴿بَلَىٰ﴾ آری! او بر این کار تواناست؛ چون آفرینش آسمان‌ها و زمین از آفرینش مردم بسیار بزرگ‌تر است. ﴿وَهُوَ ٱلۡخَلَّٰقُ ٱلۡعَلِيمُ﴾ و او آفرینشگری است دانشمند. این پنجمین دلیل است بر زنده کردن مردگان پس از مرگ؛ زیرا خداوند متعال آفریننده‌ای است که همۀ مخلوقات گذشته و آینده و کوچک و بزرگ، اثری از آثار خلقت و قدرت او می‌باشند، و هر مخلوقی را بخواهد بیافریند، نمی‌تواند سرپیچی کند.
Faccirooji aarabeeji:
اِنَّمَاۤ اَمْرُهٗۤ اِذَاۤ اَرَادَ شَیْـًٔا اَنْ یَّقُوْلَ لَهٗ كُنْ فَیَكُوْنُ ۟
پس دوباره زنده گرداندن مردگان، یکی از آثار خلقت اوست. بنابراین فرمود: ﴿إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيۡ‍ًٔا﴾ نکره در سیاق شرط است؛ پس هر چیزی را دربر می‌گیرد. یعنی خداوند هر چیزی را که بخواهد بشود، کار او تنها این است که ﴿أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ﴾ خطاب بدان بگوید بشو، پس فوراً آن چیز بدون هیچ سرپیچی موجود می‌شود.
Faccirooji aarabeeji:
فَسُبْحٰنَ الَّذِیْ بِیَدِهٖ مَلَكُوْتُ كُلِّ شَیْءٍ وَّاِلَیْهِ تُرْجَعُوْنَ ۟۠
﴿فَسُبۡحَٰنَ ٱلَّذِي بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيۡءٖ﴾ و این دلیل ششم است، پس خداوند متعال پادشاه و مالک هرچیزی است، و همۀ آنچه در جهان بالا و در جهان پایین وجود دارد در ملکیت اوست؛ و همه، بنده و مسخّر و تحت تدبیر او هستند؛ و او در میانشان با تقدیرهای حکیمانه و احکام شرعی و جزایی خویش تصرّف می‌نماید. بنابراین زنده کردن اینها پس از مردنشان -برای اینکه فرمان جزا را در میان آنها نافذ گرداند- از کمال فرمانروایی اوست. بنابراین فرمود: ﴿وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ﴾ و بدون هیچ شک و تردیدی به سوی او بازگردانده می‌شوید، و هیچ تردیدی در این نیست؛ چون دلایل قاطع و حجّت‌های روشن در این باره به تواتر آمده‌اند. پس با برکت است خداوندی که در سخن خود هدایت و شفا و نور نهاده است. تفسیر سوره یس به پایان رسید. حمد و سپاس پروردگار تعالی راست، آنگونه که شایسته جلال و شکوه اوست؛ ثنا و ستایش او راست، آنگونه که شایسته کمالش است؛ مجد و بزرگی از آن اوست، آنگونه که عظمت و کبریایی او تقاضا دارند؛ و درود و سلام بر محمد و آل محمد.
Faccirooji aarabeeji:
 
Firo maanaaji Simoore: Simoore Yaasiin
Tippudi cimooje Tonngoode hello ngoo
 
Firo maanaaji al-quraan tedduɗo oo - الترجمة الفارسية - تفسير السعدي - Tippudi firooji ɗii

ترجمة تفسير السعدي إلى اللغة الفارسية.

Uddude