Check out the new design

ߞߎ߬ߙߣߊ߬ ߞߟߊߒߞߋ ߞߘߐ ߟߎ߬ ߘߟߊߡߌߘߊ - ߝߊ߯ߙߛߌߞߊ߲ ߘߟߊߡߌߘߊ - ߛߊ߬ߺߊ߳ߑߘߌ߮ ߞߘߐߦߌߘߊ * - ߘߟߊߡߌߘߊ ߟߎ߫ ߦߌ߬ߘߊ߬ߥߟߊ


ߞߘߐ ߟߎ߬ ߘߟߊߡߌ߬ߘߊ߬ߟߌ ߝߐߘߊ ߘߏ߫: ߘߊ߲߬ߕߍ߰ߟߌ   ߟߝߊߙߌ ߘߏ߫:
وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِیِّ اِذْ قَضَیْنَاۤ اِلٰی مُوْسَی الْاَمْرَ وَمَا كُنْتَ مِنَ الشّٰهِدِیْنَ ۟ۙ
پس از آنکه خداوند این داستان‌های غیبی را برای پیامبرش حکایت کرد، بندگان را آگاه نمود که اینها اخبار غیبی هستند که پیامبر، جز از طریق وحی، راهی برای دانستن‌شان ندارد. بنابراین فرمود: ﴿وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ ٱلۡغَرۡبِيِّ﴾ ای پیامبر! تو در جانب غربی کوه طور نبودی، ﴿إِذۡ قَضَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَى ٱلۡأَمۡرَ وَمَا كُنتَ مِنَ ٱلشَّٰهِدِينَ﴾ آنگاه که فرمان نبوت را به موسی دادیم و تو در آنجا حضور نداشتی تا گفته شود از این طریق این خبر به او رسیده است.
ߊߙߊߓߎߞߊ߲ߡߊ ߞߘߐߦߌߘߊ ߟߎ߬:
وَلٰكِنَّاۤ اَنْشَاْنَا قُرُوْنًا فَتَطَاوَلَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ ۚ— وَمَا كُنْتَ ثَاوِیًا فِیْۤ اَهْلِ مَدْیَنَ تَتْلُوْا عَلَیْهِمْ اٰیٰتِنَا ۙ— وَلٰكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِیْنَ ۟
﴿وَلَٰكِنَّآ أَنشَأۡنَا قُرُونٗا فَتَطَاوَلَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡعُمُرُ﴾ و ما اقوام و نسل‌هایی را پدید آوردیم و زمان‌های طولانی بر آنان گذشت، پس علم از بین رفت و نشانه‌های آنان فراموش شد. پس زمانی که به شدت به تو و به آنچه ما به تو وحی کرده‌ایم، نیاز بود، تو را فرستادیم، ﴿وَمَا كُنتَ ثَاوِيٗا فِيٓ أَهۡلِ مَدۡيَنَ تَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِنَا﴾ و تو در میان اهل مدین اقامت نداشتی تا به آنان بیاموزی و از آنان یاد بگیری تا گفته شود آنچه در مورد موسی گفته‌ای، از آنجا به تو رسیده است. ﴿وَلَٰكِنَّا كُنَّا مُرۡسِلِينَ﴾ ولی خبری که در مورد موسی آ‎ورده‌ای، اثری از آثار نبوت و رسالت تو می‌باشد. و اگر این وحی را نفرستیم، راهی برای آگاه شدن از آن نداری.
ߊߙߊߓߎߞߊ߲ߡߊ ߞߘߐߦߌߘߊ ߟߎ߬:
وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الطُّوْرِ اِذْ نَادَیْنَا وَلٰكِنْ رَّحْمَةً مِّنْ رَّبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَّاۤ اَتٰىهُمْ مِّنْ نَّذِیْرٍ مِّنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَكَّرُوْنَ ۟
﴿وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ ٱلطُّورِ إِذۡ نَادَيۡنَا﴾ و تو در کنار کوه طور نبودی بدانگاه که ما موسی را ندا دادیم و به او دستور دادیم تا به نزد قوم ستمگر برود و رسالت و پیام ما را به آنان برساند و نشانه‌ها و معجزات ما را به آنها نشان بدهد؛ نشانه‌هایی که برای تو حکایت کردیم. منظور این است، ماجراهایی که برای موسی علیه السلام در این اماکن اتفاق افتاد -و ما آن را بدون کم و زیاد و آن‌گونه که بودند- برای تو حکایت نمودیم، از دو حال خالی نیستند: یا اینکه تو در آنجا حضور داشته‌ای؛ یا به محل وقوع آن رفته و آن را از اهل آن دیار یادگرفته‌ای. پس اگر چنین باشد، این بدان معنی است که تو پیامبر خدا نیستی، چون کارهایی که انسان می‌بیند و می‌خواند و از آن خبر می‌دهد، امور مشترکی هستند که ویژۀ پیامبران نمی‌باشد. اما معلوم است که چنین نمی‌باشد و تو در آنجا نبوده‌ای و دشمنان تو این را نیک می‌دانند. پس امر دوم مقرر می‌گردد؛ و آن اینکه این اخبار، از جانب خداوند و به وسیلۀ وحی به تو رسیده است. پس صحت رسالت تو، با دلیل قطعی ثابت شد؛ و خداوند با فرستادن تو، بر بندگان رحم نمود، بنابراین فرمود: ﴿وَلَٰكِن رَّحۡمَةٗ مِّن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوۡمٗا مَّآ أَتَىٰهُم مِّن نَّذِيرٖ مِّن قَبۡلِكَ﴾ ولی از روی رحمتی از سوی پرودگارت، وحی و رسالت به سوی تو آمد، تا گروهی را بیم دهی که پیش از تو بیم دهنده‌ای به نزد ایشان نیامده است؛ یعنی عرب و قریش که قبل از آمدن پیامبر، رسالت و پیامبری در میان آنها نبوده است. ﴿لَعَلَّهُمۡ يَتَذَكَّرُونَ﴾ باشد که خیر و خوبی را به یاد آورند و آن را انجام دهند؛ و شر را بشناسند و رهایش کنند. پس بر اساس جایگاهی که تو داری، بر آنها لازم بود که بی‌درنگ به تو ایمان آورند؛ و شکر این نعمت را به جای آورند که مقدار و اندازۀ آن را نمی‌توان تعیین کرد؛ و شکر حقیقی آن را نمی‌توان ادا نمود. و بیم دادن عرب‌ها از سوی پیامبر، به این معنی نیست که او به سوی غیر عرب فرستاده نشده است. او عرب بود و قرآنی که بر وی نازل شد، به زبان عربی است؛ و اولین کسانی که دعوت او را پذیرفتند، عرب بودند. پس در اصل او به سوی آنها فرستاده شده؛ اما دعوت او، دیگران را نیز در بر می‌گیرد. همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنۡ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ رَجُلٖ مِّنۡهُمۡ أَنۡ أَنذِرِ ٱلنَّاسَ﴾ [یونس: 2] «آیا برای مردم شگفت‌آور است که به مردی از آنها وحی نمودیم که مردم را بترساند». ﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّي رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَيۡكُمۡ جَمِيعًا﴾ [الأعراف: 158] بگو: «ای مردم! من فرستادۀ خدا به سوی همۀ شما هستم.»
ߊߙߊߓߎߞߊ߲ߡߊ ߞߘߐߦߌߘߊ ߟߎ߬:
وَلَوْلَاۤ اَنْ تُصِیْبَهُمْ مُّصِیْبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ اَیْدِیْهِمْ فَیَقُوْلُوْا رَبَّنَا لَوْلَاۤ اَرْسَلْتَ اِلَیْنَا رَسُوْلًا فَنَتَّبِعَ اٰیٰتِكَ وَنَكُوْنَ مِنَ الْمُؤْمِنِیْنَ ۟
﴿وَلَوۡلَآ أَن تُصِيبَهُم مُّصِيبَةُۢ بِمَا قَدَّمَتۡ أَيۡدِيهِمۡ﴾ و اگر پیش از فرستادن پیامبر، عذابی به خاطر کفر و گناهان‏شان گریبان‏گیرشان می‌گردید، می‌گفتند: «پروردگارا! چرا به سوی ما پیامبری نفرستادی تا از آیات تو پیروی کنیم و از مؤمنان باشیم؟؛ یعنی: ای محمد! تو را فرستادیم تا دلیل، بهانه و سخنی نداشته باشند.
ߊߙߊߓߎߞߊ߲ߡߊ ߞߘߐߦߌߘߊ ߟߎ߬:
فَلَمَّا جَآءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوْا لَوْلَاۤ اُوْتِیَ مِثْلَ مَاۤ اُوْتِیَ مُوْسٰی ؕ— اَوَلَمْ یَكْفُرُوْا بِمَاۤ اُوْتِیَ مُوْسٰی مِنْ قَبْلُ ۚ— قَالُوْا سِحْرٰنِ تَظَاهَرَا ۫— وَقَالُوْۤا اِنَّا بِكُلٍّ كٰفِرُوْنَ ۟
﴿فَلَمَّا جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ مِنۡ عِندِنَا﴾ پس چون حقی -که در آن هیچ شک و تردیدی نیست- از سوی ما برای‏شان آمد؛ و آن حق، قرآن است که آن را بر تو وحی نمودیم، ﴿قَالُواْ﴾ آنها با تکذیب کردن و با اعتراض بی‌جا گفتند: ﴿لَوۡلَآ أُوتِيَ مِثۡلَ مَآ أُوتِيَ مُوسَىٰٓ﴾ چرا همانند آنچه که به موسی داده شد، به او داده نشده است؟! یعنی چرا یک دفعه، کتابی از آسمان بر او نازل نشده است؟ [آنها می‌گفتند:] چون این کتاب به صورت پراکنده نازل می‌شود، پس از جانب خدا نیست؛ آنان چه دلیلی بر صحت این گفته دارند؟ و چه شبهه‌ای ایجاد می‌شود مبنی بر اینکه چون به صورت متفرق نازل شده است، از جانب خدا نیست؟! این‌گونه نیست که شما تصوّر می‌کنید، بلکه از آنجا که این قرآن بسی کامل است و خداوند به رسول خود توجه و عنایت فراوانی دارد، آن را به صورت متفرق و جدا جدا نازل کرده است تا دل پیامبرش را با آن استوار بدارد و بر ایمان مؤمنان بیفزاید. ﴿وَلَا يَأۡتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئۡنَٰكَ بِٱلۡحَقِّ وَأَحۡسَنَ تَفۡسِيرًا﴾ و آنان برای تو هیچ مَثَلی نمی‌آورند مگر اینکه ما حق را برایت آورده‌ایم و بهترین تفسیر و توضیح را از آن ارائه داده‌ایم. و آنها که قرآن را با کتاب موسی مقایسه می‌کنند، خودشان این قیاس را نقض کرده‌اند. آنها چگونه قرآن را با کتابی مقایسه می‌کنند که به آن کفر ورزیده و ایمان نیاورده‌اند؟ بنابراین فرمود: ﴿أَوَ لَمۡ يَكۡفُرُواْ بِمَآ أُوتِيَ مُوسَىٰ مِن قَبۡلُۖ قَالُواْ سِحۡرَانِ تَظَٰهَرَا﴾ آیا به آنچه پیش از این به موسی داده شده است، کفر نورزیدند؟ و گفتند: قرآن و تورات، دو [نسخه از] جادو هستند که در جادو و گمراه کردن مردم همدیگر را پشتیبانی و یاری می‌کنند. ﴿وَقَالُوٓاْ إِنَّا بِكُلّٖ كَٰفِرُونَ﴾ و گفتند: ما هیچ‌کدام را قبول نداریم. پس ثابت شد که این قوم می‌خواهند حق را، بدون دلیل باطل کنند؛ و حق را با چیزی نقض ‌نمایند که با آن نقض نمی‌شود. و سخنان متضاد و متناقضی می‌گویند و این حالت هر کافری است. بنابراین تصریح کرد که آنها، به هر دو کتاب و هر دو پیامبر کفر ورزیده‌اند، ﴿وَقَالُوٓاْ إِنَّا بِكُلّٖ كَٰفِرُونَ﴾ ما به هردو کافر هستیم. ولی آیا کفر ورزیدن‏شان به این دو کتاب، به خاطر طلب حق و پیروی کردن از چیزی است که نزد آنهاست و از قرآن و تورات بهتر است؟! یا فقط از روی هوی پرستی چنین می‌کنند؟!
ߊߙߊߓߎߞߊ߲ߡߊ ߞߘߐߦߌߘߊ ߟߎ߬:
قُلْ فَاْتُوْا بِكِتٰبٍ مِّنْ عِنْدِ اللّٰهِ هُوَ اَهْدٰی مِنْهُمَاۤ اَتَّبِعْهُ اِنْ كُنْتُمْ صٰدِقِیْنَ ۟
خداوند آنها را در تنگنا قرار داد و فرمود: ﴿قُلۡ فَأۡتُواْ بِكِتَٰبٖ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ هُوَ أَهۡدَىٰ مِنۡهُمَآ﴾ بگو: شما از نزد خداوند کتابی بیاورید که از قرآن و تورات هدایت بخش‌تر باشد، ﴿أَتَّبِعۡهُ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ﴾ تا من از آن پیروی کنم، اگر شما راست می‌گویید. ولی آنها و دیگران، راهی برای آوردن کتابی همانند تورات و قرآن ندارند؛ زیرا از زمانی که خداوند جهان را آفریده است، از نظر علم و هدایت و رحمت، برای مردم کتابی همانند این دو کتاب نفرستاده است. و این، نهایت انصاف دعوتگر است؛ چرا که می‌گوید: هدف من [بیان] حق و هدایت و راهنمایی است و من این کتاب را برای‏تان آورده‌ام که مشتمل بر حق و هدایت و راهیابی است و مطابق با کتاب موسی می‌باشد. پس بر همۀ ما لازم است که به این دو کتاب باور بداریم و از آن‌ها پیروی کنیم؛ چون عین هدایت و حقیقت هستند. پس اگر شما از طرف خداوند برای من کتابی بیاورید که از تورات و قرآن هدایتگرتر باشد، من از آن پیروی می‌کنم؛ وگرنه، حق و هدایتی را که شناخته‌ام، برای چیزی که هدایت و حق نیست، ترک نمی‌کنم.
ߊߙߊߓߎߞߊ߲ߡߊ ߞߘߐߦߌߘߊ ߟߎ߬:
فَاِنْ لَّمْ یَسْتَجِیْبُوْا لَكَ فَاعْلَمْ اَنَّمَا یَتَّبِعُوْنَ اَهْوَآءَهُمْ ؕ— وَمَنْ اَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوٰىهُ بِغَیْرِ هُدًی مِّنَ اللّٰهِ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظّٰلِمِیْنَ ۟۠
﴿فَإِن لَّمۡ يَسۡتَجِيبُواْ لَكَ﴾ و اگر پیشنهاد تو را نپذیرفتند و کتابی هدایت‏بخش‌تر از قرآن و تورات نیاوردند، ﴿فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهۡوَآءَهُمۡ﴾ بدان که آنها از هوی و هوس خود پیروی می‌کنند؛ یعنی بدان که پیروی نکردن آنها از تو، به این معنی نیست که آنها به سوی حقی می‌روند که آن را می‌شناسند؛ و به سوی هدایت گام بر نمی‌دارند، بلکه آنها فقط از خواسته‌های نفس خود پیروی می‌کنند. ﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّنِ ٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ بِغَيۡرِ هُدٗى مِّنَ ٱللَّهِۚ ﴾ و کیست گمراه‌تر از کسی که از هوی و هوس خود پیروی ‌کند، بدون اینکه از جانب خدا بدان رهنمود شده باشد؟! پس این از گمراه‌ترین مردم است؛ چرا که هدایت و راه راست که انسان را به خدا و سرای بهشت می‌رساند، به او عرضه شد، اما بدان توجه نکرد و به آن روی نیاورد؛ و هوی و هوسش، او را به در پیش گرفتن راهی که انسان را به هلاکت و بدبختی می‌رساند، فرا خواند و از آن پیروی کرد و هدایت را رها نمود. پس آیا گمراه‌تر از چنین کسی وجود دارد؟! اما ستمگری و تجاوز و تنفر از حق، او را بر آن داشت تا بر گمراهی‌اش باقی بماند و خداوند او را هدایت نکند. بنابراین فرمود: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾ بی‌گمان، خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمی‌کند؛ یعنی آنها که ستمگری و عناد، تبدیل به صفت و ویژگی‌شان شده است، هدایت برایشان آمد، ولی آن را دور انداختند؛ و هوی و هوس به آنها عرضه شد، پس از آن پیروی کردند. درهای هدایت را به روی خود بستند و درهای گمراهی را به روی خود گشودند. پس آنان در گمراهی و ستمگری‌شان سرگشته‌اند و در هلاکت و بدبختی خود سرگردان‌اند. و اینکه فرمود: ﴿فَإِن لَّمۡ يَسۡتَجِيبُواْ لَكَ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهۡوَآءَهُمۡ﴾ دلیلی است بر اینکه هر کس سخن پیامبر را قبول نکند و به گفته‌ای روی بیاورد که با سخن پیامبر مخالف باشد، به هدایت روی نیاورده، بلکه به سوی هوی وهوس رفته است.
ߊߙߊߓߎߞߊ߲ߡߊ ߞߘߐߦߌߘߊ ߟߎ߬:
 
ߞߘߐ ߟߎ߬ ߘߟߊߡߌ߬ߘߊ߬ߟߌ ߝߐߘߊ ߘߏ߫: ߘߊ߲߬ߕߍ߰ߟߌ
ߝߐߘߊ ߟߎ߫ ߦߌ߬ߘߊ߬ߥߟߊ ߞߐߜߍ ߝߙߍߕߍ
 
ߞߎ߬ߙߣߊ߬ ߞߟߊߒߞߋ ߞߘߐ ߟߎ߬ ߘߟߊߡߌߘߊ - ߝߊ߯ߙߛߌߞߊ߲ ߘߟߊߡߌߘߊ - ߛߊ߬ߺߊ߳ߑߘߌ߮ ߞߘߐߦߌߘߊ - ߘߟߊߡߌߘߊ ߟߎ߫ ߦߌ߬ߘߊ߬ߥߟߊ

ߛߊ߬ߺߊ߳ߑߘߌ߮ ߞߘߐߦߌߘߊ ߟߎ߬ ߘߟߊߡߌ߬ߘߊ߬ߣߍ߲ ߝߊ߯ߙߛߌߞߊ߲

ߘߊߕߎ߲߯ߠߌ߲