আল-কোৰআনুল কাৰীমৰ অৰ্থানুবাদ - পাৰ্চী দাৰী অনুবাদ * - অনুবাদসমূহৰ সূচীপত্ৰ


অৰ্থানুবাদ ছুৰা: ছুৰা আল-ক্বাচাচ   আয়াত:

سورۀ قصص

طسٓمٓ
طسم. (معنای این حروف به الله معلوم است).
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
تِلۡكَ ءَايَٰتُ ٱلۡكِتَٰبِ ٱلۡمُبِينِ
این است آیات کتاب (که خیر و برکت آن) روشن (است).
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
نَتۡلُواْ عَلَيۡكَ مِن نَّبَإِ مُوسَىٰ وَفِرۡعَوۡنَ بِٱلۡحَقِّ لِقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ
بخشی از خبر موسی و فرعون را برای قومی که ایمان دارند، به حق بر تو می‌خوانیم.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
إِنَّ فِرۡعَوۡنَ عَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَجَعَلَ أَهۡلَهَا شِيَعٗا يَسۡتَضۡعِفُ طَآئِفَةٗ مِّنۡهُمۡ يُذَبِّحُ أَبۡنَآءَهُمۡ وَيَسۡتَحۡيِۦ نِسَآءَهُمۡۚ إِنَّهُۥ كَانَ مِنَ ٱلۡمُفۡسِدِينَ
البته فرعون در زمین (مصر) تکبر ورزید، و مردمان آنجا را گروه گروه کرد، طایفه‌ای از ایشان را ضعیف و ناتوان می‌کرد. پسرانشان را می‌کشت، و زنانشان را زنده نگاه می‌داشت، بی‌گمان او از فسادکاران بود.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى ٱلَّذِينَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَنَجۡعَلَهُمۡ أَئِمَّةٗ وَنَجۡعَلَهُمُ ٱلۡوَٰرِثِينَ
و می‌خواهیم بر آنان که در زمین ضعیف و ناتوان قرار داده شده بودند، منت بگذاریم و ایشان را پیشوایان بگردانیم و (نیز) آنها را وارثان (سلطنت) بگردانیم.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَنُمَكِّنَ لَهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَنُرِيَ فِرۡعَوۡنَ وَهَٰمَٰنَ وَجُنُودَهُمَا مِنۡهُم مَّا كَانُواْ يَحۡذَرُونَ
و ایشان را در زمین اقتدار (سلطنت و حکومت) می‌بخشیم، و به فرعون و هامان و لشکریان آن دو؛ آنچه را که از آن می‌ترسیدند، نشان دهیم.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰٓ أُمِّ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَرۡضِعِيهِۖ فَإِذَا خِفۡتِ عَلَيۡهِ فَأَلۡقِيهِ فِي ٱلۡيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحۡزَنِيٓۖ إِنَّا رَآدُّوهُ إِلَيۡكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ
و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده. و هنگامی که بر او ترسیدی، او را (در صندوق گذاشته و) به دریا بینداز، و مترس و غمگین مباش، به یقین ما او را به نزد تو باز می‌گردانیم و او را از جملۀ پیغمبران می‌گردانیم.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
فَٱلۡتَقَطَهُۥٓ ءَالُ فِرۡعَوۡنَ لِيَكُونَ لَهُمۡ عَدُوّٗا وَحَزَنًاۗ إِنَّ فِرۡعَوۡنَ وَهَٰمَٰنَ وَجُنُودَهُمَا كَانُواْ خَٰطِـِٔينَ
پس خانوادۀ فرعون او را گرفتند تا سرانجام دشمن آنان و سبب غم و اندوه‌شان گردد. یقینا فرعون و هامان و لشکریان آن دو خطاکار بودند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَقَالَتِ ٱمۡرَأَتُ فِرۡعَوۡنَ قُرَّتُ عَيۡنٖ لِّي وَلَكَۖ لَا تَقۡتُلُوهُ عَسَىٰٓ أَن يَنفَعَنَآ أَوۡ نَتَّخِذَهُۥ وَلَدٗا وَهُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ
و همسر فرعون گفت: او برای من و برای تو نور چشم خواهد بود، او را نکشید، شاید به ما سود بخشد، و یا او را به فرزندی بگیریم و آنان خبر نداشتند (که عاقبت امر دشمن‌شان خواهد شد).
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَأَصۡبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَىٰ فَٰرِغًاۖ إِن كَادَتۡ لَتُبۡدِي بِهِۦ لَوۡلَآ أَن رَّبَطۡنَا عَلَىٰ قَلۡبِهَا لِتَكُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ
و دل مادر موسی تهی (از صبر و قرار) شد، و اگر دل او را استوار نمی‌ساختیم تا از جملۀ یقین‌کنندگان (به وعدۀ الله) باشد، نزدیک بود که راز او را آشکار سازد.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَقَالَتۡ لِأُخۡتِهِۦ قُصِّيهِۖ فَبَصُرَتۡ بِهِۦ عَن جُنُبٖ وَهُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ
و (مادر موسی) به خواهرش گفت: در پی او برو. پس خواهرش او را از دور می‌دید، در حالی که آنان نمی‌دانستند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
۞ وَحَرَّمۡنَا عَلَيۡهِ ٱلۡمَرَاضِعَ مِن قَبۡلُ فَقَالَتۡ هَلۡ أَدُلُّكُمۡ عَلَىٰٓ أَهۡلِ بَيۡتٖ يَكۡفُلُونَهُۥ لَكُمۡ وَهُمۡ لَهُۥ نَٰصِحُونَ
و شیر همۀ دایه‌ها را از قبل بر او حرام ساختیم، پس (خواهرش) گفت: آیا شما را به خانواده‌ای راهنمایی کنم که برای شما پرورش او را به عهده بگیرند، در حالیکه خیرخواه او باشند؟
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
فَرَدَدۡنَٰهُ إِلَىٰٓ أُمِّهِۦ كَيۡ تَقَرَّ عَيۡنُهَا وَلَا تَحۡزَنَ وَلِتَعۡلَمَ أَنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ
پس موسی را به مادرش باز گردانیدیم تا چشمش روشن شود، و غمگین نگردد، و بداند که وعدۀ الله حق است. ولی بیشترشان نمی‌دانند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُۥ وَٱسۡتَوَىٰٓ ءَاتَيۡنَٰهُ حُكۡمٗا وَعِلۡمٗاۚ وَكَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡمُحۡسِنِينَ
و چون موسی به کمال رشد خود رسید و اندام او کامل شد، به او حکمت و دانش دادیم. و این چنین به نیکوکاران پاداش می‌دهیم.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَدَخَلَ ٱلۡمَدِينَةَ عَلَىٰ حِينِ غَفۡلَةٖ مِّنۡ أَهۡلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيۡنِ يَقۡتَتِلَانِ هَٰذَا مِن شِيعَتِهِۦ وَهَٰذَا مِنۡ عَدُوِّهِۦۖ فَٱسۡتَغَٰثَهُ ٱلَّذِي مِن شِيعَتِهِۦ عَلَى ٱلَّذِي مِنۡ عَدُوِّهِۦ فَوَكَزَهُۥ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيۡهِۖ قَالَ هَٰذَا مِنۡ عَمَلِ ٱلشَّيۡطَٰنِۖ إِنَّهُۥ عَدُوّٞ مُّضِلّٞ مُّبِينٞ
و روزی که مردم شهر غافل بودند وارد آن شد و دید که دو مرد می‌جنگند، یکی از قوم او، و آن دیگری از دشمنانش بود. آن که از قومش بود، از موسی علیه آنکه از دشمنش بود کمک خواست، و (موسی) مشتی به او زد و او را کشت. گفت این از کار شیطان است، چون او دشمن گمراه کنندۀ آشکار است.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمۡتُ نَفۡسِي فَٱغۡفِرۡ لِي فَغَفَرَ لَهُۥٓۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ
موسی گفت: ای پروردگارم! من به خود ظلم کردم، پس مرا بیامرز. و الله او را بخشید، یقینا او آمرزندۀ مهربان است.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
قَالَ رَبِّ بِمَآ أَنۡعَمۡتَ عَلَيَّ فَلَنۡ أَكُونَ ظَهِيرٗا لِّلۡمُجۡرِمِينَ
موسی گفت: ای پروردگارم! به سبب نعمت‌هایی که به من داده‌ای، من هرگز مددگار مجرمان نخواهم بود.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
فَأَصۡبَحَ فِي ٱلۡمَدِينَةِ خَآئِفٗا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا ٱلَّذِي ٱسۡتَنصَرَهُۥ بِٱلۡأَمۡسِ يَسۡتَصۡرِخُهُۥۚ قَالَ لَهُۥ مُوسَىٰٓ إِنَّكَ لَغَوِيّٞ مُّبِينٞ
و شب را ترسان و نگران در شهر روز کرد، ناگهان (دید) همان کسی که دیروز از او مدد خواسته بود، او را فریاد می‌کند. موسی به او گفت: بی‌گمان تو گمراه آشکاری.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
فَلَمَّآ أَنۡ أَرَادَ أَن يَبۡطِشَ بِٱلَّذِي هُوَ عَدُوّٞ لَّهُمَا قَالَ يَٰمُوسَىٰٓ أَتُرِيدُ أَن تَقۡتُلَنِي كَمَا قَتَلۡتَ نَفۡسَۢا بِٱلۡأَمۡسِۖ إِن تُرِيدُ إِلَّآ أَن تَكُونَ جَبَّارٗا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا تُرِيدُ أَن تَكُونَ مِنَ ٱلۡمُصۡلِحِينَ
پس چون (موسی) خواست به شخصی که دشمن هردوی آنان بود، دست دراز کند، گفت: آیا می‌خواهی مرا بکشی، طوری که دیروز کسی را کشتی؟ تو می‌خواهی در زمین ستمگر باشی، و نمی‌خواهی از نیکوکاران باشی.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَجَآءَ رَجُلٞ مِّنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِينَةِ يَسۡعَىٰ قَالَ يَٰمُوسَىٰٓ إِنَّ ٱلۡمَلَأَ يَأۡتَمِرُونَ بِكَ لِيَقۡتُلُوكَ فَٱخۡرُجۡ إِنِّي لَكَ مِنَ ٱلنَّٰصِحِينَ
و (در این اثنا) مردی از آخر شهر شتابان آمد، گفت: ای موسی! سران حکومت دربارۀ تو مشورت می‌کنند تا تو را بکشند، پس بیرون برو، یقینا من از خیرخواهان تو هستم.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
فَخَرَجَ مِنۡهَا خَآئِفٗا يَتَرَقَّبُۖ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ
پس موسی از شهر بیرون شد، درحالیکه ترسان و نگران بود. گفت: پروردگارا! مرا از قوم ظالم نجات ده.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلۡقَآءَ مَدۡيَنَ قَالَ عَسَىٰ رَبِّيٓ أَن يَهۡدِيَنِي سَوَآءَ ٱلسَّبِيلِ
و وقتی‌که به طرف مدین متوجه شد، گفت: امید است که پروردگارم مرا به راه راست هدایت نماید.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَلَمَّا وَرَدَ مَآءَ مَدۡيَنَ وَجَدَ عَلَيۡهِ أُمَّةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ يَسۡقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ ٱمۡرَأَتَيۡنِ تَذُودَانِۖ قَالَ مَا خَطۡبُكُمَاۖ قَالَتَا لَا نَسۡقِي حَتَّىٰ يُصۡدِرَ ٱلرِّعَآءُۖ وَأَبُونَا شَيۡخٞ كَبِيرٞ
و هنگامی که به آب مدین رسید، بر آن گروهی از مردم را دید که به (مواشی) آب می‌دهند، و آن طرف دیگر دو زن را یافت که مواشی خود را باز می‌دارند. گفت: منظورتان از این کار چیست؟ گفتند: ما (مواشی خود را) آب نمی‌دهیم تا اینکه چوپانان (مواشی‌شان را) باز گردانند، و پدر ما پیرمرد بزرگ سال است.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
فَسَقَىٰ لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّىٰٓ إِلَى ٱلظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَآ أَنزَلۡتَ إِلَيَّ مِنۡ خَيۡرٖ فَقِيرٞ
پس موسی به (مواشی) آن دو آب داد، باز به سایه بازگشت و گفت: ای پروردگارم! من به آنچه از خیر که به سویم فرود آوردی، محتاجم.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
فَجَآءَتۡهُ إِحۡدَىٰهُمَا تَمۡشِي عَلَى ٱسۡتِحۡيَآءٖ قَالَتۡ إِنَّ أَبِي يَدۡعُوكَ لِيَجۡزِيَكَ أَجۡرَ مَا سَقَيۡتَ لَنَاۚ فَلَمَّا جَآءَهُۥ وَقَصَّ عَلَيۡهِ ٱلۡقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفۡۖ نَجَوۡتَ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ
پس یکی از آن دو دختر درحالیکه با حیا گام برمی‌داشت به نزد او آمد (و) گفت: پدرم تو را دعوت می‌کند، تا مزد آب دادنِ (مواشی ما) را به تو دهد. پس چون موسی نزد او آمد و داستان را برای او حکایت کرد، گفت: نترس که از مردمان ظالم نجات یافتی.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
قَالَتۡ إِحۡدَىٰهُمَا يَٰٓأَبَتِ ٱسۡتَـٔۡجِرۡهُۖ إِنَّ خَيۡرَ مَنِ ٱسۡتَـٔۡجَرۡتَ ٱلۡقَوِيُّ ٱلۡأَمِينُ
یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر من! او را اجیر بگیر، بی‌گمان بهترین کسی است که به خدمت‌‌گیری (زیرا) هم شخص توانا (و هم) امین است.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
قَالَ إِنِّيٓ أُرِيدُ أَنۡ أُنكِحَكَ إِحۡدَى ٱبۡنَتَيَّ هَٰتَيۡنِ عَلَىٰٓ أَن تَأۡجُرَنِي ثَمَٰنِيَ حِجَجٖۖ فَإِنۡ أَتۡمَمۡتَ عَشۡرٗا فَمِنۡ عِندِكَۖ وَمَآ أُرِيدُ أَنۡ أَشُقَّ عَلَيۡكَۚ سَتَجِدُنِيٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ
(آن مرد کهن سال) گفت: من می‌خواهم یکی از این دو دخترانم را به نکاح تو درآورم، به شرط اینکه هشت سال خدمت مرا کنی، پس اگر ده سال را تمام کنی پس از (احسان) توست. من نمی‌خواهم (بر تو سخت‌گیرم و) تو را در مشقت اندازم. اگر الله بخواهد مرا از نیکان خواهی یافت.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
قَالَ ذَٰلِكَ بَيۡنِي وَبَيۡنَكَۖ أَيَّمَا ٱلۡأَجَلَيۡنِ قَضَيۡتُ فَلَا عُدۡوَٰنَ عَلَيَّۖ وَٱللَّهُ عَلَىٰ مَا نَقُولُ وَكِيلٞ
(موسی) گفت: این پیمان میان من و تو است، البته هرکدام از این دو مدّت را ادا کردم، نباید تجاوزی بر من صورت گیرد. و الله بر آنچه می‌گوییم وکیل و گواه است.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
۞ فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى ٱلۡأَجَلَ وَسَارَ بِأَهۡلِهِۦٓ ءَانَسَ مِن جَانِبِ ٱلطُّورِ نَارٗاۖ قَالَ لِأَهۡلِهِ ٱمۡكُثُوٓاْ إِنِّيٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا لَّعَلِّيٓ ءَاتِيكُم مِّنۡهَا بِخَبَرٍ أَوۡ جَذۡوَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ لَعَلَّكُمۡ تَصۡطَلُونَ
و چون موسی آن مدت را به پایان رسانید و با اهل خود روان شد، از سوی (کوه) طور آتشی را دید. به اهل خود گفت: بایستید که من آتشی را دیده‌ام، امیدوارم از آنجا خبری یا شعله‌ای از آتش برایتان بیاورم تا خود را (به آن) گرم کنید.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
فَلَمَّآ أَتَىٰهَا نُودِيَ مِن شَٰطِيِٕ ٱلۡوَادِ ٱلۡأَيۡمَنِ فِي ٱلۡبُقۡعَةِ ٱلۡمُبَٰرَكَةِ مِنَ ٱلشَّجَرَةِ أَن يَٰمُوسَىٰٓ إِنِّيٓ أَنَا ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ
پس وقتی نزدیک آتش آمد، از کنارۀ راست وادی، در جایگاه بابرکت، از درخت آواز کرده شد که ای موسی! من الله پروردگار جهانیانم.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَأَنۡ أَلۡقِ عَصَاكَۚ فَلَمَّا رَءَاهَا تَهۡتَزُّ كَأَنَّهَا جَآنّٞ وَلَّىٰ مُدۡبِرٗا وَلَمۡ يُعَقِّبۡۚ يَٰمُوسَىٰٓ أَقۡبِلۡ وَلَا تَخَفۡۖ إِنَّكَ مِنَ ٱلۡأٓمِنِينَ
و عصای خود را بینداز، پس چون آنرا دید که حرکت می‌کند گویی مار است، موسی پشت گردانید و بازنگشت. (گفتیم) برگرد و نترس، یقینا تو از جملۀ کسانی هستی که در امانند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
ٱسۡلُكۡ يَدَكَ فِي جَيۡبِكَ تَخۡرُجۡ بَيۡضَآءَ مِنۡ غَيۡرِ سُوٓءٖ وَٱضۡمُمۡ إِلَيۡكَ جَنَاحَكَ مِنَ ٱلرَّهۡبِۖ فَذَٰنِكَ بُرۡهَٰنَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِيْهِۦٓۚ إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِينَ
دستت را به گریبانت درآور تا سفید (و) بی‌عیب بیرون آید. و بخاطر دور کردن ترس، دست‌هایت را به‌سوی خود جمع کن این دو دلیل از سوی پروردگارت برای فرعون و اشراف (قوم) اوست. چون آنان قوم نافرمانِ بدکار بودند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
قَالَ رَبِّ إِنِّي قَتَلۡتُ مِنۡهُمۡ نَفۡسٗا فَأَخَافُ أَن يَقۡتُلُونِ
(موسی) گفت: ای پروردگارم! من کسی از آنان را کشته‌ام، پس می‌ترسم که مرا بکشند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَأَخِي هَٰرُونُ هُوَ أَفۡصَحُ مِنِّي لِسَانٗا فَأَرۡسِلۡهُ مَعِيَ رِدۡءٗا يُصَدِّقُنِيٓۖ إِنِّيٓ أَخَافُ أَن يُكَذِّبُونِ
و برادرم هارون از من فصیح‌تر است، پس او را با من بفرست تا مددگار من باشد و مرا تصدیق نماید. چون من می‌ترسم از آنکه مرا تکذیب کنند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجۡعَلُ لَكُمَا سُلۡطَٰنٗا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيۡكُمَا بِـَٔايَٰتِنَآۚ أَنتُمَا وَمَنِ ٱتَّبَعَكُمَا ٱلۡغَٰلِبُونَ
(الله) فرمود: ما بازوی تو را به وسیلۀ برادرت (هارون) تقویت و نیرومند خواهیم کرد و به شما سلطه و برتری خواهیم داد. پس آنان به شما دست یافته نمی‌توانند، به سبب معجزات ما، شما و کسانی که از شما پیروی می‌کنند غالب خواهید شد.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
فَلَمَّا جَآءَهُم مُّوسَىٰ بِـَٔايَٰتِنَا بَيِّنَٰتٖ قَالُواْ مَا هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّفۡتَرٗى وَمَا سَمِعۡنَا بِهَٰذَا فِيٓ ءَابَآئِنَا ٱلۡأَوَّلِينَ
پس وقتی موسی با معجزات روشن و آشکار ما به نزد آنان آمد، گفتند: این جز جادوی خودساخته نیست. و در میان پدران نخستین خود چنین چیزی را نشنیده‌ایم.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَقَالَ مُوسَىٰ رَبِّيٓ أَعۡلَمُ بِمَن جَآءَ بِٱلۡهُدَىٰ مِنۡ عِندِهِۦ وَمَن تَكُونُ لَهُۥ عَٰقِبَةُ ٱلدَّارِۚ إِنَّهُۥ لَا يُفۡلِحُ ٱلظَّٰلِمُونَ
و موسی گفت: پروردگار من داناتر است که چه کسی هدایت را از سوی او آورده است و چه کسی سرانجام نیک سرای آخرت را دارد، بی‌گمان ظالمان کامیاب نمی‌شوند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَقَالَ فِرۡعَوۡنُ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمَلَأُ مَا عَلِمۡتُ لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرِي فَأَوۡقِدۡ لِي يَٰهَٰمَٰنُ عَلَى ٱلطِّينِ فَٱجۡعَل لِّي صَرۡحٗا لَّعَلِّيٓ أَطَّلِعُ إِلَىٰٓ إِلَٰهِ مُوسَىٰ وَإِنِّي لَأَظُنُّهُۥ مِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ
و فرعون گفت: ای سران و بزرگان قوم! من جز خودم معبودی را برای شما نمی‌شناسم! پس ای هامان! برای من بر گِل آتش بیافروز (و آنرا پخته کن) باز برای من برج بزرگی بساز، شاید من از معبود موسی اطلاع حاصل نمایم. و به راستی من او را از دروغگویان می‌پندارم.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَٱسۡتَكۡبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُۥ فِي ٱلۡأَرۡضِ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُمۡ إِلَيۡنَا لَا يُرۡجَعُونَ
و فرعون و لشکر او به ناحق تکبر ورزیدند و گمان کردند که آنان به‌سوی ما بازگردانیده نمی‌شوند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
فَأَخَذۡنَٰهُ وَجُنُودَهُۥ فَنَبَذۡنَٰهُمۡ فِي ٱلۡيَمِّۖ فَٱنظُرۡ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلظَّٰلِمِينَ
پس او و سپاهیانش را گرفتیم، پس آنان را در دریا افگندیم. پس بنگر سرانجام ظالمان چگونه بود؟
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَئِمَّةٗ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلنَّارِۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ لَا يُنصَرُونَ
و آنان را پیشوایانی گردانیدیم که به‌سوی آتش (دوزخ) دعوت می‌دادند، و روز قیامت یاری نمی‌شوند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَأَتۡبَعۡنَٰهُمۡ فِي هَٰذِهِ ٱلدُّنۡيَا لَعۡنَةٗۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ هُم مِّنَ ٱلۡمَقۡبُوحِينَ
و در این دنیا لعنت را از عقب‌شان فرستادیم و روز قیامت هم از جملۀ طرد شدگان هستند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَلَقَدۡ ءَاتَيۡنَا مُوسَى ٱلۡكِتَٰبَ مِنۢ بَعۡدِ مَآ أَهۡلَكۡنَا ٱلۡقُرُونَ ٱلۡأُولَىٰ بَصَآئِرَ لِلنَّاسِ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لَّعَلَّهُمۡ يَتَذَكَّرُونَ
و البته به موسی کتاب آسمانی دادیم، بعد از آنکه اقوام نخستین را نابود کردیم، تا برای مردم سبب بصیرت و وسیله هدایت و رحمت باشد و تا ایشان یادآورد شوند و عبرت گیرند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ ٱلۡغَرۡبِيِّ إِذۡ قَضَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَى ٱلۡأَمۡرَ وَمَا كُنتَ مِنَ ٱلشَّٰهِدِينَ
و (ای محمد) تو در جانب غربی (کوه طور) نبودی، آن دم که امر نبوت را به موسی ابلاغ کردیم. و تو از حاضرین نبودی.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَلَٰكِنَّآ أَنشَأۡنَا قُرُونٗا فَتَطَاوَلَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡعُمُرُۚ وَمَا كُنتَ ثَاوِيٗا فِيٓ أَهۡلِ مَدۡيَنَ تَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِنَا وَلَٰكِنَّا كُنَّا مُرۡسِلِينَ
و ليكن ما نسل‌هایی بوجود آوردیم، پس عمرشان طولانی شد. و تو در میان اهل مدين مقیم نبودی تا آیات ما را بر آنان بخوانی، لیکن ما فرستنده بودیم.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ ٱلطُّورِ إِذۡ نَادَيۡنَا وَلَٰكِن رَّحۡمَةٗ مِّن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوۡمٗا مَّآ أَتَىٰهُم مِّن نَّذِيرٖ مِّن قَبۡلِكَ لَعَلَّهُمۡ يَتَذَكَّرُونَ
و تو در کنار کوه طور نبودی وقتی که ما ندا دادیم، ولی رحمتی از سوی پروردگارت (آمد) تا قومی را بیم دهی که قبل از تو بیم دهنده‌ای به سوی‌شان نیامده بود، تا آنان پند بپذیرند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَلَوۡلَآ أَن تُصِيبَهُم مُّصِيبَةُۢ بِمَا قَدَّمَتۡ أَيۡدِيهِمۡ فَيَقُولُواْ رَبَّنَا لَوۡلَآ أَرۡسَلۡتَ إِلَيۡنَا رَسُولٗا فَنَتَّبِعَ ءَايَٰتِكَ وَنَكُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ
اگر (پیش از فرستادن پیغمبر) مصیبتی به خاطر اعمال‌شان به آنان می‌رسید، پس می‌گفتند: ای پروردگار ما! چرا به‌سوی ما پیغمبری نفرستادی تا از آیات تو پیروی می‌کردیم و از مؤمنان می‌بودیم؟
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
فَلَمَّا جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ مِنۡ عِندِنَا قَالُواْ لَوۡلَآ أُوتِيَ مِثۡلَ مَآ أُوتِيَ مُوسَىٰٓۚ أَوَلَمۡ يَكۡفُرُواْ بِمَآ أُوتِيَ مُوسَىٰ مِن قَبۡلُۖ قَالُواْ سِحۡرَانِ تَظَٰهَرَا وَقَالُوٓاْ إِنَّا بِكُلّٖ كَٰفِرُونَ
پس چون حق از جانب ما به سوی‌شان آمد، گفتند: چرا مانند آنچه که به موسی داده شد به او داده نشده است؟ آیا به آنچه پیش از این به موسی داده شد کفر نورزیده‌اند؟ گفتند: این دو (قرآن و تورات) جادویی‌اند که یکدیگر را تأیید می‌کنند. و گفتند: ما همه را انکار می‌کنیم.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
قُلۡ فَأۡتُواْ بِكِتَٰبٖ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ هُوَ أَهۡدَىٰ مِنۡهُمَآ أَتَّبِعۡهُ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ
بگو: پس اگر راست می‌گویید، کتابی از نزد الله بیاورید که از این دو (کتاب) هدایت کننده‌تر باشد، تا از آن پیروی کنم.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
فَإِن لَّمۡ يَسۡتَجِيبُواْ لَكَ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهۡوَآءَهُمۡۚ وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّنِ ٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ بِغَيۡرِ هُدٗى مِّنَ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ
پس اگر دعوت تو را نپذیرفتند (و ایمان نیاوردند)، بدان که تنها از خواهشات خود پیروی می‌کنند. و کیست گمراه‌تر از کسی که بدون راهنمایی از (سوی) الله، از هوی و هوس خود پیروی می‌کند؟! يقينا الله مردم ظالم را هدایت نمی‌کند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
۞ وَلَقَدۡ وَصَّلۡنَا لَهُمُ ٱلۡقَوۡلَ لَعَلَّهُمۡ يَتَذَكَّرُونَ
و البته (به وسیلۀ تورات و قرآن) سخن هدایت را به آنها پی در پی رسانیدیم، تا عبرت گیرند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
ٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلِهِۦ هُم بِهِۦ يُؤۡمِنُونَ
آنانی را که پیش از این (قرآن) کتاب داده‌ایم به آن ایمان می‌آورند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَإِذَا يُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِهِۦٓ إِنَّهُ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّنَآ إِنَّا كُنَّا مِن قَبۡلِهِۦ مُسۡلِمِينَ
و چون (قرآن) بر آنان خوانده شود، می‌گویند: به آن ایمان آوردیم، چون آن حق است و از سوی پروردگار ماست. ما پیش از (نزول) آن نیز مسلمان (منقاد و فرمانبردار) بودیم.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
أُوْلَٰٓئِكَ يُؤۡتَوۡنَ أَجۡرَهُم مَّرَّتَيۡنِ بِمَا صَبَرُواْ وَيَدۡرَءُونَ بِٱلۡحَسَنَةِ ٱلسَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ
ایشان به خاطر آنکه صبر کردند، اجر‌شان دو بار به آنان داده می‌شود و به خاطر آنکه بدی را با نیکی دفع می‌کنند. و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم انفاق می‌کنند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَإِذَا سَمِعُواْ ٱللَّغۡوَ أَعۡرَضُواْ عَنۡهُ وَقَالُواْ لَنَآ أَعۡمَٰلُنَا وَلَكُمۡ أَعۡمَٰلُكُمۡ سَلَٰمٌ عَلَيۡكُمۡ لَا نَبۡتَغِي ٱلۡجَٰهِلِينَ
و چون سخن لغو را بشنوند، از آن روی می‌گردانند و می‌گویند: اعمال ما برای ماست، و اعمال شما برای شماست. سلام بر شما ما خواهان (همنشینی با) جاهلان نیستیم.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
إِنَّكَ لَا تَهۡدِي مَنۡ أَحۡبَبۡتَ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ يَهۡدِي مَن يَشَآءُۚ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِينَ
(ای پیامبر!) تو کسی را که دوست داری نمی‌توانی هدایت کنی، بلکه الله هر کس را که بخواهد هدایت می‌کند، و او به هدایت شدگان داناتر است
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَقَالُوٓاْ إِن نَّتَّبِعِ ٱلۡهُدَىٰ مَعَكَ نُتَخَطَّفۡ مِنۡ أَرۡضِنَآۚ أَوَلَمۡ نُمَكِّن لَّهُمۡ حَرَمًا ءَامِنٗا يُجۡبَىٰٓ إِلَيۡهِ ثَمَرَٰتُ كُلِّ شَيۡءٖ رِّزۡقٗا مِّن لَّدُنَّا وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ
و گفتند: اگر همراه تو از هدایت پیروی کنیم، از سرزمین خود ربوده می‌شویم. آیا آنان را در حرم امن جای ندادیم، که ثمرات هر چیزی به عنوان روزی از جانب ما به‌سوی آن رسانده می‌شود؟ لیکن بیشترشان نمی‌دانند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَكَمۡ أَهۡلَكۡنَا مِن قَرۡيَةِۭ بَطِرَتۡ مَعِيشَتَهَاۖ فَتِلۡكَ مَسَٰكِنُهُمۡ لَمۡ تُسۡكَن مِّنۢ بَعۡدِهِمۡ إِلَّا قَلِيلٗاۖ وَكُنَّا نَحۡنُ ٱلۡوَٰرِثِينَ
و چه بسیار قریه‌ها را نابود کردیم که زندگی خوش، آنها را مست و مغرور کرده بود. پس این خانه‌های ایشان است که بعد از آنان جز اندکی (در آن) سکونت نشده بود و ما خود ما وارث (دیار آنان) شدیم.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهۡلِكَ ٱلۡقُرَىٰ حَتَّىٰ يَبۡعَثَ فِيٓ أُمِّهَا رَسُولٗا يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِنَاۚ وَمَا كُنَّا مُهۡلِكِي ٱلۡقُرَىٰٓ إِلَّا وَأَهۡلُهَا ظَٰلِمُونَ
و پروردگار تو هرگز هلاک کنندۀ شهرها نبوده است، مگر اینکه در اصل و مرکز آن پیغمبری بفرستد که آیات ما را بر آنان بخواند. و ما نابود کنندۀ قریه‌ها نیستیم مگر اینکه اهالی آنجا ظالم باشند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَمَآ أُوتِيتُم مِّن شَيۡءٖ فَمَتَٰعُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَزِينَتُهَاۚ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ خَيۡرٞ وَأَبۡقَىٰٓۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ
و هر آنچه داده شده‌اید، بهرۀ زندگانی دنیا و زینت آن است. ولی آنچه نزد الله است، بهتر و پاینده‌تر است. پس آیا از عقل‌تان کار نمی‌گیرید؟
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
أَفَمَن وَعَدۡنَٰهُ وَعۡدًا حَسَنٗا فَهُوَ لَٰقِيهِ كَمَن مَّتَّعۡنَٰهُ مَتَٰعَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا ثُمَّ هُوَ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ مِنَ ٱلۡمُحۡضَرِينَ
آیا کسی که او را به وعدۀ نیک وعده داده‌ایم و او دریابندۀ آن است، مانند کسی است که متاع زندگی این جهان را به او داده‌ایم، باز او روز قیامت از احضار شدگان (در عذاب) باشد؟
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَيَوۡمَ يُنَادِيهِمۡ فَيَقُولُ أَيۡنَ شُرَكَآءِيَ ٱلَّذِينَ كُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ
و یادآور شو روزی را که (الله) آنان را ندا داده و می‌فرماید: کجایند آن شریکانی که آنها را (شفاعت‌گر) گمان می‌کردید؟
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
قَالَ ٱلَّذِينَ حَقَّ عَلَيۡهِمُ ٱلۡقَوۡلُ رَبَّنَا هَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِينَ أَغۡوَيۡنَآ أَغۡوَيۡنَٰهُمۡ كَمَا غَوَيۡنَاۖ تَبَرَّأۡنَآ إِلَيۡكَۖ مَا كَانُوٓاْ إِيَّانَا يَعۡبُدُونَ
کسانی که حكم عذاب بر آنها ثابت شده است می‌گویند: ای پروردگار ما! ایشان کسانی‌اند که گمراه‌شان کردیم، آنان را چنانکه خود گمراه بودیم گمراه کردیم. ما از آنها به‌سوی تو بیزاری می‌جوییم، ما را عبادت نمی‌کردند (بلکه خواهشات خود را عبادت می‌کردند).
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَقِيلَ ٱدۡعُواْ شُرَكَآءَكُمۡ فَدَعَوۡهُمۡ فَلَمۡ يَسۡتَجِيبُواْ لَهُمۡ وَرَأَوُاْ ٱلۡعَذَابَۚ لَوۡ أَنَّهُمۡ كَانُواْ يَهۡتَدُونَ
و گفته می‌شود: شریکان‌تان را (برای نجات) بخوانید، پس آنها را می‌خوانند، ولی (ندای)‌شان را پاسخ نمی‌دهند. و عذاب را می‌بینند، (و آرزو می‌کنند)ای کاش راه یافته می‌بودند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَيَوۡمَ يُنَادِيهِمۡ فَيَقُولُ مَاذَآ أَجَبۡتُمُ ٱلۡمُرۡسَلِينَ
و یادآور شو روزی که (الله) آنها را ندا می‌دهد و می‌فرماید: به پیغمبران ما چه پاسخ دادید؟
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
فَعَمِيَتۡ عَلَيۡهِمُ ٱلۡأَنۢبَآءُ يَوۡمَئِذٖ فَهُمۡ لَا يَتَسَآءَلُونَ
پس خبرها در آن روز بر آنان پوشیده می‌گردد و (از شدت دهشت) نمی‌توانند چیزی را از یکدیگر بپرسند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
فَأَمَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَعَسَىٰٓ أَن يَكُونَ مِنَ ٱلۡمُفۡلِحِينَ
و اما کسی که توبه کرده و ایمان آورده و کار نیک انجام داده باشد، پس امید است که از جملۀ رستگاران گردد.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَرَبُّكَ يَخۡلُقُ مَا يَشَآءُ وَيَخۡتَارُۗ مَا كَانَ لَهُمُ ٱلۡخِيَرَةُۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ
و پروردگار تو هر چه را بخواهد می‌آفریند و (هر کس را بخواهد) اختیار می‌کند، و اختیاری برای آنان نیست. پاک است الله و بالاتر از آن است که برایش شریک قرار می‌دهند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَرَبُّكَ يَعۡلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمۡ وَمَا يُعۡلِنُونَ
و پروردگارت می‌داند آنچه را سینه‌هایشان پنهان می‌دارد و آنچه را آشکار می‌سازند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَهُوَ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ لَهُ ٱلۡحَمۡدُ فِي ٱلۡأُولَىٰ وَٱلۡأٓخِرَةِۖ وَلَهُ ٱلۡحُكۡمُ وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ
و اوست «الله»، معبودی به حق جز او نیست، ستایش در اول و آخر برای اوست و حکم در اختیار اوست و به‌سوی او باز گردانیده می‌شوید.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ إِن جَعَلَ ٱللَّهُ عَلَيۡكُمُ ٱلَّيۡلَ سَرۡمَدًا إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ مَنۡ إِلَٰهٌ غَيۡرُ ٱللَّهِ يَأۡتِيكُم بِضِيَآءٍۚ أَفَلَا تَسۡمَعُونَ
بگو: آیا دیده‌اید اگر الله شب را بر شما تا روز قیامت پیوسته و همیشه بگرداند، کیست معبودی غیر از الله که برایتان روشنی بیاورد؟ آیا (حق را) نمی‌شنوید؟
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ إِن جَعَلَ ٱللَّهُ عَلَيۡكُمُ ٱلنَّهَارَ سَرۡمَدًا إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ مَنۡ إِلَٰهٌ غَيۡرُ ٱللَّهِ يَأۡتِيكُم بِلَيۡلٖ تَسۡكُنُونَ فِيهِۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ
بگو: آیا دیده‌اید اگر الله روز را تا قیامت بر شما پیوسته و همیشه بگرداند، به جز الله معبودی است که بتواند برای شما شب را بیاورد تا در آن آرام گیرید؟ آیا نمی‌بینید؟
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَمِن رَّحۡمَتِهِۦ جَعَلَ لَكُمُ ٱلَّيۡلَ وَٱلنَّهَارَ لِتَسۡكُنُواْ فِيهِ وَلِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦ وَلَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ
و از رحمتش (به شماست که) شب و روز را برایتان آفرید تا در آن آرام گیرید و تا از فضل او روزی بجوئید و تا باشد که شکر بگزارید.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَيَوۡمَ يُنَادِيهِمۡ فَيَقُولُ أَيۡنَ شُرَكَآءِيَ ٱلَّذِينَ كُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ
و روزی که آنان را ندا میدهد، پس می‌گوید: آن شريكان من که شما می‌پنداشتید، کجایند (تا شما را از عذاب نجات دهند)؟
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَنَزَعۡنَا مِن كُلِّ أُمَّةٖ شَهِيدٗا فَقُلۡنَا هَاتُواْ بُرۡهَٰنَكُمۡ فَعَلِمُوٓاْ أَنَّ ٱلۡحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يَفۡتَرُونَ
و (در آن روز) از هر امتی گواهی بیرون کنیم، پس گوییم: دلیل خود را بیاورید. پس می‌دانند که حق با الله است، و آنچه که (به وحدانیت الله) افترا می‌کردند، از ایشان گم و ناپدید می‌شود.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
۞ إِنَّ قَٰرُونَ كَانَ مِن قَوۡمِ مُوسَىٰ فَبَغَىٰ عَلَيۡهِمۡۖ وَءَاتَيۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡكُنُوزِ مَآ إِنَّ مَفَاتِحَهُۥ لَتَنُوٓأُ بِٱلۡعُصۡبَةِ أُوْلِي ٱلۡقُوَّةِ إِذۡ قَالَ لَهُۥ قَوۡمُهُۥ لَا تَفۡرَحۡۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡفَرِحِينَ
البته قارون از قوم موسی بود، پس بر آنان بغاوت کرد، و از گنج‌ها به اندازه‌ای به او دادیم که کلیدهای آن بر گروه توانمند سنگینی می‌کرد. وقتی قومش به او گفتند: شادی مکن، زیرا الله شاد شوندگان (به مال دنیا) را دوست نمی‌دارد.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَٱبۡتَغِ فِيمَآ ءَاتَىٰكَ ٱللَّهُ ٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَۖ وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ ٱلدُّنۡيَاۖ وَأَحۡسِن كَمَآ أَحۡسَنَ ٱللَّهُ إِلَيۡكَۖ وَلَا تَبۡغِ ٱلۡفَسَادَ فِي ٱلۡأَرۡضِۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُفۡسِدِينَ
و در آنچه الله به تو داده است سرای آخرت را بجوی، و نصیب خود را از دنیا فراموش مکن، و چنانکه الله به تو نیکی کرده است (با دیگران) نیکی کن، و در زمین در تلاش فساد مباش که الله فسادکاران را دوست نمی‌دارد.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
قَالَ إِنَّمَآ أُوتِيتُهُۥ عَلَىٰ عِلۡمٍ عِندِيٓۚ أَوَلَمۡ يَعۡلَمۡ أَنَّ ٱللَّهَ قَدۡ أَهۡلَكَ مِن قَبۡلِهِۦ مِنَ ٱلۡقُرُونِ مَنۡ هُوَ أَشَدُّ مِنۡهُ قُوَّةٗ وَأَكۡثَرُ جَمۡعٗاۚ وَلَا يُسۡـَٔلُ عَن ذُنُوبِهِمُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ
قارون گفت: البته این (مال و ثروت) به خاطر علم و دانشی که دارم به من داده شده است. آیا ندانست که الله پیش از او از قرن‌ها (نسل‌های گذشته) کسانی را که از او تواناتر بودند و نسبت به او بیشتر مال اندوخته بودند، هلاک کرد؟ و مجرمان از گناهشان پرسیده نمی‌شوند (زیرا آنها از سیمای‌شان شناخته می‌شوند).
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ فِي زِينَتِهِۦۖ قَالَ ٱلَّذِينَ يُرِيدُونَ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا يَٰلَيۡتَ لَنَا مِثۡلَ مَآ أُوتِيَ قَٰرُونُ إِنَّهُۥ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٖ
پس (قارون) آراسته به زینت خود بر قومش بیرون شد، کسانی که زندگانی دنیا را می‌خواستند گفتند: ای کاش! ما نیز مانند آنچه به قارون داده شده است می‌داشتیم، بدون شک او از نصیب بزرگ (از نعمت‌های دنیا) برخوردار است.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَقَالَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ وَيۡلَكُمۡ ثَوَابُ ٱللَّهِ خَيۡرٞ لِّمَنۡ ءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗاۚ وَلَا يُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ٱلصَّٰبِرُونَ
و کسانی که علم داده شده بودند، گفتند: وای بر شما! پاداش الله برای کسی که ایمان آورد و کار نیک انجام دهد، بهتر است. و این سخن را جز صابران نمی‌پذیرند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
فَخَسَفۡنَا بِهِۦ وَبِدَارِهِ ٱلۡأَرۡضَ فَمَا كَانَ لَهُۥ مِن فِئَةٖ يَنصُرُونَهُۥ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ ٱلۡمُنتَصِرِينَ
پس او و خانه‌اش را در زمین فرو بردیم. پس هیچ گروهی نداشت که او را در برابر (عذاب) الله مدد کنند، و خود او نیز از نصرت یافتگان نبود.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَأَصۡبَحَ ٱلَّذِينَ تَمَنَّوۡاْ مَكَانَهُۥ بِٱلۡأَمۡسِ يَقُولُونَ وَيۡكَأَنَّ ٱللَّهَ يَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦ وَيَقۡدِرُۖ لَوۡلَآ أَن مَّنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡنَا لَخَسَفَ بِنَاۖ وَيۡكَأَنَّهُۥ لَا يُفۡلِحُ ٱلۡكَٰفِرُونَ
و همان کسانی که دیروز مقام و منزلت او را آرزو می‌کردند، گفتند: وای! مثل اینکه الله روزی را برای هر کس از بندگانش که بخواهد فراخ و تنگ می‌گرداند، و اگر الله بر ما منت ننهاده بود، حتما ما را نیز (در زمین) فرو می‌برد. وای! گویا کافران رستگار نمی‌شوند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
تِلۡكَ ٱلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ نَجۡعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوّٗا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فَسَادٗاۚ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِينَ
آن سرای آخرت را برای کسانی مقرر می‌گردانیم که در زمین خواهان برتری و فساد نیستند، و عاقبت (نیک) برای پرهیزگاران است.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
مَن جَآءَ بِٱلۡحَسَنَةِ فَلَهُۥ خَيۡرٞ مِّنۡهَاۖ وَمَن جَآءَ بِٱلسَّيِّئَةِ فَلَا يُجۡزَى ٱلَّذِينَ عَمِلُواْ ٱلسَّيِّـَٔاتِ إِلَّا مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ
هر کس (در روز قیامت) کار نیک بیاورد، برای او (پاداش) بهتر از آن است، و هر کس بدی بیاورد (بداند) کسانی که مرتکب بدی‌ها شده‌اند، جز سزای آنچه کرده‌اند، (افزون بر آن) سزا داده نمی‌شوند.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
إِنَّ ٱلَّذِي فَرَضَ عَلَيۡكَ ٱلۡقُرۡءَانَ لَرَآدُّكَ إِلَىٰ مَعَادٖۚ قُل رَّبِّيٓ أَعۡلَمُ مَن جَآءَ بِٱلۡهُدَىٰ وَمَنۡ هُوَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ
البته همان ذاتی که (عمل کردن به) این قرآن را بر تو فرض کرد، يقيناً او بازگردانندۀ تو به‌سوی بازگشت‌گاه است. بگو: پروردگارم بهتر می‌داند که چه کسی هدایت را (از سوی) او آورده است، و چه کسی در گمراهی آشکار قرار دارد.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَمَا كُنتَ تَرۡجُوٓاْ أَن يُلۡقَىٰٓ إِلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبُ إِلَّا رَحۡمَةٗ مِّن رَّبِّكَۖ فَلَا تَكُونَنَّ ظَهِيرٗا لِّلۡكَٰفِرِينَ
و تو امید نداشتی که کتاب بر تو نازل شود، بلکه این رحمتی از سوی پروردگارت بود (که این کار انجام شد)، پس هرگز مددگار کافران مباش.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَلَا يَصُدُّنَّكَ عَنۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ بَعۡدَ إِذۡ أُنزِلَتۡ إِلَيۡكَۖ وَٱدۡعُ إِلَىٰ رَبِّكَۖ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ
و هرگز کافران تو را از آيات الله باز ندارند، پس از آنکه (قرآن) بر تو نازل شده است. و به‌سوی پروردگارت دعوت کن و هرگز از مشركان مباش.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
وَلَا تَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَۘ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ كُلُّ شَيۡءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجۡهَهُۥۚ لَهُ ٱلۡحُكۡمُ وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ
و با الله معبود دیگری را مخوان، جز او معبود به حق نیست، همه چیز هلاک شونده است، جز وجه (ذات) او. سلطنت و حکم از او (نافذ) است و (همگی شما) به‌سوی او باز گردانیده می‌شوید.
আৰবী তাফছীৰসমূহ:
 
অৰ্থানুবাদ ছুৰা: ছুৰা আল-ক্বাচাচ
ছুৰাৰ তালিকা পৃষ্ঠা নং
 
আল-কোৰআনুল কাৰীমৰ অৰ্থানুবাদ - পাৰ্চী দাৰী অনুবাদ - অনুবাদসমূহৰ সূচীপত্ৰ

পাৰ্চী দাৰী ভাষাত কোৰআনুল কাৰীমৰ অৰ্থানুবাদ- অনুবাদ কৰিছে মৌলৱী মুহাম্মদ আনৱাৰ বাদাখশ্বানী

বন্ধ