Fassarar Ma'anonin Alqura'ni - الترجمة الفارسية - تفسير السعدي * - Teburin Bayani kan wasu Fassarori


Fassarar Ma'anoni Sura: Suratu Al'mujadalah   Aya:

سوره مجادله

قَدْ سَمِعَ اللّٰهُ قَوْلَ الَّتِیْ تُجَادِلُكَ فِیْ زَوْجِهَا وَتَشْتَكِیْۤ اِلَی اللّٰهِ ۖۗ— وَاللّٰهُ یَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا ؕ— اِنَّ اللّٰهَ سَمِیْعٌ بَصِیْرٌ ۟
این آیات کریمه دربارۀ مردی از انصار نازل شده‌اند؛ مردی که زنش از او به خدا شکایت برد و دربارۀ شوهرش با پیامبر به بحث و مجادله پرداخت؛ چون شوهرش بعد از زندگانی طولانی و بعد از آنکه از آن زن صاحب فرزندانی شده و به پیرمردی سالخورده تبدیل شده بود، او را بر خود حرام کرد. پس زن شکایت را به خدا و پیامبرش رساند، و در اینباره سخن گفت، و چندین بار درخواستش را تکرار کرد. پس خداوند متعال فرمود: ﴿قَدۡ سَمِعَ ٱللَّهُ قَوۡلَ ٱلَّتِي تُجَٰدِلُكَ فِي زَوۡجِهَا وَتَشۡتَكِيٓ إِلَى ٱللَّهِ وَٱللَّهُ يَسۡمَعُ تَحَاوُرَكُمَآ﴾ به راستی خداوند سخن زنی را شنید که دربارۀ همسرش با تو بحث و مجادله می‌کرد و به خدا شکایت می‌برد؛ و خداوند گفتگوی شما دو تا را می‌شنود. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ سَمِيعُۢ﴾ بی‌گمان، خداوند شنواست، و همۀ صداها را در همۀ اوقات و علی رغم گوناگون بودن نیازها می‌شنود. ﴿بَصِيرٌ﴾ و بیناست و خزیدن مورچۀ سیاه را بر صخرۀ سنگی در شبی ظلمانی و تاریک می‌بیند. در اینجا خداوند از کمال شنوا و بینا بودن خود خبر می‌دهد و می‌فرماید: شنوایی و بینایی خداوند همۀ امور کوچک و بزرگ را احاطه کرده است، و در ضمن اشاره به این است که خداوند شکایت و بلایی را که این زن بدان گرفتار شده است دفع می‌کند. بنابراین، حکم آن زن و حکم زنان دیگر را به طور عام بیان کرد و فرمود:
Tafsiran larabci:
اَلَّذِیْنَ یُظٰهِرُوْنَ مِنْكُمْ مِّنْ نِّسَآىِٕهِمْ مَّا هُنَّ اُمَّهٰتِهِمْ ؕ— اِنْ اُمَّهٰتُهُمْ اِلَّا الّٰٓـِٔیْ وَلَدْنَهُمْ ؕ— وَاِنَّهُمْ لَیَقُوْلُوْنَ مُنْكَرًا مِّنَ الْقَوْلِ وَزُوْرًا ؕ— وَاِنَّ اللّٰهَ لَعَفُوٌّ غَفُوْرٌ ۟
﴿ٱلَّذِينَ يُظَٰهِرُونَ مِنكُم مِّن نِّسَآئِهِم مَّا هُنَّ أُمَّهَٰتِهِمۡۖ إِنۡ أُمَّهَٰتُهُمۡ إِلَّا ٱلَّٰٓـِٔي وَلَدۡنَهُمۡ﴾ کسانی از شما که با زنانشان ظهار می‌کنند. ظهار عبارت از این است که شوهر به زنش بگوید: «أنتِ عَلَیَّ کَظَهرِ أمِّی» تو بر من همچون پشت مادرم هستی. یا هر زنِ دیگری از محارمش. یا بگوید: «أنتِ عَلَیَّ حَرَامٌ» تو بر من حرام هستی. و چون آنها می‌گفتند تو برای من همانند پشت «ظهر» مادرم هستی، خداوند این عمل را ظهار نامید.پس فرمود: ﴿ٱلَّذِينَ يُظَٰهِرُونَ مِنكُم مِّن نِّسَآئِهِم مَّا هُنَّ أُمَّهَٰتِهِمۡ﴾ کسانی از شما که با زنانشان ظهار می‌کنند، آنان مادرانشان نیستند؛ یعنی چگونه این سخن را می‌گویند! سخنی که آنها می‌دانند حقیقت ندارد؟! پس آنها چگونه آن را بر زبان می‌آورند و همسرانشان را به مادرانشان که آنها را زاده‌اند تشبیه می‌کنند؟ بنابراین خداوند این را کاری بزرگ و زشت قرار داد و فرمود: ﴿وَإِنَّهُمۡ لَيَقُولُونَ مُنكَرٗا مِّنَ ٱلۡقَوۡلِ وَزُورٗا﴾ و بی‌گمان، آنها سخنی زشت و دروغ می‌گویند. ﴿وَإِنَّ ٱللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٞ﴾ و خداوند، بخشندۀ آمرزنده است؛ و هرکسی که مخالفتی از او سرزده باشد و آن را با توبۀ نصوح جبران نماید، خداوند او را می‌آمرزد.
Tafsiran larabci:
وَالَّذِیْنَ یُظٰهِرُوْنَ مِنْ نِّسَآىِٕهِمْ ثُمَّ یَعُوْدُوْنَ لِمَا قَالُوْا فَتَحْرِیْرُ رَقَبَةٍ مِّنْ قَبْلِ اَنْ یَّتَمَآسَّا ؕ— ذٰلِكُمْ تُوْعَظُوْنَ بِهٖ ؕ— وَاللّٰهُ بِمَا تَعْمَلُوْنَ خَبِیْرٌ ۟
﴿وَٱلَّذِينَ يُظَٰهِرُونَ مِن نِّسَآئِهِمۡ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُواْ﴾ علما در مورد معنی ﴿يَعُودُونَ﴾ اختلاف کرده‌اند؛ بعضی می‌گویند: یعنی ارادۀ آمیزش جنسی با زنی که شوهر با آن ظهار کرده است، و شوهر به محض اینکه چنین اراده‌ای کند، کفّارۀ مذکور بر او واجب می‌شود، و اینکه خداوند در مورد کفّاره گفته است که باید قبل از آمیزش باشد بر همین مفهوم دلالت می‌نماید. و گفته شده که معنی ﴿يَعُودُونَ﴾ در حقیقت همان آمیزش جنسی است. و ﴿ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُواْ﴾ بر همین معنی دلالت می‌نماید، چون آنچه آنها گفته‌اند که بر آنها حرام است آمیزش می‌باشد. و بنا بر هردو قول ﴿فَتَحۡرِيرُ رَقَبَةٖ﴾ هرگاه برگشتی در کار بود، کفارۀ این تحریم عبارت است از آزاد کردن برده‌ای مؤمن، همان‌گونه که در آیه‌ای دیگر چنین قیدی برایش ذکر شده است. این بنده ـ یا کسی که باید آزاد گردد ـ خواه مرد باشد یا زن به شرطی که از عیوبی در امان باشد که به کار کردنِ او ضرر می‌رساند. ﴿مِّن قَبۡلِ أَن يَتَمَآسَّا﴾ بر شوهر لازم است از آمیزش با زنی که با آن ظهار کرده خودداری نماید تا اینکه یک برده‌را به عنوان کفّارۀ سوگند خود آزاد کند. ﴿ذَٰلِكُمۡ تُوعَظُونَ بِهِۦ﴾ حکمی که برایتان بیان کردیم، درس و پندی است که به شما داده می‌شود؛ یعنی حکم ظهار به همراه هشداری که با آن ذکر شده است برایتان بیان می‌شود. چون «وعظ» به معنی بیان حکم به همراه ترغیب یا ترهیب و هشدار است. پس هرکس بخواهد ظهار کند وقتی که به یاد بیاورد که آزاد کردن یک برده بر او لازم است، از ظهار کردن خودداری می‌نماید. ﴿وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٞ﴾ و خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است، و هریک را طبق کاری که کرده است جزا و سزا می‌دهد.
Tafsiran larabci:
فَمَنْ لَّمْ یَجِدْ فَصِیَامُ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ مِنْ قَبْلِ اَنْ یَّتَمَآسَّا ۚ— فَمَنْ لَّمْ یَسْتَطِعْ فَاِطْعَامُ سِتِّیْنَ مِسْكِیْنًا ؕ— ذٰلِكَ لِتُؤْمِنُوْا بِاللّٰهِ وَرَسُوْلِهٖ ؕ— وَتِلْكَ حُدُوْدُ اللّٰهِ ؕ— وَلِلْكٰفِرِیْنَ عَذَابٌ اَلِیْمٌ ۟
﴿فَمَن لَّمۡ يَجِدۡ فَصِيَامُ شَهۡرَيۡنِ مُتَتَابِعَيۡنِ مِن قَبۡلِ أَن يَتَمَآسَّاۖ فَمَن لَّمۡ يَسۡتَطِعۡ فَإِطۡعَامُ سِتِّينَ مِسۡكِينٗا﴾ پس اگر کسی برده‌ای نیابد که آن را آزاد کند؛ به این صورت که برده‌ای نداشته باشد، و یا پول خرید آن را نداشته باشد که بخرد و آزاد کند، بر او واجب است که دو ماه پیاپی بدون فاصله روزه بگیرد، و قبل از آنکه زن و شوهر با یکدیگر نزدیکی و آمیزش کنند، باید این کفّاره را بدهد. و اگر کسی توانایی روزه گرفتن را نداشت، باید به شصت نفر فقیر خوراک بدهد. یا آنها را از خوراکی که در شهر آنان استفاده می‌شود به اندازه‌ای بدهد که آنان را کفایت ‌کند، آن‌طور که بسیاری از مفسّرین چنین گفته‌اند. یا اینکه به هر فقیر به اندازۀ نصف صاع گندم و یا دیگر خوراکی‌هایی بدهد که در فطریه پرداخت می‌شود، آن‌گونه که گروهی دیگر از مفسّرین گفته‌اند. حکمی که برای شما بیان کردیم و توضیح دادیم برای آن است که ﴿لِتُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ﴾ تا به خدا و پیغمبرش ایمان بیاورید؛ یعنی تا با پایبندی به این حکم و دیگر احکام و عمل کردن به آن ایمان بیاورید؛ زیرا پایبندی به احکام و فرامین خداوند، و عمل به آن جزو ایمان است، بلکه مقصود و هدف از ایمان همین است، و این از جمله اموری است که ایمان با آن کامل می‌گردد و رشد می‌کند. ﴿وَتِلۡكَ حُدُودُ ٱللَّهِ﴾ و این حدود، مقرّر شدۀ الهی است که نباید به آن وارد شد و نباید از آن تجاوز کرد و در انجام آن نیز نباید کوتاهی ورزید. ﴿وَلِلۡكَٰفِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ و کافران عذابی دردناک دارند. در این آیات شماری از احکام وجود دارند که عبارتند از: 1- لطف خداوند نسبت به بندگانش، و توجّه او به آنها که شکایت این زن گرفتار و رنج‌دیده را بیان نمود و مشکل او را حل کرد، و این گرفتاری را به طور کلّی رفع نمود، و با حکم و دستور کلّی خویش آن را برای هر کسی که به این مشکل گرفتار ‌شود حل نمود. 2- ظهار به همسر اختصاص دارد، چون خداوند می‌فرماید: ﴿مِّن نِّسَآئِهِم﴾ با زنانشان ظهار می‌کنند. پس اگر مردی با کنیزش ظهار کرد، این ظهار شمرده نمی‌شود، بلکه از نوع حرام کردن حلال است مانند کسی که آب و غذا را بر خود حرام نماید که در این فقط کفّارۀ قسم لازم می‌شود. 3- ظهار کردن با زنی که هنوز با آن ازدواج نکرده است اعتبار ندارد، همان‌طور که طلاق قبل از عقد چه مشروط و معلّق باشد یا نه، اعتبار ندارد. 4- ظهار حرام است؛ چون خداوند آن‌را سخنی زشت و دروغ نامیده است: ﴿مُنكَرٗا مِّنَ ٱلۡقَوۡلِ وَزُورٗا﴾ 5- خداوند حکم و حکمت آن را بیان نموده و می‌فرماید: ﴿مَّا هُنَّ أُمَّهَٰتِهِمۡ﴾ آنان مادرانشان نیستند. 6- مکروه است که مرد زنش را به نام محرم‌های خود صدا بزند. مثل اینکه بگوید: «ای مادرم»، «ای خواهرم» و غیره، چون این، شبیه حرام است. 7- کفّاره زمانی واجب می‌شود که شوهری که ظهار کرده است از گفتۀ خود باز گردد، طبق اختلافی که در دو قول گذشته بیان شد. نه اینکه به محض اینکه ظهار کرد بر او کفّاره لازم آید. 8- در کفّارۀ آزاد کردن برده، کوچک و بزرگ و زن یا مرد جایز است؛ چون در آیه به‌طور مطلق گفته شده که باید برده‌ای آزاد کند. 9- کفّاره اگر آزاد کردن برده یا روزه باشد، باید قبل از آمیزش جنسی انجام بگیرد. همان‌طور که خداوند با این قید بیان کرده است، به خلاف کفّارۀ خوراک دادن که در هنگام خوراک دادن، آمیزش جایز است. 10- شاید حکمتِ ادای کفّاره قبل از نزدیکی کردن و آمیزش این باشد که در این صورت شوهر بهتر و زودتر کفّاره را می‌دهد؛ چون وقتی که علاقه‌مند به نزدیکی کردن با همسرش باشد و بداند که بدون دادن کفّاره نمی‌تواند چنین کاری را انجام دهد، هرچه زودتر به دادن کفّاره اقدام می‌کند. 11- باید به شصت نفر مسکین و فقیر خوراک بدهد؛ و اگر خوراک شصت نفر فقیر را به یک نفر یا کمتر از شصت نفر داد، جایز نیست؛ چون خداوند فرموده است: ﴿فَإِطۡعَامُ سِتِّينَ مِسۡكِينٗا﴾ اگر توانایی آزاد کردن برده و دو ماه روزه گرفتن را نداشت، باید به شصت نفر فقیر خوراک بدهد.
Tafsiran larabci:
اِنَّ الَّذِیْنَ یُحَآدُّوْنَ اللّٰهَ وَرَسُوْلَهٗ كُبِتُوْا كَمَا كُبِتَ الَّذِیْنَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَقَدْ اَنْزَلْنَاۤ اٰیٰتٍۢ بَیِّنٰتٍ ؕ— وَلِلْكٰفِرِیْنَ عَذَابٌ مُّهِیْنٌ ۟ۚ
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يُحَآدُّونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ﴾ بی‌گمان، کسانی که با خدا و پیامبرش مخالفت می‌ورزند، و از آنها نافرمانی می‌کنند خصوصاً با انجام کارهای بسیار زشت مانند کفر ورزیدن و دشمنی کردن با دوستان خدا، ﴿كُبِتُواْ كَمَا كُبِتَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ﴾ مخالفان خدا خوار و ذلیل می‌شوند همان‌طور که کسانی که پیش از ایشان بوده‌اند به سزای کارشان خوار گشته‌اند. و اینها حجّتی در برابر خدا نخواهند داشت؛ چون خداوند حجّت را بر مردم اتمام کرده، و آیات روشنی را نازل کرده است، و دلایلی ارائه داده که به وسیلۀ آن حقایق و مقاصد روشن می‌گردند. پس هرکس از این آیات و دلایل پیروی کند و به آن عمل نماید، از راه یافتگان و رستگاران است. ﴿وَلِلۡكَٰفِرِينَ﴾ و کسانی که به این آیات کفر می‌ورزند، ﴿عَذَابٞ مُّهِينٞ﴾ عذاب خوارکننده‌ای دارند. پس همان‌طور که آنها با برتری‌جویی و تکبّر در مقابل آیات الهی، اعراض کرده‌اند، خداوند نیز آنها را خوار و ذلیل می‌گرداند.
Tafsiran larabci:
یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللّٰهُ جَمِیْعًا فَیُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوْا ؕ— اَحْصٰىهُ اللّٰهُ وَنَسُوْهُ ؕ— وَاللّٰهُ عَلٰی كُلِّ شَیْءٍ شَهِیْدٌ ۟۠
خداوند متعال می‌فرماید: ﴿يَوۡمَ يَبۡعَثُهُمُ ٱللَّهُ جَمِيعٗا﴾ روزی که خداوند مردم را زنده می‌گرداند، و همه شتابان از گورهایشان برمی‌خیزند، ﴿فَيُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوٓاْ﴾ پس آنگاه به نیک و بدی که کرده‌اند خبرشان می‌دهد؛ زیرا خداوند از همۀ آنچه که کرده‌اند آگاه است. ﴿أَحۡصَىٰهُ ٱللَّهُ﴾ و خداوند کار نیک و بد آنها را در لوح محفوظ نوشته، و به فرشتگان دستور داده است تا آن را ثبت و ضبط نمایند.﴿وَنَسُوهُ﴾ در حالی که انجام دهندگان، کاری را که کرده‌اند از یاد برده‌اند، امّا خداوند حساب آن را نگاه داشته است. ﴿وَٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدٌ﴾ و خداوند بر همه چیز گواه و حاضر و ناظر است. بر آنچه آشکار است و بر پنهانی‌ها و پوشیدگی‌ها گواه و حاضر و ناظر است. بنابراین از گستردگی آگاهی خویش خبر داد، و اینکه او به همه چیزهای کوچک و بزرگی که در آسمان‌ها و زمین است آگاه می‌باشد.
Tafsiran larabci:
اَلَمْ تَرَ اَنَّ اللّٰهَ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمٰوٰتِ وَمَا فِی الْاَرْضِ ؕ— مَا یَكُوْنُ مِنْ نَّجْوٰی ثَلٰثَةٍ اِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ اِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَاۤ اَدْنٰی مِنْ ذٰلِكَ وَلَاۤ اَكْثَرَ اِلَّا هُوَ مَعَهُمْ اَیْنَ مَا كَانُوْا ۚ— ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوْا یَوْمَ الْقِیٰمَةِ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ بِكُلِّ شَیْءٍ عَلِیْمٌ ۟
﴿مَا يَكُونُ مِن نَّجۡوَىٰ ثَلَٰثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمۡ وَلَا خَمۡسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمۡ وَلَآ أَدۡنَىٰ مِن ذَٰلِكَ وَلَآ أَكۡثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمۡ أَيۡنَ مَا كَانُواْ﴾ هیچ سه نفری نیست که با همدیگر رازگویی کنند مگر اینکه خداوند چهارمین ایشان است، و نه پنج نفر مگر اینکه خداوند ششمین ایشان است و نه کمتر از این و نه بیشتر مگر اینکه او ـ‌هرجا که باشند ـ با آنان است. منظور از این همراه بودن، این است که علم خدا همراه آنهاست و از رازگویی‌ای که با یکدیگر می‌کنند آگاه و باخبر است. بنابراین فرمود: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٌ﴾ هان! خداوند به هر چیزی داناست. سپس خداوند متعال فرمود:
Tafsiran larabci:
اَلَمْ تَرَ اِلَی الَّذِیْنَ نُهُوْا عَنِ النَّجْوٰی ثُمَّ یَعُوْدُوْنَ لِمَا نُهُوْا عَنْهُ وَیَتَنٰجَوْنَ بِالْاِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِیَتِ الرَّسُوْلِ ؗ— وَاِذَا جَآءُوْكَ حَیَّوْكَ بِمَا لَمْ یُحَیِّكَ بِهِ اللّٰهُ ۙ— وَیَقُوْلُوْنَ فِیْۤ اَنْفُسِهِمْ لَوْلَا یُعَذِّبُنَا اللّٰهُ بِمَا نَقُوْلُ ؕ— حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ ۚ— یَصْلَوْنَهَا ۚ— فَبِئْسَ الْمَصِیْرُ ۟
نجوا؛ یعنی رازگویی بین دو نفر یا بیشتر، و گاهی این رازگویی برای انجام کار خوب انجام می‌شود و گاهی برای انجام کار بد. پس خداوند مؤمنان را فرمان داد که دربارۀ نیکی و پرهیزگاری نجوا کنند. کلمه «بّر» به هر کار خوب و هر عبادتی گفته می‌شود. «برّ» یعنی ادای حقّ خدا و حق بندگانش، و تقوا؛ یعنی ترک همۀ کارهای حرام و گناه.پس مؤمن از این فرمان الهی اطاعت می‌کند و فقط دربارۀ چیزهایی رازگویی و نجوا می‌کند که آن چیزها او را به خدا نزدیک می‌نمایند و از نافرمانی خدا دوری می‌کنند. امّا فرد بدکار به فرمان الهی بی‌توجّهی می‌کند، و دربارۀ انجام گناه و دشمنی و نافرمانی از پیغمبر به نجوا و رازگویی می‌پردازد، مانند منافقان که چنین رفتار و شیوه‌ای با پیامبر صلی الله علیه وسلم داشتند. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَإِذَا جَآءُوكَ حَيَّوۡكَ بِمَا لَمۡ يُحَيِّكَ بِهِ ٱللَّهُ﴾ و هنگامی که نزد تو می‌آیند به گونه‌ای تو را سلام می‌گویند که خداوند بدان‌گونه تو را سلام نگفته است؛ یعنی با بی‌ادبی به تو سلام می‌گویند. ﴿وَيَقُولُونَ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ﴾ و در دل خود می‌گویند: ﴿لَوۡلَا يُعَذِّبُنَا ٱللَّهُ بِمَا نَقُولُ﴾ پس چرا خداوند ما را به خاطر آنچه می‌گوییم عذاب نمی‌دهد؟ آنها این را در دلشان می‌گویند، امّا خداوندی که دانای پیدا و پنهان می‌باشد به آن آگاه است؛ یعنی در این باره بی‌اعتنایی می‌کنند، و از اینکه بلافاصله گرفتار عذاب نمی‌شوند گمان می‌برند که این کارشان ممنوع نیست. و خداوند متعال می‌فرماید: او مهلت می‌دهد امّا فراموش نمی‌کند. ﴿حَسۡبُهُمۡ جَهَنَّمُ يَصۡلَوۡنَهَاۖ فَبِئۡسَ ٱلۡمَصِيرُ﴾ دوزخ آنان را بس است، و داخل آن خواهند شد، و چه بد جایگاهی است! یعنی جهنّم آنها را بسنده است؛ جهنّمی که هر نوع عذاب و بدبختی در آن فراهم است، و از هر سو آنان را احاطه می‌نماید، و به وسیلۀ آن عذاب داده می‌شوند. ﴿فَبِئۡسَ ٱلۡمَصِيرُ﴾ و بد سرانجام و جایگاهی است جهنّم! کسانی که دراینجا ذکر شده‌اند یا افرادی از منافقان هستند که به ظاهر ایمان آورده‌اند و در دل کافرند، و پیامبر صلی الله علیه وسلم را این گونه خطاب می‌کنند انگار که نسبت به او ارادۀ خیر دارند، در حالی که دروغ می‌گویند؛ و یا کسانی از اهل کتاب هستند که به پیامبر صلی الله علیه وسلم سلام نمودند و گفتند: «السَّامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمّد» یعنی مرگ بر تو ای محمد!
Tafsiran larabci:
یٰۤاَیُّهَا الَّذِیْنَ اٰمَنُوْۤا اِذَا تَنَاجَیْتُمْ فَلَا تَتَنَاجَوْا بِالْاِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِیَتِ الرَّسُوْلِ وَتَنَاجَوْا بِالْبِرِّ وَالتَّقْوٰی ؕ— وَاتَّقُوا اللّٰهَ الَّذِیْۤ اِلَیْهِ تُحْشَرُوْنَ ۟
نجوا؛ یعنی رازگویی بین دو نفر یا بیشتر، و گاهی این رازگویی برای انجام کار خوب انجام می‌شود و گاهی برای انجام کار بد. پس خداوند مؤمنان را فرمان داد که دربارۀ نیکی و پرهیزگاری نجوا کنند. کلمه «بّر» به هر کار خوب و هر عبادتی گفته می‌شود. «برّ» یعنی ادای حقّ خدا و حق بندگانش، و تقوا؛ یعنی ترک همۀ کارهای حرام و گناه.پس مؤمن از این فرمان الهی اطاعت می‌کند و فقط دربارۀ چیزهایی رازگویی و نجوا می‌کند که آن چیزها او را به خدا نزدیک می‌نمایند و از نافرمانی خدا دوری می‌کنند. امّا فرد بدکار به فرمان الهی بی‌توجّهی می‌کند، و دربارۀ انجام گناه و دشمنی و نافرمانی از پیغمبر به نجوا و رازگویی می‌پردازد، مانند منافقان که چنین رفتار و شیوه‌ای با پیامبر صلی الله علیه وسلم داشتند. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَإِذَا جَآءُوكَ حَيَّوۡكَ بِمَا لَمۡ يُحَيِّكَ بِهِ ٱللَّهُ﴾ و هنگامی که نزد تو می‌آیند به گونه‌ای تو را سلام می‌گویند که خداوند بدان‌گونه تو را سلام نگفته است؛ یعنی با بی‌ادبی به تو سلام می‌گویند. ﴿وَيَقُولُونَ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ﴾ و در دل خود می‌گویند: ﴿لَوۡلَا يُعَذِّبُنَا ٱللَّهُ بِمَا نَقُولُ﴾ پس چرا خداوند ما را به خاطر آنچه می‌گوییم عذاب نمی‌دهد؟ آنها این را در دلشان می‌گویند، امّا خداوندی که دانای پیدا و پنهان می‌باشد به آن آگاه است؛ یعنی در این باره بی‌اعتنایی می‌کنند، و از اینکه بلافاصله گرفتار عذاب نمی‌شوند گمان می‌برند که این کارشان ممنوع نیست. و خداوند متعال می‌فرماید: او مهلت می‌دهد امّا فراموش نمی‌کند. ﴿حَسۡبُهُمۡ جَهَنَّمُ يَصۡلَوۡنَهَاۖ فَبِئۡسَ ٱلۡمَصِيرُ﴾ دوزخ آنان را بس است، و داخل آن خواهند شد، و چه بد جایگاهی است! یعنی جهنّم آنها را بسنده است؛ جهنّمی که هر نوع عذاب و بدبختی در آن فراهم است، و از هر سو آنان را احاطه می‌نماید، و به وسیلۀ آن عذاب داده می‌شوند. ﴿فَبِئۡسَ ٱلۡمَصِيرُ﴾ و بد سرانجام و جایگاهی است جهنّم! کسانی که دراینجا ذکر شده‌اند یا افرادی از منافقان هستند که به ظاهر ایمان آورده‌اند و در دل کافرند، و پیامبر صلی الله علیه وسلم را این گونه خطاب می‌کنند انگار که نسبت به او ارادۀ خیر دارند، در حالی که دروغ می‌گویند؛ و یا کسانی از اهل کتاب هستند که به پیامبر صلی الله علیه وسلم سلام نمودند و گفتند: «السَّامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمّد» یعنی مرگ بر تو ای محمد!
Tafsiran larabci:
اِنَّمَا النَّجْوٰی مِنَ الشَّیْطٰنِ لِیَحْزُنَ الَّذِیْنَ اٰمَنُوْا وَلَیْسَ بِضَآرِّهِمْ شَیْـًٔا اِلَّا بِاِذْنِ اللّٰهِ ؕ— وَعَلَی اللّٰهِ فَلْیَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُوْنَ ۟
﴿إِنَّمَا ٱلنَّجۡوَىٰ مِنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ﴾ رازگویی و نجوای دشمنان مبنی بر توطئه علیه مؤمنان، از شیطان است، و مکر شیطان ضعیف است. ﴿لِيَحۡزُنَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ﴾ و هدف از این مکر و توطئه این است تا مؤمنان را اندوهگین سازد. ﴿وَلَيۡسَ بِضَآرِّهِمۡ شَيۡ‍ًٔا إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ﴾ و جز به ارادۀ خداوند نمی‌تواند هیچ زیانی به آنان برساند؛ چرا که خداوند به مؤمنان وعده داده است که آنها را کفایت خواهد کرد، و آنان را بر دشمنانشان پیروز می‌نماید. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَلَا يَحِيقُ ٱلۡمَكۡرُ ٱلسَّيِّئُ إِلَّا بِأَهۡلِهِۦ﴾ و توطئه و مکر بد، فقط به اهل آن برمی‌گردد. پس دشمنان خدا و پیغمبر و دشمنان مؤمنان هرچند رازگویی کنند و مکر ورزند، زیان این توطئه و رازگویی به خودشان برمی‌گردد، و هیچ زیانی به مؤمنان نمی‌رسد مگر آنچه که خداوند مقدّر نموده است. ﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ﴾ و باید مؤمنان بر خداوند توکل نمایند و بر او اعتماد کنند و به وعدۀ خدا اطمینان داشته باشند؛ چون هرکس بر خداوند توکّل نماید، خداوند او را از مکر دشمنان محافظت می‌نماید و در امر دین و دنیایش او را بسنده خواهد بود.
Tafsiran larabci:
یٰۤاَیُّهَا الَّذِیْنَ اٰمَنُوْۤا اِذَا قِیْلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوْا فِی الْمَجٰلِسِ فَافْسَحُوْا یَفْسَحِ اللّٰهُ لَكُمْ ۚ— وَاِذَا قِیْلَ انْشُزُوْا فَانْشُزُوْا یَرْفَعِ اللّٰهُ الَّذِیْنَ اٰمَنُوْا مِنْكُمْ ۙ— وَالَّذِیْنَ اُوْتُوا الْعِلْمَ دَرَجٰتٍ ؕ— وَاللّٰهُ بِمَا تَعْمَلُوْنَ خَبِیْرٌ ۟
خداوند دراینجا به بندگان مؤمنش ادب می‌آموزد که هرگاه در مجلسی گرد هم آمدند و یکی از آنان، یا یکی از کسانی که بر آنان وارد می‌شود نیاز داشت که برایش جا باز کنند، ادب اقتضا می‌کند که جا برایش باز کنند تا مقصود حاصل شود. و اگر کسی جا باز کند، زیانی متوجّه او نمی‌شود. او به برادرش جای می‌دهد بدون اینکه زیانی ببیند و پاداش از نوع عمل است. پس هر کس برای برادرش جا باز کند، خداوند در کارش گشایش می‌آورد. ﴿وَإِذَا قِيلَ ٱنشُزُواْ﴾ و هرگاه به شما گفته شد به خاطر کاری که پیش آمده است برخیزید، ﴿فَٱنشُزُواْ﴾ بلافاصله برای انجام آن کار برخیزید. چون انجام دادن چنین کارهایی نشانۀ علم و ایمان است، و خداوند مقام اهل علم و ایمان را برحسب علم و ایمانی که به آنها داده است بالا می‌برد. ﴿وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٞ﴾ و خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است، و هرکس را طبق کارهایش جزا و سزا می‌دهد؛ اگر کار خیر کرده باشد، به او پاداش نیک می‌دهد؛ و اگر کار بد کرده باشد، به او سزای بد می‌دهد. در این آیه به فضیلت علم اشاره شده است و بیان شده که زینت و ثمرۀ علم، رعایت آداب و عمل به مقتضای آن است.
Tafsiran larabci:
یٰۤاَیُّهَا الَّذِیْنَ اٰمَنُوْۤا اِذَا نَاجَیْتُمُ الرَّسُوْلَ فَقَدِّمُوْا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوٰىكُمْ صَدَقَةً ؕ— ذٰلِكَ خَیْرٌ لَّكُمْ وَاَطْهَرُ ؕ— فَاِنْ لَّمْ تَجِدُوْا فَاِنَّ اللّٰهَ غَفُوْرٌ رَّحِیْمٌ ۟
خداوند به مؤمنان فرمان می‌دهد که قبل از رازگویی با پیامبر صلی الله علیه وسلم صدقه بدهند، این برای آن است تا آنها ادب بیاموزند و این‌گونه پیامبر صلی الله علیه وسلم را تعظیم کنند؛ چون این تعظیم برای مؤمنان بهتر و پاکیزه‌تر است؛ یعنی با این کار خیر و پاداش شما بیشتر می‌گردد، و از آلودگی‌ها پاک می‌شوید که از جملۀ ناپاکی‌ها احترام نگذاشتن به پیامبر صلی الله علیه وسلم و عدم رعایت ادب با کثرت رازگویی بی‌فایده. پس به مؤمنان امر شد که قبل از نجوا صدقه بدهند، و این معیار و میزانی است برای تشخیص کسی که به علم و خیر علاقه‌مند است، چنین کسی از دادن صدقه پروا نمی‌کند. و هرکس که علاقه‌ای به خیر نداشته باشد و منظورش فقط پر حرفی باشد، از آنجا که باید صدقه بدهد از نجوا با پیامبر دست برمی‌دارد؛ نجوایی که بر پیامبر دشوار است. و این برای کسی است که توانایی صدقه دادن را دارد. امّا کسی که صدقه‌ای نمی‌یابد که بپردازد، خداوند کار را برای او دشوار نکرده، بلکه از او گذشت نموده و وی را بخشیده است، و رازگویی با پیامبر صلی الله علیه وسلم را برای او ـ بدون اینکه صدقه‌ای بپردازد ـ جایز قرار داده است.
Tafsiran larabci:
ءَاَشْفَقْتُمْ اَنْ تُقَدِّمُوْا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوٰىكُمْ صَدَقٰتٍ ؕ— فَاِذْ لَمْ تَفْعَلُوْا وَتَابَ اللّٰهُ عَلَیْكُمْ فَاَقِیْمُوا الصَّلٰوةَ وَاٰتُوا الزَّكٰوةَ وَاَطِیْعُوا اللّٰهَ وَرَسُوْلَهٗ ؕ— وَاللّٰهُ خَبِیْرٌ بِمَا تَعْمَلُوْنَ ۟۠
وقتی خداوند متعال دید که مؤمنان می‌ترسند که پیش از هر نجوایی با پیامبر صدقه بدهند، و این کار برایشان دشوار بود، پس کار را برایشان آسان گرداند و آنها را به خاطر اینکه پیش از نجوا کردن صدقه‌هایی نداده‌اند مؤاخذه نکرد. و فقط احترام گذاشتن به پیامبر و بزرگداشت او باقی ماند که این امر منسوخ نشده است؛ چون منظور از این، رعایت ادب در پیشگاه پیامبر و بزرگداشت اوست. خداوند به مؤمنان فرمان داد از دستورات بزرگی که باید انجام شوند اطاعت کنند، سپس فرمود: ﴿فَإِذۡ لَمۡ تَفۡعَلُواْ﴾ اگر دادن صدقه برایتان آسان نبود، هرچند که محض آسان نبودن این کار برای انجام ندادن آن کافی نیست؛ چراکه شرط نیست اجرای فرمان برای بنده حتماً باید آسان باشد، بلکه باید بنده آن را اجرا نماید [هرچند که بر او دشوار آید]. از این رو آن را مقید کرد و فرمود: ﴿وَتَابَ ٱللَّهُ عَلَيۡكُمۡ﴾ و خداوند هم شما را بخشید. ﴿فَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ﴾ پس نماز را با ارکان و شرایط آن و همۀ حدود و لوازمش بر پای دارید، ﴿وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَ﴾ و زکاتی را که در اموالتان واجب است بپردازید و به مستحقان بدهید. این دو عبادت ما در عبادت‌های بدنی و مالی می‌باشند. پس هرکس این دو عبادت را به صورت شرعی انجام دهد، به راستی که حقوق خداوند و حقوق بندگانش را انجام داده است. بنابراین بعد از آن فرمود: ﴿وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ﴾ و از خدا و پیغمبرش اطاعت کنید، و این فراگیرترین دستور الهی است. پس اطاعت خدا و پیغمبرش، با اطاعت از اوامرشان و پرهیز از آنچه از آن نهی کرده‌اند، و تصدیق آنچه از آن خبر داده‌اند، و تجاوز نکردن از حدود و مرزهای شرعی در این داخل است. آنچه در انجام این امور اعتبار دارد، اخلاص و نیک انجام دادن است. بنابراین فرمود: ﴿وَٱللَّهُ خَبِيرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ﴾ و خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است. پس خداوند اعمالشان را می‌داند و آگاه است که به چه صورت آن را انجام داده‌اند، و خداوند طبق اطّلاعی که از دل‌هایشان دارد به آنها جزا می‌دهد.
Tafsiran larabci:
اَلَمْ تَرَ اِلَی الَّذِیْنَ تَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللّٰهُ عَلَیْهِمْ ؕ— مَا هُمْ مِّنْكُمْ وَلَا مِنْهُمْ ۙ— وَیَحْلِفُوْنَ عَلَی الْكَذِبِ وَهُمْ یَعْلَمُوْنَ ۟ۚ
خداوند از زشتی حالت منافقان خبر می‌دهد؛ آنهایی که یهود و نصاری و دیگر کسانی را به دوستی می‌گیرند که خداوند بر آنها خشمگین است، و بزرگ‌ترین بهره از خشم و نفرین الهی را به دست آورده‌اند. اینها نه از مؤمنان هستند و نه از کافران. ﴿مُّذَبۡذَبِينَ بَيۡنَ ذَٰلِكَ لَآ إِلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِ وَلَآ إِلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِ﴾ در این میان سرگردان و دودل هستند؛ نه با اینها هستند و نه با آنها. پس این منافقان در ظاهر و باطن مؤمن نیستند، چون باطن آنها با کافران است. و نه در ظاهر و باطن با کافران هستند چون ظاهر آنها با مؤمنان است و این حالت آنهاست که خداوند آنان را با این حالت توصیف کرده است، حال آنکه به دروغ سوگند می‌خورند. پس آنها سوگند می‌خورند که مؤمن هستند، در حالی که مؤمن نیستند.
Tafsiran larabci:
اَعَدَّ اللّٰهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِیْدًا ؕ— اِنَّهُمْ سَآءَ مَا كَانُوْا یَعْمَلُوْنَ ۟
پس سزای این خائنانِ فاسق و دروغگو این است که خداوند عذاب سختی را ـ که اندازه و حالت آن را کسی نمی‌داند ـ برای آنها آماده کرده است. اینها چه کار بدی می‌کنند، چون کاری کرده‌اند که خداوند را ناخشنود می‌نماید و لعنت و عذاب را بر آنها واجب می‌گرداند.
Tafsiran larabci:
اِتَّخَذُوْۤا اَیْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوْا عَنْ سَبِیْلِ اللّٰهِ فَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِیْنٌ ۟
﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَيۡمَٰنَهُمۡ جُنَّةٗ﴾ آنان سوگندهایشان را سپری قرار داده‌اند که به وسیلۀ آن از سرزنش خدا و پیامبر و مؤمنان خود را محافظت می‌کنند، پس خود و دیگران را از راه خدا باز داشته‌اند. راه خدا همان راهی است که هرکس آن را در پیش بگیرد، او را به باغ‌های پر ناز و نعمت بهشت می‌رساند؛ و هرکس از راه خدا باز داشته شود، تنها راهی که پیش روی او می‌ماند راهی است که انسان را به جهنّم می‌رساند. ﴿فَلَهُمۡ عَذَابٞ مُّهِينٞ﴾ پس اینان عذاب خوارکننده‌ای پیش روی دارند، چون وقتی آنها از ایمان آوردن به خدا و فرمانبرداری از آیات الهی سر باز زده‌اند، خداوند آنها را با عذاب همیشگی که یک لحظه از آنها دور نمی‌شود و نه به آنان فرصت داده می‌شود خوار می‌گرداند.
Tafsiran larabci:
لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ اَمْوَالُهُمْ وَلَاۤ اَوْلَادُهُمْ مِّنَ اللّٰهِ شَیْـًٔا ؕ— اُولٰٓىِٕكَ اَصْحٰبُ النَّارِ ؕ— هُمْ فِیْهَا خٰلِدُوْنَ ۟
﴿لَّن تُغۡنِيَ عَنۡهُمۡ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُم مِّنَ ٱللَّهِ شَيۡ‍ًٔا﴾ فرزندان و اموالشان چیزی از عذاب خدا را از آنها دور نخواهند کرد، و نه بهره‌ای از پاداش به آنها خواهند داد. ﴿أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ﴾ اینان دوزخیان‌اند، و همواره در آن خواهند بود و از آن بیرون نمی‌شوند و در آن جاودان‌اند. و هرکس بر شیوه‌ای زندگی کند، بر همان شیوه می‌میرد.
Tafsiran larabci:
یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللّٰهُ جَمِیْعًا فَیَحْلِفُوْنَ لَهٗ كَمَا یَحْلِفُوْنَ لَكُمْ وَیَحْسَبُوْنَ اَنَّهُمْ عَلٰی شَیْءٍ ؕ— اَلَاۤ اِنَّهُمْ هُمُ الْكٰذِبُوْنَ ۟
سپس منافقان همان‌طور که در دنیا مؤمنان را گول می‌زنند و برایشان سوگند می‌خورند که ما مؤمن هستیم، روز قیامت که خداوند همۀ آنها را زنده می‌کند برای خداوند سوگند می‌خورند همان‌طور که برای مؤمنان سوگند می‌خوردند، و گمان می‌برند که در این سوگند خوردنشان بر چیزی هستند، چون کفر و نفاق و عقاید باطلشان به تدریج در اذهانشان ریشه دوانیده است تا اینکه آنها را فریب می‌دهد و گمان می‌برند که بر چیزی هستند و پاداش به آن تعلّق می‌گیرد. آنها دروغ می‌گویند، و مشخّص است که دروغ گفتن پیش خداوند -که دانای پیدا و پنهان است- فایده‌ای ندارد.
Tafsiran larabci:
اِسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطٰنُ فَاَنْسٰىهُمْ ذِكْرَ اللّٰهِ ؕ— اُولٰٓىِٕكَ حِزْبُ الشَّیْطٰنِ ؕ— اَلَاۤ اِنَّ حِزْبَ الشَّیْطٰنِ هُمُ الْخٰسِرُوْنَ ۟
و آنچه برایشان اتّفاق افتاده، به خاطر آن است که شیطان بر آنها چیره شده، و کارهایشان را برای آنها آراسته است، و آنان را از یاد خدا غافل کرده و یاد خدا را از خاطرشان برده است. شیطان دشمن آشکار است، و جز شّر برای آنها چیزی دیگر نمی‌خواهد. ﴿إِنَّمَا يَدۡعُواْ حِزۡبَهُۥ لِيَكُونُواْ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِيرِ﴾ شیطان فقط بدان خاطر گروهش را دعوت می‌کند تا از اهل دوزخ باشند. ﴿أُوْلَٰٓئِكَ حِزۡبُ ٱلشَّيۡطَٰنِۚ أَلَآ إِنَّ حِزۡبَ ٱلشَّيۡطَٰنِ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ﴾ اینان حزب شیطان هستند. هان! بدانید که حزب شیطان زیانکارند؛ کسانی که دین و دنیا و خانوادۀ خود را از دست داده‌اند.
Tafsiran larabci:
اِنَّ الَّذِیْنَ یُحَآدُّوْنَ اللّٰهَ وَرَسُوْلَهٗۤ اُولٰٓىِٕكَ فِی الْاَذَلِّیْنَ ۟
این نوید و هشدار است. هشدار است برای کسی که با کفر ورزیدن و ارتکاب گناه به مخالفت با خدا و پیامبرش برخیزد. خداوند به چنین کسی هشدار داده است که خوار و پست خواهد شد، و سرانجام نیکویی نخواهد داشت، و هرگز پیروز نخواهد گردید.
Tafsiran larabci:
كَتَبَ اللّٰهُ لَاَغْلِبَنَّ اَنَا وَرُسُلِیْ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ قَوِیٌّ عَزِیْزٌ ۟
و نوید است برای کسی که به خدا و پیامبرانش ایمان آورد، و از آنچه پیامبران آورده‌اند پیروی کند. پس چنین کسی از حزب رستگار خداوند است، و نوید داده می‌شود که فتح و پیروزی در دنیا و آخرت از آن او خواهد بود. و این وعده‌ایست که خلاف آن صورت نخواهد پذیرفت و تغییر نمی‌یابد؛ چون این وعده را خداوندِ توانای راستگو داده است که هر چه بخواهد می‌تواند انجام دهد.
Tafsiran larabci:
لَا تَجِدُ قَوْمًا یُّؤْمِنُوْنَ بِاللّٰهِ وَالْیَوْمِ الْاٰخِرِ یُوَآدُّوْنَ مَنْ حَآدَّ اللّٰهَ وَرَسُوْلَهٗ وَلَوْ كَانُوْۤا اٰبَآءَهُمْ اَوْ اَبْنَآءَهُمْ اَوْ اِخْوَانَهُمْ اَوْ عَشِیْرَتَهُمْ ؕ— اُولٰٓىِٕكَ كَتَبَ فِیْ قُلُوْبِهِمُ الْاِیْمَانَ وَاَیَّدَهُمْ بِرُوْحٍ مِّنْهُ ؕ— وَیُدْخِلُهُمْ جَنّٰتٍ تَجْرِیْ مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهٰرُ خٰلِدِیْنَ فِیْهَا ؕ— رَضِیَ اللّٰهُ عَنْهُمْ وَرَضُوْا عَنْهُ ؕ— اُولٰٓىِٕكَ حِزْبُ اللّٰهِ ؕ— اَلَاۤ اِنَّ حِزْبَ اللّٰهِ هُمُ الْمُفْلِحُوْنَ ۟۠
خداوند متعال می‌فرماید: ﴿لَّا تَجِدُ قَوۡمٗا يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ يُوَآدُّونَ مَنۡ حَآدَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ﴾ ایمان به خدا و روز قیامت و دوستی کردن با کافران با هم جمع نمی‌شوند، و هر بنده‌ای که واقعاً به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشد، به اقتضای ایمانش با اهل ایمان دوستی نموده، و با کسانی که ایمان نیاورده‌اند دشمنی می‌ورزد، گرچه اینهایی که ایمان ندارند نزدیک‌ترین مردم به او باشند. ایمان واقعی همین است، که ثمره و هدف آن تحقّق یافته است. و کسانی که چنین هستند خداوند ایمان را در دل‌هایشان کاشته است و هرگز متزلزل نمی‌شود، و تردیدها و شبهات در ایمان آنها تأثیری نمی‌گذارد. و آنها کسانی هستند که خداوند با وحی و معرفت خویش و با مدد و احسان خود آنان را توانایی داده است. آنها کسانی هستند که در این جهان زندگانی پاکی دارند، و در جهان آخرت نیز در باغ‌های بهشت خواهند بود که در آن باغ‌ها، هر آنچه دل بخواهد و چشم‌ها از دیدن آن لذّت ببرند فراهم است. آنها از بهترین و بزرگ‌ترین نعمت‌ها که خشنودی همیشگی خداوند است برخوردار می‌گردند، و به خاطر انواع نعمت‌هایی که پروردگارشان به آنان عطا نموده است از پروردگارشان خشنود می‌گردند. اما هرکس که ادعا نماید به خدا و روز قیامت ایمان دارد، با وجود این با دشمنان خدا دوستی ‌کند و کسی را که ایمان را پشت سر انداخته است دوست بدارد، چنین ایمانی فقط خیال است، و حقیقتی ندارد. و برای صحّت هر کاری، باید دلیلی باشد که آن را تصدیق و تأیید نماید. پس ادعّای صِرف فایده‌ای ندارد و ادّعاکننده را تصدیق نمی‌کند. پایان تفسیر سوره قد سمع الله (مجادله) به یاری و فضل پروردگار. والحمد لله رب العالمين، وصلى الله على محمد وسلم تسليما
Tafsiran larabci:
 
Fassarar Ma'anoni Sura: Suratu Al'mujadalah
Teburin Jerin Sunayen Surori Lambar shafi
 
Fassarar Ma'anonin Alqura'ni - الترجمة الفارسية - تفسير السعدي - Teburin Bayani kan wasu Fassarori

ترجمة تفسير السعدي إلى اللغة الفارسية.

Rufewa