Fassarar Ma'anonin Alqura'ni - الترجمة الفارسية - تفسير السعدي * - Teburin Bayani kan wasu Fassarori


Fassarar Ma'anoni Sura: Suratu Alkiyama   Aya:

سوره قيامه

لَاۤ اُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیٰمَةِ ۟ۙ
«لا» در اینجا به معنی نفی نیست، و همچنین زائد نمی‌باشد، بلکه برای استفتاح و اهمیت دادن به چیزی است که بعد از آن ذکر می‌شود. و استعمال «لا» با سوگند بسیار شایع است، لذا استفتاح با آن چیز عجیبی نیست، گرچه «لا» در اصل برای استفتاح وضع نشده است. آنچه به آن قسم یاد شده، همان چیزی است که برای اثبات آن قسم خورده شده؛ یعنی زنده شدن پس از مرگ، و برخاستن مردم از گورهایشان، و ایستادن آنها به انتظار اینکه پروردگار چه حکمی بر آنها می‌نماید.
Tafsiran larabci:
وَلَاۤ اُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ۟
﴿وَلَآ أُقۡسِمُ بِٱلنَّفۡسِ ٱللَّوَّامَةِ﴾ و به نفس سرزنش‌کننده سوگند یاد می‌کنم. و این همۀ نفس‌های نیکوکار و بدکار را شامل می‌شود. و همه «لوامه» یعنی سرزنشگر، نامیده شده‌اند چون حالاتشان متنوع است و بر یک حالت ثابت نیستند.نفس انسان کافر، پس از مرگ، صاحبش را به خاطر کارهایی که انجام می‌داد سرزنش می‌کند؛ اما نفس مؤمن، صاحب خود را به خاطر کوتاهی‌هایی که ورزیده یا غفلتی که کرده است در دنیا سرزنش می‌کند. پس هم به جزا و اثبات آن، و هم به مستحقِ جزا سوگند یاد کرده است.
Tafsiran larabci:
اَیَحْسَبُ الْاِنْسَانُ اَلَّنْ نَّجْمَعَ عِظَامَهٗ ۟ؕ
سپس خبر داده است که برخی از مخالفان روز جزا را تکذیب می‌کنند. پس فرمود: ﴿أَيَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَلَّن نَّجۡمَعَ عِظَامَهُۥ﴾ آیا انسان می‌پندارد که ما استخوان‌هایش را پس از مردنش گِرد نخواهیم آورد؟ همان‌طور که فرموده است: ﴿قَالَ مَن يُحۡيِ ٱلۡعِظَٰمَ وَهِيَ رَمِيمٞ﴾ گفت: «چه کسی استخوان‌های پوسیده را زنده می‌گرداند؟!» پس چنین انسانی به خاطر جهالت و عداوتش قدرت خداوند را بر آفرینش مجدد استخوان‌هایش ـ که ستون بدن او هستند ـ بعید می‌داند.
Tafsiran larabci:
بَلٰى قٰدِرِیْنَ عَلٰۤی اَنْ نُّسَوِّیَ بَنَانَهٗ ۟
ولی خدا سخن او را رد کرد و فرمود: ﴿بَلَىٰ قَٰدِرِينَ عَلَىٰٓ أَن نُّسَوِّيَ بَنَانَهُۥ﴾ آری! آنها را گرد می‌آوریم. ما حتّی می‌توانیم سرانگشتان و استخوان‌هایش را برابر کنیم و این مستلزم آفریدن همۀ بدن است. چون وقتی انگشتان به وجود بیایند، آفرینش جسد تمام شده است. و انکار قدرت خداوند بدان خاطر نیست که دلیل محکمی او را به قدرت خداوند راهنمایی نکرده باشد، بلکه ﴿يُرِيدُ ...لِيَفۡجُرَ﴾ بدان خاطر است که ـ عمداً ـ می‌خواهد رستاخیزی را که در پیش دارد انکار کند و مرتکب گناه شود و قصداً دروغ بگوید. سپس حالات قیامت را بیان کرد و فرمود:
Tafsiran larabci:
بَلْ یُرِیْدُ الْاِنْسَانُ لِیَفْجُرَ اَمَامَهٗ ۟ۚ
و انکار قدرت خداوند بدان خاطر نیست که دلیل محکمی او را به قدرت خداوند راهنمایی نکرده باشد، بلکه ﴿يُرِيدُ ...لِيَفۡجُرَ﴾ بدان خاطر است که ـ عمداً ـ می‌خواهد رستاخیزی را که در پیش دارد انکار کند و مرتکب گناه شود و قصداً دروغ بگوید.
Tafsiran larabci:
یَسْـَٔلُ اَیَّانَ یَوْمُ الْقِیٰمَةِ ۟ؕ
و انکار قدرت خداوند بدان خاطر نیست که دلیل محکمی او را به قدرت خداوند راهنمایی نکرده باشد، بلکه ﴿يُرِيدُ ...لِيَفۡجُرَ﴾ بدان خاطر است که ـ عمداً ـ می‌خواهد رستاخیزی را که در پیش دارد انکار کند و مرتکب گناه شود و قصداً دروغ بگوید. سپس حالات قیامت را بیان کرد و فرمود:
Tafsiran larabci:
فَاِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ۟ۙ
﴿فَإِذَا بَرِقَ ٱلۡبَصَرُ﴾ وقتی قیامت برپا شود، چشم از هول و هراس بزرگ آن روز، خیره و باز می‌ماند. همان‌طور که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمۡ لِيَوۡمٖ تَشۡخَصُ فِيهِ ٱلۡأَبۡصَٰرُ مُهۡطِعِينَ مُقۡنِعِي رُءُوسِهِمۡ لَا يَرۡتَدُّ إِلَيۡهِمۡ طَرۡفُهُمۡۖ وَأَفۡ‍ِٔدَتُهُمۡ هَوَآءٞ﴾ آنها را برای روزی به تأخیر می‌اندازد که چشم‌ها در آن روز، خیره می‌گردند. شتابان سر برداشته، و چشم برهم نمی‌زنند و دل‌هایشان تهی است.
Tafsiran larabci:
وَخَسَفَ الْقَمَرُ ۟ۙ
((وَخَسَفَ الْقَمَرُ)) و ماه بی نور و روشنایی گردد.
Tafsiran larabci:
وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ۟ۙ
﴿وَجُمِعَ ٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ﴾ و خورشید و ماه جمع می‌گردند. از وقتی که خداوند خورشید و ماه را آفریده است یک جا جمع نشده‌اند. در روز قیامت خداوند آنها را جمع می‌کند، و ماه بی نور می‌گردد، و خورشید تیره و تار می‌شود، و هر دو در آتش انداخته می‌شوند تا بندگان ببینند که خورشید و ماه دو بنده و تحت اختیار خدایند. و تا کسانی که خورشید و ماه را پرستش می‌کرده‌اند، بدانند و ببینند که دروغگو بوده‌اند.
Tafsiran larabci:
یَقُوْلُ الْاِنْسَانُ یَوْمَىِٕذٍ اَیْنَ الْمَفَرُّ ۟ۚ
﴿يَقُولُ ٱلۡإِنسَٰنُ يَوۡمَئِذٍ أَيۡنَ ٱلۡمَفَرُّ﴾ وقتی انسان این پریشانی‌ها را می‌بیند می‌گوید: راه رهایی از آنچه بر ما آمده و گرفتارش شده‌ایم کجاست؟
Tafsiran larabci:
كَلَّا لَا وَزَرَ ۟ؕ
﴿كَلَّا لَا وَزَرَ﴾ هیچ کس پناهگاهی جز خدا ندارد.
Tafsiran larabci:
اِلٰى رَبِّكَ یَوْمَىِٕذِ ١لْمُسْتَقَرُّ ۟ؕ
﴿إِلَىٰ رَبِّكَ يَوۡمَئِذٍ ٱلۡمُسۡتَقَرُّ﴾ در آن روز، قرارگاه سایر بندگان در دست پروردگار تو است. پس هیچ کس نمی‌تواند خود را پنهان و استتار نماید یا از آنجا بگریزد، بلکه به ناچار باید بایستد تا سزای عملش را ببیند.
Tafsiran larabci:
یُنَبَّؤُا الْاِنْسَانُ یَوْمَىِٕذٍ بِمَا قَدَّمَ وَاَخَّرَ ۟ؕ
﴿يُنَبَّؤُاْ ٱلۡإِنسَٰنُ يَوۡمَئِذِۢ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ﴾ انسان به همۀ کارهای نیک و بدی که در اول دوران زندگی و در آخر آن کرده است خبر داده می‌شود، و نمی‌تواند آن را انکار کند.
Tafsiran larabci:
بَلِ الْاِنْسَانُ عَلٰی نَفْسِهٖ بَصِیْرَةٌ ۟ۙ
﴿بَلِ ٱلۡإِنسَٰنُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦ بَصِيرَةٞ﴾ انسان بر خودش گواه است، و حسابرس خودش می‌باشد.
Tafsiran larabci:
وَّلَوْ اَلْقٰى مَعَاذِیْرَهٗ ۟ؕ
﴿وَلَوۡ أَلۡقَىٰ مَعَاذِيرَهُۥ﴾ گرچه برای خود عذرهایی بیاورد، اما بداند که عذرهایش پذیرفته نخواهد شد، بلکه مجبور می‌شود که به عملکرد خود اقرار ‌نماید. همان‌طور که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ٱقۡرَأۡ كِتَٰبَكَ كَفَىٰ بِنَفۡسِكَ ٱلۡيَوۡمَ عَلَيۡكَ حَسِيبٗا﴾کارنامۀ خویش را بخوان، همین کافی است که خودت بر خود گواه باشی. پس بنده گرچه انکار کند یا برای آنچه که کرده است عذر بیاورد، از او پذیرفته نمی‌شود و به او فایده نخواهد بخشید؛ چون گوش و چشم و همۀ اعضایش بر آنچه ‌کرده است گواهی می‌دهد. و اصولاً زمانی برای عذر خواستن باقی نمانده است، و عذرخواستن فایده‌ای ندارد. ﴿فَيَوۡمَئِذٖ لَّا يَنفَعُ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ مَعۡذِرَتُهُمۡ وَلَا هُمۡ يُسۡتَعۡتَبُونَ﴾ پس امروز به ستمکاران عذر خواستن‌شان فایده نخواهد داد، و از آنان خواسته نمی‌شود تا خداوند را خشنود کنند.
Tafsiran larabci:
لَا تُحَرِّكْ بِهٖ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهٖ ۟ؕ
وقتی جبرئیل همراه با وحی نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌آمد و شروع به خواندن آن می‌کرد، پیامبر از بس که حریص و علاقه‌مند بود با شتاب آن را فرامی‌گرفت قبل از آنکه جبرئیل کارش تمام شود، و به همراه جبرئیل آن را می‌خواند. پس خداوند او را از این نهی کرد و فرمود: ﴿وَلَا تَعۡجَلۡ بِٱلۡقُرۡءَانِ مِن قَبۡلِ أَن يُقۡضَىٰٓ إِلَيۡكَ وَحۡيُهُۥ﴾ و در خواندن قرآن، پیش از آنکه وحی آن تمام شود شتاب مکن. و در اینجا فرمود: ﴿لَا تُحَرِّكۡ بِهِۦ لِسَانَكَ لِتَعۡجَلَ بِهِۦٓ﴾ هنگام نزول وحی و قرآن، شتابگرانه زبان به خواندن آن مجُنبان. سپس خداوند برای او تضمین کرد که حتماً او قرآن را حفظ می‌کند و می‌خواند، و خداوند آن را در سینه‌اش جمع خواهد کرد.
Tafsiran larabci:
اِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهٗ وَقُرْاٰنَهٗ ۟ۚۖ
﴿إِنَّ عَلَيۡنَا جَمۡعَهُۥ وَقُرۡءَانَهُۥ﴾ گرد آوردن قرآن، و آسان ساختن خواندنش، بر عهدۀ ماست، پس تلاشی که تو می‌نمایی برای آن است که مبادا چیزی از آن را از دست بدهی یا فراموش کنی. اما خداوند ضامن است که آن را در سینه‌ات حفظ کند، بنابراین نیازی به تلاش مضاعف و آزمند بودن برای حفظ آن نیست.
Tafsiran larabci:
فَاِذَا قَرَاْنٰهُ فَاتَّبِعْ قُرْاٰنَهٗ ۟ۚ
((فَإِذَا قَرَأۡنَٰهُ فَٱتَّبِعۡ قُرۡءَانَهُۥ﴾) پس هرگاه جبرئیل آنچه را که به سوی تو وحی می‌کند، کامل گرداند، از آنچه که قرائت نمود تبعیت کن و آن را بخوان.
Tafsiran larabci:
ثُمَّ اِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهٗ ۟ؕ
﴿ثُمَّ إِنَّ عَلَيۡنَا بَيَانَهُۥ﴾ و انگهی بیان مفاهیم آن بر عهدۀ ماست. خداوند به پیامبر وعده داد که کلمات و معانی آن را حفظ کند، و این بالاترین چیزی است که باید انجام ‌شود. پس پیامبر صلی الله علیه وسلم در برابر پروردگارش ادب را رعایت کرد؛ و بعد از آن هر وقت جبرئیل قرآن را بر او تلاوت می‌کرد، به جبرئیل گوش فرامی‌داد؛ و وقتی که جبرئیل تمام می‌کرد، پیامبر آن را می‌خواند. این آیه آداب فراگرفتن علم را بیان می‌نماید که دانش‌آموز باید بگذارد تا معلم مسئله را بیان کند؛ و وقتی مسئله را بیان کرد، دانش‌آموز اشکالش را بپرسد. همچنین اگر در ابتدای کلام چیزی بود که ایجاب می‌کرد تا سخن را رد کند یا آن را تایید نماید، درحالی که هنوز سخن تمام نشده است نباید آن را رد کند یا تایید نماید، تا درست و نادرستی سخن روشن گردد، و شنونده آن را خوب بفهمد و بتواند به درستی در مورد آن اظهارنظر نماید. در این همچنین به این مسأله اشاره شده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم همچنان که کلمات وحی را برای امت بیان کرده، مفاهیم آن را نیز بیان کرده است.
Tafsiran larabci:
كَلَّا بَلْ تُحِبُّوْنَ الْعَاجِلَةَ ۟ۙ
اینکه شما غافل هستید و از اندرز الهی رویگردان می‌باشید، برای آن است که ﴿تُحِبُّونَ ٱلۡعَاجِلَةَ﴾ دنیا را دوست می‌دارید، و برای به دست آوردن دنیا و لذت‌هایش تلاش می‌کنید، و آن را بر آخرت ترجیح می‌دهید، و عمل برای آخرت را رها می‌نمایید؛ چون نعمت‌ها و لذت‌های دنیا حاضر و در دسترس می‌باشند، و انسان چیزی را که حاضر و در دسترس باشد دوست می‌دارد و شیفتۀ آن می‌گردد. و نعمت‌های آخرت، پس از مرگ به دست خواهند آمد، بنابراین شما از آن غافل گشته و آن را رها کرده‌اید، انگار اصلاً برای آخرت آفریده نشده‌اید، و این جهان، جهان همیشگی است که باید عمر گرانبها را صرف آن کرد، و شب و روز برای آن تلاش نمود. پس حقیقت برایتان وارونه گردید و زیانمند شدید. بنابراین اگر آخرت را بر دنیا ترجیح دهید و عاقلانه به عواقب و سرانجام کارها نگاه کنید، رستگار می‌شوید و سودی بی‌پایان و موفقیّتِی کامل به دست خواهید آورد.
Tafsiran larabci:
وَتَذَرُوْنَ الْاٰخِرَةَ ۟ؕ
اینکه شما غافل هستید و از اندرز الهی رویگردان می‌باشید، برای آن است که ﴿تُحِبُّونَ ٱلۡعَاجِلَةَ﴾ دنیا را دوست می‌دارید، و برای به دست آوردن دنیا و لذت‌هایش تلاش می‌کنید، و آن را بر آخرت ترجیح می‌دهید، و عمل برای آخرت را رها می‌نمایید؛ چون نعمت‌ها و لذت‌های دنیا حاضر و در دسترس می‌باشند، و انسان چیزی را که حاضر و در دسترس باشد دوست می‌دارد و شیفتۀ آن می‌گردد. و نعمت‌های آخرت، پس از مرگ به دست خواهند آمد، بنابراین شما از آن غافل گشته و آن را رها کرده‌اید، انگار اصلاً برای آخرت آفریده نشده‌اید، و این جهان، جهان همیشگی است که باید عمر گرانبها را صرف آن کرد، و شب و روز برای آن تلاش نمود. پس حقیقت برایتان وارونه گردید و زیانمند شدید. بنابراین اگر آخرت را بر دنیا ترجیح دهید و عاقلانه به عواقب و سرانجام کارها نگاه کنید، رستگار می‌شوید و سودی بی‌پایان و موفقیّتِی کامل به دست خواهید آورد.
Tafsiran larabci:
وُجُوْهٌ یَّوْمَىِٕذٍ نَّاضِرَةٌ ۟ۙ
سپس چیزهایی را بیان کرد که آدمی را به ترجیح دادن آخرت فرا می‌خوانند، و برای این منظور به بیان حال اهل آخرت و تفاوت و تمایزی که در آنجا [با دیگران] دارند، پرداخت. پس درباره پاداش کسانی که آخرت را بر دنیا ترجیح می‌دهند فرمود: ﴿وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ﴾ در آن روز، چهره‌هایی زیبا و درخشان هستند، و دل‌هایشان شاد و مسرور است.
Tafsiran larabci:
اِلٰى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ۟ۚ
﴿إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ﴾ برحسب مقام‌هایشان به پروردگار خود نگاه می‌کنند. برخی از آنها هر صبح و شام به پروردگارشان می‌نگرند، و برخی هر جمعه یک‌بار او را می‌بینند. پس آنها از نگاه کردن به چهره و جمال خداوندی که هیچ چیز مانند آن نیست بهره‌مند می‌شوند. پس وقتی خداوند را می‌بینند، نعمت‌هایی را که در آن هستند فراموش می‌نمایند، و چنان لذّت و شادمانی به آنها دست می‌دهد که قابل توصیف و بیان نیست، و چهره‌هایشان تر و تازه می‌گردد. پس بر زیبایی‌شان افزوده می‌گردد. از خداوند بزرگوار می‌خواهیم که ما را از زمرۀ آنها بگرداند.
Tafsiran larabci:
وَوُجُوْهٌ یَّوْمَىِٕذٍ بَاسِرَةٌ ۟ۙ
و در مورد کسانی که دنیا را بر آخرت ترجیح داده‌اند، می‌فرماید: ﴿وَوُجُوهٞ يَوۡمَئِذِۢ بَاسِرَةٞ﴾ و چهره‌هایی در روز قیامت در هم کشیده و عبوس و خوار و ذلیل‌اند.
Tafsiran larabci:
تَظُنُّ اَنْ یُّفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ۟ؕ
﴿تَظُنُّ أَن يُفۡعَلَ بِهَا فَاقِرَةٞ﴾ یقین دارند که به عقوبتی شدید و عذابی دردناک گرفتار می‌آیند. بنابراین چهره‌هایشان تغییر کرده و عبوس شده است.
Tafsiran larabci:
كَلَّاۤ اِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِیَ ۟ۙ
خداوند متعال با بیان حالت فرد در حال احتضار و جان دادن، و هنگامی که به سوی پروردگارش برده می‌شود، بندگانش را موعظه می‌کند که هرگاه روح به گلوگاه برسد، در این وقت مشکل و اندوه شدّت می‌گیرد؛ و هر وسیله و سببی که گمان می‌رود با آن شفا و راحتی حاصل می‌گردد، طلبیده می‌شود.
Tafsiran larabci:
وَقِیْلَ مَنْ ٚ— رَاقٍ ۟ۙ
بنابراین فرمود: ﴿وَقِيلَ مَنۡۜ رَاقٖ﴾ و گفته می‌شود: آیا کسی هست که افسون و تعویذی برایش بخواند؟ چون آنها دیگر از اسباب عادی قطع امید کرده‌اند و به اسباب الهی دل می‌بندند. اما قضا و تقدیر هرگاه قطعی شد، بازگشتی ندارد.
Tafsiran larabci:
وَّظَنَّ اَنَّهُ الْفِرَاقُ ۟ۙ
﴿وَظَنَّ أَنَّهُ ٱلۡفِرَاقُ﴾ و یقین پیدا می‌کند که زمان جدا شدنِ از دنیاست.
Tafsiran larabci:
وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ۟ۙ
﴿وَٱلۡتَفَّتِ ٱلسَّاقُ بِٱلسَّاقِ﴾ و پاها با یکدیگر جفت می‌گردند؛ یعنی سختی‌ها جمع می‌گردد، و اندوه شدت می‌گیرد، و روح می‌خواهد از بدنی که همواره با آن بوده و با آن انس گرفته است خارج شود
Tafsiran larabci:
اِلٰى رَبِّكَ یَوْمَىِٕذِ ١لْمَسَاقُ ۟ؕ۠
و به سوی خدا برده می‌شود تا آن را طبق اعمالش جزا و سزا دهد و به کارهایی که انجام داده است اعتراف نماید. هشداری که خداوند بیان کرد، دل‌ها را به سوی چیزی می‌برد که مایۀ نجاتشان است، و آنها را از آنچه که مایۀ هلاکتشان است باز می‌دارد. ولی ستیزه‌جو و مخالفی که آیات به او سود نمی‌رساند همچنان به سرکشی و کفر و عناد خویش ادامه می‌دهد.
Tafsiran larabci:
فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلّٰى ۟ۙ
﴿فَلَا صَدَّقَ﴾ او به خدا و ملائکه و کتاب‌ها و پیامبرانش و روز قیامت و تقدیر خیر و شر او، ایمان نیاورد. ﴿وَلَا صَلَّىٰ﴾ و نه نماز گزارد
Tafsiran larabci:
وَلٰكِنْ كَذَّبَ وَتَوَلّٰى ۟ۙ
((وَلَٰكِن كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ﴾) بلکه حق را ـ به جای تصدیق ـ تکذیب کرد، و از امر و نهی روی گرداند. این در حالی است که دلش آرام بود و از پروردگارش هراس و ترسی نداشت.
Tafsiran larabci:
ثُمَّ ذَهَبَ اِلٰۤی اَهْلِهٖ یَتَمَطّٰى ۟ؕ
﴿ثُمَّ ذَهَبَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ يَتَمَطَّىٰٓ﴾ سپس متکبّرانه و بی‌توجه به نزد خانواده‌اش رفت.
Tafsiran larabci:
اَوْلٰى لَكَ فَاَوْلٰى ۟ۙ
سپس تهدید کرد و فرمود: ﴿أَوۡلَىٰ لَكَ فَأَوۡلَىٰ ثُمَّ أَوۡلَىٰ لَكَ فَأَوۡلَىٰٓ﴾ اینها کلمه‌های تهدیدی است که آن را تکرار کرده است. سپس آفرینش نخستین را به انسان یادآور شد و فرمود:
Tafsiran larabci:
ثُمَّ اَوْلٰى لَكَ فَاَوْلٰى ۟ؕ
سپس تهدید کرد و فرمود: ﴿أَوۡلَىٰ لَكَ فَأَوۡلَىٰ ثُمَّ أَوۡلَىٰ لَكَ فَأَوۡلَىٰٓ﴾ اینها کلمه‌های تهدیدی است که آن را تکرار کرده است. سپس آفرینش نخستین را به انسان یادآور شد و فرمود:
Tafsiran larabci:
اَیَحْسَبُ الْاِنْسَانُ اَنْ یُّتْرَكَ سُدًی ۟ؕ
﴿أَيَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَن يُتۡرَكَ سُدًى﴾ آیا انسان می‌پندارد که بی‌هدف رها می‌شود؟ و امر و نهی نمی‌گردد و پاداش و سزا نمی‌بیند؟ این پنداری باطل دربارۀ خداوند است که شایستۀ حکمت او نیست.
Tafsiran larabci:
اَلَمْ یَكُ نُطْفَةً مِّنْ مَّنِیٍّ یُّمْنٰى ۟ۙ
﴿أَلَمۡ يَكُ نُطۡفَةٗ مِّن مَّنِيّٖ يُمۡنَىٰ﴾ آیا نطفه‌ای از منی نبود که در رحم ریخته می‌شود؟
Tafsiran larabci:
ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوّٰى ۟ۙ
((ثُمَّ كَانَ عَلَقَةٗ فَخَلَقَ فَسَوَّىٰ﴾) سپس به خون بسته‌ای درآمد و آنگاه خداوند او را زنده گرداند و آفرینش او را محکم و استوار گرداند؟!
Tafsiran larabci:
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّكَرَ وَالْاُ ۟ؕ
﴿فَجَعَلَ مِنۡهُ ٱلزَّوۡجَيۡنِ ٱلذَّكَرَ وَٱلۡأُنثَىٰٓ﴾ آنگاه از آنها دو زوج؛ مرد و زن را آفرید.
Tafsiran larabci:
اَلَیْسَ ذٰلِكَ بِقٰدِرٍ عَلٰۤی اَنْ یُّحْیِ الْمَوْتٰى ۟۠
((أَلَيۡسَ ذَٰلِكَ﴾) آیا کسی که انسان را آفریده و آفرینش آن را به مراحل مختلفی درآورده است، ﴿بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن يُحۡـِۧيَ ٱلۡمَوۡتَىٰ﴾ بر اینکه مردگان را زنده کند توانا نیست؟ آری! او بر هر چیزی تواناست. پایان تفسیر سوره القیامة در 16 صفر سال 1344هـ، جلد نهم کتاب تیسیر الکریم الرحمن في تفسیر القرآن، نوشته عبدالرحمن بن ناصر السعدي؛ خداوند او، پدر و مادرش و تمام مسلمانان را بیامرزد. آمین.
Tafsiran larabci:
 
Fassarar Ma'anoni Sura: Suratu Alkiyama
Teburin Jerin Sunayen Surori Lambar shafi
 
Fassarar Ma'anonin Alqura'ni - الترجمة الفارسية - تفسير السعدي - Teburin Bayani kan wasu Fassarori

ترجمة تفسير السعدي إلى اللغة الفارسية.

Rufewa