Terjemahan makna Alquran Alkarim - Terjemahan Berbahasa Persia Dari * - Daftar isi terjemahan


Terjemahan makna Surah: Surah Al-Kahf   Ayah:

سورۀ کهف

ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ عَلَىٰ عَبۡدِهِ ٱلۡكِتَٰبَ وَلَمۡ يَجۡعَل لَّهُۥ عِوَجَاۜ
همه ستایش‌ها برای الله است ذاتی که کتاب را بر بندۀ خود نازل کرد و در آن هیچگونه کجی و انحراف نگذاشت.
Tafsir berbahasa Arab:
قَيِّمٗا لِّيُنذِرَ بَأۡسٗا شَدِيدٗا مِّن لَّدُنۡهُ وَيُبَشِّرَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱلَّذِينَ يَعۡمَلُونَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أَنَّ لَهُمۡ أَجۡرًا حَسَنٗا
کتاب راست و درست، تا (کافران را) از عذاب سخت از جانب خود بترساند. و مؤمنانی را که کارهای نیک می‌کنند، مژده دهد به اینکه برای آنها پاداش نیک است.
Tafsir berbahasa Arab:
مَّٰكِثِينَ فِيهِ أَبَدٗا
که باشند در آن تا ابد.
Tafsir berbahasa Arab:
وَيُنذِرَ ٱلَّذِينَ قَالُواْ ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ وَلَدٗا
و تا بترساند کسانی را که گفتند: الله فرزندی (برای خود) گرفته است.
Tafsir berbahasa Arab:
مَّا لَهُم بِهِۦ مِنۡ عِلۡمٖ وَلَا لِأٓبَآئِهِمۡۚ كَبُرَتۡ كَلِمَةٗ تَخۡرُجُ مِنۡ أَفۡوَٰهِهِمۡۚ إِن يَقُولُونَ إِلَّا كَذِبٗا
حال آنکه نه ایشان و نه پدرانشان به آن (فرزند داشتن الله) هیچ علمی ندارند، سخن بس بزرگ است که از زبانشان بیرون می‌آید، )در این باره( جز دروغ نمی‌گویند.
Tafsir berbahasa Arab:
فَلَعَلَّكَ بَٰخِعٞ نَّفۡسَكَ عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِمۡ إِن لَّمۡ يُؤۡمِنُواْ بِهَٰذَا ٱلۡحَدِيثِ أَسَفًا
پس مگر تو جان خود را از غم و اندوه هلاک می‌سازی در پی آنها که اگر به این سخن ایمان نیاورند.
Tafsir berbahasa Arab:
إِنَّا جَعَلۡنَا مَا عَلَى ٱلۡأَرۡضِ زِينَةٗ لَّهَا لِنَبۡلُوَهُمۡ أَيُّهُمۡ أَحۡسَنُ عَمَلٗا
در حقیقت همۀ چیزهای که بر روی زمین است، ما برای آن زینت قرار داده‌ایم تا آنان را بیازماییم که کدام یک از آنها نیکوکارترند.
Tafsir berbahasa Arab:
وَإِنَّا لَجَٰعِلُونَ مَا عَلَيۡهَا صَعِيدٗا جُرُزًا
و البته ما هر آنچه را که بر روی زمین است حتما میدان هموار و خشک خواهیم ساخت.
Tafsir berbahasa Arab:
أَمۡ حَسِبۡتَ أَنَّ أَصۡحَٰبَ ٱلۡكَهۡفِ وَٱلرَّقِيمِ كَانُواْ مِنۡ ءَايَٰتِنَا عَجَبًا
آیا (گاهی) گمان کرده‌ای که اصحاب کهف (غار) و رقیم (لوحه نوشته) از عجایب و غرایب (دلائل قدرت) ما بودند؟
Tafsir berbahasa Arab:
إِذۡ أَوَى ٱلۡفِتۡيَةُ إِلَى ٱلۡكَهۡفِ فَقَالُواْ رَبَّنَآ ءَاتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحۡمَةٗ وَهَيِّئۡ لَنَا مِنۡ أَمۡرِنَا رَشَدٗا
وقتی که آن جوانان به غار پناه بردند. پس گفتند: ای پرودگار ما! از جانب خود رحمت به ما ببخش و برای ما در کار ما راه نجات وهدایت را آماده ساز.
Tafsir berbahasa Arab:
فَضَرَبۡنَا عَلَىٰٓ ءَاذَانِهِمۡ فِي ٱلۡكَهۡفِ سِنِينَ عَدَدٗا
پس بر گوش‌هایشان در آن غار تا چندین سال پرده (خواب سنگین) نهادیم.
Tafsir berbahasa Arab:
ثُمَّ بَعَثۡنَٰهُمۡ لِنَعۡلَمَ أَيُّ ٱلۡحِزۡبَيۡنِ أَحۡصَىٰ لِمَا لَبِثُوٓاْ أَمَدٗا
باز ایشان را بیدار کردیم تا بدانیم که کدام یک از دو گروه مدت ماندن‌شان (در غار) را شمرده و بهتر به یاد دارد.
Tafsir berbahasa Arab:
نَّحۡنُ نَقُصُّ عَلَيۡكَ نَبَأَهُم بِٱلۡحَقِّۚ إِنَّهُمۡ فِتۡيَةٌ ءَامَنُواْ بِرَبِّهِمۡ وَزِدۡنَٰهُمۡ هُدٗى
ما داستان آنان را به راستی و درستی برای تو حکایت می‌کنیم. آنها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایت آنان افزودیم.
Tafsir berbahasa Arab:
وَرَبَطۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ إِذۡ قَامُواْ فَقَالُواْ رَبُّنَا رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ لَن نَّدۡعُوَاْ مِن دُونِهِۦٓ إِلَٰهٗاۖ لَّقَدۡ قُلۡنَآ إِذٗا شَطَطًا
و دل‌هایشان را استوار گردانیدیم، وقتی که بر خواستند و گفتند: پروردگارما همان پروردگار آسمان‌ها و زمین است، هرگز جز او معبودی را نخواهیم پرستید، که در غیر این صورت سخن دروغ و دور از حق گفته‌ایم.
Tafsir berbahasa Arab:
هَٰٓؤُلَآءِ قَوۡمُنَا ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةٗۖ لَّوۡلَا يَأۡتُونَ عَلَيۡهِم بِسُلۡطَٰنِۭ بَيِّنٖۖ فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبٗا
(لیکن) این قوم ما به جز الله معبودهایی را گرفته‌اند. (پس) چرا بر حقانیت آنها دلیل روشن نمی‌آورند؟ پس کیست ظالم‌تر از کسی که به الله دروغ بندد؟!
Tafsir berbahasa Arab:
وَإِذِ ٱعۡتَزَلۡتُمُوهُمۡ وَمَا يَعۡبُدُونَ إِلَّا ٱللَّهَ فَأۡوُۥٓاْ إِلَى ٱلۡكَهۡفِ يَنشُرۡ لَكُمۡ رَبُّكُم مِّن رَّحۡمَتِهِۦ وَيُهَيِّئۡ لَكُم مِّنۡ أَمۡرِكُم مِّرۡفَقٗا
و (آن جوانان میان خود گفتند:) چون از آنان و از چیزهایی که به جز الله می‌پرستند کناره گرفتید، پس به آن غار جای گیرید تا پروردگارتان از رحمت خود بر شما بگستراند و در کارتان برای شما گشایش آماده سازد.
Tafsir berbahasa Arab:
۞ وَتَرَى ٱلشَّمۡسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَٰوَرُ عَن كَهۡفِهِمۡ ذَاتَ ٱلۡيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَت تَّقۡرِضُهُمۡ ذَاتَ ٱلشِّمَالِ وَهُمۡ فِي فَجۡوَةٖ مِّنۡهُۚ ذَٰلِكَ مِنۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِۗ مَن يَهۡدِ ٱللَّهُ فَهُوَ ٱلۡمُهۡتَدِۖ وَمَن يُضۡلِلۡ فَلَن تَجِدَ لَهُۥ وَلِيّٗا مُّرۡشِدٗا
و آفتاب را می‌بینی که چون طلوع کند به طرف راست غارشان مائل می‌شود، و چون غروب کند از طرف چپشان می‌گذرد، در حالیکه آنان در گشادگی غار قرار داشتند، این از نشانه‌های الله است، الله هر كس را هدایت کند پس او راه یافته است، و هر که را گمراه کند، پس برای او دوست و راهنمایی نمی‌یابی.
Tafsir berbahasa Arab:
وَتَحۡسَبُهُمۡ أَيۡقَاظٗا وَهُمۡ رُقُودٞۚ وَنُقَلِّبُهُمۡ ذَاتَ ٱلۡيَمِينِ وَذَاتَ ٱلشِّمَالِۖ وَكَلۡبُهُم بَٰسِطٞ ذِرَاعَيۡهِ بِٱلۡوَصِيدِۚ لَوِ ٱطَّلَعۡتَ عَلَيۡهِمۡ لَوَلَّيۡتَ مِنۡهُمۡ فِرَارٗا وَلَمُلِئۡتَ مِنۡهُمۡ رُعۡبٗا
و گمان می‌کنی که آنان بیدارند، حال آنکه آنان خفته‌اند. و ما آنان را به جانب راست و جانب چپ می‌گردانیدیم، و سگشان دو دستش در دهان غار گشاده بود، اگر به آنها می‌نگریستی از آنان می‌گریختی و البته از مشاهده آنها سینه ات از ترس و وحشت پر می‌شد.
Tafsir berbahasa Arab:
وَكَذَٰلِكَ بَعَثۡنَٰهُمۡ لِيَتَسَآءَلُواْ بَيۡنَهُمۡۚ قَالَ قَآئِلٞ مِّنۡهُمۡ كَمۡ لَبِثۡتُمۡۖ قَالُواْ لَبِثۡنَا يَوۡمًا أَوۡ بَعۡضَ يَوۡمٖۚ قَالُواْ رَبُّكُمۡ أَعۡلَمُ بِمَا لَبِثۡتُمۡ فَٱبۡعَثُوٓاْ أَحَدَكُم بِوَرِقِكُمۡ هَٰذِهِۦٓ إِلَى ٱلۡمَدِينَةِ فَلۡيَنظُرۡ أَيُّهَآ أَزۡكَىٰ طَعَامٗا فَلۡيَأۡتِكُم بِرِزۡقٖ مِّنۡهُ وَلۡيَتَلَطَّفۡ وَلَا يُشۡعِرَنَّ بِكُمۡ أَحَدًا
و این چنین ایشان را بیدار کردیم تا از یکدیگر بپرسند. گوینده‌ای از آنان گفت: چه مدتی (در این غار) بودید؟ گفتند: یک روز یا بخشی از روز؟ گفتند: پروردگارتان بهتر می‌داند که چقدر مانده‌اید، پس کسی از خودتان را با این سکه نقره به شهر بفرستید، و باید ببیند کدامیک از آنان غذای پاکتر دارد، پس از آن خوردنی برایتان بیاورد. و باید (در رفت و آمد خود) دقت و احتیاط کند و هیچ کسی را دربارۀ شما آگاه نسازد.
Tafsir berbahasa Arab:
إِنَّهُمۡ إِن يَظۡهَرُواْ عَلَيۡكُمۡ يَرۡجُمُوكُمۡ أَوۡ يُعِيدُوكُمۡ فِي مِلَّتِهِمۡ وَلَن تُفۡلِحُوٓاْ إِذًا أَبَدٗا
زیرا اگر آنان بر شما قدرت یابند شما را سنگسار می‌کنند، یا اینکه به دین خود بر می‌گردانند. و در آن صورت هرگز رستگار نخواهید شد.
Tafsir berbahasa Arab:
وَكَذَٰلِكَ أَعۡثَرۡنَا عَلَيۡهِمۡ لِيَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ وَأَنَّ ٱلسَّاعَةَ لَا رَيۡبَ فِيهَآ إِذۡ يَتَنَٰزَعُونَ بَيۡنَهُمۡ أَمۡرَهُمۡۖ فَقَالُواْ ٱبۡنُواْ عَلَيۡهِم بُنۡيَٰنٗاۖ رَّبُّهُمۡ أَعۡلَمُ بِهِمۡۚ قَالَ ٱلَّذِينَ غَلَبُواْ عَلَىٰٓ أَمۡرِهِمۡ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيۡهِم مَّسۡجِدٗا
و این چنین مردم را بر حال آنها آگاه ساختیم تا بدانند که وعدۀ الله حق و راست است، و اینکه (بدانند) قیامت (آمدنی است و) هیچ شکی در آن نیست، وقتی که میان خود نزاع کردند و گفتند: بر (غار) آنان بنایی بسازید. پروردگارشان از حال ایشان آگاه‌تر است، و کسانی که بر کار و بار‌شان غلبه یافتند، گفتند: حتما بر غار آنها مسجدی می‌سازیم.
Tafsir berbahasa Arab:
سَيَقُولُونَ ثَلَٰثَةٞ رَّابِعُهُمۡ كَلۡبُهُمۡ وَيَقُولُونَ خَمۡسَةٞ سَادِسُهُمۡ كَلۡبُهُمۡ رَجۡمَۢا بِٱلۡغَيۡبِۖ وَيَقُولُونَ سَبۡعَةٞ وَثَامِنُهُمۡ كَلۡبُهُمۡۚ قُل رَّبِّيٓ أَعۡلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعۡلَمُهُمۡ إِلَّا قَلِيلٞۗ فَلَا تُمَارِ فِيهِمۡ إِلَّا مِرَآءٗ ظَٰهِرٗا وَلَا تَسۡتَفۡتِ فِيهِم مِّنۡهُمۡ أَحَدٗا
(بعضی از مردم) خواهند گفت: آنان سه نفر بودند که چهارم ایشان سگشان بود. و (بعضی دیگر) خواهند گفت: پنج نفر بودند که ششم ایشان سگشان بود. همه اینها از روی حدس و گمان است. و (بعضی) می‌گویند، هفت نفر بودند که هشتم ایشان سگشان بود. بگو: پروردگارم به تعداد آنها داناتر است. جز اندکی تعدادشان را نمی‌دانند، بنابراین جز بر اساس علم و یقین در مورد آنان جدال مکن و دربارۀ آنان از هیچکس سوال مکن.
Tafsir berbahasa Arab:
وَلَا تَقُولَنَّ لِشَاْيۡءٍ إِنِّي فَاعِلٞ ذَٰلِكَ غَدًا
و هرگز دربارۀ هیچ کاری مگو که فردا آنرا انجام می‌دهم.
Tafsir berbahasa Arab:
إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُۚ وَٱذۡكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلۡ عَسَىٰٓ أَن يَهۡدِيَنِ رَبِّي لِأَقۡرَبَ مِنۡ هَٰذَا رَشَدٗا
(مگر اینکه بگویی:) اگر الله بخواهد (آن را انجام می‌دهم) و پروردگارت را وقتی که فراموش کردی یاد کن، و بگو: امید است که پروردگارم مرا به (راه) درست‌تر از این رهنمود کند.
Tafsir berbahasa Arab:
وَلَبِثُواْ فِي كَهۡفِهِمۡ ثَلَٰثَ مِاْئَةٖ سِنِينَ وَٱزۡدَادُواْ تِسۡعٗا
و (اصحاب کهف) سیصد سال در غارشان ماندند و نه سال دیگر نیز بر آن افزودند.
Tafsir berbahasa Arab:
قُلِ ٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا لَبِثُواْۖ لَهُۥ غَيۡبُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ أَبۡصِرۡ بِهِۦ وَأَسۡمِعۡۚ مَا لَهُم مِّن دُونِهِۦ مِن وَلِيّٖ وَلَا يُشۡرِكُ فِي حُكۡمِهِۦٓ أَحَدٗا
بگو: الله به مدتی که در غار بودند داناتر است، غیب آسمان‌ها و زمین تنها به او اختصاص دارد، چقدر بینا و چقدر شنواست! آنان به جز او هیچ کارسازی ندارند و در حکم خود کسی را شریک نمی‌سازد.
Tafsir berbahasa Arab:
وَٱتۡلُ مَآ أُوحِيَ إِلَيۡكَ مِن كِتَابِ رَبِّكَۖ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَٰتِهِۦ وَلَن تَجِدَ مِن دُونِهِۦ مُلۡتَحَدٗا
و آنچه را که از کتاب پروردگارت به تو وحی شده است، تلاوت کن، سخنان او را هیچ کس نمی‌تواند تغییر دهد، و هرگز پناهی جز او نیابی.
Tafsir berbahasa Arab:
وَٱصۡبِرۡ نَفۡسَكَ مَعَ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجۡهَهُۥۖ وَلَا تَعۡدُ عَيۡنَاكَ عَنۡهُمۡ تُرِيدُ زِينَةَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۖ وَلَا تُطِعۡ مَنۡ أَغۡفَلۡنَا قَلۡبَهُۥ عَن ذِكۡرِنَا وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ وَكَانَ أَمۡرُهُۥ فُرُطٗا
و با آنانی که پروردگار خود را صبح و شام یاد می‌کنند صبر پیشه کن، در حالیکه خشنودی او را می‌خواهند. و نباید در طلب زینت زندگانی دنیا چشمانت از آنان دور شود. و از کسی اطاعت مکن که دل او را از یاد خود غافل ساخته‌ایم و او از هوای نفس خود پیروی کرده و کارش از حد گذشتن و کوتاهی است.
Tafsir berbahasa Arab:
وَقُلِ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّكُمۡۖ فَمَن شَآءَ فَلۡيُؤۡمِن وَمَن شَآءَ فَلۡيَكۡفُرۡۚ إِنَّآ أَعۡتَدۡنَا لِلظَّٰلِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمۡ سُرَادِقُهَاۚ وَإِن يَسۡتَغِيثُواْ يُغَاثُواْ بِمَآءٖ كَٱلۡمُهۡلِ يَشۡوِي ٱلۡوُجُوهَۚ بِئۡسَ ٱلشَّرَابُ وَسَآءَتۡ مُرۡتَفَقًا
و بگو: حق از سوی پروردگارتان است، پس هرکس که می‌خواهد، ایمان بیاورد و هر کس که می‌خواهد، کافر شود. به یقین ما برای ظالمان آتش را آماده کرده‌ایم که سرا پرده‌هایش آنان را در بر می‌گیرد. و اگر کمک بخواهند با آبی همچون مس گداخته شده به فریادشان رسند، که چهره‌ها را بریان می‌کند. چه بد نوشیدنی و چه بد جایگاهی است.
Tafsir berbahasa Arab:
إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجۡرَ مَنۡ أَحۡسَنَ عَمَلًا
بدون شک کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند (بدانند که)، ما پاداش کسانی را ضایع نمی‌کنیم که کار نیک کرده‌اند.
Tafsir berbahasa Arab:
أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ جَنَّٰتُ عَدۡنٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهِمُ ٱلۡأَنۡهَٰرُ يُحَلَّوۡنَ فِيهَا مِنۡ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٖ وَيَلۡبَسُونَ ثِيَابًا خُضۡرٗا مِّن سُندُسٖ وَإِسۡتَبۡرَقٖ مُّتَّكِـِٔينَ فِيهَا عَلَى ٱلۡأَرَآئِكِۚ نِعۡمَ ٱلثَّوَابُ وَحَسُنَتۡ مُرۡتَفَقٗا
آنان کسانی‌اند که بهشت همیشگی برای ایشان است، که در زیر (قصرها و درختان) آنها نهرها روان است، در آن جا با دستبندهای از طلا آراسته می‌شوند و لباسهای ابریشم سبز و نازک و ضخیم می‌پوشند، در حالیکه بر تختها تكيه زده‌اند، چه پاداش خوب و چه نیکو تکیه گاهی است!
Tafsir berbahasa Arab:
۞ وَٱضۡرِبۡ لَهُم مَّثَلٗا رَّجُلَيۡنِ جَعَلۡنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيۡنِ مِنۡ أَعۡنَٰبٖ وَحَفَفۡنَٰهُمَا بِنَخۡلٖ وَجَعَلۡنَا بَيۡنَهُمَا زَرۡعٗا
و برای آنان، آن دو شخص را مثل بزن که به یکی از آنها، دو باغ انگور دادیم و گرداگرد باغ‌ها را با درختان خرما پوشاندیم و میان باغها کشتزار قرار دادیم.
Tafsir berbahasa Arab:
كِلۡتَا ٱلۡجَنَّتَيۡنِ ءَاتَتۡ أُكُلَهَا وَلَمۡ تَظۡلِم مِّنۡهُ شَيۡـٔٗاۚ وَفَجَّرۡنَا خِلَٰلَهُمَا نَهَرٗا
هر دو باغ، محصول و میوه‌هایش را (به وقتش) می‌داد و چیزی از محصول و میوه کم نمی‌کرد و ما در میان آن دو باغ جویبار روان کرده بودیم.
Tafsir berbahasa Arab:
وَكَانَ لَهُۥ ثَمَرٞ فَقَالَ لِصَٰحِبِهِۦ وَهُوَ يُحَاوِرُهُۥٓ أَنَا۠ أَكۡثَرُ مِنكَ مَالٗا وَأَعَزُّ نَفَرٗا
و برای صاحب باغ میوه‌های (فراوانی) بود، پس به دوست خود در حالیکه با وی گفتگو می‌کرد، گفت: من از تو ثروتمندتر و از لحاظ افراد نسبت به تو نیرومندترم.
Tafsir berbahasa Arab:
وَدَخَلَ جَنَّتَهُۥ وَهُوَ ظَالِمٞ لِّنَفۡسِهِۦ قَالَ مَآ أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَٰذِهِۦٓ أَبَدٗا
و در باغش در آمد در حالی که بر خود ظالم بود گفت: گمان نمی‌کنم که هرگز این (باغ) نابود شود.
Tafsir berbahasa Arab:
وَمَآ أَظُنُّ ٱلسَّاعَةَ قَآئِمَةٗ وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَىٰ رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيۡرٗا مِّنۡهَا مُنقَلَبٗا
و گمان نمی‌کنم که قیامت برپا شود. و اگر (هم) به‌سوی پروردگارم برگردانیده شوم، البته بهتر از این را در بازگشت خواهم یافت.
Tafsir berbahasa Arab:
قَالَ لَهُۥ صَاحِبُهُۥ وَهُوَ يُحَاوِرُهُۥٓ أَكَفَرۡتَ بِٱلَّذِي خَلَقَكَ مِن تُرَابٖ ثُمَّ مِن نُّطۡفَةٖ ثُمَّ سَوَّىٰكَ رَجُلٗا
رفیقش در حالیکه با او گفتگو می‌کرد به وی گفت: آیا به کسی کافر شده‌ای که تو را از خاک باز از نطفه آفرید و باز تو را برابر کرد (و به شکل) مرد کامل در آورد.
Tafsir berbahasa Arab:
لَّٰكِنَّا۠ هُوَ ٱللَّهُ رَبِّي وَلَآ أُشۡرِكُ بِرَبِّيٓ أَحَدٗا
ليكن من (می گویم) او (الله) پروردگار من است و کسی را با پروردگارم شریک نمیسازم.
Tafsir berbahasa Arab:
وَلَوۡلَآ إِذۡ دَخَلۡتَ جَنَّتَكَ قُلۡتَ مَا شَآءَ ٱللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِٱللَّهِۚ إِن تَرَنِ أَنَا۠ أَقَلَّ مِنكَ مَالٗا وَوَلَدٗا
چرا وقتی که وارد باغت شدی، نگفتی: «ماشاءالله» هیچ قوت و قدرت جز به مشیئت الله نیست، اگر مرا از نگاه مال و اولاد کمتر از خود می‌بینی.
Tafsir berbahasa Arab:
فَعَسَىٰ رَبِّيٓ أَن يُؤۡتِيَنِ خَيۡرٗا مِّن جَنَّتِكَ وَيُرۡسِلَ عَلَيۡهَا حُسۡبَانٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ فَتُصۡبِحَ صَعِيدٗا زَلَقًا
(لیکن) امیدوارم که پروردگارم بهتر از باغت به من بدهد و بر آن (باغت) آفتی از آسمان بفرستد و به زمین بی‌گیاه و لغزنده تبدیل گردد.
Tafsir berbahasa Arab:
أَوۡ يُصۡبِحَ مَآؤُهَا غَوۡرٗا فَلَن تَسۡتَطِيعَ لَهُۥ طَلَبٗا
یا اینکه آب آن (باغت) در زمین فرو رود و هرگز نتوانی آن را به دست بیاوری.
Tafsir berbahasa Arab:
وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِۦ فَأَصۡبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيۡهِ عَلَىٰ مَآ أَنفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَٰلَيۡتَنِي لَمۡ أُشۡرِكۡ بِرَبِّيٓ أَحَدٗا
و بر میوه‌هایش (آفت آسمانی) احاطه کرده شد، پس چنان شد که از افسوس و تأسف بر آنچه در آن باغ انفاق کرده بود، دست بر دست می‌مالید، در حالیکه آن باغ بر ستونهای خود افتیده بود، و می‌گفت: ای کاش کسی را با پروردگارم شریک نمی‌ساختم!
Tafsir berbahasa Arab:
وَلَمۡ تَكُن لَّهُۥ فِئَةٞ يَنصُرُونَهُۥ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَمَا كَانَ مُنتَصِرًا
و برای او هیچ گروهی نبود که او را در برابر الله مدد کند و نه خود او انتقام گیر بود.
Tafsir berbahasa Arab:
هُنَالِكَ ٱلۡوَلَٰيَةُ لِلَّهِ ٱلۡحَقِّۚ هُوَ خَيۡرٞ ثَوَابٗا وَخَيۡرٌ عُقۡبٗا
در آن مقام (و در آن موقف معلوم شد که) نصرت و کمک به معبود حق تعلق دارد. او بهتر است از لحاظ پاداش و او بهتر است از لحاظ جزا دادن.
Tafsir berbahasa Arab:
وَٱضۡرِبۡ لَهُم مَّثَلَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا كَمَآءٍ أَنزَلۡنَٰهُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ فَٱخۡتَلَطَ بِهِۦ نَبَاتُ ٱلۡأَرۡضِ فَأَصۡبَحَ هَشِيمٗا تَذۡرُوهُ ٱلرِّيَٰحُۗ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ مُّقۡتَدِرًا
و برای آنان زندگی دنیا را مثل بزن که مانند آبی است که آن را از آسمان نازل کردیم، باز گیاهان زمین به وسیلۀ آن باهم خلط شدند، باز چنان خشک شد که بادها آن را پراگنده کرد، و الله بر هر چیزی تواناست.
Tafsir berbahasa Arab:
ٱلۡمَالُ وَٱلۡبَنُونَ زِينَةُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۖ وَٱلۡبَٰقِيَٰتُ ٱلصَّٰلِحَٰتُ خَيۡرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابٗا وَخَيۡرٌ أَمَلٗا
مال و فرزندان زیب زندگانی دنیااند (که به زودی زائل خواهند شد) اما اعمال شایستۀ که پاداش آن پایدار است، بهترین ثواب نزد پروردگارت دارد و بهترین امید است.
Tafsir berbahasa Arab:
وَيَوۡمَ نُسَيِّرُ ٱلۡجِبَالَ وَتَرَى ٱلۡأَرۡضَ بَارِزَةٗ وَحَشَرۡنَٰهُمۡ فَلَمۡ نُغَادِرۡ مِنۡهُمۡ أَحَدٗا
و یادآور شو روزی که کوه‌ها را روان کنیم و زمین را نمایان (هموار و برابر شده) می‌بینی و همۀ آنان را (در محشر) جمع می‌کنیم، پس هیچ کسی از آنها را نمی‌گذاریم.
Tafsir berbahasa Arab:
وَعُرِضُواْ عَلَىٰ رَبِّكَ صَفّٗا لَّقَدۡ جِئۡتُمُونَا كَمَا خَلَقۡنَٰكُمۡ أَوَّلَ مَرَّةِۭۚ بَلۡ زَعَمۡتُمۡ أَلَّن نَّجۡعَلَ لَكُم مَّوۡعِدٗا
و (در آن روز مردم) صف بسته بر پروردگارت عرضه می‌شوند، البته طوریکه بار اول شما را آفریدیم به نزد ما آمدید، بلکه (شما) ادعا می‌کردید که هرگز وعد گاهی برای شما مقرر نخواهیم کرد.
Tafsir berbahasa Arab:
وَوُضِعَ ٱلۡكِتَٰبُ فَتَرَى ٱلۡمُجۡرِمِينَ مُشۡفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَٰوَيۡلَتَنَا مَالِ هَٰذَا ٱلۡكِتَٰبِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةٗ وَلَا كَبِيرَةً إِلَّآ أَحۡصَىٰهَاۚ وَوَجَدُواْ مَا عَمِلُواْ حَاضِرٗاۗ وَلَا يَظۡلِمُ رَبُّكَ أَحَدٗا
و کتاب (نامه‌های اعمال) نهاده می‌شود، و مجرمان را از دیدن آنچه در آن است، ترسان می‌بینی و می‌گویند: ای وای بر ما! این چه نامه‌ای است که هیچ عمل خورد و بزرگ را رها نکرده، مگر اینکه همۀ آن را به حساب آورده است؟ و آنچه را که کرده بودند حاضر و آماده می‌یابند و پروردگارت به هیچ کس ظلم نمی‌کند.
Tafsir berbahasa Arab:
وَإِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِيسَ كَانَ مِنَ ٱلۡجِنِّ فَفَسَقَ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِۦٓۗ أَفَتَتَّخِذُونَهُۥ وَذُرِّيَّتَهُۥٓ أَوۡلِيَآءَ مِن دُونِي وَهُمۡ لَكُمۡ عَدُوُّۢۚ بِئۡسَ لِلظَّٰلِمِينَ بَدَلٗا
و یادآور شو چون به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید، پس آنها همگی سجده کردند، مگر ابلیس که از جن بود و از امر پروردگارش سرکشی کرد. آیا او و نسلش را به غیر از من دوستان خود می‌گیرید، حال آنکه آنها برای شما دشمن هستند؟ شیطان چه بد عوض برای ظالمان است!
Tafsir berbahasa Arab:
۞ مَّآ أَشۡهَدتُّهُمۡ خَلۡقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَا خَلۡقَ أَنفُسِهِمۡ وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ ٱلۡمُضِلِّينَ عَضُدٗا
من آنان را در وقت آفرینش آسمان‌ها و زمین و در وقت آفرینش خودشان حاضر نکرده بودم. و من آن نیستم که گمراه کنندگان را مددکار خود بگیرم.
Tafsir berbahasa Arab:
وَيَوۡمَ يَقُولُ نَادُواْ شُرَكَآءِيَ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُمۡ فَدَعَوۡهُمۡ فَلَمۡ يَسۡتَجِيبُواْ لَهُمۡ وَجَعَلۡنَا بَيۡنَهُم مَّوۡبِقٗا
و یادآور شو روزی را که الله می‌فرماید: شریک‌هایی را که برای من گمان می‌کردید فریاد کنید پس آنها (شریک‌ها را) فریاد کنند و (لیکن) آنها به فریاد‌شان پاسخ نمی‌دهند، و میانشان مهلكۀ قرار داده‌ایم (تا میان‌شان فاصله ایجاد شود).
Tafsir berbahasa Arab:
وَرَءَا ٱلۡمُجۡرِمُونَ ٱلنَّارَ فَظَنُّوٓاْ أَنَّهُم مُّوَاقِعُوهَا وَلَمۡ يَجِدُواْ عَنۡهَا مَصۡرِفٗا
و مجرمان آتش دوزخ را می‌بینند و یقین می‌کنند که در آن می‌افتند و از آن جای بازگشتن نیابند.
Tafsir berbahasa Arab:
وَلَقَدۡ صَرَّفۡنَا فِي هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لِلنَّاسِ مِن كُلِّ مَثَلٖۚ وَكَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ أَكۡثَرَ شَيۡءٖ جَدَلٗا
و البته در این قرآن برای مردمان هرگونه مثلی را به شیوه‌های گوناگون بیان کردیم. و (لیکن) انسان بیش از هر چیز مجادله گر است.
Tafsir berbahasa Arab:
وَمَا مَنَعَ ٱلنَّاسَ أَن يُؤۡمِنُوٓاْ إِذۡ جَآءَهُمُ ٱلۡهُدَىٰ وَيَسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّهُمۡ إِلَّآ أَن تَأۡتِيَهُمۡ سُنَّةُ ٱلۡأَوَّلِينَ أَوۡ يَأۡتِيَهُمُ ٱلۡعَذَابُ قُبُلٗا
و (چیزی) مانع مردم نشد از اینکه ایمان آورند وقتی که هدایت به سوی‌شان آمد و از پروردگارشان مغفرت بخواهند، مگر اینکه سنت (و سرنوشت) مردمان سابق برای آنان نیز بیاید و یا اینکه عذاب گوناگون (و رویاروی) به آنها برسد.
Tafsir berbahasa Arab:
وَمَا نُرۡسِلُ ٱلۡمُرۡسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَۚ وَيُجَٰدِلُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِٱلۡبَٰطِلِ لِيُدۡحِضُواْ بِهِ ٱلۡحَقَّۖ وَٱتَّخَذُوٓاْ ءَايَٰتِي وَمَآ أُنذِرُواْ هُزُوٗا
و ما پیغمبران را جز مژده دهندگان و بیم دهندگان نمی‌فرستیم. و کافران به باطل مجادله می‌کنند تا به وسيلۀ آن حق را نابود گردانند و آیات مرا و چیزی را که به آن بیم داده شده‌اند به تمسخر گرفتند.
Tafsir berbahasa Arab:
وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِـَٔايَٰتِ رَبِّهِۦ فَأَعۡرَضَ عَنۡهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتۡ يَدَاهُۚ إِنَّا جَعَلۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ أَكِنَّةً أَن يَفۡقَهُوهُ وَفِيٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٗاۖ وَإِن تَدۡعُهُمۡ إِلَى ٱلۡهُدَىٰ فَلَن يَهۡتَدُوٓاْ إِذًا أَبَدٗا
و کیست ظالم‌تر از کسی که با آیات پروردگارش پند داده شود، پس از آن روی گرداند و آنچه را که دستهایش پیش فرستاده است فراموش کند؟ البته ما بر دل‌هایشان پرده‌ها کشیده‌ایم تا آن (حق و حقیقت) را نفهمند. و در گوش‌هایشان سنگینی قرار داده‌ایم (تا آنرا نشنوند)، و اگر آنها را به‌سوی هدایت دعوت دهی باز هرگز راه نیابند.
Tafsir berbahasa Arab:
وَرَبُّكَ ٱلۡغَفُورُ ذُو ٱلرَّحۡمَةِۖ لَوۡ يُؤَاخِذُهُم بِمَا كَسَبُواْ لَعَجَّلَ لَهُمُ ٱلۡعَذَابَۚ بَل لَّهُم مَّوۡعِدٞ لَّن يَجِدُواْ مِن دُونِهِۦ مَوۡئِلٗا
و (حال آنکه) پروردگار تو بسیار آمرزگار و صاحب رحمت است، اگر آنان را به سبب آنچه بدست آورده‌اند مؤاخذه می‌کرد، عذاب را به شتاب برایشان می‌فرستاد، (ليكن الله زود عذاب نمی‌دهد) بلکه وعدۀ مقرر شده دارند که (در آن وقت) هرگز از آن پناهگاهی نمی‌یابند.
Tafsir berbahasa Arab:
وَتِلۡكَ ٱلۡقُرَىٰٓ أَهۡلَكۡنَٰهُمۡ لَمَّا ظَلَمُواْ وَجَعَلۡنَا لِمَهۡلِكِهِم مَّوۡعِدٗا
و این همان قریه‌های (ویران شده) است که چون ظلم کردند، هلاک کردیم، و برای هلاکت‌شان وعدۀ مقرر کردیم.
Tafsir berbahasa Arab:
وَإِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِفَتَىٰهُ لَآ أَبۡرَحُ حَتَّىٰٓ أَبۡلُغَ مَجۡمَعَ ٱلۡبَحۡرَيۡنِ أَوۡ أَمۡضِيَ حُقُبٗا
و یادآور شو وقتی را که موسی به نوجوان (همراه) خود گفت: به سفر خود ادامه می‌دهیم تا اینکه به محل جمع شدن دو دریا برسم، یا اینکه مدت دراز را می‌پیمایم.
Tafsir berbahasa Arab:
فَلَمَّا بَلَغَا مَجۡمَعَ بَيۡنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَٱتَّخَذَ سَبِيلَهُۥ فِي ٱلۡبَحۡرِ سَرَبٗا
پس چون به محل جمع شدن دو دریا رسیدند، ماهی خود را فراموش کردند پس ماهی آب را شگافته راهش را در دریا پیش گرفت.
Tafsir berbahasa Arab:
فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَىٰهُ ءَاتِنَا غَدَآءَنَا لَقَدۡ لَقِينَا مِن سَفَرِنَا هَٰذَا نَصَبٗا
پس وقتی (از آنجا) گذشتند، موسی به نوجوان خود گفت: نان چاشت ما را بیار که به راستی در این سفر ما رنج زیاد دیده‌ایم.
Tafsir berbahasa Arab:
قَالَ أَرَءَيۡتَ إِذۡ أَوَيۡنَآ إِلَى ٱلصَّخۡرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ ٱلۡحُوتَ وَمَآ أَنسَىٰنِيهُ إِلَّا ٱلشَّيۡطَٰنُ أَنۡ أَذۡكُرَهُۥۚ وَٱتَّخَذَ سَبِيلَهُۥ فِي ٱلۡبَحۡرِ عَجَبٗا
(نوجوان) گفت: آیا دیدی؟ وقتی که به آن صخره آرام گرفتیم، البته من (در آنجا) ماهی را فراموش کردم. و جز شیطان کسی آن را از یاد من نبرد، و ماهی به طور عجیب راه خود را در دریا پیش گرفت.
Tafsir berbahasa Arab:
قَالَ ذَٰلِكَ مَا كُنَّا نَبۡغِۚ فَٱرۡتَدَّا عَلَىٰٓ ءَاثَارِهِمَا قَصَصٗا
موسی گفت: این همان جایی بود که ما می‌خواستیم، پس جستجوکنان نقش پای خود را گرفته و بازگشتند.
Tafsir berbahasa Arab:
فَوَجَدَا عَبۡدٗا مِّنۡ عِبَادِنَآ ءَاتَيۡنَٰهُ رَحۡمَةٗ مِّنۡ عِندِنَا وَعَلَّمۡنَٰهُ مِن لَّدُنَّا عِلۡمٗا
پس بنده‌ای از بندگان ما را یافتند که به او رحمتی از جانب خود داده بودیم و به او علم از جانب خود آموخته بودیم.
Tafsir berbahasa Arab:
قَالَ لَهُۥ مُوسَىٰ هَلۡ أَتَّبِعُكَ عَلَىٰٓ أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمۡتَ رُشۡدٗا
موسی به او (خضر) گفت: آیا از تو پیروی کنم به این شرط که از رشد و هدایتی که به تو آموخته شده به من بیاموزی؟
Tafsir berbahasa Arab:
قَالَ إِنَّكَ لَن تَسۡتَطِيعَ مَعِيَ صَبۡرٗا
(خضر) گفت: همانا تو هرگز نمی‌توانی با من صبر کنی.
Tafsir berbahasa Arab:
وَكَيۡفَ تَصۡبِرُ عَلَىٰ مَا لَمۡ تُحِطۡ بِهِۦ خُبۡرٗا
و چگونه می‌توانی بر چیزی که به شناخت و حقیقت آن علم نداری صبر کنی؟
Tafsir berbahasa Arab:
قَالَ سَتَجِدُنِيٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ صَابِرٗا وَلَآ أَعۡصِي لَكَ أَمۡرٗا
موسی گفت: مرا (ان شاء الله) صابر خواهی یافت و در هیچ کاری از تو نافرمانی نمی‌کنم.
Tafsir berbahasa Arab:
قَالَ فَإِنِ ٱتَّبَعۡتَنِي فَلَا تَسۡـَٔلۡنِي عَن شَيۡءٍ حَتَّىٰٓ أُحۡدِثَ لَكَ مِنۡهُ ذِكۡرٗا
خضر گفت: اگر واقعا از من پیروی می‌کنی، پس دربارۀ چیزی از من مپرس، تا آنکه خودم از آن با تو سخن آغاز کنم.
Tafsir berbahasa Arab:
فَٱنطَلَقَا حَتَّىٰٓ إِذَا رَكِبَا فِي ٱلسَّفِينَةِ خَرَقَهَاۖ قَالَ أَخَرَقۡتَهَا لِتُغۡرِقَ أَهۡلَهَا لَقَدۡ جِئۡتَ شَيۡـًٔا إِمۡرٗا
پس هر دو روان شدند تا چون سوار کشتی شدند، (و خضر) آن را سوراخ کرد. (موسی) گفت: آیا آن را سوراخ کردی تا سرنشینان آن را غرق کنی؟ بی‌گمان چیزی ناگوار آوردی (کار ناروا کردی).
Tafsir berbahasa Arab:
قَالَ أَلَمۡ أَقُلۡ إِنَّكَ لَن تَسۡتَطِيعَ مَعِيَ صَبۡرٗا
(خضر) گفت: آیا نگفته بودم که تو هرگز نمی‌توانی با من صبر کنی؟
Tafsir berbahasa Arab:
قَالَ لَا تُؤَاخِذۡنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرۡهِقۡنِي مِنۡ أَمۡرِي عُسۡرٗا
(موسی) گفت: مرا به خاطر آنچه فراموش کردم مؤاخذه مکن و در کارم بر من سخت مگیر.
Tafsir berbahasa Arab:
فَٱنطَلَقَا حَتَّىٰٓ إِذَا لَقِيَا غُلَٰمٗا فَقَتَلَهُۥ قَالَ أَقَتَلۡتَ نَفۡسٗا زَكِيَّةَۢ بِغَيۡرِ نَفۡسٖ لَّقَدۡ جِئۡتَ شَيۡـٔٗا نُّكۡرٗا
باز هر دو به راه خود ادامه دادند، تا به نوجوانی روبرو شدند پس (خضر) او را کشت. (موسی) گفت: آیا انسان بی‌گناه را کشتی، بدون اینکه کسی را کشته باشد؟ البته کار ناپسندی را مرتکب شدی.
Tafsir berbahasa Arab:
۞ قَالَ أَلَمۡ أَقُل لَّكَ إِنَّكَ لَن تَسۡتَطِيعَ مَعِيَ صَبۡرٗا
خضر گفت: آیا به تو نگفته بودم که تو هرگز نمی‌توانی با من صبر کنی؟
Tafsir berbahasa Arab:
قَالَ إِن سَأَلۡتُكَ عَن شَيۡءِۭ بَعۡدَهَا فَلَا تُصَٰحِبۡنِيۖ قَدۡ بَلَغۡتَ مِن لَّدُنِّي عُذۡرٗا
موسی گفت: اگر بعد از این از تو دربارۀ چیزی پرسیدم، دیگر با من همراهی نکن، همانا از سوی من به حد عذر رسیدی (و معذور هستی).
Tafsir berbahasa Arab:
فَٱنطَلَقَا حَتَّىٰٓ إِذَآ أَتَيَآ أَهۡلَ قَرۡيَةٍ ٱسۡتَطۡعَمَآ أَهۡلَهَا فَأَبَوۡاْ أَن يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارٗا يُرِيدُ أَن يَنقَضَّ فَأَقَامَهُۥۖ قَالَ لَوۡ شِئۡتَ لَتَّخَذۡتَ عَلَيۡهِ أَجۡرٗا
باز رفتند تا به قریه‌ای رسیدند، از مردم آن غذا خواستند، ولی آنان از مهمان کردن آن دو خودداری کردند، پس در آن جا دیواری را یافتند که نزدیک بود بافتد، پس (خضر) آن را راست (و درست) کرد. (موسی) گفت: اگر می‌خواستی در مقابل این کار مزدی می‌گرفتی.
Tafsir berbahasa Arab:
قَالَ هَٰذَا فِرَاقُ بَيۡنِي وَبَيۡنِكَۚ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأۡوِيلِ مَا لَمۡ تَسۡتَطِع عَّلَيۡهِ صَبۡرًا
خضر گفت: این است وقت جدائی میان من و تو، اکنون تو را از تأویل (و حکمت) آنچه نتوانستی بر آن صبر کنی آگاه می‌سازم.
Tafsir berbahasa Arab:
أَمَّا ٱلسَّفِينَةُ فَكَانَتۡ لِمَسَٰكِينَ يَعۡمَلُونَ فِي ٱلۡبَحۡرِ فَأَرَدتُّ أَنۡ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَآءَهُم مَّلِكٞ يَأۡخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصۡبٗا
اما آن کشتی از مساکینی بود که در بحر کار می‌کردند، و (من) خواستم آن را معیوب سازم، چون در پشت سر آنان پادشاه (ظالم) بود که هر کشتی (سالم) را به زور می‌گرفت.
Tafsir berbahasa Arab:
وَأَمَّا ٱلۡغُلَٰمُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤۡمِنَيۡنِ فَخَشِينَآ أَن يُرۡهِقَهُمَا طُغۡيَٰنٗا وَكُفۡرٗا
و اما آن نوجوان، پدر و مادرش هردو مؤمن بودند، پس ترسیدیم که (اگر زنده بمانند) سرکشی و کفر را بر آنها تحمیل کند.
Tafsir berbahasa Arab:
فَأَرَدۡنَآ أَن يُبۡدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيۡرٗا مِّنۡهُ زَكَوٰةٗ وَأَقۡرَبَ رُحۡمٗا
پس خواستیم که پروردگارشان به عوض او، فرزند پاکتر و مهربان تری به ایشان دهد.
Tafsir berbahasa Arab:
وَأَمَّا ٱلۡجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَٰمَيۡنِ يَتِيمَيۡنِ فِي ٱلۡمَدِينَةِ وَكَانَ تَحۡتَهُۥ كَنزٞ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَٰلِحٗا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَن يَبۡلُغَآ أَشُدَّهُمَا وَيَسۡتَخۡرِجَا كَنزَهُمَا رَحۡمَةٗ مِّن رَّبِّكَۚ وَمَا فَعَلۡتُهُۥ عَنۡ أَمۡرِيۚ ذَٰلِكَ تَأۡوِيلُ مَا لَمۡ تَسۡطِع عَّلَيۡهِ صَبۡرٗا
و اما دیوار از دو پسر یتیمی بود که در شهر سکونت داشتند و در زیر آن گنجی متعلق به آن دو وجود داشت، و پدرشان (مردی) صالح بود و پروردگار تو خواست که آن دو به سن بلوغ برسند و گنج خود را بیرون بیاورند که این کار رحمتی از جانب پروردگار تو بود و من این (کارها) را از پیش خود نکردم. این بود تأویل (و حقیقت) آنچه که نتوانستی بر آن صبر کنی.
Tafsir berbahasa Arab:
وَيَسۡـَٔلُونَكَ عَن ذِي ٱلۡقَرۡنَيۡنِۖ قُلۡ سَأَتۡلُواْ عَلَيۡكُم مِّنۡهُ ذِكۡرًا
و دربارۀ ذي القرنين از تو می‌پرسند، بگو: اکنون از سرگذشت او برایتان خبر می‌دهم.
Tafsir berbahasa Arab:
إِنَّا مَكَّنَّا لَهُۥ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَءَاتَيۡنَٰهُ مِن كُلِّ شَيۡءٖ سَبَبٗا
البته ما به او در زمین قدرت و نفوذ دادیم و از هر چیزی وسیله‌ای به او بخشیدیم.
Tafsir berbahasa Arab:
فَأَتۡبَعَ سَبَبًا
پس راهی را دنبال کرد (یعنی به راهی روان شد).
Tafsir berbahasa Arab:
حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغَ مَغۡرِبَ ٱلشَّمۡسِ وَجَدَهَا تَغۡرُبُ فِي عَيۡنٍ حَمِئَةٖ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوۡمٗاۖ قُلۡنَا يَٰذَا ٱلۡقَرۡنَيۡنِ إِمَّآ أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّآ أَن تَتَّخِذَ فِيهِمۡ حُسۡنٗا
تا آنکه به محل غروب آفتاب رسید، آن را چنین یافت که (گویی) در چشمه دارای گل سیاه فرو می‌رود، و در آن نزدیکی قومی را یافت. گفتیم: ای ذوالقرنین! (اختیار داری) یا عذاب(شان) می‌دهی و یا به آنها خوبی و احسان می‌کنی؟
Tafsir berbahasa Arab:
قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوۡفَ نُعَذِّبُهُۥ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَىٰ رَبِّهِۦ فَيُعَذِّبُهُۥ عَذَابٗا نُّكۡرٗا
ذوالقرنین گفت: اما کسی که ظلم کند او را عذاب خواهیم داد باز در آخرت به‌سوی پروردگارش برگردانیده می‌شود و او (الله نیز) او را عذاب بسیار سخت می‌دهد.
Tafsir berbahasa Arab:
وَأَمَّا مَنۡ ءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَلَهُۥ جَزَآءً ٱلۡحُسۡنَىٰۖ وَسَنَقُولُ لَهُۥ مِنۡ أَمۡرِنَا يُسۡرٗا
و اما کسی که ایمان آورد و کار شایسته انجام دهد، پاداش نيكو خواهد داشت و ما دستور آسانی به او خواهیم داد.
Tafsir berbahasa Arab:
ثُمَّ أَتۡبَعَ سَبَبًا
باز راهی (دیگر) را دنبال نمود. (یعنی به راه دیگری روان شد).
Tafsir berbahasa Arab:
حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغَ مَطۡلِعَ ٱلشَّمۡسِ وَجَدَهَا تَطۡلُعُ عَلَىٰ قَوۡمٖ لَّمۡ نَجۡعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتۡرٗا
تا اینکه به محل طلوع آفتاب رسید (و) دید که آفتاب بر مردمانی می‌تابد که برای آنها در برابر تابش آن پوشش و لباسی قرار نداده‌ایم.
Tafsir berbahasa Arab:
كَذَٰلِكَۖ وَقَدۡ أَحَطۡنَا بِمَا لَدَيۡهِ خُبۡرٗا
چنین بود (داستان قدرت ذی القرنين) و ما به آنچه می‌کرد (و نزد او بود) کاملا آگاهی داشتیم.
Tafsir berbahasa Arab:
ثُمَّ أَتۡبَعَ سَبَبًا
باز راهی (دیگر) را دنبال کرد.
Tafsir berbahasa Arab:
حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغَ بَيۡنَ ٱلسَّدَّيۡنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوۡمٗا لَّا يَكَادُونَ يَفۡقَهُونَ قَوۡلٗا
تا آن که در میان دو بند (کوه) رسید. و در ورای آن دو بند، قومی را یافت که هیچ سخنی را نمی‌فهمیدند.
Tafsir berbahasa Arab:
قَالُواْ يَٰذَا ٱلۡقَرۡنَيۡنِ إِنَّ يَأۡجُوجَ وَمَأۡجُوجَ مُفۡسِدُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَهَلۡ نَجۡعَلُ لَكَ خَرۡجًا عَلَىٰٓ أَن تَجۡعَلَ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَهُمۡ سَدّٗا
گفتند: ای ذوالقرنین! همانا يأجوج و مأجوج سخت در این زمین فساد می‌کنند، پس آیا (راضی هستی) که برای تو مالیاتی مقرر کنیم؛ به این شرط که میان ما و آنها سدی بسازی؟
Tafsir berbahasa Arab:
قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيۡرٞ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجۡعَلۡ بَيۡنَكُمۡ وَبَيۡنَهُمۡ رَدۡمًا
ذوالقرنین گفت: آنچه پروردگارم (از ثروت و نیرو و قدرت) در اختیار من گذاشته، بهتر است (از ثروت شما). پس مرا با نیروی (بازو) مدد کنید، تا میان شما و آنها بند بزرگ و محکمی بسازم.
Tafsir berbahasa Arab:
ءَاتُونِي زُبَرَ ٱلۡحَدِيدِۖ حَتَّىٰٓ إِذَا سَاوَىٰ بَيۡنَ ٱلصَّدَفَيۡنِ قَالَ ٱنفُخُواْۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَعَلَهُۥ نَارٗا قَالَ ءَاتُونِيٓ أُفۡرِغۡ عَلَيۡهِ قِطۡرٗا
(وقتی به کار آغاز کرد) گفت: قطعه‌های آهن را برای من بیاورید، تا آنکه بین دو کوه را برابر کرد، گفت: در آن بدمید، تا آنکه (آهن) را آتش گردانید، گفت: مس گداخته شده برایم بیاورید تا بر آن بریزیم.
Tafsir berbahasa Arab:
فَمَا ٱسۡطَٰعُوٓاْ أَن يَظۡهَرُوهُ وَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ لَهُۥ نَقۡبٗا
پس نتوانستند بر آن بالا روند و (نیز) نتوانستند آن را سوراخ کنند.
Tafsir berbahasa Arab:
قَالَ هَٰذَا رَحۡمَةٞ مِّن رَّبِّيۖ فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ رَبِّي جَعَلَهُۥ دَكَّآءَۖ وَكَانَ وَعۡدُ رَبِّي حَقّٗا
ذوالقرنین گفت: این رحمتی از سوی پروردگار من است و هرگاه وعدۀ پروردگارم برسد، آن (سدّ) را (ویران کرده و) با زمین هموار می‌کند، و وعدۀ پروردگارم حق (و بازگشت ناپذیر) است.
Tafsir berbahasa Arab:
۞ وَتَرَكۡنَا بَعۡضَهُمۡ يَوۡمَئِذٖ يَمُوجُ فِي بَعۡضٖۖ وَنُفِخَ فِي ٱلصُّورِ فَجَمَعۡنَٰهُمۡ جَمۡعٗا
و در آن روز (ویرانی سدّ) آنها را رها می‌کنیم تا موج‌آسا بعضی با بعضی دیگر خلط شوند، و (بعداً که) در صور دمیده شود، (همه) مردم را (در محشر) جمع کنیم.
Tafsir berbahasa Arab:
وَعَرَضۡنَا جَهَنَّمَ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡكَٰفِرِينَ عَرۡضًا
و دوزخ را در آن روز به طور خاص پیش روی كافران می‌آوریم.
Tafsir berbahasa Arab:
ٱلَّذِينَ كَانَتۡ أَعۡيُنُهُمۡ فِي غِطَآءٍ عَن ذِكۡرِي وَكَانُواْ لَا يَسۡتَطِيعُونَ سَمۡعًا
(پیش روی) آن کافرانی که چشم‌هایشان از (دیدن) آيات من در پرده‌ای بود و نمی‌توانستند (حق) را بشنوند.
Tafsir berbahasa Arab:
أَفَحَسِبَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ أَن يَتَّخِذُواْ عِبَادِي مِن دُونِيٓ أَوۡلِيَآءَۚ إِنَّآ أَعۡتَدۡنَا جَهَنَّمَ لِلۡكَٰفِرِينَ نُزُلٗا
آیا کافران گمان کردند که به جز من، بندگان مرا اولياء بگیرند؟ يقينا ما دوزخ را منزلگاه برای کافران آماده کرده‌ایم.
Tafsir berbahasa Arab:
قُلۡ هَلۡ نُنَبِّئُكُم بِٱلۡأَخۡسَرِينَ أَعۡمَٰلًا
بگو: آیا شما را از کسانی که از نگاه عمل خسارمندترین مردمان‌اند، آگاه سازم؟
Tafsir berbahasa Arab:
ٱلَّذِينَ ضَلَّ سَعۡيُهُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَهُمۡ يَحۡسَبُونَ أَنَّهُمۡ يُحۡسِنُونَ صُنۡعًا
آنانی‌اند که کوشش آنها در زندگی دنیا گم شده است و گمان می‌کنند که کار نیک می‌کنند.
Tafsir berbahasa Arab:
أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِـَٔايَٰتِ رَبِّهِمۡ وَلِقَآئِهِۦ فَحَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فَلَا نُقِيمُ لَهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَزۡنٗا
آنها کسانی هستند که به آیات پروردگارشان و ملاقات او کفر ورزیدند، در نتیجه اعمالشان نیست و نابود شد پس روز قیامت هیچ ارزش (و منزلتی) و وزنی برایشان نخواهیم نهاد.
Tafsir berbahasa Arab:
ذَٰلِكَ جَزَآؤُهُمۡ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُواْ وَٱتَّخَذُوٓاْ ءَايَٰتِي وَرُسُلِي هُزُوًا
این جزای آنهاست به سبب آنکه کفر ورزیدند و آیات و پیامبران مرا به تمسخر گرفتند.
Tafsir berbahasa Arab:
إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ كَانَتۡ لَهُمۡ جَنَّٰتُ ٱلۡفِرۡدَوۡسِ نُزُلًا
البته آنانی که ایمان آوردند و کارهای نیک کردند، برای آنها باغ‌های جنت فردوس (باغ‌های انبوه) جایگاه مهمانی است.
Tafsir berbahasa Arab:
خَٰلِدِينَ فِيهَا لَا يَبۡغُونَ عَنۡهَا حِوَلٗا
همیشه‌اند در آنجا و درخواست انتقال (به جای دیگر) نمی‌کنند.
Tafsir berbahasa Arab:
قُل لَّوۡ كَانَ ٱلۡبَحۡرُ مِدَادٗا لِّكَلِمَٰتِ رَبِّي لَنَفِدَ ٱلۡبَحۡرُ قَبۡلَ أَن تَنفَدَ كَلِمَٰتُ رَبِّي وَلَوۡ جِئۡنَا بِمِثۡلِهِۦ مَدَدٗا
بگو: اگر بحر برای نوشتن سخنان پروردگارم (تبدیل به) رنگ (سیاهی) گردد، پیش از آنکه سخنان پروردگارم خاتمه یابد، بدون شک بحر تمام خواهد شد، هر چند (بحرهایی دیگر) مانند آن (بحر را نیز) به کمک آن بیاوریم.
Tafsir berbahasa Arab:
قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ فَمَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡيَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا يُشۡرِكۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا
بگو: جز این نیست که من مانند شما بشری هستیم، به من وحی فرستاده می‌شود اینکه معبود شما معبود یگانه است (و بس)، پس هرکس که به دیدار پروردگار خود امید دارد، پس باید کار شایسته کند و در عبادت پروردگار خویش کسی را شریک نسازد.
Tafsir berbahasa Arab:
 
Terjemahan makna Surah: Surah Al-Kahf
Daftar surah Nomor Halaman
 
Terjemahan makna Alquran Alkarim - Terjemahan Berbahasa Persia Dari - Daftar isi terjemahan

Terjemahan Makna Al-Qur`ān Al-Karīm ke Bahasa Persia Dari oleh Maulawi Muhammad Anwar Badakhsyani

Tutup