Check out the new design

የቅዱስ ቁርዓን ይዘት ትርጉም - የፋርስኛ ትርጉም ‐ ተፍሲረ አስሰዕዲ * - የትርጉሞች ማዉጫ


የይዘት ትርጉም ምዕራፍ: አል ቀሰስ   አንቀጽ:
وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَكَّرُوْنَ ۟ؕ
﴿وَلَقَدۡ وَصَّلۡنَا لَهُمُ ٱلۡقَوۡلَ﴾ و ما سخنان قرآن را پیاپی و به تدریج نازل کردیم، چون به آنها لطف داشتیم و [نسبت به آنان] مهربان بودیم. ﴿لَعَلَّهُمۡ يَتَذَكَّرُونَ﴾ باشد که آنها -بدانگاه که آیات قرآن برای‏شان تکرار می‌شود و دلایل آن به ‌هنگام نیاز بر آنها نازل می‌گردد- پند پذیرند. پس نازل شدن قرآن به صورت متفّرق و جدا جدا، برای آنها مایۀ رحمت بود. پس چرا به منافع خود معترض‌اند؟! فواید و درس‌هایی که در این داستان شگفت انگیز وجود دارد: 1- فقط مؤمنان، از نشانه‌های خدا و عبرت‌های او و حوادثی که در میان امت‌های گذشته پدید آورده است، استفاده می‌نمایند. پس بنده به اندازۀ ایمانی که دارد، عبرت می‌آموزد. و خداوند به خاطر مؤمنان این داستان‌ها را ذکر می‌کند، و به دیگران توجهی نمی‌نماید و اصولاً آنها از این داستان‌ها، نور و هدایتی به دست نمی‌آورند. 2- هرگاه خداوند متعال چیزی را بخواهد، اسباب آن را فراهم می‌کند و آن را کم کم و به تدریج می‌آورد، نه اینکه آن را یکباره بیاورد. 3- امّت‌های مستضعف گرچه در اوج ناتوانی و ضعف قرار داشته باشند، نباید در رابطه با گرفتن حق خود، تنبلی کنند؛ و نباید ناامید شوند، به خصوص وقتی که مورد ستم و ظلم قرار گرفتند. همان‌طور که خداوند، بنی‌اسرائیل را که امت ضعیفی بودند، از بند اسارت فرعون و سران قوم او نجات داد و آنها را در زمین، قدرت و ثروت بخشید و آنها را مالک و صاحب شهرهای‏شان گردانید. 4- هر ملّتی که خوار و ذلیل باشد و حق خود را نگیرد و از آن دفاع نکند، دین و دنیایش سامان نمی‌یابد و نمی‌تواند امور دینی و دنیوی خود را رهبری کند. 5- خداوند نسبت به مادر موسی لطف کرد و مژده داد که فرزندش را به او بازمی‌گرداند و او را از زمرۀ پیامبران خواهد گرداند و از این طریق، مصیبت را برایش آسان نمود. 6- خداوند برخی سختی‌ها را برای بنده‌اش مقدّر می‌نماید تا در پس آن به شادی برسد، شادی‌هایی که بزرگ‌تر از این رنج‌هاست؛ و یا شر و بلای بزرگ‌تری را از او دور می‌نماید. همان‌طور که غم شدید و اندوه بزرگی را برای مادر موسی مقدر کرد و آن وسیله‌ای شد برای اینکه فرزندش به او برگردد، به صورتی که آرامش یابد و مایۀ روشنی چشم او باشد و هرچه بیشتر اسباب شادی او را فراهم بکند. 7- داشتن ترس از مردم، با ایمان تضادی ندارد و ایمان را از میان نمی‌برد؛ همان‌طور که برای مادر موسی و خود موسی، چنین هراس‌هایی پیش آمد. 8- ایمان، اضافه و کم می‌شود؛ و یکی از بزرگ‌ترین چیزهایی که ایمان را اضافه می‌گرداند و یقین به وسیلۀ آن کامل می‌شود، شکیبایی و صبر نمودن به هنگام پریشانی‌هاست. و این خداوند است که به هنگام اضطراب و آشفتگی، او را پایدار و استوار می‌گرداند. همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿لَوۡلَآ أَن رَّبَطۡنَا عَلَىٰ قَلۡبِهَا لِتَكُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾ اگر دلش را استوار نمی‌ساختیم تا از باور داشتگان باشد، نزدیک بود آن را آشکار سازد؛ یعنی تا ایمانش با آن بیشتر گردد، و قلبش آرام بگیرد. 9- بزرگ‌ترین نعمت خدا بر بنده‌اش و بزرگ‌ترین کمک خدا به او، این است که به هنگام خطرها و هراس‌ها، دلش را استوار و پایدار بگرداند؛ چون اگر دلش استوار و پابرجا باشد، می‌تواند سخن درست بگوید و کار درست انجام دهد. به خلاف کسی که همواره در اضطراب و ترس قرار دارد و فکر و عقلش را از دست می‌دهد و در چنین حالتی نمی‌تواند از وجود خویش استفاده نماید. 10- اگر بنده بداند که قضا و تقدیر و وعدۀ الهی نافذ است و حتماً انجام خواهد شد، اتخاذ اسبابی را ترک نمی‌کند که در به‌کارگیری آن دستور داده شده است؛ زیرا استفادۀ از اسباب با ایمان و اعتقاد دینی تضادی ندارد. خداوند به مادر موسی وعده داد که فرزندش را به او باز می‌گرداند، با وجود این، او برای بازگرداندن فرزندش تلاش کرد و خواهرش را فرستاد تا او را بجوید. 11- زن می‌تواند برای تأمین نیازهای خود، از خانه بیرون برود؛ و می‌تواند در این زمینه، با مردان سخن بگوید، البته به شرطی که ترسِ روی دادنِ امر غیر شرعی وجود نداشته باشد. همان‌طور که خواهر موسی و دو دختر مرد مدیَنی، چنین کردند. 12- جایز است در مقابل سرپرستی نمودن و شیر دادن و راهنمایی کردن، به کسی که سرپرستی می‌نماید و شیر می‌دهد، مزد داد. 13- یکی از رحمت‌های خداوند نسبت به بندۀ ضعیفش که می‌خواهد او را مورد تکریم قرار دهد، این است که معجزات خود را به او نشان دهد و او را از دلایل خویش آگاه بگرداند تا ایمانش افزوده گردد؛ همان‌طور که خداوند موسی را به مادرش بازگرداند تا بداند که وعدۀ او حق است. 14- کشتن کافری که پیمان بسته است، یا بر اساس عرف موجود در جامعه [خون و آبرویش] مصون است، جایز نیست؛ زیرا موسی، کشتن قبطی کافر را گناه شمرد؛ و به خاطر این گناه، از خداوند آمرزش خواست. 15- هرکس مردم را به ناحق بکشد، از ستمگران به حساب می‌آید؛ آنهایی که در زمین فساد و تباهی می‌کنند. 16- هرکس مردم را به ناحق بکشد و گمان برد که او می‌خواهد در زمین اصلاح کند و گناهکاران را بترساند، دروغ می‌گوید؛ و او فسادکار و تباهکار است. همان‌طور که خداوند سخن قبطی را حکایت کرده است: ﴿إِن تُرِيدُ إِلَّآ أَن تَكُونَ جَبَّارٗا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا تُرِيدُ أَن تَكُونَ مِنَ ٱلۡمُصۡلِحِينَ﴾ «تو در زمین جز این نمی‌خواهی که ستمگر باشی، و نمی‌خواهی از اصلاحگران باشی». که خداوند سخن قبطی را تایید نمود و آن را به صورت انکار بیان نکرده است. 17- اگر کسی فردی را از آنچه که در مورد او گفته شده است، خبر دهد، به قصد اینکه او را از بلایی نجات بدهد، این امر سخن‌چینی محسوب نمی‌شود، بلکه انجامِ چنین کاری واجب است؛ همان‌طور که آن مرد، موسی را خبر داد؛ چون خیرخواه موسی بود و می‌خواست وی را نجات دهد. 18- هرگاه انسان، ترس آن را داشت که در صورت اقامت در جایی، کشته یا متضرّر ‌شود، نباید خودش را به هلاکت بیندازد، بلکه باید از آنجا برود، همان‌طور که موسی چنین کرد. 19- در صورتی که دو فساد وجود داشته باشند و چاره‌ای نباشد جز اینکه انسان مرتکب یکی شود، باید مرتکب فساد کوچک‌تر شود. همان‌گونه که موسی وقتی در میان این دو راه قرار گرفت: یا در مصر بماند و کشته شود؛ و یا به یکی از شهرهای دور دست برود که راه آن را بلد نبود، و راهنمایی جز خدا نداشت ـ اما در این گزینه، بیشتر امید سلامتی وی می‌رفت ـ موسی همین کار را کرد. 20- کسی که دارای علم و دانش است و در مواردی ‌باید اظهار رأی ‌نماید؛ اگر از میان دو قول، هیچ یک از دیدگاه‏هایش ارجح نبود، باید از پروردگارش بخواهد تا او را راهنمایی کند و از او بخواهد تا او را به آنچه که درست است، هدایت کند. این در حالی است که هدفش حق باشد و برای رسیدنِ به آن تلاش نماید؛ زیرا هرکس چنین باشد، خداوند او را ناکام نمی‌گرداند. همان‌طور که موسی به طرف «مدین» رفت و گفت: ﴿عَسَىٰ رَبِّيٓ أَن يَهۡدِيَنِي سَوَآءَ ٱلسَّبِيلِ﴾ امید است که پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند. 21- مهرورزی با مردم و نیکی کردن با آشنا و ناآشنا، از اخلاق پیامبران است. و یکی از انواع نیکوکاری، آب دادن به گوسفندان و کمک کردن به افراد ناتوان است. 22- مستحب است انسان وقتی که دعا می‌کند، حالت خود را توضیح دهد، گرچه خداوند حالت او را می‌داند؛ چون خداوند متعال تضرّع و اظهار ذلت و بینوایی بنده‌اش را دوست دارد. همان‌گونه که موسی گفت: ﴿رَبِّ إِنِّي لِمَآ أَنزَلۡتَ إِلَيَّ مِنۡ خَيۡرٖ فَقِيرٞ﴾ خدایا! به هر خیری که به سوی من بفرستی، نیازمندم. 23- حیا و آزرم – به خصوص برای بزرگان - از خلق و خوهای پسندیده است. 24- نیکی کردن در برابر نیکی دیگران، همواره عادت و شیوۀ امت‌های گذشته بوده است. 25- هرگاه انسان کاری را برای رضای خدا انجام بدهد، سپس در مقابل آن، با او نیکی شود، بدون اینکه او چنین هدفی داشته باشد، به سبب اینکه نیکی‌اش جبران شده است، مورد سرزنش قرار نمی‌گیرد. همان‌طور که موسی پاداشِ نیکِ مردِ اهل مدین را پذیرفت، بدون اینکه خودش به دنبال مزدی باشد؛ چراکه در دلش، چشم‌داشت پاداشی نداشت. 26- جایز است کسی را به‌کار گرفت، و به وی مزد داد؛ و می‌توان کسی را اجیر کرد تا گوسفندان را بچراند، یا کارهایی را انجام دهد که خودش نمی‌تواند آنها را انجام بدهد؛ و مزد آن، طبق عرف و عادت معیّن می‌گردد. 27- اشکالی ندارد کسی به دیگری بگوید: یکی از این دختران من را، به اختیار خودت ـ به عنوان همسر ـ انتخاب کن. 28- گرفتن اجازه در مقابل منفعت، جایز است؛ گرچه آن منفعت، ازدواج هم باشد. 29- بهترین کارگر، آن است که نیرو مند و امانتدار باشد. 30- یکی از فضایل اخلاقی، این است که انسان برخورد خود را با خدمتگزارش نیک بگرداند؛ و در کار کشیدن از او بر وی سخت نگیرد؛ چراکه خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَمَآ أُرِيدُ أَنۡ أَشُقَّ عَلَيۡكَۚ سَتَجِدُنِيٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ﴾ نمی‌خواهم بر تو سخت‌گیری کنم؛ اگر خدا بخواهد، مرا از شایستگان خواهی یافت. 31- بستن عقد اجاره و دیگر عقدها، بدون گرفتن شاهد و گواه جایز است، چون فرمود: ﴿وَٱللَّهُ عَلَىٰ مَا نَقُولُ وَكِيلٞ﴾ و خداوند بر آنچه می‌گوییم، گواه است. 32- یکی از نشانه‌های آشکار و معجزات روشن خدا، تبدیل کردن عصا به مار؛ و سفید و درخشان نمودن دست موسی بود، بدون اینکه بر اثر عیبی باشد. نیز مصون داشتن موسی و هارون از شر فرعون، و از غرق شدن، از دیگر معجزات آشکار خداوند است که در این حکایت بیان شده‌اند. 33- از بزرگ‌ترین گناهان، این است که انسان پیشوا و رهبر شر و بدی باشد، و این بر حسب مخالفت او با آیات و نشانه‌های خداست. همان‌طور که بزرگ‌ترین نعمتی که خداوند به بنده‌اش ارزانی کرده، این است که راهنما و رهبر خیر باشد. 34- این داستان، بر صحت رسالت محمد صلی الله علیه وسلم دلالت می‌نماید، که به صورت مفصل و مطابق با واقعیت، به آن پرداخته و آن را حکایت کرده و پیامبران را با آن تصدیق کرده است و حق آشکار را به وسیلۀ این اخبار تایید نموده است، بدون اینکه پیامبر در زمان یکی از این رخدادها حضور داشته باشد و یا آن محل را مشاهده کرده باشد، و درسی را نیز نخوانده بود که به بحث و بررسی پیرامون این چیزها بپردازد، و با یکی از اهل علم نیز همنشینی نکرده بود. و اینها فقط پیام و رسالت خداوند بخشنده و مهربان می‌باشند؛ وحی و پیام آسمانی است که خداوند بزرگوار و بخشنده بر او نازل کرده است تا قومی را که جاهل بوده و از هشدارها و پیامبران غافل بودند، بیم دهد. پس درود و سلام خدا بر کسی باد که تا سخن بر آورد، معلوم شد او پیامبر خداست؛ و کسانی که عقل‌های روشن دارند، معترف‌اند که امر و نهی او از جانب خدا است؛ و شریعتی که او آورده، از سوی پروردگار جهانیان است؛ و اخلاق خوبی که خوی اوست، جز از برترین انسان‌ها سر نمی‌زند. دین او و امت او به پیروزی آشکاری دست یافتند تا جایی که دینش به تمام جهانیان رسید و امت او بزرگ‌ترین شهرها را با شمشیر فتح کردند و دل‌های اهالی آنجا را با دانش و ایمان به دست آوردند. به همین جهت که ملّت‌های مخالف و پادشاهان کافر، همواره از یک کمان به آن شلیک می‌کنند و برایش توطئه‌چینی می‌نمایند و در صدد خاموش کردن و از بین بردن آن از روی زمین هستند؛ حال آنکه خداوند چراغ آن را برافروخته است و همواره در حال رشد و نورافشانی است، و نشانه‌ها و دلایل آن آشکارتر و چیره‌تر می‌گردد. و در هر مقطع زمانی، چیزهایی از آیت و نشانۀ خدا آشکار می‌شود که مایۀ عبرت و هدایت جهانیان است و نور و بینشی است برای آنهایی که به دقّت می‌نگرند.
የአረብኛ ቁርኣን ማብራሪያ:
اَلَّذِیْنَ اٰتَیْنٰهُمُ الْكِتٰبَ مِنْ قَبْلِهٖ هُمْ بِهٖ یُؤْمِنُوْنَ ۟
خداوند متعال عظمت قرآن و راستی و حقّانیت آن را بیان داشته و می‌فرماید: عالمان حقیقی آن را می‌شناسند و به آن ایمان می‌آورند و اقرار می‌کنند که آن حق است. ﴿ٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلِهِۦ﴾ کسانی که پیش از نزول قرآن به آنها کتاب دادیم؛ و آنها اهل تورات و انجیل هستند و این کتاب‌ها را تغییر نداده و تحریف نکرده‌اند. ﴿هُم بِهِۦ يُؤۡمِنُونَ﴾ آنها به این قرآن و کسی که آن را آورده است، ایمان می‌آورند.
የአረብኛ ቁርኣን ማብራሪያ:
وَاِذَا یُتْلٰی عَلَیْهِمْ قَالُوْۤا اٰمَنَّا بِهٖۤ اِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَّبِّنَاۤ اِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلِهٖ مُسْلِمِیْنَ ۟
﴿وَإِذَا يُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ﴾ و چون قرآن بر آنها خوانده ‌شود، آن را می‌شنوند و به آن یقین می‌کنند، ﴿قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِهِۦٓ إِنَّهُ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّنَآ﴾ و می‌گویند: به آن ایمان آورده‌ایم، بی‌گمان آن، حق و از جانب پروردگار ماست؛ چون با آنچه پیامبران آورده‌اند، موافق؛ و با آنچه در کتاب‌ها ذکر شده، مطابق است؛ و اخبار صادق و راستینی را در بر دارد و مشتمل بر اوامر و نواهی‌ای است که در نهایت حکمت می‌باشند. گفته و شهادت این گروه، مفید است؛ چون آنها آنچه را که می‌گویند، از روی دانش و بینش است؛ زیرا آنها آگاه و اهل کتاب هستند؛ و دیگران که آن را رد می‌نمایند، مخالفت‌شان هیچ شبهه‌ای را ایجاد نمی‌کند و مخالفت آنها بی‌دلیل است؛ چون برخی از آنها نادان هستند و برخی خود را به نادانی می‌زنند و با حق مخالف می‌باشند. خداوند متعال فرموده است: ﴿قُلۡ ءَامِنُواْ بِهِۦٓ أَوۡ لَا تُؤۡمِنُوٓاْۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ مِن قَبۡلِهِۦٓ إِذَا يُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ يَخِرُّونَۤ لِلۡأَذۡقَانِۤ سُجَّدٗاۤ﴾ [الإسراء: 107] «بگو: به آن ایمان بیاورید یا ایمان نیاورید، [سود یا ضرری به خدا نمی‌رسد]؛ همانا کسانی که قبل از نزول قرآن به آنها دانش داده شده است، هنگامی که قرآن بر آنها خوانده ‌شود، به سجده می‌افتند». ﴿إِنَّا كُنَّا مِن قَبۡلِهِۦ مُسۡلِمِينَ﴾ همانا ما پیش از آن فرمانبردار بودیم. بنابراین ما بر ایمان و اسلامی که خداوند به ما ارزانی نمود، ثابت و پا برجا مانده و این قرآن را تصدیق نموده و به کتاب اول و آخر ایمان آورده‌ایم. و دیگران که این کتاب را تکذیب می‌کنند، این کارشان، ایمان آنها را به کتاب اول [=تورات] نقض می‌کند.
የአረብኛ ቁርኣን ማብራሪያ:
اُولٰٓىِٕكَ یُؤْتَوْنَ اَجْرَهُمْ مَّرَّتَیْنِ بِمَا صَبَرُوْا وَیَدْرَءُوْنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنٰهُمْ یُنْفِقُوْنَ ۟
﴿أُوْلَٰٓئِكَ يُؤۡتَوۡنَ أَجۡرَهُم مَّرَّتَيۡنِ﴾ کسانی که به دو کتاب قرآن و تورات ایمان آورده‌اند، دو بار اجر و پاداش‏شان داده می‌شود؛ یک بار به خاطر ایمان به کتاب‌های پیشین؛ و یک بار به خاطر ایمان به قرآن. ﴿بِمَا صَبَرُواْ﴾ به سبب اینکه بر ایمان شکیبایی ورزیدند و بر عمل پابرجا ماندند و هیچ شبهه‌ای آنها را از ایمان و عمل متزلزل نکرد و هیچ ریاست و شهرتی آنها را از ایمان دور نداشت. ﴿وَيَدۡرَءُونَ بِٱلۡحَسَنَةِ ٱلسَّيِّئَةَ﴾ و یکی از ویژگی‌های خوب آنان ـ‌که از آثار ایمان درست آنهاست‌ـ این است که با هرکس نیکی می‌کنند، حتی با کسی که به آنها بدی کرده است. پس با سخن و عمل زیبا با او نیکی می‌کنند؛ و در مقابل بدی او، سخن پسندیده و کار زیبا انجام می‌دهند؛ چون آنها به مقام رفیع صاحب این فضیلت و اخلاق بزرگ واقف‌اند. و به این مهم دست نمی‏یابد مگر کسی که دارای بهره‏ای بزرگ و نصیبی سترگ است.
የአረብኛ ቁርኣን ማብራሪያ:
وَاِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ اَعْرَضُوْا عَنْهُ وَقَالُوْا لَنَاۤ اَعْمَالُنَا وَلَكُمْ اَعْمَالُكُمْ ؗ— سَلٰمٌ عَلَیْكُمْ ؗ— لَا نَبْتَغِی الْجٰهِلِیْنَ ۟
﴿وَإِذَا سَمِعُواْ ٱللَّغۡوَ أَعۡرَضُواْ عَنۡهُ﴾ و چون سخن بیهوده را از فرد جاهلی بشنوند، از او روی برمی‌تابند، ﴿وَقَالُواْ﴾ و بنده‌های خردمند سخنِ خداوندِ بخشنده را بر زبان می‌آورند و می‌گویند: ﴿لَنَآ أَعۡمَٰلُنَا وَلَكُمۡ أَعۡمَٰلُكُمۡ﴾ هرکس از ما، طبق عمل خودش مجازات خواهد شد؛ و گناه کسی، بر دوش دیگری گذاشته نمی‌شود. و از این لازم می‌آید که آنها، از سخن لغو و باطل و بی‌فایده‌ای که جاهلان بر زبان می‌رانند، بیزاری می‌جویند. ﴿سَلَٰمٌ عَلَيۡكُمۡ﴾ جز خیر و خوبی از ما نمی‌شنوید؛ و ما به اقتضای جهالت‌تان، شما را مورد خطاب قرار نمی‌دهیم. شما گرچه برای خودتان این چراگاه زشت را پسندیده‌اید، ولی ما خود را از آن پاک و به‌دور می‌داریم و خویشتن را از فرو رفتن در آن حفظ می‌کنیم. ﴿لَا نَبۡتَغِي ٱلۡجَٰهِلِينَ﴾ و ما همنشینی با جاهلان را نمی‌پسندیم.
የአረብኛ ቁርኣን ማብራሪያ:
اِنَّكَ لَا تَهْدِیْ مَنْ اَحْبَبْتَ وَلٰكِنَّ اللّٰهَ یَهْدِیْ مَنْ یَّشَآءُ ۚ— وَهُوَ اَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِیْنَ ۟
خداوند متعال می‌فرماید: تو ای محمد! ـ‌و دیگران به طریق اولی‌ـ نمی‌توانی کسی را هدایت کنی، گرچه آن فرد را بیش از همۀ مردم دوست داشته باشی؛ چون این کاری است که مردم نمی‌توانند آن را انجام دهند و برای آنها مقدور نیست که به کسی توفیق هدایت بدهند و ایمان را در قلب وی بیافرینند؛ بلکه این کار در دست خداست و هر کس را که بخواهد، هدایت می‌کند؛ و او بهتر می‌داند که چه کسی صلاحیت هدایت را دارد، پس او را هدایت می‌نماید؛ و او می‌داند که چه کسی شایستۀ هدایت نیست، پس او را بر گمراهی‌اش باقی می‌گذارد. و اما اینکه خداوند به پیامبرش فرموده است: ﴿وَإِنَّكَ لَتَهۡدِيٓ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ﴾ و بی‌گمان تو به راه راست هدایت می‌کنی، منظور از هدایت در اینجا، تبیین و راهنمایی است. پس پیامبر صلی الله علیه وسلم راه راست را بیان می‌دارد و مردم را به در پیش گرفتن آن تشویق می‌کند؛ و آنچه را در توان دارد، صرف می‌نماید تا مردم راه راست را در پیش بگیرند. اما اینکه پیامبر، هدایت را در دل‌های مردم بیافریند و آنها را توفیق دهد تا هدایت شوند، هرگز چنین چیزی در دست وی نیست. بنابراین اگر پیامبر توانایی این کار را ‌داشت، عمویش ابوطالب را -که با او نیکی کرد، او را یاری داد، او را از قومش حفاظت ‌کرد و از ایشان دفاع ‌نمود، -هدایت می‌کرد. اما پیامبر این احسان را به او کرد که وی را به دین دعوت کرد و کاملاً دلسوز و خیرخواه او بود و در این راه بسیار کوشید، اما هدایت به دست خداست.
የአረብኛ ቁርኣን ማብራሪያ:
وَقَالُوْۤا اِنْ نَّتَّبِعِ الْهُدٰی مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ اَرْضِنَا ؕ— اَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَّهُمْ حَرَمًا اٰمِنًا یُّجْبٰۤی اِلَیْهِ ثَمَرٰتُ كُلِّ شَیْءٍ رِّزْقًا مِّنْ لَّدُنَّا وَلٰكِنَّ اَكْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُوْنَ ۟
خداوند متعال خبر می‌دهد که آن دسته از قریش و اهل مکه که حقیقت را تکذیب می‌کردند، به پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌گفتند: ﴿إِن نَّتَّبِعِ ٱلۡهُدَىٰ مَعَكَ نُتَخَطَّفۡ مِنۡ أَرۡضِنَآ﴾ اگر همراه تو هدایت را بپذیریم و از آن پیروی کنیم ـ با کشته شدن و اسارت و غارت شدن اموال‏مان ـ از سرزمین خود ربوده می‌شویم؛ چون مردم با تو دشمنی و مخالفت می‌کنند، پس اگر از تو پیروی کنیم، ما را در معرض دشمنی با همۀ مردم قرار می‌دهی و ما توان رویارویی با همۀ مردم را نخواهیم داشت. این سخن آنها، بر بدگمانی به خداوند و اینکه پروردگار دینش را یاری نمی‌کند و آن را تعالی نمی‌بخشد، دلالت می‌نماید؛ و اینکه خداوند، مردم را بر پیروان دینش مسلط می‌گرداند و بدترین عذاب را به آنان می‌چشانند. و گمان بردند که باطل، بر حق چیره و مسلط می‌شود. خداوند با بیان حالتی که به آنها اختصاص داده است، فرمود: ﴿أَوَ لَمۡ نُمَكِّن لَّهُمۡ حَرَمًا ءَامِنٗا يُجۡبَىٰٓ إِلَيۡهِ ثَمَرَٰتُ كُلِّ شَيۡءٖ رِّزۡقٗا مِّن لَّدُنَّا﴾ آیا آنان را در حرمی پر امن و امان جای ندادیم که فرآورده‌های هر چیزی، برای روزی آنان، از نزد ما به سوی آن سرازیر می‌شود؛ یعنی آیا آنها را قدرت و ثروت نبخشیدیم و در حرم جای ندادیم، به گونه‌ای که افراد زیادی به قصد [زیارت] آن می‌آیند و مردمان دور و نزدیک حرم را احترام می‌گذارند و بر اهالی حرم، یورش و هجومی صورت نمی‌گیرد و در هیچ چیزی کمبود ندارند؟! حال آنکه ترس از همه سو، اماکنی را که در اطرافشان هست، فرا گرفته؛ و اهالی آنجا، در امنیت و آرامش قرار ندارند. پس آنها باید پروردگارشان را به خاطر این امنیت کامل که دیگران از آن برخوردار نیستند و برای این روزی فراوان از قبیل: میوه‌ها و خوراکی‌ها و کالاها که مایۀ روزی و رفاه آنهاست و از هرجا برایشان آورده می‌شود، ستایش کنند و خدا را شکر نمایند. و باید از این پیامبر بزرگوار پیروی کنند تا از امنیت و آسایش کامل برخوردار شوند.
የአረብኛ ቁርኣን ማብራሪያ:
وَكَمْ اَهْلَكْنَا مِنْ قَرْیَةٍ بَطِرَتْ مَعِیْشَتَهَا ۚ— فَتِلْكَ مَسٰكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِّنْ بَعْدِهِمْ اِلَّا قَلِیْلًا ؕ— وَكُنَّا نَحْنُ الْوٰرِثِیْنَ ۟
آنها باید از تکذیب پیامبر و مغرور شدن و سرکشی کردن به خاطر نعمت خدا، پرهیز نمایند؛ و بترسند از اینکه امنیت آنها، به ناامنی و ترس مبدل شود؛ و بعد از عزتی که دارند، خوار و ذلیل گردند؛ و بعد از آنکه ثروتمند و توانگر هستند؛ فقیر و نادار شوند. بنابراین خداوند آنها را، از آنچه که نسبت به امت‌های گذشته انجام گرفت، هشدار داد و فرمود: ﴿وَكَمۡ أَهۡلَكۡنَا مِن قَرۡيَةِۢ بَطِرَتۡ مَعِيشَتَهَا﴾ و چه مردمان زیادی را نابود ساخته‌ایم که به زندگی خود مغرور شده و رفاه و نعمت‌های زندگی، آنها را غافل کرده بود! و آنها به پیامبران ایمان نیاوردند و از آنان غافل و رویگردان شدند. پس خداوند آنان را نابود کرد و نعمت‌ها را از آنها گرفت و آنان را به عذاب و بلا گرفتار نمود. ﴿فَتِلۡكَ مَسَٰكِنُهُمۡ لَمۡ تُسۡكَن مِّنۢ بَعۡدِهِمۡ إِلَّا قَلِيلٗا﴾ این خانه‌های ایشان است که بعد ‌از آنان متروک گشته و روی آبادی به خود ندیده است؛ و جز اندکی مورد سکونت واقع نشده است؛ زیرا پیوسته گرفتار هلاکت و تلف و نابودی شدند. ﴿وَكُنَّا نَحۡنُ ٱلۡوَٰرِثِينَ﴾ و ما وارث بندگانیم؛ آنها را می‌میرانیم، سپس همۀ نعمت‌هایی را که آنان را از آن برخوردار کردیم، به ما بر می‌گردد، سپس بندگان را به سوی خود باز می‌گردانیم و آنان را طبق اعمال‏شان مجازات می‌کنیم.
የአረብኛ ቁርኣን ማብራሪያ:
وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرٰی حَتّٰی یَبْعَثَ فِیْۤ اُمِّهَا رَسُوْلًا یَّتْلُوْا عَلَیْهِمْ اٰیٰتِنَا ۚ— وَمَا كُنَّا مُهْلِكِی الْقُرٰۤی اِلَّا وَاَهْلُهَا ظٰلِمُوْنَ ۟
و از حکمت و رحمت الهی این است که امت‌ها را به محض کفر ورزیدن‏شان و قبل از آنکه با فرستادن پیامبران حجت بر آنها اقامه شود، عذاب نمی‌دهد. بنابراین فرمود: ﴿وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهۡلِكَ ٱلۡقُرَىٰ حَتَّىٰ يَبۡعَثَ فِيٓ أُمِّهَا رَسُولٗا يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِنَا﴾ و پروردگارت، به سبب کفر و ظلم اهالی شهرها، هلاک کنندۀ آنها نبوده است، تا اینکه پیامبری را به مرکز و پایتخت آنان نفرستد که در آن رفت و آمد می‌کنند و کارهای‏شان را در آن انجام می‌دهند و اخبار آن از آنان پوشیده نیست که آیات ما را بر آنها بخواند؛ آیاتی که بر صحت آنچه آورده و راست بودن آنچه که آنها را به سوی آن فرا می‌خواند، دلالت می‌نماید. پس سخن او به همۀ ساکنان آن شهر و آبادی می‌رسد؛ به خلاف فرستادن پیامبر در آبادی‌های دور دست و گوشه و کنار که گمان می‌رود رسالت و پیام او از آنان پوشیده بماند. اما شهرهای مرکزی که محل آمد و رفت مردم است و غالباً اخبار و موضوعات، سریعاً میان آنها انتشار پیدا می‌کند، از دیگران جفای کمتری دارند. ﴿وَمَا كُنَّا مُهۡلِكِي ٱلۡقُرَىٰٓ إِلَّا وَأَهۡلُهَا ظَٰلِمُونَ﴾ و ما نابود کنندۀ هیچ شهر و دیاری نیستیم، مگر اینکه ساکنان آنجا با کفر ورزیدن و ارتکاب گناهان، ستمکار و مستحق کیفر باشند. حاصل مطلب اینکه خداوند هیچ کس را جز به خاطر ستمش و اقامه شدن حجت بر او، عذاب نمی‌دهد.
የአረብኛ ቁርኣን ማብራሪያ:
 
የይዘት ትርጉም ምዕራፍ: አል ቀሰስ
የምዕራፎች ማውጫ የገፅ ቁጥር
 
የቅዱስ ቁርዓን ይዘት ትርጉም - የፋርስኛ ትርጉም ‐ ተፍሲረ አስሰዕዲ - የትርጉሞች ማዉጫ

የተፍሲረ አስሰዕዲ ትርጉም ወደ ፋርስኛ ቋንቋ

መዝጋት