Check out the new design

クルアーンの対訳 - ペルシア語対訳 - アッ=サァディーの注釈 * - 対訳の目次


対訳 章: 悔悟章   節:
ثُمَّ یَتُوْبُ اللّٰهُ مِنْ بَعْدِ ذٰلِكَ عَلٰی مَنْ یَّشَآءُ ؕ— وَاللّٰهُ غَفُوْرٌ رَّحِیْمٌ ۟
﴿ثُمَّ يَتُوبُ ٱللَّهُ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِكَ عَلَىٰ مَن يَشَآءُ﴾ بعد از آن خداوند توبۀ هر کس را که بخواهد، می‌پذیرد. و خداوند توبۀ بسیاری از کسانی را که با مسلمانان جنگیدند، اما در نهایت توبه کردند و اسلام آوردند و نزد پیامبر آمدند، پذیرفت و پیامبر زنان و فرزندانشان را به آنان پس داد. ﴿وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ﴾ و خداوند دارای مغفرت گسترده و رحمت عام و فراگیر است؛ و گناهان بزرگ توبه‌کنندگان را می‌آمرزد و با توفیق دادنشان به توبه و اطاعت، نیز با چشم‌پوشی از جرایم آنان و پذیرش توبه‌شان، به آنان رحم می‌نماید. پس هیچ‌کس نباید از مغفرت و رحمت خداوند ناامید شود، گرچه مرتکب گناه و خیانتی بزرگ شده باشد.
アラビア語 クルアーン注釈:
یٰۤاَیُّهَا الَّذِیْنَ اٰمَنُوْۤا اِنَّمَا الْمُشْرِكُوْنَ نَجَسٌ فَلَا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هٰذَا ۚ— وَاِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیْكُمُ اللّٰهُ مِنْ فَضْلِهٖۤ اِنْ شَآءَ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ عَلِیْمٌ حَكِیْمٌ ۟
خداوند متعال می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِكُونَ﴾ ای مؤمنان! همانا کسانی که برای خدا شریک قرار داده و کسانی دیگر را همراه وی عبادت می‌کنند؛ ﴿نَجَسٞ﴾ پلیدند. یعنی عقاید و اعمالشان پلید است. و چه پلیدی بزرگ‌تر از پلیدی کسی است که همراه با خدا، معبودانی را عبادت کند که نمی‌توانند هیچ فایده یا زیانی به وی برسانند و چیزی را از او دور کنند و کارشان مبارزه با خدا و بازداشتن مردم از راه خدا و یاری کردن باطل، و رد کردن حق، و ایجاد فساد و تباهی در زمین است؟! پس بر شما لازم است تا پاک‌ترین و شریف‌ترین خانه را از لوث اینها پاک بدارید. ﴿فَلَا يَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هَٰذَا﴾ بنابراین نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند. و آن سال نهم هجری بود؛ سالی‌که ابوبکر صدیق مدیریت انجام مناسک حج را به عهده داشت، و پیامبر صلی الله علیه وسلم پسر عمویش علی را فرستاد تا در روز حج اکبر از مشرکان اعلام برائت نماید. پس علی ندا داد که بعد از امسال هیچ مشرکی حق ندارد حج کند، و هیچ فرد لختی نباید کعبه را طواف نماید. و منظور از پلیدی در اینجا آلودگی و پلیدی بدن نیست؛ زیرا کافر ـ مانند دیگران ـ بدنش پاک است، به دلیل اینکه خداوند آمیزش و ازدواج با زنان اهل کتاب را جایز قرار داده، و دستور نداده است قسمت‌هایی از بدن که با بدن وی تماس حاصل می‌کند، شسته شود. و مسلمین همواره با کافر در ارتباط بوده‌اند، و از آنان نقل نشده است که از تماس با کافر خودداری ‌کرده‌اند، آن چنانکه خود را از پلیدی دور نگه می‌داشتند. بلکه منظور از آن، همان طور که گذشت، پلیدی معنوی کافران است که به سبب شرکشان پلیدند؛ و توحید و ایمان، پاک است. پس شرک، نجاست و پلیدی است. ﴿وَإِنۡ خِفۡتُمۡ عَيۡلَةٗ﴾ و اگر شما مسلمین از فقر و نیازمندی می‌ترسید، و خوف آن را دارید ‌که اگر مشرکین را از نزدیک شدن به مسجدالحرام منع کنید، فقیر و نیازمند شده و اسباب و روابط دنیوی میان شما و آنها قطع می‌شود، ﴿فَسَوۡفَ يُغۡنِيكُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦٓ﴾ خداوند شما را از فضل خویش بی‌نیاز می‌گرداند. پس رزق و روزی فقط در یک محل یافت نمی‌شود، بلکه دری بسته نمی‌گردد مگر اینکه درهای زیاد دیگری گشوده می‌شود؛ زیرا فضل خداوند گسترده، و بخشش او بزرگ است، به ویژه برای کسی که چیزی را برای رضای خداوند ترک نماید؛ زیرا خداوند بخشنده ترینِ بخشایشگران است. پس خداوند به وعده‌اش وفا نمود، و مسلمین را از فضل خویش بی‌نیاز گرداند، و روزی‌های زیادی برای آنان گشود، به نحوی که تبدیل به بزرگ‌ترین ثروتمندان و سرمایه‌داران شدند. ﴿إِن شَآءَ﴾ اگر بخواهد. خداوند ثروتمندشدن را معلق به مشیت و خواست خودش نموده است؛ زیرا ثروتمندی، از لوازمات ایمان نبوده، و مبین آن نیست که خداوند ثروتمند را دوست دارد. بنابراین آن را به مشیت و خواست خودش مشروط نمود؛ چون خداوند دنیا را به دوست و دشمن خود می‌بخشد، اما ایمان و دین را جز به کسی که دوست دارد، نمی‌دهد. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٞ﴾ بی‌گمان دانش و آگاهی خداوند گسترده است و کسی را که شایسته و سزاوار ثروتمندشدن است، می‌شناسد، و به حال کسی که شایستۀ آن نیست، آگاه می‌باشد و هر چیز را در جای آن قرار می‌دهد. و آیۀ کریمۀ ﴿فَلَا يَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هَٰذَا﴾ دلالت می‌نماید مشرکین که سردمدار خانۀ کعبه بودند پس از فتح مکه آن جایگاه را از دست دادند و پیامبر صلی الله علیه وسلم و مؤمنان این جایگاه را در دست گرفتند، و مشرکان هر چند که در جوار کعبه اقامت داشتند، اما هیچ حکم و تصرفی در آن نداشتند. سپس این آیه نازل شد. و هنگامی که پیامبر صلی الله علیه وسلم درگذشت در واپسین لحظات عمر خود دستور داد تا مشرکین از سرزمین حجاز اخراج شوند تا دو دین در آن نباشد. و همه اینها به خاطر دور شدن کفار از مسجدالحرام بود، و این حکم در آیۀ ﴿فَلَا يَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هَٰذَا﴾ داخل است.
アラビア語 クルアーン注釈:
قَاتِلُوا الَّذِیْنَ لَا یُؤْمِنُوْنَ بِاللّٰهِ وَلَا بِالْیَوْمِ الْاٰخِرِ وَلَا یُحَرِّمُوْنَ مَا حَرَّمَ اللّٰهُ وَرَسُوْلُهٗ وَلَا یَدِیْنُوْنَ دِیْنَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِیْنَ اُوْتُوا الْكِتٰبَ حَتّٰی یُعْطُوا الْجِزْیَةَ عَنْ یَّدٍ وَّهُمْ صٰغِرُوْنَ ۟۠
این آیه به پیکار با کافران یهودی و نصرانی دستور می‌دهد: کسانی که به خدا و روز قیامت ایمان نمی آورند، ایمانی درست که آن را با کار و اعمالشان تصدیق نمایند، ﴿وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ﴾ و آنچه را که خدا و پیامبرش حرام نموده‌اند، حرام نمی شمارند. پس در حرام شمردن آنچه که حرام است، از شریعت خدا پیروی نمی‌کنند.﴿وَلَا يَدِينُونَ دِينَ ٱلۡحَقِّ﴾ و به دین حق در نمی‌آیند، گرچه ادعا می‌کنند که آنها بر دینی هستند؛ زیرا آن دین، حق نیست؛ چون آن، یا دینی تغییر یافته است و خداوند اصلاً آن را مشروع نکرده است، و یا دینی منسوخ می‌باشد که خداوند قبلاً آن را مشروع نموده است اما به وسیلۀ شریعت محمد صلی الله علیه وسلم آن را تغییر داده است، پس بعد از منسوخ شدن، تمسک به آن جایز نیست. بنابراین به پیکار کردن با آنان دستور داد، و بر این کار تشویق نمود؛ چون آنها مردم را به پیروی از آنچه که بر آن هستند، فرا می‌خوانند. و از جانب آنها زیانی بزرگ به مردم می رسد، چون آنها اهل کتاب هستند و مردم از آنها می پذیرند. و این پیکار را تا وقتی که جزیه بپردازند مقرر نموده است: ﴿حَتَّىٰ يُعۡطُواْ ٱلۡجِزۡيَةَ﴾ باید مالی را به عنوان فدیه بپردازند، تا مسلمین با آنها نجنگند و جان و مالشان در میان مسلمین در امان باشد. این جزیه، هر سال از ثروتمند و فقیر و متوسطِ آنان برحسب توانگری‌شان گرفته می‌شود، همان طور که عمر بن خطاب رضی الله عنه و دیگر امرای مسلمان چنین عمل نمودند. ﴿عَن يَدٖ﴾ یعنی باید با ذلت و خواری و با دست‌های خودشان بپردازند، و نباید آن را توسط خادم و کسی دیگر بفرستند، بلکه جز از دستان خودشان پذیرفته نمی شود. ﴿وَهُمۡ صَٰغِرُونَ﴾ در حالی که ذلیل و خوارند. پس وقتی که به این حالت افتادند و از مسلمین خواستند تا آنها را با گرفتن فدیه در مملکتشان بپذیرند، و تحت احکام و قدرت آنان باشند، و از شر و فتنه دست بردارند، و طبق شرایطی را که مسلمین در نظر گرفتند، پذیرفتند، شرایطی که قدرت و تکبر آنها را از بین می‌برد و باعث ذلت و خواری‌شان می‌گردد، بر امام یا جانشینش واجب است که پیمان جزیه گرفتن را با آنها منعقد کند. اگر چنین نباشد، به این صورت که به پیمان خود وفا نکنند، و جزیه را با دست‌های خود، و خوار و ذلیل نپردازند، جزیه گرفتن از آنان جایز نیست، بلکه باید به جنگ آنها رفت تا مسلمان شوند. جمهور علما که می‌گویند: «جز از اهل‌کتاب جزیه گرفته نمی‌شود، چون خداوند فقط گفته است از اهل کتاب جزیه بگیرید»، به این آیه استدلال کرده‌اند. اما غیر از اهل‌کتاب در موردشان چیزی جز جنگ بیان نشده است. پس باید با آنان جنگید تا مسلمان ‌شوند. در رابطه با گرفتن جزیه و استقرار اهل‌کتاب در سرزمین مسلمین، آتش پرستان نیز در زمرۀ آنان قرار دارند؛ چون پیامبر صلی الله علیه وسلم از مجوس هُجُر جزیه گرفت، و امیرالمؤمنین عمر نیز از ایرانیان آتش پرست جزیه گرفت. و گفته شده است که جزیه از همۀ کفار اعم از اهل کتاب و دیگران گرفته می‌شود؛ چون این آیه، بعد از فارغ شدن از جنگ با مشرکین عرب و شروعِ پیکار با اهل‌کتاب و امثالشان نازل شده است. پس این قید، خبر دادن از واقعیتِ موجود در آن زمان است نه بیان مفهوم آن. و دلیل این گفته آن است که از آتش پرستان جزیه گرفته شده است، حال آنکه آنها اهل کتاب نبودند. و از اصحاب و تابعین نیز به تواتر ثابت شده است که آنها با هرکس می‌جنگیدند، او را به یکی از این سه چیز فرامی‌خواندند: اسلام، پرداختن جزیه، جنگ. بدون اینکه میان فردی که اهل‌کتاب است و میان دیگری فرقی بگذارند.
アラビア語 クルアーン注釈:
وَقَالَتِ الْیَهُوْدُ عُزَیْرُ ١بْنُ اللّٰهِ وَقَالَتِ النَّصٰرَی الْمَسِیْحُ ابْنُ اللّٰهِ ؕ— ذٰلِكَ قَوْلُهُمْ بِاَفْوَاهِهِمْ ۚ— یُضَاهِـُٔوْنَ قَوْلَ الَّذِیْنَ كَفَرُوْا مِنْ قَبْلُ ؕ— قَاتَلَهُمُ اللّٰهُ ۚ— اَنّٰی یُؤْفَكُوْنَ ۟
پس از آنکه خداوند متعال به پیکار کردن با اهل کتاب دستور داد، به برخی از گفته‌ها و سخنان پلیدشان اشاره نمود تا مؤمنانی را که به خاطر پروردگار و دینشان غیرتشان به جوش می‌آید، تحریک شوند و با آنها بجنگند، و آنچه را در توان دارند، در راه مبارزه با آنها مبذول نمایند. پس فرمود: ﴿وَقَالَتِ ٱلۡيَهُودُ عُزَيۡرٌ ٱبۡنُ ٱللَّهِ﴾ و یهودیان گفتند: عزیر، پسر خدا است، و این گفتار و عقیدۀ همۀ آنها نبود، ولی دسته‌ای از آنان چنین اعتقادی را داشتند. پس این بر پلیدی و بدی یهودیان دلالت می‌نماید، به نحوی که آنها در این زمینه به ساحت مقدس خدا جرأت کرده و شکوه و بزرگی او را مورد طعنه قرار دادند. و گفته شده است که علت اینکه آنها می‌گفتند: «عزیر پسر خداست» این بود که وقتی پادشاهان بر بنی اسرائیل مسلط شدند و آنهارا کاملاً شکست دادند، و حاملان و علمای تورات را به قتل رساندند، بنی‌اسرائیل دریافتند که عزیر تورات‌را کاملاً حفظ نموده و از بردارد، و یا بیشتر آن را حفظ کرده است، و آن را بر آنان املا نمود و آنها برای خود نسخه نوشتند. به این خاطر چنین ادعای زشتی در مورد عزیر کردند. ﴿وَقَالَتِ ٱلنَّصَٰرَى ٱلۡمَسِيحُ ٱبۡنُ ٱللَّهِ﴾ و نصارا گفتند: عیسی، پسر مریم، پسر خداست. خداوند متعال فرمود: ﴿ذَٰلِكَ قَوۡلُهُم بِأَفۡوَٰهِهِمۡ﴾ این سخنی است [باطل] که آنها بر زبانشان می‌آورند، و دلیل و حجتی بر صحت آن ندارند، و کسی که به گفته‌های خود توجه نکند، هر سخنی را بر زبان جاری می‌کند؛ چون او دین و عقلی ندارد که وی را از گفتاری که می‌خواهد، باز بدارد. بنابراین فرمود: ﴿يُضَٰهِ‍ُٔونَ قَوۡلَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبۡلُ﴾ این سخن آنان، مشابه سخن مشرکانی است که می‌گفتند: فرشتگان، دختران خدا هستند. گفتارشان مشابه سخن آنان است، و در باطل بودن مانند یکدیگر است. ﴿قَٰتَلَهُمُ ٱللَّهُۖ أَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ﴾ خداوند آنان را نابود کند، چگونه از حق روشن و آشکار به سوی سخن باطل آشکار بر می‌گردند!
アラビア語 クルアーン注釈:
اِتَّخَذُوْۤا اَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ اَرْبَابًا مِّنْ دُوْنِ اللّٰهِ وَالْمَسِیْحَ ابْنَ مَرْیَمَ ۚ— وَمَاۤ اُمِرُوْۤا اِلَّا لِیَعْبُدُوْۤا اِلٰهًا وَّاحِدًا ۚ— لَاۤ اِلٰهَ اِلَّا هُوَ ؕ— سُبْحٰنَهٗ عَمَّا یُشْرِكُوْنَ ۟
و بعید به نظر می‌آید که امت بزرگی بر چنین سخنی اتفاق نظر پیدا کنند، اما در این صورت نیز کمترین تفکر و تأملی، آدمی را به باطل بودن آن هدایت می‌نماید؛ چرا که آنها ﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ﴾ علما و دیرنشینان خود را ﴿أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ﴾ به جای خدا به الوهیت گرفتند، و آنچه را که خدا برایشان حرام نموده بود، برای آنان حلال کردند، پس آن را حلال شمردند، و آنچه را که خدا برایشان حلال نموده بود، برای آنان حرام کردند، پس آن‌را حرام انگاشتند. و برای آنها آئین و گفتارهایی که با دین پیامبران متضاد بود، مشروع نمودند، و بر این اساس از آنان پیروی کردند. نیز آنها در مورد مشایخ و دیرنشینان خود زیاده‌روی کردند، و آنها را تعظیم نمودند، و قبور آنان را همچون بت برگرفتند که به پرستش آن اقدام می‌کردند، و ذبایح خود را در پای آنها سر می‌بریدند، و دعا و فریاد ‌طلبی‌های خود را به محضر آنها عرضه می‌داشتند. ﴿وَٱلۡمَسِيحَ ٱبۡنَ مَرۡيَمَ﴾ و عیسی پسر مریم را به جای خدا به خدایی گرفتند، و با دستوری که خدا توسط پیامبرانش به آنها داده بود، مخالفت کردند. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُوٓاْ إِلَٰهٗا وَٰحِدٗاۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ﴾ حال آنکه بدیشان جز این دستور داده نشده بود که تنها خدای یگانه را بپرستند و بس؛ زیرا جز خدا، معبودی به حق نیست. پس دستور داده شده بودند تا عبادت و اطاعت را خالصانه برای خدا انجام دهند، و فقط نسبت به او محبت بورزند، و او را به فریاد بخوانند. اما آنها دستور خدا را کنار نهادند، و چیزهایی را شریک خدا ساختند که هیچ دلیلی بر روا بودن آنها فرو نفرستاده بود. ﴿سُبۡحَٰنَهُۥ عَمَّا يُشۡرِكُونَ﴾ پاک و منزه است از آنچه آنها با او شریک می‌سازند، و بر او دروغ می‌بندند؛ زیرا آنان با این کار به ساحت مقدس خداوند متعرّض شده، و او را به چیزی متّصف می‌کنند که شایستۀ شکوه و بزرگی‌اش نیست، و خداوند متعال در اوصاف و افعال خود، برتر از هر چیزی است که بدو نسبت داده می‌شود و با کمال والای او منافی می‌باشد.
アラビア語 クルアーン注釈:
 
対訳 章: 悔悟章
章名の目次 ページ番号
 
クルアーンの対訳 - ペルシア語対訳 - アッ=サァディーの注釈 - 対訳の目次

アッ=サァディーの注釈(ペルシア語対訳)

閉じる