﴿الٓمٓ﴾ از جمله حروفی است که بعضی سورههای قرآن با آنها آغاز میشود. این حروف، از حروف هجائیه (الفبا) است که اگر به صورت دانه دانه (أ، ب، ت، ...) بیاید به خودی خود معنایی ندارد. این حروف، حکمت و مفهومی دارند؛ زیرا چیزی بدون حکمت در قرآن یافت نمیشود. از جمله مهمترین حکمتهای این حروف، اشاره به تَحَدّی با قرآن است که از همین حروفی تشکیل یافته که مردم آنها را میشناسند و با آنها سخن میگویند؛ از این رو اغلب پس از این حروف، مانند همین سوره، از قرآن کریم سخن گفته شده است.
هیچ تردیدی در این قرآن عظیم راه ندارد؛ نه از نظر وحی و نه از نظر لفظ و معنا. این کتاب، کلام الله است که پرهیزگاران را به راه رسیدن به او تعالی راهنمایی میکند.
آن کسانیکه به غیب ایمان میآورند. غیب شامل تمام مواردی است که با حواس درک نمیشود و از نظر ما پنهان است، مانند روز قیامت که الله یا رسولش صلی الله علیه وسلم از آنها خبر دادهاند؛ و نماز را همانگونه که الله تشریع فرموده است با شروط، ارکان، واجبات و سنتهای آن برپا میدارند و از آنچه الله به آنان روزی داده است، با پرداخت حقوق واجب مانند زکات یا غیر واجب مانند صدقۀ نفلی، به امید کسب ثواب الله، انفاق میکنند؛
و آن کسانیکه به وحیی که الله بر تو- ای پیامبر- و وحیی که بر سایر پیامبران علیهم السلام قبل از تو نازل فرمود بدون تفکیک و استثناء، ایمان میآورند و به آخرت و ثواب و عقاب آن ایمان قطعی دارند.
• الثقة المطلقة في نفي الرَّيب دليل على أنه من عند الله؛ إذ لا يمكن لمخلوق أن يدعي ذلك في كلامه.
نفی تردید با اعتماد کامل، دلیلی است بر اینکه قرآن از جانب الله است؛ زیرا هیچ مخلوقی نمیتواند در مورد کلام خویش چنین ادعایی مطرح کند.
• لا ينتفع بما في القرآن الكريم من الهدايات العظيمة إلا المتقون لله تعالى المعظِّمون له.
فقط کسانیکه تقوای الهی را پیشه میکنند و او تعالی را بزرگ میشمارند، از راهنماییهای بسیار ارزشمند قرآن کریم بهره میبرند.
• من أعظم مراتب الإيمانِ الإيمانُ بالغيب؛ لأنه يتضمن التسليم لله تعالى في كل ما تفرد بعلمه من الغيب، ولرسوله بما أخبر عنه سبحانه.
از بزرگترین مراتب ایمان، ایمان به غیب است؛ زیرا دربردارندۀ پذیرش تمام امور غیبی است که الله متعال، علم آن را به خودش اختصاص داده است، و نیز پذیرش امور غیبی که رسولش صلی الله علیه وسلم را از آنها آگاه کرده است.
• كثيرًا ما يقرن الله تعالى بين الصلاة والزكاة؛ لأنَّ الصلاة إخلاص للمعبود، والزكاة إحسان للعبيد، وهما عنوان السعادة والنجاة.
الله متعال، در موارد زیادی، نماز و زکات را در کنار یکدیگر آورده است؛ زیرا نماز، اخلاص برای معبود و زکات، نیکی به بندگان است و این دو، رمز رستگاری و نجات هستند.
• الإيمان بالله تعالى وعمل الصالحات يورثان الهداية والتوفيق في الدنيا، والفوز والفلاح في الأُخرى.
ایمان به الله متعال و اعمال صالح، هدایت و توفیق در دنیا، و پیروزی و کامیابی در آخرت را به ارمغان میآورند.
زیرا الله بر دلهای آنها مُهر زده است و دلهایشان را بر باطل موجود در آن بسته است، و بر گوشهایشان مُهر زده است بهطوریکه حق را آنگونه که باید بپذیرند و بدان گردن نهند نمیشنوند، و بر چشمانشان پوششی قرار داده است؛ چنانکه حق را با وجود وضوحش نمیبینند و عذاب بزرگی در آخرت برایشان است.
منافقان- به گمان خودشان- با اظهار ایمان و پنهان کردن کفر، الله و مؤمنان را فریب می دهند. آن ها در حقیقت فقط خودشان را فریب می دهند اما این را درک نمی کنند؛ زیرا الله متعال رازها و پنهان ترین امور را می داند و مؤمنان را از صفات و احوال منافقان آگاه فرموده است.
سبب این امر آن است که در دلهایشان تردیدی وجود دارد و الله بر این تردیدشان افزوده است؛ زیرا جزا از جنس عمل است. بهسبب دروغگویی بر الله و بر مردم و تکذیب آنچه محمد صلی الله علیه وسلم آورد، عذاب دردناکی در طبقۀ زیرین جهنم برای منافقان است.
وقتی به آنها امر میشود که مانند اصحاب محمد صلی الله علیه وسلم ایمان بیاورند، از روی اعتراض و استهزا چنین پاسخ میدهند: آیا ایمانی مانند سَبُکسرها بیاوریم؟! در واقع، خودشان نادان هستند اما این را نمیدانند.
هنگام ملاقات با مؤمنان، میگویند: آنچه را شما به آن ایمان دارید پذیرفتیم، این سخن را از ترس مؤمنان میگویند، و زمانی که از نزد مؤمنان برمیگردند و با رؤسای خویش خلوت میکنند، برای تأکید بر پایداری در پیروی از آنها میگویند: ما همراه شما و در راه شما قرار داریم، اما برای تمسخر مؤمنان، در ظاهر با آنها موافقت میکنیم.
الله در مقابله با منافقان که مؤمنان را مسخره میکنند، آنها را مسخره میکند تا جزایی از جنس عملشان به آنها داده باشد؛ از این رو احکام مسلمانان در دنیا را بر آنها اجرا میکند، اما در آخرت آنها را بهسبب کفر و نفاقشان مورد مجازات قرار میدهد. اینچنین به آنها مهلت میدهد به گمراهی و ستم خویش ادامه دهند تا سرگشته و مضطرب بمانند.
منافقانی که این صفات را داشتند همان کسانی هستند که به جای ایمان کفر را برگزیدند، تجارتشان سودی نداشت؛ چرا که ایمان به الله را از دست دادند و به سوی حق هدایت نشدند.
• أن من طبع الله على قلوبهم بسبب عنادهم وتكذيبهم لا تنفع معهم الآيات وإن عظمت.
کسانی که الله بهسبب دشمنی و تکذیب آنها، بر دلهایشان مُهر بزند، آیات با وجود بزرگی به آنها سودی نمیرساند.
• أن إمهال الله تعالى للظالمين المكذبين لم يكن عن غفلة أو عجز عنهم، بل ليزدادوا إثمًا، فتكون عقوبتهم أعظم.
مهلتدادن الله متعال به ستمگران تکذیبکننده، هرگز به دلیل غفلت یا ناتوانی در برابر آنها نیست، بلکه به این هدف است تا بیشتر گناه کنند و در نتیجه، مجازاتشان بیشتر شود.
الله برای این منافقان، دو مثال آورد: یک مثال آتشی و یک مثال آبی. مثال آتشی آنها به این قرار است: آنها مانند کسی هستند که آتشی برمیافروزد تا از آن روشنایی برگیرد، اما وقتی نور آتش بالا میآید و گمان میکند که از روشنایی آن بهره میبرد، خاموش میشود؛ به این ترتیب، نورافشانی آتش از بین میرود و سوزاندنش باقی میماند؛ در نتیجه اصحاب آتش در تاریکیهایی که هیچ چیز نمیبینند میمانند و هیچ راهی نمییابند.
بنابراین، منافقان کرانی هستند که حق را به نیت پذیرش نمیشنوند، گنگانی هستند که حق را به زبان نمیآورند، کورانی هستند که آن را نمیبینند؛ و از گمراهی خویش بازنمیگردند.
اما مثال آبی منافقان چنین است: مثالشان مانند باران زیادی از ابری دارای تاریکیهای متراکم و رعد و برق است که بر گروهی فرو میریزد و ترس شدیدی بر آنها وارد میسازد. آنها از ترس مرگ بهسبب شدتِ صدای صاعقهها با سر انگشتان خویش گوشهایشان را میبندند، درحالیکه الله بر کافران احاطه دارد و نمیتوانند از زیر قدرت او فرار کنند.
نزدیک است که برق بهخاطر تابش و پرتوافکنی زیاد، چشمانشان را برباید. هرگاه برق، اندکی برایشان بدرخشد و روشنایی بدهد پیش میروند و هرگاه نورافشانی نکند در تاریکی میمانند و نمیتوانند حرکت کنند. بهخاطر رویگردانی آنها از حق، اگر الله بخواهد با قدرت خویش که همهچیز را دربردارد، گوشها و چشمهایشان را از بین میبرد و دیگر به آنها بازنمیگردد. بنابراین، باران، مثالی برای قرآن، صدای صاعقهها مثالی برای منعکنندههای موجود در قرآن و درخشیدن برق، مثالی برای آشکار شدن حق است که گهگاهی بر آنها میتابد. بستن گوشها از شدت صاعقهها، مثالی برای رویگردانی آنها از حقیقت و ندادن پاسخ مثبت به آن است. وجه تشابه میان منافقان و اصحاب دو مثال مذکور، بهره نبردن است؛ چنانکه در مثال آتشی، روشن کنندۀ آتش بهرهای جز تاریکی و سوختن نمیبرد و در مثال آبی، اصحاب باران جز ترسیدن و بیقراری از رعد و برق، نصیبی ندارند و به همین ترتیب، منافقان چیزی جز سختگیری و دشواری در اسلام نمییابند.
ای مردم، با امتثالِ اوامر و ترکِ نواهی پروردگارتان، تنها او را عبادت کنید؛ زیرا اوست که شما و امتهای قبل از شما را آفرید. امید است که این عبادت، سپری میان شما و عذاب او تعالی باشد.
او ذاتی است که زمین را برای شما فرشی هموار مهیا کرد و بالای آن، آسمان را بهصورت بنیانی محکم قرار داد، او با فروفرستادن باران نعمت میبخشد، بهگونهای که بر اثر باران، میوههای مختلفی از زمین میروید تا رزق و روزی باشد، پس شریکان و همانندهایی برای الله قرار ندهید، درحالیکه میدانید آفرینندهای جز الله متعال وجود ندارد.
- ای مردم- اگر نسبت به قرآنِ نازلشده بر بندۀ ما محمد صلی الله علیه وسلم تردید دارید، شما را به مبارزه میطلبیم که یک سوره همانند آن، حتی همانند کوچکترین سورۀ آن، بیاورید و برای این کار هر تعداد از یارانتان را که میتوانید فراخوانید، اگر در ادعای خویش راستگو هستید.
اگر این کار را نکردید- که هرگز قادر بر انجام آن نیستید- از آتشی بترسید که مردمِ سزاوار عذاب و انواع سنگهایی که آن را عبادت میکردند و ... را میسوزاند. الله این آتش را برای کافران آماده و مهیا ساخته است.
• أن الله تعالى يخذل المنافقين في أشد أحوالهم حاجة وأكثرها شدة؛ جزاء نفاقهم وإعراضهم عن الهدى.
الله متعال، منافقان را به جزای نفاق و رویگردانی از هدایت، در دشوارترین شرایط که بیشترین نیاز را به کمک دارند، تنها میگذارد و آنها را یاری نمیدهد.
• من أعظم الأدلة على وجوب إفراد الله بالعبادة أنه تعالى هو الذي خلق لنا ما في الكون وجعله مسخَّرًا لنا.
از بزرگترین دلایل بر وجوب یگانگی الله در عبادت، این است که او تعالی، تمام آنچه در جهان هستی وجود دارد را برای انسانها آفریده و در تسخیر آنها قرار داده است.
• عجز الخلق عن الإتيان بمثل سورة من القرآن الكريم يدل على أنه تنزيل من حكيم عليم.
ناتوانی مردم از آوردن مانند یک سوره از قرآن کریم، بر این امر دلالت دارد که قرآن از جانب حکیمی بسیار دانا نازل شده است.
چون تهدید قبلی برای کافران بود؛ پس- ای پیامبر- برای شادمانی مؤمنان به الله که اعمال صالح انجام میدهند بهشتهایی را بشارت بده که از زیر کاخها و درختهایشان رودها جاری است و هرگاه از میوههای پاک آنها روزی داده میشوند، به دلیل شباهت زیاد به میوههای دنیا میگویند: این میوهها، مانند میوههایی است که قبلاً به ما روزی داده شده بود، و میوههای متشابهی از نظر شکل و نام به آنها تقدیم میشود که با شناخت قبلی، به آنها روی میآورند، اما طعم و مزۀ متفاوتی دارند. همچنین در بهشت همسرانی پاک و بری از هر آنچه نفس از آن بیزار است و سرشت آن را ناپسند میداند، از آنچه که در وجود اهل دنیا متصور است، برایشان است، و آنها در نعمتهایی همیشگی و پایانناپذیر قرار دارند، برخلاف نعمتهای دنیا که موقتی و گذراست.
الله شرم نمیکند از اینکه به هر چه بخواهد مثال بزند، چنانکه به پشه، یا بالاتر از آن از نظر بزرگی یا پایینتر از آن از نظر کوچکی، مثال میزند. مردم در برابر این امثال، دو نوع هستند: مؤمنان و کافران؛ مؤمنان میپذیرند و میدانند که در ورای مثلزدن به این موارد، حکمتی نهفته است، اما کافران از روی استهزا، در مورد سبب مثال آوردن این مخلوقات کوچک مانند پشهها، مگسها، عنکبوت و... از جانب الله از یکدیگر میپرسند. الله اینگونه پاسخ میدهد: این مثالها، مایۀ هدایت و راهنمایی و آزمایش مردم هستند؛ زیرا الله با این مثالها، بسیاری از مردم را که از تدبر در آنها خودداری میکنند، گمراه میکند، و فقط کسانی را که سزاوار گمراهی هستند گمراه میسازد. آنها کسانی هستند که از او تعالی فرمانبرداری نمیکنند، مانند منافقان.
کسانی که پیمان الله را شکستند، پیمانی که بر اساس آن، از آن ها عهد گرفته بود فقط او را عبادت کنند و از رسولش -صلی الله علیه وسلم- (که رسولان پیش از او از آمدنش خبر داده بودند) پیروی کنند. آنان آنچه را که الله متعال به برقراری آن فرمان داده مانند برقراری رابطه ی خویشاوندی، قطع می کنند و با انجام گناهان، برای انتشار فساد بر روی زمین می کوشند، در نتیجه بهره ی ناقصی در دنیا و آخرت دارند.
- ای کافران- کارتان بسیار شگفت است! چگونه به الله کفر میورزید، درحالیکه دلایل قدرت او را در وجود خودتان مشاهده میکنید؛ چنانکه شما را از عدم، ایجاد و زنده گردانید، سپس برای بار دوم شما را میمیراند، سپس برای بار دوم زنده میگرداند، سپس شما را بهسوی خویش بازمیگرداند تا شما را بر اساس اعمالتان مورد محاسبه قرار دهد.
الله یگانه، همان ذاتی است که تمام آنچه که در زمین است و قابل شمارش نیست مانند نهرها و درخت ها را، به تنهایی آفرید، و شما از آنچه که به تسخیرتان درآورده است، استفاده می کنید و بهره می برید. سپس قصد آفرينش آسمان نمود و هفت آسمان بی عیب و آراسته را آفرید، ایشان همان ذاتی است که علمش بر همه چیز احاطه دارد.
الله متعال خبر میدهد که خطاب به فرشتگان فرمود: او تعالی در زمین بشری قرار خواهد داد که از پی یکدیگر خواهند آمد، تا با طاعت الله زمین را آباد کنند؛ آنگاه فرشتگان- برای کسب راهنمایی و آگاهی- در مورد حکمتِ قراردادن فرزندان آدم به عنوان جانشینان در زمین، درحالیکه در آن فساد خواهند کرد و از روی ستم، خون میریزند، اینگونه از پروردگارشان پرسیدند: ما که از تو فرمانبرداری میکنیم، با ستایش تو و بزرگداشت جلال و کمالت، تو را پاک و منزه میشماریم و هرگز از این کار سست و ناتوان نمیشویم؟ الله چنین به فرشتگان پاسخ داد: همانا من از حکمتهای شگفتآور آفرینش انسانها و اهداف بزرگ جانشین قرار دادن آنها که شما نمیدانید آگاه هستم.
الله متعال برای بیان منزلت آدم -عليه السلام-، الفاظ و معانی تمام حیوانات و جمادات و غيره را، به او آموخت؛ سپس آنچه را كه نامیده بود بر فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر در گفته خود که شما از این مخلوق گرامی تر و بهتر هستید، راست مى گویید؛ آن نام ها را به من خبر دهید.
فرشتگان- با اعتراف به نقص خویش و بازگرداندن فضیلت به الله– گفتند: پروردگارا! تو را از اعتراض بر حُکم و شرعِ تو مُنَزَّه و بزرگ میشماریم؛ زیرا ما فقط چیزی را میدانیم که علمش را به ما روزی دادهای؛ همانا تو دانایی هستی که هیچچیز از تو پنهان نمیماند، حکیمی هستی که با تقدیر و تشریع خویش، هر امری را در جای خودش قرار میدهی.
آنگاه الله متعال خطاب به آدم فرمود: آنها را از نامهای این نامیده شدهها آگاه کن. وقتی که آدم، همانگونه که پروردگارش به او آموخته بود، فرشتگان را آگاه کرد، الله خطاب به فرشتگان فرمود: آیا به شما نگفتم که من از آنچه در آسمانها و در زمین پنهان است آگاه هستم و آنچه از احوالتان را که آشکار میکنید و آنچه را که با خویش نجوا میکنید میدانم.
الله متعال بیان میفرماید که به فرشتگان دستور داد سجدۀ تقدیر و احترام در برابر آدم بگزارند. آنها نیز برای اجرای فرمان الله، به سرعت به سجده افتادند، جز ابلیس که از جن بود، و برای اعتراض به اینکه الله او را به این سجده فرمان داد و به منظور برتر دانستن خویش بر آدم، از این کار خودداری کرد و با اینکار از کافران به الله متعال گردید.
و گفتیم: ای آدم تو و همسرت- حواء- در بهشت سکونت کن، و در همهجای آن [از نعمتهای] گوارا و فراوان، بدون هیچ ممانعت و سختیای بخورید و مبادا به این درخت که شما را از خوردن از آن نهی کردم نزدیک شوید که بهسبب سرپیچی از فرمان من از ستمگران خواهید شد.
اما شیطان پیوسته آدم و همسرش را وسوسه میکرد و این کار را برایشان میآراست؛ تا اینکه آن دو را در لغزش و گناهِ خوردن از آن درخت که الله آن دو را از خوردن از آن نهی کرده بود قرار داد؛ و جزایشان این بود که الله آنها را از بهشتی که در آن بودند اخراج کرد و خطاب به آن دو و شیطان فرمود: به زمین فرود آیید درحالیکه دشمن یکدیگر خواهید بود و در زمین برای شما، استقرار و بقا و بهره جستن از نعمتهایش است تا اینکه عمرهایتان سپری شود و قیامت برپا گردد.
آنگاه آدم کلماتی را که الله به او القا کرد فراگرفت و الله بر او الهام کرد که با آنها دعا کند. این کلمات در آیۀ 23 سورۀ اعراف آمده است: ﴿قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾ [الأعراف: 23]؛ «(آن دو) گفتند: «پروردگارا! ما به خود ستم کردیم، و اگر ما را نیامرزی و بر ما رحم نکنی، مسلّماً از زیانکاران خواهیم بود».». الله توبۀ آدم را پذیرفت و او را بخشید؛ زیرا او سبحانه نسبت به بندگانش بسیار توبهپذیر و مهربان است.
به آنها گفتیم: همگی از بهشت بهسوی زمین فرود آیید؛ پس اگر هدایتی توسط رسولانم علیهم السلام به شما رسید، کسانیکه از آن پیروی کنند و به فرستادگانم ایمان بیاورند، هیچ بیمی در آخرت بر آنها نیست و بر هر آنچه که از دنیا از دست بدهند غمگین نخواهند شد.
ای فرزندان پیامبر الله، یعقوب علیه السلام، نعمتهای پیاپی الله بر خودتان را به یاد آورید و شکرشان را به جای گزارید، و به پیمان من در قبال شما مبنی بر ایمان به من و رسولانم علیهم السلام و عمل به احکامم وفادار باشید، که اگر به این پیمان وفا کردید، من به پیمان خویش که زندگی پاک در دنیا و پاداش نیکو در آخرت است به نفع شما وفا میکنم. فقط از من بترسید و پیمانم را نقض نکنید.
و به قرآن که آن را بر محمد صلی الله علیه وسلم نازل کردیم و در مورد توحید الله و نبوت محمد صلی الله علیه وسلم با تورات قبل از اینکه تحریف شود سازگار است، ایمان بیاورید و بپرهیزید از اینکه اولین گروهی باشید که به قرآن کفر میورزند، و آیاتم را که نازل کردم به بهای ناچیزی از مقام و ریاست مبادله نکنید و از خشم و عذاب من بترسید.
و حق را- که آن را بر رسولانم علیهم السلام نازل کردم- با اکاذیبی که میسازید درنیامیزید، و حقیقتی را که در کتابهایتان در توصیف محمد صلی الله علیه وسلم آمده است پنهان مکنید، درحالیکه نسبت به آن علم و یقین دارید.
و نماز را بهصورت کامل با ارکان و واجبات و سنتهایش ادا کنید، و زکات اموالتان را که الله آنها را در اختیار شما قرار داد بپردازید، و با امت محمد صلی الله علیه وسلم که در برابر الله خضوع میکنند، در برابر الله خضوع کنید.
بسیار ناپسند است که دیگران را به ایمان و کار نیک امر میکنید اما خودتان را فراموش کرده و از این کار روی میگردانید، درحالیکه تورات را میخوانید و از فرمان پیروی از دین الله و تصدیق رسولانش علیهم السلام آگاه هستید، پس آیا از عقل و خرد خودتان بهره نمیبرید؟!
و در تمام احوال دینی و دنیوی خویش، از شکیبایی و نماز که شما را به الله نزدیک میکند و به او میرساند، یاری بجویید تا شما را یاری و محافظت کند و آسیبهایتان را برطرف سازد، و بهراستیکه نماز دشوار و سنگین است مگر برای کسانیکه در برابر پروردگارشان خضوع میکنند.
ای فرزندانِ پیامبرِ الله، یعقوب علیه السلام، نعمتهای دینی و دنیوی مرا که بر شما بخشیدم یاد کنید و به یاد آورید که من شما را با پیامبری و پادشاهی، بر مردم زمانه و معاصرتان برتری دادم.
و با اجرای اوامر و ترک نواهی، سپری میان خود و عذاب روز قیامت قرار دهید، زیرا در آن روز، هیچکس ذرهای دیگری را بینیاز نمیسازد و در آن روز شفاعت هیچکس جهت دفع ضرر یا جلب منفعت پذیرفته نمیشود مگر به اجازه الله، و هیچ فدیهای گرفته نمیشود حتی اگر زمین از طلا پر شود، و در آن روز هیچ یاوری برایشان نیست؛ پس آنگاه که هیچ شفاعتگری نفعی نمیرساند و هیچ فدیه و یاوری وجود ندارد، گریزگاه کجاست؟!
و ای بنیاسرائیل به یاد آورید آنگاه که شما را از پیروان فرعون نجات دادیم، کسانیکه برای خوارساختن و تحقیر شما، انواع عذابها را به شما میچشاندند؛ چنانکه پسرانتان را با سربریدن میکشتند تا بقایی نداشته باشید، و دخترانتان را زنده نگه میداشتند تا هنگامیکه زن شدند به آنها خدمت کنند. در رهانیدن شما از زیر شکنجۀ فرعون و پیروانش، آزمایش بزرگی از جانب پروردگارتان است؛ باشد که شکرگزار باشید.
و از نعمتهای ما بر شما به یاد آورید که با شکافتن دریا برای شما، آن را راه خشکی قرار دادیم که در آن حرکت کنید و به این ترتیب، شما را نجات دادیم و دشمنتان، فرعون و پیروانش را در برابر دیدگان شما و درحالیکه به آنها نگاه میکردید غرق ساختیم.
و از جمله نعمتهای ما به یاد آورید که چهل شب با موسی علیه السلام قرار گذاشتیم تا نزول تورات به عنوان نور و هدایت در این مدت کامل شود، اما شما در این مدت فقط گوساله را عبادت کردید و با اینکارتان ستمکار بودید.
و از جمله ی این نعمت ها به یاد آورید که تورات را به عنوان جداکننده ی حق از باطل و وسیله ای براى تشخیص هدایت و گمراهی به موسی -علیه السلام- بخشيديم؛ که شاید به وسیله ی آن به سوی حق رهنمون شوید.
و یکی دیگر از این نعمتها را به یاد آورید که الله توفیق توبه از عبادت گوساله را به شما داد، آنجا که موسی علیه السلام به شما گفت: همانا شما با گرفتن گوساله به عنوان معبودی که آن را عبادت میکنید به خودتان ستم کردید، پس توبه کنید و بهسوی خالق و آفرینندهتان بازگردید، بهگونهای که یکدیگر را بکشید؛ و این توبه، از مداومت کردن بر کفر که به جاودانگی در آتش منجر میشود، برایتان بهتر است؛ آنگاه به توفیق و یاری الله چنین توبهای کردید و او توبۀ شما را پذیرفت؛ زیرا نسبت به بندگان خویش بسیار توبهپذیر و مهربان است.
و به یاد آورید هنگامی را که پدرانتان با گستاخی خطاب به موسی علیه السلام گفتند: هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد مگر زمانیکه الله را آشکارا و بدون هیچ حایلی به ما بنمایانی، آنگاه آتش سوزاننده شما را فراگرفت و شما را کُشت، درحالیکه به یکدیگر نگاه میکردید.
از دیگر نعمتهای ما بر شما این است آنگاه که در زمین حیران بودید ابر را بر شما فرستادیم تا در برابر گرمای خورشید بر شما سایه بیفکند، و از نعمتهای خویش، شرابی شیرین مانند عسل و پرندهای کوچک با گوشتی گوارا و پاک شبیه سُمانی [مرغ بلدرچین] بر شما نازل کردیم و به شما گفتیم: از غذاهای پاکیزهای که به شما روزی دادهایم بخورید. آنها با انکار و ناسپاسی این نعمتها، ذرهای نقصان بر ما وارد نکردند، بلکه با کاستن از ثواب خود و قراردادن خویش در معرض عذاب، به خودشان ستم روا داشتند.
و نیز از نعمتهای الله بر خودتان به یاد آورید هنگامیکه به شما گفتیم: به بیت المقدس وارد شوید، و از غذاهای پاکیزۀ آن از هر مکانی که میخواهید، گوارا و فراوان بخورید و در لحظۀ ورود به شهر، در حال رکوع و فروتن برای الله باشید و اینگونه از الله تقاضا کنید: پرورگارا! گناهانمان را از ما بریز، تا دعایتان را اجابت کنیم، و کسانیکه اعمال نیکو انجام دادند، بر ثواب نیکوکاریشان خواهیم افزود.
اما ستمکارانشان، کاری نکردند جز اینکه عمل را تبدیل و سخن را تحریف کردند، پس درحالیکه بر نشیمنگاههایشان میخزیدند وارد شدند و برای تمسخر فرمان الهی گفتند: حَبَّةٌ فی شَعرَةٍ؛ دانهای در جویی. بنابراین، جزایشان این بود که الله بر افراد ستمکارشان، بهسبب خروجشان از حد شرع و مخالفت با فرمان، عذابی از آسمان فرو فرستاد.
و از نعمتهای الله بر خودتان به یاد آورید آنگاه که سرگشته و حیران بودید و تشنگی شدیدی شما را فراگرفت تا اینکه موسی علیه السلام به درگاه پروردگارش تضرع و زاری کرد و از او تعالی برای شما تقاضای آب کرد؛ آنگاه به او فرمان دادیم که عصایش را به سنگ بزند؛ و هنگامیکه موسی علیه السلام عصایش را به سنگ زد، به تعداد قبایلتان، دوازده چشمه از آن جوشید و آب از آنها برآمد، و مکان مخصوص نوشیدن هر قبیله را برایش مشخص کردیم تا نزاعی میانشان واقع نشود؛ و به شما گفتیم: از روزی الله که بدون هیچ تلاش و عملی از جانبتان به شما روانه کرد بخورید و بیاشامید و برای ایجاد فساد در زمین مکوشید.
و به یاد آورید هنگامی که در برابر نعمت پروردگارتان ناسپاسی کردید و از خوردن منّ و سلوی که الله متعال برایتان نازل فرمود، احساس دلتنگی و بیزاری کردید و گفتید: هرگز بر یک نوع غذای ثابت، صبر نخواهیم کرد. آنگاه از موسی -علیه السلام- خواستید که از الله بخواهد از گیاهان زمین، مانند محصولات کشاورزی و سبزی و خیار چنبر و حبوبات و عدس و پیاز به عنوان غذا برایتان برویاند؛ آنگاه موسی -علیه السلام- (برای ناپسند نشان دادن درخواست شما؛ که منّ و سلوی را که بهتر و گرامی تر است و بدون رنج و سختی به شما رسیده بود به آنچه که کمتر و پست تر است تبدیل کردید) گفت: از این سرزمین به هر آبادیی فرود آیید و آنچه که درخواست کردید را در کشتزارها و بازارهای آن خواهید یافت، و به سبب پیروی آن ها از شهوات و رویگردانی های مکرر از آنچه الله متعال برایشان برگزیده بود، خواری و فقر و بدبختی، همنشینشان شد. همچنین به دلیل کفرشان به آیات الهی وکشتن پیامبرانش -علیهم السلام- که از روی ستم و دشمنی انجام می دادند؛ سزاوار خشم الهی شدند. تمام این عذاب ها، به این سبب بود که آن ها از الله متعال نافرمانی و از حدودش تجاوز می کردند.
همانا کسانی از این امت و نیز کسانی از امتهای پیشین، قبل از بعثت محمد صلی الله علیه وسلم از یهود و نصاری و صابئان- گروهی از پیروان برخی پیامبران علیهم السلام که ایمان به الله و روز آخرت در آنها تحقق یافت- که ایمان آوردند، پاداش آنها نزد پروردگارشان است، و نسبت به آنچه در آخرت پیش رو دارند هیچ بیمی بر آنها نیست و بر آنچه از دنیا از دست میدهند غمگین نمیشوند.
و به یاد آورید پیمان محکمی را که در مورد ایمان به الله و رسولانش از شما گرفتیم، و برای ترساندن و برحذر داشتن شما از نقض این پیمان، کوه را بر بالای سرتان برافراشتیم، درحالیکه به شما امر کردیم آنچه را در تورات نازل کردیم با جد و تلاش و بدون تنبلی و سستی برگیرید و محتوایش را حفظ کنید و در آن تدبر نمایید؛ شاید با انجام این کار، از عذاب الله متعال پرهیز کنید.
اما پس از اینکه پیمان محکم از شما گرفتیم، رویگردان شدید و نافرمانی کردید و اگر الله به فضل خویش شما را نمیبخشید و به رحمت خویش توبهتان را نمیپذیرفت، بهسبب این رویگردانی و نافرمانی، قطعا از زیانکاران بودید.
و در مورد پیشینیانتان از روی علم و بدون هیچ ابهامی باخبر شدهاید؛ آنجا که با شکار در روز شنبه که شکار در این روز بر آنها حرام شده بود تجاوز کردند، چنانکه با نصب تور قبل از روز شنبه و بیرون آوردن آن در روز یکشنبه، در اینکار حیله به کار بردند؛ بنابراین، الله برای مجازات این مکّاران به جرم حیله و مکرشان، آنها را بوزینگانی منفور و طردشده قرار داد.
به این ترتیب، ساکنان این شهر متجاوز را عبرتی برای ساکنان آبادیهای مجاور و برای کسانیکه پس از آنها میآیند قرار دادیم؛ تا مرتکب عملی مانند عمل آنها نشوند که مستحق عذاب آنها خواهند شد؛ و آن را اندرزی برای پرهیزگاران قرار دادیم، کسانیکه از عذاب و انتقام الله در برابر کسانیکه از حدودش تجاوز میکنند، میترسند.
و از اخبار پیشینیانتان به یاد آورید آنچه را که میان آنها و موسی علیه السلام جاری شد؛ آنجا که آنها را از این فرمان الله آگاه کرد که یک مادهگاو از میان گاوها قربانی کنند، اما آنها به جای اجرای سریع این امر، جهت رساندن آزار و اذیت گفتند: آیا ما را مسخره و استهزا میکنی! آنگاه موسی علیه السلام در پاسخ گفت: به الله پناه میبرم از اینکه از کسانی باشم که بر الله دروغ میبندند و مردم را مسخره میکنند.
به موسی علیه السلام گفتند: از پروردگارت بخواه تا صفت این ماده گاوی را که ما را به ذبحش فرمان داده، روشن سازد، موسی علیه السلام به آنها گفت: الله میفرماید: این مادهگاو، نه پیر است و نه خردسال، بلکه بین این دو [میانسالی] است، پس بر اجرای امر پروردگارتان مبادرت ورزید.
آنها با مداومت بر جدال و آزاررسانی، به موسی علیه السلام گفتند: از پروردگارت بخواه برای ما مشخص کند این ماده گاو چه رنگی داشته باشد، موسی علیه السلام در پاسخ به آنها گفت: الله میفرماید: گاوی بسیار زردرنگ است، که هر بینندهای را به وجد میآورد.
• الحُكم المذكور في الآية الأولى لِمَا قبل بعثة النبي صلى الله عليه وسلم، وأما بعد بعثته فإن الدين المَرْضِيَّ عند الله هو الإسلام، لا يقبل غيره، كما قال الله تعالى: ﴿ وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْه ﴾ (آل عمران: 85).
حکم مذکور در آیۀ اولی، برای قبل از بعثت پیامبر صلی الله علیه وسلم است، اما پس از بعثت پیامبر صلی الله علیه وسلم، دین موردپسند نزد الله، فقط اسلام است و غیر اسلام را نمیپذیرد؛ چنانکه میفرماید: ﴿وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ﴾ [آل عمران: 85] «و هرکس، دینی غیر از اسلام برگزیند، هرگز از او پذیرفته نخواهد شد».
• قد يُعَجِّلُ الله العقوبة على بعض المعاصي في الدنيا قبل الآخرة؛ لتكون تذكرة يتعظ بها الناس فيحذروا مخالفة أمر الله تعالى.
الله عذاب برخی گناهان را قبل از آخرت، در دنیا به تعجیل میاندازد؛ تا به مردم پند دهد تا از مخالفت با فرمان الله متعال بپرهیزند.
• أنّ من ضيَّق على نفسه وشدّد عليها فيما ورد موسَّعًا في الشريعة، قد يُعاقَبُ بالتشديد عليه.
هرکس آنچه را که در شریعت گنجایش دارد، بر خود تنگ و سخت بگیرد، احتمال دارد با سخت گرفتن بر آن مجازات شود.
سپس با مداومت بر آزاررسانیدن، گفتند: از پروردگارت بخواه تا صفات بیشتری از این گاو برای ما روشن سازد؛ زیرا گاوهای زیادی صفات مذکور را دارند و ما نمیتوانیم از میان آنها یکی را تعیین کنیم. درحالیکه تأکید میکردند- اگر الله بخواهد- به مادهگاوی که ذبحش مَدّ نظر است هدایت خواهند شد.
موسی علیه السلام به آنها گفت: الله میفرماید: صفت این مادهگاو، آن است که نه برای کشاورزی و نه برای آبیاری زمین رام است، بیعیب است و غیر از رنگ زرد هیچ نشانهای از رنگی دیگر در آن نیست. آنگاه گفتند: اکنون توصیف دقیقی را که گاو را به صورت کامل مشخص میکند آوردی، و آن را ذبح کردند درحالیکه نزدیک بود بهسبب جدال و آزاررسانی، آن را ذبح نکنند.
و به یاد آورید آنگاه که یکی از خودتان را کشتید و هر یک از شما اتهام قتل را از خود دفع میکرد و دیگری را به آن متهم میساخت تا اینکه با یکدیگر نزاع کردید، حال آنکه الله قتل آن بیگناه را که پنهان میکردید آشکار ساخت.
آنگاه به شما گفتیم: بخشی از آن مادهگاو را که به ذبحش امر شدید به مقتول بزنید؛ که الله او را زنده خواهد گردانید تا خبر دهد قاتل کیست! آنها نیز چنین کردند و مقتول آنها را از قاتل آگاه کرد. همانند زندهگردانیدن این میت، الله مردگان را در روز قیامت زنده میگرداند و دلایل آشکار قدرت خویش را به شما نشان میدهد تا شاید در آنها بیندیشید و به صورت واقعی به الله متعال ایمان بیاورید.
سپس، دلهایتان پس از این پندهای رسا و معجزات روشن، سخت گردید تا اینکه مثل سنگ شد، بلکه سختتر از سنگ؛ زیرا حال دلهایتان هرگز تغییر نمیکند، اما سنگها دچار تغییر و تحول میشوند؛ چنانکه از برخی سنگها جویها روان میشود و برخی از سنگها میشکافد و آب چشمههای جاری در زمین از آنها میجوشد، که انسانها و حیوانات از آن استفاده میکنند، و برخی از سنگها از ترس و خشیت الهی از بالای کوهها فرو میریزد. اما دلهایتان چنین نیست و الله از آنچه انجام میدهید غافل نیست، بلکه از اعمالتان آگاه است و شما را بر اساس اعمالتان جزا خواهد داد.
- ای مؤمنان- پس از اینکه از حقیقت حال یهود و دشمنیشان آگاه شدید، آیا باز هم امید دارید که ایمان بیاورند و به شما پاسخ مثبت دهند؟! درحالیکه گروهی از علمایشان کلام الله را که در تورات بر آنها نازل شد میشنیدند، سپس الفاظ و معانی آن را بعد از آنکه آن را میفهمیدند و میشناختند، تغییر میدادند، درحالیکه به بزرگی گناه خویش آگاه بودند.
یکی از تناقضات و مکرهای یهودیان این است که وقتی برخی از آنها با مؤمنان روبرو میشوند، به راستی و صحت رسالت پیامبر محمد صلی الله علیه وسلم و اینکه تورات به او گواهی میدهد اعتراف میکنند، اما وقتی با خودشان خلوت میکنند یکدیگر را بهسبب این اعترافات سرزنش میکنند؛ زیرا مسلمانان اعتراف آنها به صدق نبوت را به عنوان دلیل علیه آنها اقامه میکنند.
یهودیان این رفتار معیوب و رسوا کننده را ادامه میدهند و گویی غافلند از اینکه الله از اقوال و افعال پنهانی و آشکار آنها آگاه است و آن را بر بندگانش آشکار خواهد کرد و آنها را رسوا میسازد.
گروهی از یهودیان هستند که از تورات چیزی جز تلاوت آن نمیدانند و مدلول آن را درک نمیکنند و چیزی جز دروغهایی که از بزرگانشان گرفتهاند ندارند و گمان میکنند که این دروغها، همان توراتی است که الله آن را نازل فرموده است.
پس نابودی و عذاب سختی در انتظار کسانی است که کتاب را با دستان خود مینویسند، سپس- به دروغ- میگویند: این از جانب الله است؛ تا حق و پیروی از هدایت را با بهای بیارزشی در دنیا مانند مال و ریاست تبدیل کنند، پس نابودی و عذاب شدیدی بر آنها است بهسبب آنچه دستهایشان نوشته و آنها را به دروغ به الله نسبت میدهند، و نابودی و عذاب شدیدی بر آنها است بهسبب مال و ریاستی که از این طریق به دست میآورند.
- به دروغ و از روی غرور- گفتند: آتش جهنم به ما نخواهد رسید و وارد آن نمیشویم مگر روزهای اندکی؛ - ای پیامبر- به آنها بگو: آیا بر این امر، وعدۀ محکمی از الله گرفتهاید؟ که اگر چنین پیمانی گرفته باشید، الله پیمانش را نقض نمیکند، یا اینکه- به دروغ و ناحق- آنچه را که نمیدانید به الله نسبت میدهید؟
امر اینگونه که آنها میپندارند نیست؛ زیرا الله هرکس را که مرتکب گناه کفر شود و گناهانش از هر طرف او را احاطه کنند، عذاب میدهد و آنها را با دخول در آتش و جاودانه بودن در آن، بهگونهای که برای همیشه در آن خواهند ماند، مجازات میکند.
کسانیکه به الله و رسولش صلی الله علیه وسلم ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، ثواب شان نزد الله، ورود به بهشت و جاودانگی در آن است، و برای همیشه در آن ماندگار خواهند ماند.
-ای بنی اسرائیل- همچنین به یاد آورید پیمان محکمی را که از شما گرفتیم، مبنی بر این که الله را یگانه بدانید و چیز دیگری را همراه او نپرستید، و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و نیازمندان نیکی کنید، و به نیکویی با مردم سخن گفته و آن ها را بدون تندی وخشونت، امر به معروف و نهی از منکر نمایید، و نماز کامل را به نحوی که بدان امر شده اید، ادا کنید، و زکات را براى تزكيه ى نفستان به مستحقانش پرداخت کنید، سپس بعد از این پیمانی که از شما گرفته شد، به آن پشت کردید؛ مگر کسانی از شما که الله آنان را (از ارتكاب گناهان) پاک نگه داشته بود، پس به عهد و پیمانشان به الله پایبند ماندند.
• بعض أهل الكتاب يدّعي العلم بما أنزل الله، والحقيقة أن لا علم له بما أنزل الله، وإنما هو الوهم والجهل.
برخی از اهل کتاب مدعی هستند که به آنچه الله نازل فرموده است علم دارند، اما در حقیقت، هیچ علمی به آن ندارند و این ادعا، فقط توَهّم و نادانی است.
• من أعظم الناس إثمًا من يكذب على الله تعالى ورسله ؛ فينسب إليهم ما لم يكن منهم.
بزرگترین گناهکاران، کسانی هستند که بر الله متعال و رسولش صلی الله علیه وسلم دروغ میبندند؛ یعنی آنچه را از جانب الله و رسولش صلی الله علیه وسلم نیست به آن دو نسبت میدهند.
• مع عظم المواثيق التي أخذها الله تعالى على اليهود وشدة التأكيد عليها، لم يزدهم ذلك إلا إعراضًا عنها ورفضًا لها.
با وجود پیمانهای بزرگی که الله متعال با تأکید زیاد از یهودیان گرفت، جز بر رویگردانی و رهاکردن این پیمانها توسط آنها نیفزود.
و به یاد آورید پیمان محکمی را که در تورات از شما گرفتیم مبنی بر تحریم اینکه خون یکدیگر را بریزید و تحریم اینکه یکدیگر را از سرزمین خود بیرون کنید، سپس به این پیمان که از شما گرفتیم اعتراف کردید و خودتان بر صحت این پیمان گواه هستید.
اما شما با این پیمان مخالفت میکنید؛ چنانکه یکدیگر را میکشید و با همکاری دشمنان، از روی ستم و تجاوز، گروهی از خودتان را از سرزمینشان بیرون میکنید. و هنگامیکه [بعضی از آنان در جنگ با همپیمانانِ عربِ شما اسیر شوند و به صورت] اسیر نزد شما بیایند، [برای اینکه آنها از بنیاسرائیل و همدینِ شما هستند، در برابرِ آزادیشان] تلاش میکنید تا با پرداخت فدیه آنها را از اسارت درآورید، حال آنکه آوارهکردن شان بر شما حرام است. چگونه به بخشی از تورات در مورد وجوب رهاسازی اسرا ایمان میآورید و به بخشی از آن در مورد صیانت خون و منع آوارهکردن یکدیگر از سرزمینشان کفر میورزید؟! بنابراین، کسیکه چنین عملی مرتکب شود، جزایی ندارد جز خواری و تحقیر در دنیا، و در آخرت نیز به شدیدترین عذاب بازگردانده میشود و الله از آنچه که انجام میدهید غافل نیست، بلکه از اعمالتان آگاه است و شما را در قبال آن مجازات خواهد کرد.
آنها کسانی هستند که با ترجیح فانی بر باقی، آخرت را با زندگی دنیا عوض کردند، پس عذابشان در آخرت تخفیف داده نمیشود و در آن روز هیچ یاوری ندارند که به آنها یاری برساند.
همانا تورات را به موسی بخشيديم و پس از وى پیامبرانی را فرستادیم، و به عیسی پسر مریم برای [اثباتِ] راستگویی اش، آیات آشکار و روشنی مانند زنده کردن مردگان، شفا بخشیدن کور مادرزاد و بیمار مبتلا به جذام، بخشيديم، و او را به وسیله ی جبرئیل حمايت كرديم، - ای بنی اسرائیل- آیا هر زمان پیامبری از جانب الله متعال، چیزی را آورد که موافق خواسته ی شما نبود، در برابر حق تکبر کردید و خود را از پیامبران برتر شمردید، پس گروهی از آن ها را تکذیب کرده و گروهی دیگر را به قتل رساندید؟!
در حقیقت، دلیل یهود برای پیروی نکردن از محمد -صلی الله علیه وسلم- این سخنشان بود: همانا دل هایمان بسته است و چیزی از سخنان تو به دل هایمان نمی رسد و آن را نمی فهمد، اما حقیقت بر خلاف ادعای آنان بود، بلکه به سبب کفرشان، الله آنان را از رحمتش راند، پس جز به مقدار اندکی از آنچه که الله نازل فرمود، ایمان نمى آوردند.
• من أعظم الكفر: الإيمان ببعض ما أنزل الله والكفر ببعضه؛ لأن فاعل ذلك قد جعل إلهه هواه.
از بزرگترین انواع کفر: ایمان آوردن به بخشی از آنچه الله نازل فرموده است و کفر ورزیدن به بخشی دیگر از آن است؛ زیرا کسیکه مرتکب چنین کاری شود، هوای نفسش را معبود خویش قرار داده است.
• عِظَم ما بلغه اليهود من العناد، واتباع الهوى، والتلاعب بما أنزل الله تعالى.
دشمنی زیاد و پیروی از هوای نفس و بازی کردن با آنچه الله متعال نازل فرموده است، توسط یهودیان.
• فضل الله تعالى ورحمته بخلقه، حيث تابع عليهم إرسال الرسل وإنزال الكتب لهدايتهم للرشاد.
بخشش و رحمت الله متعال به مخلوقاتش، آنگاه که رسولان را پیاپی بر آنها فرستاد و کتابها را برای هدایتشان به راه راست و رستگاری نازل فرمود.
• أن الله يعاقب المعرضين عن الهدى المعاندين لأوامره بالطبع على قلوبهم وطردهم من رحمته؛ فلا يهتدون إلى الحق، ولا يعملون به.
الله کسانی را که از هدایت روی میگردانند و با اوامرش به ستیز میپردازند، با زدن مُهر بر دلهایشان مجازات میکند و آنها را از رحمت خویش میراند؛ در نتیجه، به حق هدایت نمیشوند و به آن عمل نمیکنند.
قرآن کریم که در اصول عمومی صحیح، با تورات و انجیل موافق است، از جانب الله برایشان آمد. قبل از نزول آن میگفتند: هنگامیکه پیامبری مبعوث شود، بر مشرکان پیروز خواهیم شد و برایمان گشایش حاصل خواهد شد، پس به او ایمان میآوریم و از او پیروی میکنیم. اما هنگامیکه قرآن و محمد صلی الله علیه وسلم طبق صفتی که آن را میشناختند و حقیقتی که آن را میدانستند، نزدشان آمد، به آن کفر ورزیدند؛ پس لعنت الله بر کافران به الله و رسولش صلی الله علیه وسلم باد.
سهم خویش از ایمان به الله و رسولش صلی الله علیه وسلم را به بهای بدی عوض کردند؛ چون از روی ستم و حسادت بهسبب نزول نبوت و قرآن بر محمد صلی الله علیه وسلم، به آنچه الله نازل کرده بود کفر ورزیدند و رسولانش را تکذیب کردند، پس بهسبب کفر به محمد صلی الله علیه وسلم و تحریف تورات از قبل، به خشمی دوچندان از جانب الله متعال سزاوار شدند. و برای کافران به نبوت محمد صلی الله علیه وسلم، عذاب خفتآوری در روز قیامت وجود دارد.
و هنگامیکه به این یهودیان گفته میشود: به حق و هدایتی که الله بر رسولش صلی الله علیه وسلم نازل کرده ایمان بیاورید، میگویند: به آنچه که بر پیامبران خودمان نازل شده است ایمان میآوریم، و به غیر آن یعنی آنچه بر محمد صلی الله علیه وسلم نازل شده است کفر میورزند، درحالیکه این قرآن، همان حقیقتی است که موافق چیزی است که از جانب الله همراه آنها است، و اگر به آنچه بر آنها نازل شده است، ایمان واقعی آورده بودند، قطعا به قرآن نیز ایمان میآوردند.- ای پیامبر- در پاسخ به آنها بگو: اگر واقعاً به حقی که برایتان آمد ایمان داشتید، پس چرا پیش از این، پیامبران الله را میکشتید؟!
و قطعا رسول شما، موسی علیه السلام، آیات آشکاری دال بر راستگویی خویش آورد، سپس، بعد از اینکه موسی علیه السلام برای دیدار با پروردگارش رفت، آن گوساله را معبود قرار دادید و عبادت کردید، و با قراردادن شریک برای الله، ستمکار شدید، درحالیکه الله، سزاوار است به یگانگی و بدون شریک عبادت شود.
و به یاد آورید هنگامیکه پیمان محکمی مبنی بر پیروی از موسی علیه السلام و پذیرش آنچه از نزد الله آورده بود از شما گرفتیم و برای ترساندن شما، کوه را بر فرازتان بالا بردیم، و به شما گفتیم: با تلاش و کوشش بسیار، آنچه را از تورات به شما دادیم برگیرید و به نیت پذیرش و فرمانبرداری بشنوید و گرنه کوه را بر سر شما فرو میریزیم، آنگاه گفتید: با گوشهایمان شنیدیم و با اعمالمان نافرمانی کردیم، و بهسبب کفرشان، عبادت گوساله در دلهایشان جای گرفت. – ای پیامبر- بگو: چه بد است کفر به الله که این ایمان، شما را به آن امر میکند اگر مؤمن هستید؛ زیرا کفر همراه ایمان واقعی وجود ندارد.
• اليهود أعظم الناس حسدًا؛ إذ حملهم حسدهم على الكفر بالله وردِّ ما أنزل، بسبب أن الرسول صلى الله عليه وسلم لم يكن منهم.
یهودیان، حسودترین مردمان هستند؛ زیرا بهسبب اینکه رسول صلی الله علیه وسلم از آنها نبود، حسادت، آنها را به کفر به الله و نپذیرفتن آنچه نازل کرد، واداشت.
• أن الإيمان الحق بالله تعالى يوجب التصديق بكل ما أَنزل من كتب، وبجميع ما أَرسل من رسل.
ایمان واقعی به الله متعال، تصدیق تمام کتابهایی را که الله نازل فرموده و تمام رسولانی را که فرستاده است میطلبد.
• من أعظم الظلم الإعراض عن الحق والهدى بعد معرفته وقيام الأدلة عليه.
از بزرگترین ستمها، رویگردانی از حقیقت و هدایت، پس از شناخت آن و قیام ادله بر آن است.
• من عادة اليهود نقض العهود والمواثيق، وهذا ديدنهم إلى اليوم.
یکی از عادتهای یهودیان، شکستن عهد و پیمانهاست و تا امروز دینشان اینگونه بوده است.
- ای پیامبر- بگو: - ای یهود- اگر بهشت در سرای آخرت فقط برای شماست و مردم دیگر در آن وارد نمیشوند؛ پس مرگ را آرزو کنید و آن را بطلبید؛ تا به سرعت به این جایگاه دست یابید و از دشواریها و غم و اندوههای زندگی دنیا راحت شوید، اگر در این ادعای خویش راستگو هستید.
اما بهسبب کفر به الله و تکذیب رسولانش علیهم السلام و تحریف کتابهایش که در زندگی خویش آنها را مرتکب شدهاند، هرگز مرگ را آرزو نخواهند کرد، و الله نسبت به ستمکارانِ یهود و غیر یهود آگاه هست و هرکس را بهسبب عملش جزا خواهد داد.
- ای پیامبر- بهطور قطع، یهود را حریصترین مردم به زندگی خواهی یافت، هر چند این زندگی پست و خوار باشد، بلکه آنها از مشرکان که به روز رستاخیز و حساب ایمان ندارند، حریصتر هستند، درحالیکه آنها اهل کتاب هستند و به روز رستاخیز و حساب ایمان دارند؛ چنانکه هر یک از آنها دوست دارد هزار سال عمر کند، درحالیکه درازی عمرش به هر اندازه که برسد او را از عذاب الله دور نمیسازد و الله نسبت به اعمال آنها آگاه و بیناست و ذرهای از اعمالشان بر او پوشیده نمیماند و آنها را در قبال اعمالشان جزا خواهد داد.
- ای پیامبر- به هر یک از یهودیان که میگوید: «همانا از میان فرشتگان، جبرئیل علیه السلام دشمن ماست» بگو: هرکس دشمن جبرئیل علیه السلام است، (باید بداند که) جبرئیل علیه السلام همان کسی است که به اذن الله قرآن را بر قلبت نازل کرد، درحالیکه قرآن مؤید کتابهای پیشین الهی مانند تورات و انجیل و راهنما بهسوی خیر و بشارتدهنده برای مؤمنان است به نعمتهایی که الله برایشان مهیا فرموده است، پس هرکس دشمن کسی با این صفت و عمل باشد، از گمراهان است.
هرکس دشمن الله و فرشتگانش علیهم السلام و رسولانش علیهم السلام و دشمن دو فرشتۀ مقرب- جبرئیل علیه السلام و میکائیل علیه السلام - باشد؛ (باید بداند که) الله دشمن کافران شما و غیر شماست و هرکس که الله دشمن او باشد، قطعا به زیانِ آشکاری بازگشته است.
و- ای پیامبر- نشانههای روشنی بر راستگویی تو در نبوت و وحیی که آوردی نازل کردیم، و با وجود وضوح و آشکاربودنشان، کسی جز برگشتگان از دین الله آنها را انکار نمیکند.
یکی از صفات ناپسند یهودیان این است که هرگاه پیمانی از آنها گرفته شد- از جمله ایمان به نبوت محمد صلی الله علیه وسلم که تورات بر آن دلالت دارد- گروهی از آنها آن را شکستند، بلکه اکثر این یهودیان به آنچه الله متعال نازل فرموده است ایمان واقعی نمیآورند؛ زیرا ایمان، بر وفای به عهد حمل میشود.
و هنگامیکه محمد صلی الله علیه وسلم به عنوان رسولی از جانب الله نزدشان آمد درحالیکه موافق صفت او در تورات بود، گروهی از آنها از آنچه که تورات بر آن دلالت میکرد روی گرداندند و بدون اعتنا به تورات، آن را پشت سر خویش افکندند، همانند حال جاهلی که حق و هدایت موجود در آن سودی به او نمیرساند، پس بدان اعتنا نمیکند.
و چون دین الله را رها کردند، به جای آن، آنچه را که شیاطین به دروغ به سلطنت سلیمان علیه السلام نسبت دادند پیروی کردند، آنجا که ادعا کردند سلیمان علیه السلام پادشاهی خویش را با سحر استوار کرده است، حال آنکه سلیمان با اشتغال به سحر کفر نورزید- آنگونه که یهودیان ادعا کردند- بلکه شیاطین کفر ورزیدند که سحر را به مردم آموزش میدادند و سحری را که بر دو فرشته – هاروت و ماروت- در شهر بابل عراق برای امتحان و آزمایش مردم نازل شده بود به مردم میآموختند، و این دو فرشته، به هیچکس سحر نمیآموختند جز اینکه او را برحذر میداشتند و با این سخن امر را برایش روشن میکردند: بهراستیکه ما آزمایش و امتحانی برای مردم هستیم، پس با فراگرفتن سحر کفر نورز؛ هرکس نصیحت این دو فرشته را نمیپذیرفت، از آن دو سحر میآموخت. یک نوع از آن سحر، با ایجاد نفرت بین مرد و همسرش، میان آن دو جدایی میاندازد. هر چند آن ساحران به هیچکس آسیبی نمیرساندند مگر به اذن و ارادۀ الله؛ و چیزی میآموختند که به آنها زیان میرساند و نفعی برایشان نداشت، و آن یهودیان دریافته بودند که هرکس سحر را جایگزین کتاب الله کند، در آخرت هیچ سهم و نصیبی ندارد و چه بد بود آنچه که به جان خریدند، آنجا که سحر را با وحی و شریعت الله جایگزین کردند، و اگر میدانستند که چه چیزی به آنها نفع میرساند، هرگز این عمل رسوا کننده و گمراهی آشکار را مرتکب نمیشدند.
و اگر یهودیان ایمان واقعی به الله آورده بودند و با انجام طاعت و ترک معصیت الله، تقوای او را پیشه میکردند، بهطور قطع، ثواب الله برایشان بهتر بود از آنچه که بر آن بودند، اگر میدانستند که چه چیزی به آنها نفع میرساند.
الله برای متوجه ساختن مؤمنان به انتخاب الفاظ نیکو، به آنها چنین میفرماید: ای کسانیکه ایمان آوردهاید کلمۀ ﴿رَاعِنَا﴾ یعنی «رعایت حال ما را بکن» را نگویید؛ زیرا یهود آن را دستکاری کردند و پیامبر صلی الله علیه وسلم را با آن مورد خطاب قرار دادند و معنای فاسدی که رعونة (کودنی و نادانی) است را از آن قصد کردند، پس الله برای بستن این باب، از گفتن این کلمه نهی فرمود و به بندگانش فرمان داد که به جای آن بگویند ﴿انْظُرْنَا﴾؛ یعنی به ما مهلت بده تا بفهمیم چه میگویی، و این کلمه، معنا را بدون اِشکال میرساند. و برای کافران به الله، عذاب دردناک و رنجآوری است.
کفار- از هر نوع که باشند: چه اهل کتاب یا مشرکان- دوست ندارند که هیچ خیری- کم یا زیاد- از جانب پروردگارتان بر شما نازل شود، درحالیکه الله نبوت و وحی و ایمان را به هر یک از بندگانش که بخواهد اختصاص میدهد و الله صاحب فضل و بخشش بزرگی است؛ پس هیچ خیری به هیچیک از مردم نمیرسد مگر اینکه از جانب الله است و فرستادن رسول و نزول کتاب از فضل و بخشش اوست.
الله متعال بیان میفرماید که هرگاه حکم یا لفظ آیهای از قرآن را برمیدارد، مردم آن را فراموش میکنند و او سبحانه زود یا دیر سودمندتر از آن یا همانند آن را میآورد، و این امر به علم و حکمت الله است و تو- ای پیامبر- میدانی که الله بر هر چیزی تواناست، پس هرچه بخواهد انجام میدهد و هر حکمی که بخواهد صادر میفرماید.
- ای پیامبر- تو دانستهای که الله، مالک آسمانها و زمین است، به هرچه بخواهد حکم میدهد، پس بندگانش را به هرچه بخواهد فرمان میدهد و آنها را از هرچه بخواهد نهی میکند، هرچه از احکام شرع بخواهد مقرر میدارد و هرچه بخواهد نسخ میکند، و پس از الله، هیچ کارسازی ندارید که امورتان را حمایت و پشتیبانی کند و هیچ یاوری ندارید که آسیب را از شما دفع کند، بلکه فقط الله، کارساز و حامی تمام این امور است و بر این کار تواناست.
- ای مؤمنان- در شأن شما نیست که- از روی اعتراض و آزار رساندن- از رسولتان سوال کنید، چنانکه قبلاً قوم موسی علیه السلام از پیامبرشان سوال کردند؛ مثل اینکه گفتند: ﴿أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً﴾ [النساء: 153]؛ «الله را آشکارا به ما نشان بده». و هرکس ایمان را با کفر عوض کند، بهطور قطع از راه میانه که همان صراط مستقیم است گمراه شده است.
بسیاری از یهودیان و مسیحیان، پس از آنکه برایشان مشخص شد که آنچه محمد صلی الله علیه وسلم آورده، حقیقتی از جانب الله است، بهسبب حسادتی که در وجودشان است، آرزو میکنند که شما را پس از ایمانتان به کفر بازگردانند، چنانکه قبلاً بتها را عبادت میکردید، پس- ای مؤمنان- کارهای آنها را ببخشید و از جهل و بدیای که در وجودشان است درگذرید، تا اینکه حکم الله در مورد آنها بیاید- و این امر و حکم الله آمده است، چنانکه کافر میان انتخاب اسلام یا پرداخت جزیه یا قتال مخیر است- همانا الله بر هر چیزی تواناست و نمیتوانند از عذاب او فرار کنند.
نماز را با ارکان و واجبات و سنن آن، به شکلی کامل برپا دارید، و زکات اموالتان را به مستحقانش بپردازید، و هر عمل صالحی را که در زندگیتان انجام دهید و آن را قبل از مرگ به عنوان ذخیره برای خودتان پیش فرستید، در روز قیامت ثوابش را نزد پروردگارتان مییابید و جزای آن را به شما میدهد؛ زیرا الله اعمال شما را میبیند و هرکس را بر اساس عملش جزا میدهد.
هم یهود و هم نصارا گفتند: همانا بهشت مخصوص آنها است؛ چنانکه یهودیان گفتند: هرگز به بهشت داخل نمیشود مگر کسیکه یهودی باشد، و مسیحیان گفتند: هرگز کسی وارد بهشت نمیشود مگر اینکه نصرانی باشد؛ این سخنان، آرزوهای باطل و توهمات فاسد آنها است، - ای پیامبر- در پاسخ به آنها بگو: اگر راست میگویید و در ادعای خویش صادق هستید، دلیل ادعایتان را بیاورید.
تنها کسی وارد بهشت میشود که با روی آوردن بهسوی الله، خودش را برای الله خالص گرداند و –در کنار اخلاص- عبادت خویش را با پیروی از آنچه رسول صلی الله علیه وسلم آورده است به نیکویی برپا دارد، چنین کسی وارد بهشت میشود از هر گروهی که باشد و ثواب او نزد پروردگارش است، و در آنچه از آخرت در پیش رو دارند بیمی بر آنها نیست و بر آنچه از دنیا از دستشان میرود غمگین نمیشوند. این اوصاف، پس از آمدن پیامبر محمد صلی الله علیه وسلم، فقط در وجود مسلمانان محقق میگردد.
• أن الأمر كله لله، فيبدل ما يشاء من أحكامه وشرائعه، ويبقي ما يشاء منها، وكل ذلك بعلمه وحكمته.
تمام امور برای الله است، پس هرچه از احکام و شرایعش را که بخواهد عوض میکند و هرچه از آن را که بخواهد باقی میگذارد، و تمام این امور، از روی علم و حکمت او انجام میشود.
• حَسَدُ كثيرٍ من أهل الكتاب هذه الأمة، لما خصَّها الله من الإيمان واتباع الرسول، حتى تمنوا رجوعها إلى الكفر كما كانت.
حسادت بسیاری از اهل کتاب با امت اسلام، بدین سبب است که الله، مسلمانان را به ایمان و پیروی رسول صلی الله علیه وسلم خاص گردانید، بهگونهای که بازگشت مسلمانان به کفر را، چنانکه قبلاً بر آن بودند، آرزو میکنند.
و یهودیان گفتند: مسیحیان بر دین صحیحی نیستند، و مسیحیان گفتند: یهودیان بر دین صحیحی نیستند، در حالی که همه ی آنان، درستی آنچه را که به آن کفر ورزیده بودند و امر به ایمان آوردن به تمامی پیامبران -علیهم السلام-، بدون فرق گذاشتن میان آن ها را در کتاب های آسمانیشان می خواندند، این کار ایشان شبیه سخن مشرکان نادان بود؛ هنگامی که تمام پیامبران و کتاب هایی که بر آن ها نازل شده بود را تکذیب کردند، از این رو، الله در روز قیامت با حکم عادلانه ی خویش که بندگانش را از آن آگاه فرموده، میان اختلاف کنندگان دادگرى می کند: همانا رستگاری جز با ایمان به تمام آنچه الله متعال نازل فرموده است، به دست نمی آید.
هیچکس ستمکارتر از کسی نیست که نگذارد نام الله در مساجدش برده شود، یعنی از نماز و ذکر و تلاوت قرآن در آن جلوگیری کند، و با تخریب مساجد یا منع از ادای نماز در آن، در ویرانی و فاسدکردن آن بکوشد و اقدام کند؛ برای آنها که در ویرانی مساجد میکوشند، سزاوار نیست که در مساجد الله وارد شوند مگر ترسان که دلهایشان میلرزد؛ چون کفر ورزیدند و از مساجد الله جلوگیری کردند. برای آنها، در دنیا ذلت و خواری بر دستان مؤمنان و در آخرت، عذاب بزرگی است به این سبب که مردم را از مساجد الله بازداشتند.
فرمانروایی مشرق و مغرب و آنچه میان آن دو است مخصوص الله است، بندگانش را به هر چه بخواهد امر میکند، به هر سو که متوجه شوید، بهسوی الله متعال روی آوردهاید؛ پس اگر شما را به روی آوردن بهسوی بیتالمقدس یا کعبه امر کرد یا در تشخیص قبله اشتباه کردید یا روی آوردن به آن بر شما دشوار شد، گناهی بر شما نیست؛ زیرا تمام جهات برای الله متعال است، همانا الله واسع است که رحمت و گشایش خویش را بر تمام مخلوقاتش میگستراند، و از نیات و افعالشان آگاه است.
و یهودیان و مسیحیان و مشرکان گفتند: الله فرزندی برای خودش برگزیده است! او تعالی از این امر پاک و مقدس است؛ زیرا از مخلوقاتش بینیاز است و کسی فرزندی برای خود انتخاب میکند که به او نیاز داشته باشد؛ حال آنکه هرچه در آسمانها و زمین وجود دارد از آنِ او تعالی است، تمام مخلوقات، بندگان او سبحانه و در برابر او فروتن هستند و به هر نحو که بخواهد در موردشان عمل میکند.
الله سبحانه، آسمانها و زمین و هرچه در آن دو وجود دارد را بدون نمونۀ قبلی پدید آورد، و هرگاه چیزی را انتخاب و اراده کند، فقط به آن چیز میفرماید: ﴿كُنْ﴾؛ باش؛ بهناگاه همانگونه که الله اراده کرده بود موجود میشود و هیچچیز نمیتواند فرمان و حکم او را بازگرداند.
و افراد نادان از اهل کتاب و مشرکان برای ستیز با حق گفتند: چرا الله بدون واسطه با ما سخن نمی گوید، یا نشانه ای محسوس و خاص را برای ما نمی فرستد؟ و همانند این سخن را نیز، پیش از این امت هایی که تکذیب کننده ی پیامبرانشان بودند، گفتند، هر چند که زمان و مکانشان متفاوت بود؛ دل هایشان با پیشینیانشان در کفر و سرختی و سرکشی همانند بود. همانا ما آيات و نشانه ها را برای گروهی که به حق یقین دارند، آشکار و روشن ساخته ایم، هنگامی که [حقیقت] برایشان آشکار شود، هیچ شک و تردیدی آن ها را در بر نمی گیرد و هیچ ستیزی مانعشان نمی شود.
- ای پیامبر- ما تو را با دین بر حقی که هیچ تردیدی در آن نیست فرستادیم؛ تا مؤمنان را به بهشت بشارت و کافران را از آتش انذار دهی، و جز ابلاغ واضح چیزی بر عهدۀ تو نیست، و الله هرگز تو را به خاطر جهنمیان که به تو ایمان نیاوردهاند مورد بازخواست قرار نمیدهد.
الله متعال، برای آگاه سازی و هشدار به پیامبرش این گونه او را مورد خطاب قرار می دهد: یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خوشنود نخواهند شد مگر زمانی که اسلام را رها كرده و از آیین آنان پیروی کنی، بگو [ای محمد صلی الله علیه وسلم]: همانا که کتاب الله و بیان آن همان هدایت راستین است، نه باطلی که آنان بر آن هستند، و بعد از رسیدن این حقیقت روشن به تو، اگر چنین عملی از تو یا یکی از پیروانت سرزند، هیچ حمايت و كمكی از جانب الله نخواهی یافت، و این مسأله، خطرناک بودن ترک حق و همراهی کردن با پیروان باطل را بیان می کند.
قرآن کریم در مورد گروهی از اهل کتاب سخن میگوید که به آنچه از کتابهای نازلشده که در دستشان قرار دارد عمل میکنند و چنانکه باید از آن پیروی میکنند؛ این گروه، در این کتابها، نشانههای دلالتکننده بر راستگویی پیامبر محمد صلی الله علیه وسلم را مییابند و به همین دلیل، سریع به او ایمان آوردند، و گروهی دیگر، بر کفر خویش اصرار ورزیدند و زیانکار شدند.
ای بنیاسرائیل، نعمتهای دینی و دنیوی مرا که به شما ارزانی داشتم یاد کنید و نیز به یاد آورید که شما را با نبوت و پادشاهی، بر مردمِ زمان خودتان برتری دادم.
و با پیروی از اوامر الله و پرهیز از نواهی او تعالی، میان خودتان و میان عذاب روز قیامت سپری قرار دهید؛ زیرا ـ در آنروز ـ هیچکس، شخص دیگری را ذرهای بینیاز نمیسازد، و هیچ فدیهای هر چند بزرگ باشد از او پذیرفته نمیشود، و شفاعت هیچکس هر چند جایگاه بزرگی داشته باشد، در مورد او پذیرفته نمیشود و هیچ یاوری ندارد که به جای الله به او یاری رساند.
و به یادآور هنگامی که الله ابراهیم علیه السلام را با احکام و تکالیفی که به او امر کرد بیازمود، و ابراهیم علیه السلام به کاملترین وجه آنها را انجام داد، الله به پیامبرش ابراهیم علیه السلام گفت: من تو را پیشوای مردم قرار دادم تا در افعال و اخلاقت به تو اقتدا شود، ابراهیم علیه السلام گفت: ـ پروردگارا ـ از نسلم نیز پیشوایانی قرار بده تا مردم به آنها اقتدا کنند؛ الله در پاسخ به او فرمود: پیمان من به تو در مورد امامت در دین، به افراد ستمکار از نسل تو نمیرسد.
و به یادآور هنگامی که الله بیت الحرام را مرجعی برای مردم قرار داد که دل هایشان به آن وابسته است، هرگاه از آن دور شدند، دوباره به آن باز می گردند، و آن مکان را محل امنی برایشان قرار داد که در آنجا مورد تجاوز قرار نمی گیرند. و به مردم فرمود: آن سنگى (که ابراهیم -علیه السلام- هنگام ساخت کعبه بر روی آن می ایستاد) را مکانی برای ادای نماز برگزینید؛ و ابراهیم و پسرش اسماعیل -علیهما السلام- را سفارش کردیم به پاکیزه ساختن بیت الحرام از پلیدی ها و بت ها و آماده ساختن آن برای کسانی که با طواف و اعتکاف و نماز و غيره، در آن قصد عبادت دارند.
ـ ای پیامبر ـ همچنین به یادآور هنگامی که ابراهیم علیه السلام در حال خواندن پروردگارش گفت: پروردگارا مکه را شهری امن قرار بده که در آن آسیبی متوجه هیچکس نشود و به مردمانش از انواع میوهها روزی بده و آن را رزق و روزیای خاص، برای مؤمنان به خودت و روز آخرت قرار ده. الله متعال فرمود: هرکس از آنها که کفر ورزد، با متاع اندکی در دنیا که به او روزی میرسانم بهرهمندش میسازم، سپس در آخرت او را بهزور در عذاب آتش میافکنم و چه بازگشتگاه بدی است که در روز قیامت بدان بازگردانده میشود.
• أن المسلمين مهما فعلوا من خير لليهود والنصارى؛ فلن يرضوا حتى يُخرجوهم من دينهم، ويتابعوهم على ضلالهم.
یهودیان و مسیحیان از هر کار خیری که مسلمانان برایشان انجام دهند، هرگز راضی نخواهند شد مگر زمانیکه مسلمانان را از دینشان بیرون برانند و پیرو گمراهی خویش کنند.
• الإمامة في الدين لا تُنَال إلا بصحة اليقين والصبر على القيام بأمر الله تعالى.
امامت در دین، جز با یقین صحیح و شکیبایی بر انجام فرمان الله متعال به دست نمیآید.
• بركة دعوة إبراهيم عليه السلام للبلد الحرام، حيث جعله الله مكانًا آمنًا للناس، وتفضّل على أهله بأنواع الأرزاق.
برکت دعای ابراهیم علیه السلام بر مکۀ مکرّمه، از این جهت که الله آنجا را مکانی امن برای مردم قرار داد و با انواع روزیها، آن را برای ساکنانش برگزید.
و به یادآور -ای پیامبر- هنگامی که ابراهیم و اسماعیل -علیهما السلام- پایه های کعبه را بالا برده و با تواضع و فروتنی می گفتند: پروردگارا اعمالمان (از جمله بنای خانه ی کعبه) را از ما بپذیر؛ همانا که تو شنونده و پذیرنده دعاهایمان هستی و از نیت ها و اعمالمان آگاه هستى.
پروردگارا ما را فرمانبردار امر خویش، فروتن در برابر خودت قرار بده، که احدی را با تو شریک قرار ندهیم و از نسل ما امتی فرمانبردار خودت برگزین، چگونگی عبادت خویش را برای ما نشان بده، و از گناهان و کوتاهیِمان در طاعتت بگذر؛ که همانا تو نسبت به بندگان توبهکارَت، بسیار توبهپذیر و مهربان هستی.
پروردگارا از میان آنها رسولی از خودشان از نسل اسماعیل برانگیز تا آیات نازل شدۀ تو را بر آنها بخواند و قرآن و سنت به آنها بیاموزانَد و آنها را از شرک و فرومایگیها پاکیزه گرداند؛ زیرا تو توانا و چیرهای و در افعال و احکامت بسیار دانا هستی.
هیچکس از دین ابراهیم علیه السلام بهسوی ادیان دیگر نمیگراید مگر کسیکه با سبکسری و سوء تدبیرش در ترک حق و رویآوردن به گمراهی، به خودش ستم روا دارد و به ذلت خویش راضی شود. همانا ما او را در دنیا بهعنوان رسول و خلیل برگزیدیم و در آخرت نیز از صالحان خواهد بود، همان کسانیکه آنچه الله بر آنها واجب گردانده بود انجام دادند و بدین ترتیب به بالاترین درجات دست یافتند.
الله ابراهیم علیه السلام را برگزید، چون به سرعت به اسلام روی آورد، آنگاه که پروردگارش به او فرمود: عبادت را برای من خالص گردان و با طاعت در برابر من فروتن باش، پس ابراهیم علیه السلام در پاسخ پروردگارش گفت: تسلیمِ الله، آفریدگار، روزیدهنده و تدبیرکنندۀ امور بندگان شدم.
و ابراهیم علیه السلام پسرانش را به این کلمه ﴿أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ﴾ سفارش کرد و یعقوب علیه السلام نیز پسرانش را به همین کلمه سفارش کرد؛ آن دو خطاب به پسرانشان گفتند: همانا الله دین اسلام را برایتان برگزید، پس به آن چنگ بزنید تا زمانیکه مرگ شما را فراگیرد، درحالیکه در ظاهر و باطن تسلیم الله هستید.
آیا شاهد خبر یعقوب علیه السلام هنگامیکه مرگ او را فراگرفت بودید، آنگاه که از پسرانش پرسید: پس از مرگ من چه چیزی را عبادت میکنید؟ آنها در پاسخ به سوال او گفتند: معبود تو و معبود پدرانت ابراهیم علیه السلام و اسماعیل علیه السلام و اسحاق علیه السلام را عبادت میکنیم، معبودی یگانه را که هیچ شریکی ندارد، و ما تنها تسلیم و فرمانبردار او هستیم.
آن امت در میان امتهایی که قبل از شما بودند، درگذشتند، و به اعمالی که پیش فرستادند رسیدند، پس هر عمل نیک یا بدی که کردند برای خودشان است و آنچه شما کسب میکنید نیز برای خودتان است و در مورد اعمال آنها، شما بازخواست نمیشوید و در مورد اعمال شما از آنها سوال نمیشود، و هیچ کس به گناه دیگری مؤاخذه نمیشود؛ بلکه هرکس به خاطر آنچه پیش فرستاده است جزا داده میشود، پس عمل پیشینیانتان، شما را از نظر در عمل خودتان باز ندارد؛ زیرا به هیچکس پس از رحمت الله، مگر عمل صالح خودش سودی نمیرساند.
• المؤمن المتقي لا يغتر بأعماله الصالحة، بل يخاف أن ترد عليه، ولا تقبل منه، ولهذا يُكْثِرُ سؤالَ الله قَبولها.
مؤمن پرهیزگار، به اعمال صالح خویش فریب نمیخورد، بلکه از اینکه این اعمال به خودش بازگردد و از او پذیرفته نشود، میترسد؛ به همین دلیل، بسیار از الله میخواهد که اعمالش را بپذیرد.
• بركة دعوة أبي الأنبياء إبراهيم عليه السلام، حيث أجاب الله دعاءه وجعل خاتم أنبيائه وأفضل رسله من أهل مكة.
برکت دعای پدر پیامبران علیهم السلام، ابراهیم علیه السلام ؛ آنجا که الله دعایش را اجابت کرد و خاتم پیامبران و برترین رسولانش را از اهالی مکه برگزید.
• دين إبراهيم عليه السلام هو الملة الحنيفية الموافقة للفطرة، لا يرغب عنها ولا يزهد فيها إلا الجاهل المخالف لفطرته.
دین ابراهیم علیه السلام، همان آیین پاک و سازگار با فطرت است؛ کسی آن را رها نمیکند و از آن کناره نمیگیرد مگر جاهل که مخالف فطرتش عمل میکند.
• مشروعية الوصية للذرية باتباع الهدى، وأخذ العهد عليهم بالتمسك بالحق والثبات عليه.
مشروعیت سفارش فرزندان به پیروی از هدایت و گرفتن پیمان از آنها بر تمسک به حق و پایداری در آن.
یهودیان به مسلمانان گفتند: یهودی باشید تا راه هدایت را بپیمایید، و نصاری گفتند: نصرانی باشید تا راه هدایت را بپیمایید. – ای پیامبر- در پاسخ به آنها بگو: بلکه از دین ابراهیم علیه السلام پیروی میکنیم، همان کسی که از ادیان باطل بهسوی دین حق روی آورد و هرگز از کسانی نبود که برای الله شریک قرار دادند.
- ای مؤمنان- به یهودیان و مسیحیانی که پیرو این ادعای باطل هستند بگویید: به الله و به قرآن که بر ما نازل شده ایمان آوردیم و به آنچه بر ابراهیم علیه السلام و پسرانش اسماعیل علیه السلام و اسحاق علیه السلام و یعقوب علیه السلام نازل شده ایمان آوردیم و به آنچه بر پیامبران علیهم السلام از نسل یعقوب علیه السلام نازل شده ایمان آوردیم و به تورات که الله آن را به موسی علیه السلام و انجیل که الله آن را به عیسی علیه السلام عطا فرمود ایمان آوردیم و به کتابهایی که الله به تمام پیامبران علیهم السلام داد ایمان آوردیم، میان هیچ یک از آنها تفاوت نمیگذاریم به این نحو که به برخی ایمان بیاوریم و برخی دیگر را انکار کنیم، بلکه به تمام آنها ایمان داریم و فقط تسلیم و فرمانبردار الله سبحانه هستیم.
پس اگر یهود و مسیحیان و سایر کفار، ایمانی مانند ایمان شما بیاورند؛ به تحقیق به راه راستی که الله آن را پسندید ایمان آوردهاند، و اگر از ایمان روی بگردانند به این ترتیب که تمام یا برخی از پیامبران علیهم السلام را تکذیب کنند، همانا در اختلاف و دشمنی هستند، پس- ای پیامبر- اندوه مدار، که الله در برابر آزارهای آنها برای تو کافی است و شرشان را از تو باز میدارد و در برابر آنان به تو یاری میرساند؛ زیرا او نسبت به اقوالشان شنواست و از نیات و افعالشان آگاه است.
به دین الله که شما را در ظاهر و باطن بر اساس آن آفرید پایبند باشید، که هیچ دینی نیکوتر از دین الله نیست؛ زیرا با فطرت شما سازگار است، مصالح را جلب میکند و مفاسد را باز میدارد، و بگویید: ما تنها الله را عبادت میکنیم و دیگران را با او شریک نمیگردانیم.
- ای پیامبر- بگو: - ای اهل کتاب- آیا با ما مجادله میکنید در اینکه شما نسبت به الله و دین او از ما برتر هستید؛ به این دلیل که دین و کتاب شما قدیمیتر است؟ این امر به شما سودی نمیرساند؛ زیرا الله پروردگار همۀ ما است و به شما اختصاص ندارد، و اعمال ما برای خود ماست و از شما در مورد آنها سوال نمیشود و اعمال شما برای خودتان است و از ما در مورد آنها سوال نمیشود، و هرکس در برابر عمل خودش مجازات میشود و ما در عبادت و طاعت به الله اخلاص میورزیم و هیچچیز را با او شریک نمیگردانیم.
یا - ای اهل کتاب- میگویید: ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران نسل یعقوب علیهم السلام، بر آیین یهودیت یا نصرانیت بودند؟ - ای پیامبر- در پاسخ به آنها بگو: آیا شما بهتر میدانید یا الله؟! پس اگر ادعا میکنند که این پیامبران بر آیین آنها بودند، به تحقیق که دروغ میگویند؛ زیرا مبعث و مرگ پیامبران مذکور، قبل از نزول تورات و انجیل بود! و به این ترتیب دانسته میشود که سخنانشان، دروغ بر الله و رسولانش است؛ و حقیقتی را که بر آنها نازل شده است کتمان کردند، و هیچکس ستمکارتر از کسی نیست که شهادتی را که از نزد الله آمده است کتمان کند، مانند عمل اهل کتاب؛ و الله از اعمال شما غافل نیست و شما را بر اساس اعمالتان مجازات خواهد کرد.
آن امت قبل از شما درگذشتند، و به اعمالی که پیش فرستادند رسیدند، پس برای آنها اعمالی است که کسب کردند و برای شماست آنچه که کسب کردید و شما به خاطر اعمال آنها بازخواست نمیشوید و آنها نیز به خاطر اعمال شما بازخواست نمیشوند؛ زیرا هیچکس به خاطر گناه دیگری مؤاخذه نمیشود و از عمل دیگری سود نمیبرد، بلکه هرکس بر اساس چیزیکه فرستاده است جزا داده میشود.
• أن دعوى أهل الكتاب أنهم على الحق لا تنفعهم وهم يكفرون بما أنزل الله على نبيه محمد صلى الله عليه وسلم.
ادعای اهل کتاب مبنی بر اینکه آنها بر حق هستند، سودی به آنها نمیرساند، درحالیکه به آنچه الله بر پیامبرش محمد صلی الله علیه وسلم نازل فرمود کفر میورزند.
• سُمِّي الدين صبغة لظهور أعماله وسَمْته على المسلم كما يظهر أثر الصبغ في الثوب.
دین، صبغه (رنگ) نامیده شده است زیرا تأثیر و علامت آن بر مسلمان آشکار میشود؛ چنانکه اثر رنگ در لباس آشکار میگردد.
• أن الله تعالى قد رَكَزَ في فطرةِ خلقه جميعًا الإقرارَ بربوبيته وألوهيته، وإنما يضلهم عنها الشيطان وأعوانه.
الله متعال، اقرار به ربوبیت و الوهیت خویش را در فطرت تمام مخلوقاتش تثبیت کرده است و شیطان و دستیارانش آنها را از این اقرار گمراه میکنند.
بهزودی یهودیان نادان و کمخرد و منافقانی که همانند آنها هستند خواهند گفت: چهچیز مسلمانان را از قبلۀ بیتالمقدس که قبلاً قبلهشان بود بازگرداند؟! – ای پیامبر- در پاسخ به آنها بگو: مالکیت مشرق و مغرب و سایر جهات فقط از آنِ الله است، صورت هر یک از بندگانش را به هر جهتی که بخواهد میگرداند، او سبحانه هر یک از بندگانش را که بخواهد به راه راستی که هیچ کجی و انحرافی در آن نیست هدایت میکند.
و همچنانکه قبلهای برای شما قرار دادیم و آن را برایتان برگزیدیم؛ شما را امتی برگزیده و منصف، میانه در میان تمام امتها، از نظر عقاید و عبادات و معاملات قرار دادیم؛ تا در روز قیامت گواهانی برای رسولان الله باشید که آنها آنچه را الله برایشان امر کرده بود به امتهایشان تبلیغ کنند ابلاغ کردند، و رسول محمد صلی الله علیه وسلم نیز گواه بر شما باشد که آنچه را با آن بهسوی شما فرستاده شد به شما ابلاغ کرد. و تغییر قبلهای را که به آن روی میآوردی- یعنی بیت المقدس- را مقرر نکردیم مگر به این هدف که - به علم آشکارکنندهای که جزا بر آن مترتب میشود- مشخص کنیم چه کسی به آنچه الله تشریع کرده راضی است و در برابر آن فروتن و فرمانبردار است، در نتیجه از رسول پیروی میکند؛ و چه کسی از دینش بازمیگردد و از هوای نفسش پیروی میکند، در نتیجه در برابر آنچه الله تشریع کرده است فروتن و فرمانبردار نیست. فرمان تغییر قبلۀ نخستین سخت و دشوار است مگر بر کسانیکه الله آنها را به ایمان به خودش هدایت کرده است، و به این ترتیب که آنچه برای بندگانش تشریع میکند، در واقع بر اساس حکمتهای فراگیر تشریع میفرماید. و الله بر آن نبود که ایمان شما به الله، از جمله نمازهایی را که قبل از تغییر قبله ادا کردهاید تباه کند؛ زیرا الله نسبت به مردم بسیار مهربان است، پس بر آنها سخت نمیگیرد و ثواب اعمالشان را تباه نمیسازد.
- ای پیامبر- براستی که ما بازگردانیدن صورت و نگاهت بهسوی آسمان را میبینیم که در انتظار و جستجوی نزول وحی در مورد قبله و تغییر آن بهسویی که دوست داری هستی، پس چهرهات را به جای بیت المقدس که اکنون به آن روی میآوری بهسوی قبلهای که تو را خشنود میکند و آن را میپسندی- یعنی بیت الله الحرام- میگردانیم، پس رویت را بهسوی بیت الله الحرام در مکۀ مکرمه بگردان، و – ای مؤمنان- هرجا باشید هنگام ادای نماز صورتهایتان را بهسوی بیت الله بگردانید. و همانا یهودیان و نصاری که به آنها کتاب داده شده است، نیک میدانند که تغییر قبله، حقیقتی فروفرستادهشده از جانب آفریدگار و تدبیرکنندۀ امرشان است؛ زیرا این امر در کتابهایشان با دلیل و برهان ثابت شده است، و الله از اعمال این رویگردانان از حق غافل نیست؛ بلکه اللهِ سبحان، از اعمالشان آگاه است و آنها را بر اساس آن جزا خواهد داد.
سوگند به الله! – ای پیامبر- اگر برای اهل کتاب، چه یهودیان و چه نصاری، معجزهای با آیات و براهین کامل بیاوری که تغییر قبله حقیقت است، بهخاطر دشمنی با آنچه آوردهای و تکبر بر پیروی از حق، بهسوی قبلۀ تو روی نمیآورند، و تو نیز پس از اینکه الله چهرۀ تو را از قبلۀشان بازگرداند بهسوی آن روی نمیآوری، و آنها نیز به قبلۀ یکدیگر روی نمیآورند؛ زیرا هر گروه از آنها، دیگری را انکار میکند، و اگر پس از اینکه علم صحیح و بدون تردیدی نزد تو آمد، از خواهشات نفسانی آنها در مورد قبله و سایر شرایع و احکام پیروی کنی، در این صورت، با ترک هدایت و پیروی از هوای نفس، از ستمکاران خواهی بود. این خطاب به پیامبر، بر زشتیِ پیروی از اهل کتاب دلالت دارد و گرنه، الله پیامبرش را از این امر پاک داشته است؛ پس این خطاب تحذیری برای امت پیامبر پس از مرگ ایشان است.
برخی از علمای یهود و نصاری که کتاب به آنها داده شده است، امر تغییر قبله را که یکی از نشانههای نبوت محمد صلی الله علیه وسلم نزدشان است میشناسند، همانگونه که فرزندانشان را میشناسند و آنها را از دیگران تشخیص میدهند؛ با این وجود، گروهی از آنها بهخاطر حسادتی که دارند حقیقتی را که نزدشان آمد کتمان میکنند، درحالیکه میدانند حقیقت است.
و هر یک از امتها خط مشی حسی یا معنوی خود را دارد که به آن روی میآورد، از جمله اختلاف امتها در قبلهشان و احکامی که الله برایشان تشریع کرده است؛ پس تنوع روش آنها اگر بر اساس حکم و دستور الله باشد آسیبی نمیرساند؛ پس شما- ای مؤمنان- بر انجام نیکیهایی که بر انجام آن فرمان یافتهاید از یکدیگر سبقت بگیرید، و الله از هر مکانی که در آن باشید شما را در روز قیامت یکجا میگرداند؛ تا شما را بر اساس اعمالتان جزا دهد، که الله بر هر چیزی تواناست؛ پس گردآوری و مجازات شما، خارج از توان او نیست.
و - ای پیامبر- از هر مکانی که بیرون آمدی و هرجا تو و پیروانت بودید و قصد ادای نماز کردی، بهسوی مسجدالحرام رویآور؛ زیرا حقیقتی است که از جانب پروردگارت بر تو وحی شده است، و الله از آنچه انجام میدهید غافل نیست، بلکه از اعمال شما آگاه است و شما را در قبال آن جزا خواهد داد.
و از هر مکانی که خارج شدی- ای پیامبر- و قصد نماز کردی، به سوی مسجدالحرام روی کن، و -ای مؤمنان- در هر مکانی که بودید هنگام ادای نماز روی خود را به سمت آن بگردانید؛ تا مردم حجتی نداشته باشند که با آن علیه شما استدلال کنند؛ مگر آن ها که ستم کردند؛ به حقیقت آنان بر دشمنیشان خواهند ماند و با بى ارزش ترین دلایل، علیه شما استدلال می کنند؛ پس از آن ها بیمی نداشته باشید و فقط از پروردگارتان با اجرای اوامر و پرهیز از نواهی اش بترسید؛ چرا که الله متعال، روی آوردن به کعبه را تشریع کرد تا با متمایز کردن شما از سایر امت ها و هدایت کردنتان بسوی برترین قبله ی مردمان، نعمتش را بر شما کامل گرداند.
همانگونه که نعمت دیگری برای شما ارزانی داشتیم؛ یعنی رسولی از میان خودتان بهسوی شما فرستادیم که آیات ما را برایتان میخواند و شما را با امر به فضیلتها و کارهای نیک و نهی از امور پست و ناپسند، پاک میگرداند و قرآن و سنت به شما میآموزاند، و آنچه از امور دین و دنیایتان را که نمیدانید به شما میآموزاند.
پس با دلها و تمام اعضای بدنتان مرا یاد کنید تا شما را با ستایش و محافظت یاد کنم؛ زیرا جزا از جنس عمل است، و شکر نعمتهایم را که بر شما ارزانی داشتم به جای آورید و با انکار آنها و بهکار بردنشان در آنچه بر شما حرام شده است مرا ناسپاسی نکنید.
ای کسانیکه ایمان آوردهاید بر انجام طاعت و تسلیم در برابر فرمان من، از شکیبایی و نماز کمک بگیرید؛ زیرا الله همراه شکیبایان است و آنها را هدایت و یاری میکند.
- ای مؤمنان- در مورد کسانیکه در جهاد در راه الله کشته میشوند نگویید: آنها مردگانی هستند همانگونه که دیگران میمیرند، بلکه آنها نزد پروردگارشان زنده هستند اما شما زندگی آنها را درک نمیکنید؛ زیرا زندگی ویژهای است که برای شناخت آن، راهی جز وحی از جانب الله متعال وجود ندارد.
و شما را با انواع مصیبتها مانند ترس از دشمنانتان و گرسنگی بهسبب کمبود غذا و نقص در اموال از طریق نابودی آن یا دشواری در کسب آن و نقص در جانهایتان بهسبب آفاتی که مردم را نابود میسازد یا با شهادت در راه الله و کاستن از میوههایی که زمین آنها را میرویاند میآزماییم، و- ای پیامبر- شکیبایان در برابر این مصیبتها را به نعمتهایی که در دنیا و آخرت برایشان فراهم میآید بشارت ده.
همان کسانیکه وقتی یکی از این مصیبتها به آنها میرسد از روی رضایت و تسلیم میگویند: همانا ما از آنِ الله هستیم که هرگونه بخواهد در ما تصرف میکند و در روز قیامت بهسوی او باز میگردیم؛ زیرا او ما را آفرید و با نعمتهای گوناگون بر ما نیکی کرد و بازگشت و سرانجامِ کار ما بهسوی اوست.
همانا دو کوه معروف صفا و مروه در نزدیکی کعبه، از نشانههای ظاهری شریعت هستند؛ پس هرکس برای ادای مناسک حج یا مناسک عمره قصد این خانه را داشته باشد؛ بر او گناهی نیست که سعی میان این دو را بهجای آورد. نفی گناه در اینجا، آرامشی است برای مسلمانانی که با این باور که سعی بین صفا و مروه از کارهای جاهلیت است، از انجام این کار احساس دلتنگی و مضیقه میکردند؛ اما الله متعال بیان فرمود که این کار از مناسک حج است. و هرکس طاعات مستحبی را داوطلبانه و مخلصانه انجام دهد، همانا الله سپاسگزار اوست، از او میپذیرد و جزایش را به او میدهد، او تعالی میداند که چه کسانی کار خیر انجام میدهند و مستحق ثواب هستند.
همانا یهودیان و مسیحیان و کسانی که نشانه هایی را که برای صدق پیامبر و رسالتش نازل کردیم، پس از آن که آن ها را برای مردم در کتاب هایشان بیان نمودیم، پنهان می کنند، الله آن ها را از رحمت خویش می راند و فرشتگان و پیامبران -علیهم السلام- و تمام مردم علیه آن ها دعای دوری از رحمت الهی می کنند.
مگر کسانیکه با پشیمانی از کتمان آن آیات روشن، بهسوی الله بازگشتند و اعمال ظاهری و باطنی خویش را اصلاح کردند و حق و هدایت را که کتمان کرده بودند آشکار گردانیدند؛ بازگشت آنها به طاعت خویش را میپذیرم و نسبت به بندگان توبهکار، بسیار توبهپذیر و مهربان هستم.
کسانیکه کفر ورزیدند و در حالت کفر و قبل از اینکه از آن توبه کنند از دنیا رفتند، لعنت الله بر آنها است به اینگونه که آنها را از رحمت خویش دور میکند و دعای تمام فرشتگان و مردم برای راندن و دوری از رحمت الله بر آنها است.
- ای مردم- معبود حقیقی شما، در ذات و صفات خویش واحد و یگانه است، معبود برحقّی جز او نیست، و او بخشایندۀ دارای رحمت گسترده و نسبت به بندگانش مهربان است؛ چون نعمتهایی را بر آنها ارزانی داشته است که غیر قابل شمارش است.
• الابتلاء سُنَّة الله تعالى في عباده، وقد وعد الصابرين على ذلك بأعظم الجزاء وأكرم المنازل.
آزمایش و ابتلا سنت الله متعال در میان بندگانش است؛ و به شکیبایان در برابر این آزمایش، بزرگترین پاداشها و گرامیترین جایگاهها وعده داده شده است.
• مشروعية السعي بين الصفا والمروة لمن حج البيت أو اعتمر.
مشروعیت سعی میان صفا و مروه برای کسانیکه حج یا عمرۀ بیت الله را به جای میآورند.
• من أعظم الآثام وأشدها عقوبة كتمان الحق الذي أنزله الله، والتلبيس على الناس، وإضلالهم عن الهدى الذي جاءت به الرسل.
از بزرگترین و شدیدترین گناهان از نظر مجازات، پنهان حقیقتی است که الله آن را نازل فرموده است، و تلبیس (بیان یا اظهار خلاف واقع) بر مردم، و گمراه ساختن آنها از هدایتی که رسولان آن را آوردند.
همانا در آفرینش آسمانها و زمین و شگفتیهای آفرینش آن دو، و در پی هم در آمدن شب و روز، و در کشتیها که بر روی آب دریاها روانند و طعام و لباس و کالاهای تجارتی را که به مردم نفع میرسانند و سایر اقلام مورد نیاز آنها را جابهجا میکنند، و در آبی که الله از آسمان فرستاده و با آن زمین را با کشتزارها و گیاهان و علفهایی که در آن میروید زنده گردانیده، و در موجودات زندهای که در زمین پراکنده ساخته است و در گردانیدن بادها از یک سو بهسویی دیگر و در ابرهای مسخّر بین آسمان و زمین، در تمام این موارد، دلایل آشکاری بر یگانگی او سبحانه وجود دارد برای کسانیکه در حجتها میاندیشند و دلایل و برهانها را درک میکنند.
با وجود این آیات روشن، برخی از مردم به جای الله، معبودانی برمیگزینند و آنها را همانندهایی برای الله متعال قرار میدهند و همانگونه که الله را دوست دارند آنها را نیز دوست دارند، و کسانیکه ایمان آوردند الله را بیشتر دوست دارند از دوستی آنها نسبت به معبودانشان؛ زیرا مؤمنان هیچکس را همراه الله شریک قرار نمیدهند و در آسایش و سختی او را دوست دارند؛ اما آنها فقط در حالت آسایش و راحتی، معبودانشان را دوست دارند و در سختی فقط الله را میخوانند. اگر کسانیکه با شرک و ارتکاب گناهان ستم میکنند، از حال خویش در آخرت آنگاه که عذاب را مشاهده میکنند آگاه میشدند، میدانستند که یگانه در تمام قدرتها، فقط الله است و هرکس را که از او نافرمانی کند به شدت عذاب میکند، اگر این امر را میدانستند، هیچکس را همراه الله شریک قرار نمیدادند.
و حال آنکه وقتی پیشوایان فرمانبرداری شده، مناظر هولناک و سختیهای روز قیامت را مشاهده میکنند، از ضعیفان که از آنها پیروی کردند بیزاری میجویند، و تمام اسباب و وسایل نجات در میانشان بریده میشود.
و ضعیفان و پیروان میگویند: کاش برایمان بازگشتی بهسوی دنیا بود تا از رؤسای خویش بیزاری میجستیم همانگونه که آنها از ما بیزاری میجویند، و همانگونه که الله عذاب سخت در آخرت را به آنها نمایاند، سرانجام پیروی آنها از رئیسانشان بر باطل را که مایۀ حسرت و اندوهشان است به آنها مینمایاند، و هرگز از آتش بیرون نمیآیند.
ای مردم، از حیوانات و گیاهان و درختانی که در زمین است، از آنچه که به خودی خود کسبش حلال و پاکیزه است بخورید، و از راههای شیطان که با آن به تدریج شما را بهسوی عذاب میکشاند پیروی نکنید؛ زیرا او دشمن آشکار شماست و عاقل نباید از دشمنی پیروی کند که بر آزار و گمراهیاش مشتاق است!
شیطان شما را به خطاهای بد و گناهان بزرگ امر میکند، و به اینکه در عقاید و شرایع، بدون علمی که از جانب الله یا رسولش نزدتان آمده است، چیزی به الله نسبت دهید.
• المؤمنون بالله حقًّا هم أعظم الخلق محبة لله؛ لأنهم يطيعونه على كل حال في السراء والضراء، ولا يشركون معه أحدًا.
مؤمنان واقعی به الله، بیش از دیگران الله را دوست دارند؛ زیرا آنها در هر حالتی، چه گشایش و چه سختی، از او اطاعت میکنند و هیچکس را با او شریک نمیگردانند.
• في يوم القيامة تنقطع كل الروابط، ويَبْرَأُ كل خليل من خليله، ولا يبقى إلا ما كان خالصًا لله تعالى.
در روز قیامت، تمام رابطهها بریده میشود، هر دوستی از دوستش اعلام بیزاری میکند و فقط آن چیزی باقی میماند که خالص برای الله متعال باشد.
• التحذير من كيد الشيطان لتنوع أساليبه وخفائها وقربها من مشتهيات النفس.
برحذر داشتن از نیرنگ شیطان به دلیل روشهای متنوع و پنهانی و نزدیکی آن به خواهشات نفسانی.
و هرگاه به این کفار گفته میشود: هدایت و نوری را که الله نازل فرموده پیروی کنید، از روی دشمنی و ستیز میگویند: بلکه باورها و اعتقادات موروثی و رایجی را که پدرانمان را بر آنها یافتیم پیروی میکنیم، آیا از پدرانشان پیروی میکنند حتی اگر آنها ذرهای از هدایت و نور نمیدانستهاند و به حقیقتی که الله از آن راضی است هدایت نیافته باشند؟!
مثال کسانیکه در پیروی از پدرانشان کفر ورزیدند، مانند چوپانی است که بر چارپایانش بانگ میزند، که صدایش را میشنوند اما سخنش را نمیفهمند، پس آنها از شنیدن حق آنگونه که از آن بهره ببرند کرند، گنگانی هستند که زبانشان از گفتن حق عاجز است، کورانی هستند که حق را نمیبینند، و از این رو، هدایتی را که بهسوی آن فرا خوانده میشوند در نمییابند.
ای کسانیکه به الله ایمان آوردهاید و از رسولش پیروی کردهاید، از خوراکیهای پاکیزهای که الله برایتان روزی و مباح قرار داد بخورید و در ظاهر و باطن بهخاطر نعمتهایی که الله بر شما ارزانی داشت شکر او تعالی را بهجای آورید؛ یکی از موارد شکر الله این است که اوامر او را اجرا کنید و از نافرمانیاش بپرهیزید، اگر واقعا فقط او را میپرستید و چیزی را با او شریک قرار نمیدهید.
الله از میان خوردنیها، فقط آنچه را که بدون ذبح شرعی مرده است، خون ریخته شده و جاری، گوشت خوک و آنچه که هنگام ذبحش نام غیر الله بر آن برده شده است حرام گردانیده است، اما اگر انسان به خوردن چیزی مضطر شد به این شرطکه با خوردن از آن بدون نیاز، ستم نمیکند و از حد ضرورت نمیگذرد، گناه و مجازاتی بر او نیست؛ زیرا الله نسبت به بندگان توبهکارش، بسیار توبهپذیر و مهربان است و یکی از مصادیق رحمت او تعالی این است که از خوردن این محرمات هنگام اضطرار درمیگذرد.
کسانیکه کتابهایی را که الله نازل کرده و مطالب دال بر حق بودن و نبوت محمد صلی الله علیه وسلم در این کتابها را پنهان میکنند، چنانکه یهودیان و نصاری این کار را میکنند، و عوض ناچیزی مانند ریاست یا مقام یا مال در برابر این کتمان میخرند، در واقع چیزی در شکمهایشان وارد نمیکنند مگر اینکه سببی برای عذاب شان با آتش میشود، و الله در آخرت به آنچه که دوست دارند با آنها سخن نمیگوید، بلکه سخنی به آنها میگوید که غمگینشان میکند و آنها را پاکیزه نمیگرداند و ستایش نمیکند و عذاب درد آوری برایشان است.
آنها که علم مورد نیاز مردم را کتمان میکنند، همان کسانی هستند که هدایت را در برابر گمراهی عوض کردند آنگاه که علم حقیقی را کتمان کردند و آمرزش الله را با عذاب او عوض کردند، پس بر انجام آنچه که سبب ورودشان به آتش است بسیار شکیبا هستند، گویی به عذابی که در آن هستند هیچ اهمیتی نمیدهند چون بر آن شکیبایی میکنند.
این سزای پنهان کردن علم و هدایت، به این سبب است که الله متعال کتاب های آسمانی را به حق نازل کرده است تا برای مردم بیان شده و کتمان نشود. همانا کسانی که در کتاب های الهی اختلاف ورزیدند، بدین نحو که به بخشی از آن ایمان آورده و بخشی ديگر را پنهان کردند، به تأکید از حقیقت بسیار دور بوده، و در ستيز با آن هستند.
نیکی مورد پسند الله، روی آوردن صِرف بهسوی مشرق یا مغرب و اختلاف در این مورد نیست، بلکه نیکی کامل در کسانی است که به الله به عنوان معبودی یگانه، روز قیامت، تمام فرشتگان و تمام کتابهای نازل شده و تمام پیامبران علیهم السلام بدون گذاشتن تفاوت میان آنها، ایمان آورند و مال را با وجود دوستداشتنش و علاقۀ زیاد به آن، به خویشاوندان و کسیکه در کمتر از سن بلوغ پدرش را از دست داده است و نیازمندان و غریبی که در سفر از خانواده و وطنش جدا شده است، و کسانیکه بهسبب نیاز مجبور به گدایی از مردم میشوند انفاق کنند و مال را در راه آزادی بردگان و اسیران هزینه کنند، و نماز را به صورت کامل بر طبق آنچه الله فرمان داده است برپا دارند، و زکات واجب را بپردازند، و کسانیکه چون عهد بندند به عهد خویش وفا کنند، و کسانیکه در برابر فقر و سختی و بیماری شکیبایی کنند و در هنگام سختی کارزار نگریزند؛ اینان همان کسانی هستند که در ایمان و اعمالشان با الله صادق بودند و همان پرهیزگارانی هستند که آنچه را الله به آن فرمان داده بود اجرا کردند و از آنچه که از آن نهی کرده بود پرهیز کردند.
ای کسانیکه به الله ایمان آوردهاید و از رسولش پیروی کردهاید، در مورد کسانیکه دیگران را از روی عمد و دشمنی میکشند، مجازات قاتل مانند جنایتش، بر شما فرض شده است که آزاد در برابر آزاد، برده در برابر برده و زن در برابر زن کشته میشود؛ اما اگر مقتول قبل از مرگش گذشت کرد یا ولی مقتول در برابر دیه- مقدار مالی که قاتل در برابر عفو خویش میپردازد- گذشت کرد، کسیکه عفو میکند باید به نیکی دیه را از قاتل طلب کند نه با منت و آزار؛ قاتل نیز باید به نیکی و بدون سهل انگاری و امروز و فردا کردن، دیه را بپردازد؛ این عفو و گرفتن دیه، تخفیفی از جانب پروردگارتان برای شما و رحمتی برای این امت است؛ پس هرکس پس از عفو و قبول دیه، بر قاتل تجاوز بکند، عذاب دردناکی نزد الله متعال دارد.
و در قصاص که الله تشریع فرمود، برای شما زندگانی است؛ زیرا از ریخته شدن خون شما جلوگیری میگردد و تجاوز از میان شما برداشته میشود؛ این امر را خردمندان که از الله با گردن نهادن به شریعتش و عمل به اوامرش میترسند، درک میکنند.
بر شما فرض شده است که هرگاه نشانهها و اسباب مرگ یکی از شما مشاهده شد، اگر مال زیادی به جای میگذارد، برای پدر و مادر و خویشاوندان به آن مقدار که شریعت مشخص کرده، یعنی از یک سوم مال بیشتر نشود، وصیت کند و انجام این کار، حق مؤکّدی بر کسانی است که از الله متعال میترسند. این حکم، قبل از آیات میراث جاری بوده و با نزول آیات میراث، وارثان میت و سهم ارثشان مشخص شد.
پس هرکس که وصیت را با زیاده یا نقصان یا منع تغییر دهد پس از اینکه از وصیت آگاه شد؛ گناه این تغییر و تبدیل، فقط بر عهدۀ تغییر دهندگان است نه وصیت کننده؛ زیرا الله سخنان بندگانش را میشنود، از اعمال آنها آگاه است و ذرهای از احوال آنها بر او تعالی پنهان نمیماند.
اما کسیکه از وقوع انحراف از حق یا ستم در وصیت از سوی وصیت کننده آگاه باشد؛ آنگاه از روی خیرخواهی، فساد وصیت کننده را اصلاح و میان اختلاف کنندگان بر وصیت سازش ایجاد کند، گناهی بر او نیست؛ بلکه بهخاطر اصلاحش پاداش داده میشود؛ زیرا الله نسبت به بندگان توبهکارش، بسیار بخشنده و مهربان است.
ای کسانیکه به الله ایمان آوردهاید و از رسولش پیروی کردهاید، روزه از جانب پروردگارتان بر شما فرض شده است همانگونه که بر امتهای قبل از شما فرض شده بود؛ تا با انجام اعمال صالح که روزه از بزرگترین آنهاست، با قرار دادن سپری میان خود و عذاب الله، تقوای الهی را پیشه کنید.
روزه ی فرض شده بر شما این است که ایام اندکی از سال را روزه بگیرید، اگر کسی از شما چنان بیمار بود که روزه گرفتن برایش دشوار باشد، یا مسافر باشد؛ می تواند افطار کند، سپس باید به تعداد روزه هایی که افطار كرده است روزه ى قضا بگیرد، و کسانی که نمی توانند روزه را قضا کنند، باید فدیه بدهند، و این فدیه، در ازای هر روزه، غذا دادن یک مسکین است و اگر کسی بیشتر از یک مسکین را غذا بدهد و یا همراه قضای روزه اش غذا بدهد، این برایش بهتر است. اگر فضیلت روزه را بدانید، روزه گرفتن از افطار و پرداخت فدیه برایتان بهتر است. این نخستین حکمی است که الله متعال در مورد روزه تشریع کرد، چنان که هر کس می خواست روزه می گرفت و هر کس می خواست افطار کرده و فدیه می داد، پس از آن، الله روزه را بر هر انسان بالغ و توانايى فرض گردانید.
ماه رمضان، همان ماهی است که در شب قدر آن، نزول قرآن بر پیامبر صلی الله علیه وسلم آغاز شد، الله قرآن را برای هدایت مردم نازل فرمود، و دلایل روشنی از هدایت و جدا کنندۀ میان حق و باطل در آن وجود دارد، پس هرکس درحالیکه مقیم و سالم است ماه رمضان را دریابد بر او واجب است که روزه بگیرد، و هرکس چنان مریض باشد که روزه گرفتن بر او دشوار باشد یا مسافر باشد، میتواند روزه را افطار کند، و اگر افطار کرد، باید به تعداد روزهایی که افطار کرده است روزۀ قضا بگیرد؛ الله با تشریع احکام بر شما میخواهد که شما را در راهی آسان و نه دشوار قرار دهد، و به این هدف که شما روزۀ تمام ماه را کامل کنید، و پس از پایان ماه رمضان و روز عید، الله را به بزرگی یاد کنید که به شما توفیق داد ماه رمضان را روزه بدارید و به شما یاری رساند که آن را تکمیل کنید؛ باشد که الله را بهخاطر هدایت شما بر این دین که آن را برایتان برگزید شکرگزاری کنید.
- ای پیامبر- هنگامیکه بندگان من در مورد نزدیکی من و اجابت دعایشان از جانب من، از تو میپرسند؛ همانا من به آنها نزدیک هستم، به این صورت که از احوالشان آگاه هستم، دعایشان را میشنوم، پس به واسطهها و بلند کردن صدایشان نیازی ندارند؛ دعای دعا کننده را هنگامیکه مرا در دعای خویش خالصانه بخواند اجابت میکنم، پس باید فرمانبردار من و اوامرم باشند و بر ایمانشان پایداری ورزند؛ زیرا این کار، سودمندترین وسیله برای اجابت من است؛ باشد که از این طریق، راه هدایت به امور دینی و دنیویشان را بپیمایند.
• فَضَّلَ الله شهر رمضان بجعله شهر الصوم وبإنزال القرآن فيه، فهو شهر القرآن؛ ولهذا كان النبي صلى الله عليه وسلم يتدارس القرآن مع جبريل في رمضان، ويجتهد فيه ما لا يجتهد في غيره.
الله متعال با فرض کردن روزه و نزول قرآن کریم در ماه مبارک رمضان به این ماه برتری و فضیلت بخشید. ماه رمضان، ماه قرآن است؛ از این رو پیامبر -صلی الله علیه وسلم- در این ماه، قرآن را همراه جبرئیل مدارسه مى كرد، و بیشتر از ماه های دیگر عبادت می کرد.
• شريعة الإسلام قامت في أصولها وفروعها على التيسير ورفع الحرج، فما جعل الله علينا في الدين من حرج.
اصول و فروع شریعت اسلام، بر آسانی و رفع سختی استوار است؛ زیرا الله هیچ تنگنا و دشواریای در دین برای ما قرار نداده است.
• قُرْب الله تعالى من عباده، وإحاطته بهم، وعلمه التام بأحوالهم؛ ولهذا فهو يسمع دعاءهم ويجيب سؤالهم.
نزدیکی الله متعال به بندگانش و احاطۀ او تعالی بر آنها و علم کامل او به احوالشان؛ بنابراین، دعایشان را میشنود و به درخواست آنها پاسخ میدهد.
در ابتدای امر، بر مرد حرام بود که اگر در شبِ روزه بخوابد و قبل از فجر بیدار شود، چیزی بخورد یا با همسرش نزدیکی کند، سپس الله این حکم را نسخ کرد و – ای مؤمنان- الله به شما اجازه داد که در شبهای رمضان با زنانتان آمیزش کنید؛ زیرا آنها پوشش و سبب پاکدامنی شما هستند و شما پوشش و سبب پاکدامنی آنها هستید، و از یکدیگر بینیاز نیستید، الله میدانست که شما با انجام کاری که از آن نهی شده بودید بر خودتان خیانت میکردید، از این رو بر شما رحم کرد و توبۀ شما را پذیرفت و بر شما آسان گرفت. پس اکنون با زنانتان آمیزش کنید و فرزندانی را که الله برای شما مقدر فرموده است بطلبید و در تمام طول شب بخورید و بیاشامید تا با سپیدی صبح و جدایی آن از تاریکی شب، طلوع فجر صادق بر شما آشکار شود، سپس با خودداری از شکنندههای روزه از طلوع فجر تا غروب خورشید روزه را کامل کنید، و درحالیکه در مساجد به اعتکاف نشستهاید با زنان آمیزش نکنید؛ زیرا این کار، اعتکاف را باطل میکند. احکام مذکور، مرزهای الله میان حلال و حرام هستند پس هرگز به آنها نزدیک نشوید؛ زیرا هرکس به حدود الله نزدیک شود، نزدیک است که در حرام بیفتد، و همانند بیان واضح و آشکار این احکام، الله آیاتش را برای مردم بیان میکند باشد که با انجام اوامر و ترک نواهی، تقوای او تعالی را پیشه کنند.
و مال یکدیگر را به روش غیر مشروع مانند دزدی و غصب و فریب نخورید، و در این مورد نزد حاکمان دادخواهی نکنید تا بخشی از اموال مردم را با ارتکاب گناه بگیرید، درحالیکه میدانید الله این کار را حرام کرده است؛ زیرا انجام گناه با وجود علم به تحریم آن، بیشترین قباحت و بزرگترین مجازات را دارد.
- ای رسول- در مورد ایجاد هلالهای ماه و تغییر احوالش از تو میپرسند، در پاسخ به آنها در مورد حکمت این امر بگو: هلالها، وعدهگاههایی برای مردم هستند که زمان عبادتهایشان مانند ماههای حج، ماه رمضان و تکمیل سال برای پرداخت زکات و اوقات معاملاتشان مانند تعیین مدتهای پرداخت دیهها و دیونشان را میشناسند. و خیر و نیکی این نیست که هنگام احرام به حج یا عمره از پشت خانهها وارد شوید- چنانکه در جاهلیت گمان میکردید- بلکه نیکی واقعی، عمل کسی است که در ظاهر و باطن از الله بترسد، و ورود به خانهها از درها، برای شما آسانتر است و مشقّتی در آن نیست؛ زیرا الله شما را به آنچه که دشوار و مشقتآور باشد مکلف نکرده است، و میان خود و عذاب الله، سپری از اعمال صالح قرار دهید؛ باشد که با دستیابی به آنچه به آن تمایل دارید و نجات از آنچه میترسید، رستگار گردید.
و- برای بالا بردن کلام الله- با کافرانی که با شما میجنگند تا شما را از دین الله باز دارند پیکار کنید، اما با کشتار کودکان و زنان و پیران یا مثلهکردن کشتگان و مانند آن از حدود الله نگذرید؛ زیرا الله متجاوزان از حدود احکامش را دوست ندارد.
و هرجا با آنها روبرو شدید آنها را بکُشید و از مکانی که شما را بیرون راندند، یعنی مکه، آنها را بیرون برانید، و فتنۀ حاصل از بازداشتن مؤمن از دینش و بازگشت او به کفر، از قتل بدتر است. بهخاطر بزرگداشت مسجدالحرام، در آنجا آغازگر جنگ با کافران مباشید مگر اینکه آنها در آنجا با شما جنگ را آغاز کنند، پس اگر در مسجدالحرام با شما جنگیدند، آنها را بکشید، و مانند این مجازات- یعنی کشتار آنها اگر در مسجدالحرام تجاوز کردند- مجازات کافران است.
اما اگر از جنگ با شما و کفرشان باز ایستادند، از آنها دست بکشید؛ زیرا الله نسبت به توبهکاران بخشنده است و آنها را بهخاطر گناهان گذشتهشان مؤاخذه نمیکند و با آنها مهربان است که در مجازاتشان عجله نمیکند.
و با کفار بجنگید تا شرک و باز داشتن مردم از راه الله و کفر از جانب آنها انجام نگیرد و دین آشکار، دین الله باشد، پس اگر از کفر و باز داشتن از راه الله باز ایستادند، از جنگ با آنها دست بکشید؛ زیرا تجاوز جز بر ستمکاران کافر و بازدارنده از راه الله نیست.
این ماه حرام در سال هفتم که الله در آن به شما این امکان را داد که به حرم درآیید و عمره بگزارید، در عوض آن ماه حرامی است که مشرکان، شما را در سال ششم از حرم بازداشتند، و در حرمتها- مانند حرمت سرزمین حرام و ماه حرام و إحرام- قصاص متجاوزان جاری میشود؛ پس هرکس در این حرمتها بر شما تجاوز کرد با او مقابله به مثل کنید و بیش از مقدار تجاوز، قصاص نکنید؛ زیرا الله متجاوزان از حدودش را دوست ندارد، و در مقابله با تجاوز که به شما اذن داده شده است از الله بترسید و بدانید الله کسانی را که تقوای او تعالی را پیشه میکنند توفیق داده و تقویت میکند.
و در طاعت الله مانند جهاد و سایر طاعتها، مال انفاق کنید و خودتان را به دست خویش به نابودی نیندازید، به این نحو که جهاد و بخشش در راه آن را رها کنید، یا خودتان را در حالتی قرار دهید که سبب نابودی شماست، و عبادات و معاملات و اخلاقتان را نیکو گردانید؛ زیرا الله نیکوکاران در تمام امورشان را دوست دارد؛ چنانکه ثواب زیادی به آنها میدهد و آنها را در یافتن راه راست موفق میگرداند.
حج و عمره را به صورت کامل و خالصانه برای الله متعال ادا کنید، و اگر به دلیل بیماری یا وجود دشمن و امثال آن، از اتمام آنها منع شدید، باید آنچه از قربانی برایتان فراهم می آيد -از شتر، گاو و یا گوسفند- ذبح کنید تا از احرام درآیید، و سرهای خود را نتراشید یا کوتاه نکنید تا قربانی به جایگاهى كه ذبح در آن حلال است، برسد؛ اگر اجازه ی ورود به حرم را نیافت، باید همانجایی که از انجام مناسکش منع شده، آن را ذبح کند، و اگر توانست وارد حرم شود، در روز عید قربان و یا در ایام تشریق، باید آن را در محیط حرم مکّه ذبح کند. اگر کسی به سبب بیماری یا آزار و اذيتى مانند شپش و امثال آن رنج مى برد، سرش را بتراشد و گناهی بر او نیست و به خاطر این کار باید فدیه بدهد؛ به این نحو که: یا سه روز روزه بگیرد، یا شش تن از مساکین حرم را غذا بدهد و یا گوسفندی ذبح کرده و گوشت آن را در میان فقرای حرم توزیع کند. هنگامی که در امان بودید، اگر کسی از شما در ماه های حج از ادای عمره بهره مند گردد سپس از احرام خارج شده و از ممنوعات احرام بهره ببرد و پس از آن در همان سال هجری برای حج احرام ببندد، باید آنچه از قربانی برایش میسر می شود؛ یا گوسفند و یا این که با شراکت همراه هفت نفر شتر یا گاوی را ذبح کند، اما اگر توان قربانی كردن را نداشت باید به جای آن، سه روز در ایام حج و پس از بازگشت به خانه اش هفت روز را روزه بگیرد تا ده روز کامل شود؛ این شیوه ی تمتع که در آن قربانی و یا روزه -برای کسانی که توانایی قربانی ندارند- واجب است، برای کسانی مى باشد که ساکن محدوده ى حرم و ساکن اطراف حرم نباشند. با پیروی کردن از دستورات الله متعال و بزرگ داشتن اوامر و نواهیش، تقوای الله متعال را پیشه کنید و بدانید که الله متعال نسبت به کسانی که با اوامرش مخالفت می کنند، سخت کیفر است.
زمان ادای حج، ماههای مشخصی است که از ماه شوال آغاز میشود و با دهم ماه ذوالحجه پایان مییابد، پس هرکس حج در این ماهها را بر خود واجب گردانَد و احرام حج ببندد، بهسبب بزرگی زمان و مکان، همبستری و مقدمات آن بر او حرام میشود، و حرمت خروج از طاعت الله با ارتکاب گناهان در حقش تشدید میگردد، و جدال منجر به خشم و دشمنی بر او حرام میشود؛ و هر خیری را که انجام میدهید الله آن را میداند و پاداش آن را به شما میدهد. برای ادای حج از اقلام مورد نیاز خوردنی و نوشیدنی کمک بگیرید و بدانید بهترین چیزیکه در تمام امورتان از آن یاری میگیرید، تقوای الله متعال است؛ پس ای صاحبان عقل سلیم، با اجرای اوامر و ترک نواهی من، از من بترسید.