Kilniojo Korano reikšmių vertimas - Persų k. vertimas - Al-Sadi tafsyras * - Vertimų turinys


Reikšmių vertimas Aja (Korano eilutė): (51) Sūra: Sūra Al-kasas
وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَكَّرُوْنَ ۟ؕ
﴿وَلَقَدۡ وَصَّلۡنَا لَهُمُ ٱلۡقَوۡلَ﴾ و ما سخنان قرآن را پیاپی و به تدریج نازل کردیم، چون به آنها لطف داشتیم و [نسبت به آنان] مهربان بودیم. ﴿لَعَلَّهُمۡ يَتَذَكَّرُونَ﴾ باشد که آنها -بدانگاه که آیات قرآن برای‏شان تکرار می‌شود و دلایل آن به ‌هنگام نیاز بر آنها نازل می‌گردد- پند پذیرند. پس نازل شدن قرآن به صورت متفّرق و جدا جدا، برای آنها مایۀ رحمت بود. پس چرا به منافع خود معترض‌اند؟! فواید و درس‌هایی که در این داستان شگفت انگیز وجود دارد: 1- فقط مؤمنان، از نشانه‌های خدا و عبرت‌های او و حوادثی که در میان امت‌های گذشته پدید آورده است، استفاده می‌نمایند. پس بنده به اندازۀ ایمانی که دارد، عبرت می‌آموزد. و خداوند به خاطر مؤمنان این داستان‌ها را ذکر می‌کند، و به دیگران توجهی نمی‌نماید و اصولاً آنها از این داستان‌ها، نور و هدایتی به دست نمی‌آورند. 2- هرگاه خداوند متعال چیزی را بخواهد، اسباب آن را فراهم می‌کند و آن را کم کم و به تدریج می‌آورد، نه اینکه آن را یکباره بیاورد. 3- امّت‌های مستضعف گرچه در اوج ناتوانی و ضعف قرار داشته باشند، نباید در رابطه با گرفتن حق خود، تنبلی کنند؛ و نباید ناامید شوند، به خصوص وقتی که مورد ستم و ظلم قرار گرفتند. همان‌طور که خداوند، بنی‌اسرائیل را که امت ضعیفی بودند، از بند اسارت فرعون و سران قوم او نجات داد و آنها را در زمین، قدرت و ثروت بخشید و آنها را مالک و صاحب شهرهای‏شان گردانید. 4- هر ملّتی که خوار و ذلیل باشد و حق خود را نگیرد و از آن دفاع نکند، دین و دنیایش سامان نمی‌یابد و نمی‌تواند امور دینی و دنیوی خود را رهبری کند. 5- خداوند نسبت به مادر موسی لطف کرد و مژده داد که فرزندش را به او بازمی‌گرداند و او را از زمرۀ پیامبران خواهد گرداند و از این طریق، مصیبت را برایش آسان نمود. 6- خداوند برخی سختی‌ها را برای بنده‌اش مقدّر می‌نماید تا در پس آن به شادی برسد، شادی‌هایی که بزرگ‌تر از این رنج‌هاست؛ و یا شر و بلای بزرگ‌تری را از او دور می‌نماید. همان‌طور که غم شدید و اندوه بزرگی را برای مادر موسی مقدر کرد و آن وسیله‌ای شد برای اینکه فرزندش به او برگردد، به صورتی که آرامش یابد و مایۀ روشنی چشم او باشد و هرچه بیشتر اسباب شادی او را فراهم بکند. 7- داشتن ترس از مردم، با ایمان تضادی ندارد و ایمان را از میان نمی‌برد؛ همان‌طور که برای مادر موسی و خود موسی، چنین هراس‌هایی پیش آمد. 8- ایمان، اضافه و کم می‌شود؛ و یکی از بزرگ‌ترین چیزهایی که ایمان را اضافه می‌گرداند و یقین به وسیلۀ آن کامل می‌شود، شکیبایی و صبر نمودن به هنگام پریشانی‌هاست. و این خداوند است که به هنگام اضطراب و آشفتگی، او را پایدار و استوار می‌گرداند. همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿لَوۡلَآ أَن رَّبَطۡنَا عَلَىٰ قَلۡبِهَا لِتَكُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾ اگر دلش را استوار نمی‌ساختیم تا از باور داشتگان باشد، نزدیک بود آن را آشکار سازد؛ یعنی تا ایمانش با آن بیشتر گردد، و قلبش آرام بگیرد. 9- بزرگ‌ترین نعمت خدا بر بنده‌اش و بزرگ‌ترین کمک خدا به او، این است که به هنگام خطرها و هراس‌ها، دلش را استوار و پایدار بگرداند؛ چون اگر دلش استوار و پابرجا باشد، می‌تواند سخن درست بگوید و کار درست انجام دهد. به خلاف کسی که همواره در اضطراب و ترس قرار دارد و فکر و عقلش را از دست می‌دهد و در چنین حالتی نمی‌تواند از وجود خویش استفاده نماید. 10- اگر بنده بداند که قضا و تقدیر و وعدۀ الهی نافذ است و حتماً انجام خواهد شد، اتخاذ اسبابی را ترک نمی‌کند که در به‌کارگیری آن دستور داده شده است؛ زیرا استفادۀ از اسباب با ایمان و اعتقاد دینی تضادی ندارد. خداوند به مادر موسی وعده داد که فرزندش را به او باز می‌گرداند، با وجود این، او برای بازگرداندن فرزندش تلاش کرد و خواهرش را فرستاد تا او را بجوید. 11- زن می‌تواند برای تأمین نیازهای خود، از خانه بیرون برود؛ و می‌تواند در این زمینه، با مردان سخن بگوید، البته به شرطی که ترسِ روی دادنِ امر غیر شرعی وجود نداشته باشد. همان‌طور که خواهر موسی و دو دختر مرد مدیَنی، چنین کردند. 12- جایز است در مقابل سرپرستی نمودن و شیر دادن و راهنمایی کردن، به کسی که سرپرستی می‌نماید و شیر می‌دهد، مزد داد. 13- یکی از رحمت‌های خداوند نسبت به بندۀ ضعیفش که می‌خواهد او را مورد تکریم قرار دهد، این است که معجزات خود را به او نشان دهد و او را از دلایل خویش آگاه بگرداند تا ایمانش افزوده گردد؛ همان‌طور که خداوند موسی را به مادرش بازگرداند تا بداند که وعدۀ او حق است. 14- کشتن کافری که پیمان بسته است، یا بر اساس عرف موجود در جامعه [خون و آبرویش] مصون است، جایز نیست؛ زیرا موسی، کشتن قبطی کافر را گناه شمرد؛ و به خاطر این گناه، از خداوند آمرزش خواست. 15- هرکس مردم را به ناحق بکشد، از ستمگران به حساب می‌آید؛ آنهایی که در زمین فساد و تباهی می‌کنند. 16- هرکس مردم را به ناحق بکشد و گمان برد که او می‌خواهد در زمین اصلاح کند و گناهکاران را بترساند، دروغ می‌گوید؛ و او فسادکار و تباهکار است. همان‌طور که خداوند سخن قبطی را حکایت کرده است: ﴿إِن تُرِيدُ إِلَّآ أَن تَكُونَ جَبَّارٗا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا تُرِيدُ أَن تَكُونَ مِنَ ٱلۡمُصۡلِحِينَ﴾ «تو در زمین جز این نمی‌خواهی که ستمگر باشی، و نمی‌خواهی از اصلاحگران باشی». که خداوند سخن قبطی را تایید نمود و آن را به صورت انکار بیان نکرده است. 17- اگر کسی فردی را از آنچه که در مورد او گفته شده است، خبر دهد، به قصد اینکه او را از بلایی نجات بدهد، این امر سخن‌چینی محسوب نمی‌شود، بلکه انجامِ چنین کاری واجب است؛ همان‌طور که آن مرد، موسی را خبر داد؛ چون خیرخواه موسی بود و می‌خواست وی را نجات دهد. 18- هرگاه انسان، ترس آن را داشت که در صورت اقامت در جایی، کشته یا متضرّر ‌شود، نباید خودش را به هلاکت بیندازد، بلکه باید از آنجا برود، همان‌طور که موسی چنین کرد. 19- در صورتی که دو فساد وجود داشته باشند و چاره‌ای نباشد جز اینکه انسان مرتکب یکی شود، باید مرتکب فساد کوچک‌تر شود. همان‌گونه که موسی وقتی در میان این دو راه قرار گرفت: یا در مصر بماند و کشته شود؛ و یا به یکی از شهرهای دور دست برود که راه آن را بلد نبود، و راهنمایی جز خدا نداشت ـ اما در این گزینه، بیشتر امید سلامتی وی می‌رفت ـ موسی همین کار را کرد. 20- کسی که دارای علم و دانش است و در مواردی ‌باید اظهار رأی ‌نماید؛ اگر از میان دو قول، هیچ یک از دیدگاه‏هایش ارجح نبود، باید از پروردگارش بخواهد تا او را راهنمایی کند و از او بخواهد تا او را به آنچه که درست است، هدایت کند. این در حالی است که هدفش حق باشد و برای رسیدنِ به آن تلاش نماید؛ زیرا هرکس چنین باشد، خداوند او را ناکام نمی‌گرداند. همان‌طور که موسی به طرف «مدین» رفت و گفت: ﴿عَسَىٰ رَبِّيٓ أَن يَهۡدِيَنِي سَوَآءَ ٱلسَّبِيلِ﴾ امید است که پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند. 21- مهرورزی با مردم و نیکی کردن با آشنا و ناآشنا، از اخلاق پیامبران است. و یکی از انواع نیکوکاری، آب دادن به گوسفندان و کمک کردن به افراد ناتوان است. 22- مستحب است انسان وقتی که دعا می‌کند، حالت خود را توضیح دهد، گرچه خداوند حالت او را می‌داند؛ چون خداوند متعال تضرّع و اظهار ذلت و بینوایی بنده‌اش را دوست دارد. همان‌گونه که موسی گفت: ﴿رَبِّ إِنِّي لِمَآ أَنزَلۡتَ إِلَيَّ مِنۡ خَيۡرٖ فَقِيرٞ﴾ خدایا! به هر خیری که به سوی من بفرستی، نیازمندم. 23- حیا و آزرم – به خصوص برای بزرگان - از خلق و خوهای پسندیده است. 24- نیکی کردن در برابر نیکی دیگران، همواره عادت و شیوۀ امت‌های گذشته بوده است. 25- هرگاه انسان کاری را برای رضای خدا انجام بدهد، سپس در مقابل آن، با او نیکی شود، بدون اینکه او چنین هدفی داشته باشد، به سبب اینکه نیکی‌اش جبران شده است، مورد سرزنش قرار نمی‌گیرد. همان‌طور که موسی پاداشِ نیکِ مردِ اهل مدین را پذیرفت، بدون اینکه خودش به دنبال مزدی باشد؛ چراکه در دلش، چشم‌داشت پاداشی نداشت. 26- جایز است کسی را به‌کار گرفت، و به وی مزد داد؛ و می‌توان کسی را اجیر کرد تا گوسفندان را بچراند، یا کارهایی را انجام دهد که خودش نمی‌تواند آنها را انجام بدهد؛ و مزد آن، طبق عرف و عادت معیّن می‌گردد. 27- اشکالی ندارد کسی به دیگری بگوید: یکی از این دختران من را، به اختیار خودت ـ به عنوان همسر ـ انتخاب کن. 28- گرفتن اجازه در مقابل منفعت، جایز است؛ گرچه آن منفعت، ازدواج هم باشد. 29- بهترین کارگر، آن است که نیرو مند و امانتدار باشد. 30- یکی از فضایل اخلاقی، این است که انسان برخورد خود را با خدمتگزارش نیک بگرداند؛ و در کار کشیدن از او بر وی سخت نگیرد؛ چراکه خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَمَآ أُرِيدُ أَنۡ أَشُقَّ عَلَيۡكَۚ سَتَجِدُنِيٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ﴾ نمی‌خواهم بر تو سخت‌گیری کنم؛ اگر خدا بخواهد، مرا از شایستگان خواهی یافت. 31- بستن عقد اجاره و دیگر عقدها، بدون گرفتن شاهد و گواه جایز است، چون فرمود: ﴿وَٱللَّهُ عَلَىٰ مَا نَقُولُ وَكِيلٞ﴾ و خداوند بر آنچه می‌گوییم، گواه است. 32- یکی از نشانه‌های آشکار و معجزات روشن خدا، تبدیل کردن عصا به مار؛ و سفید و درخشان نمودن دست موسی بود، بدون اینکه بر اثر عیبی باشد. نیز مصون داشتن موسی و هارون از شر فرعون، و از غرق شدن، از دیگر معجزات آشکار خداوند است که در این حکایت بیان شده‌اند. 33- از بزرگ‌ترین گناهان، این است که انسان پیشوا و رهبر شر و بدی باشد، و این بر حسب مخالفت او با آیات و نشانه‌های خداست. همان‌طور که بزرگ‌ترین نعمتی که خداوند به بنده‌اش ارزانی کرده، این است که راهنما و رهبر خیر باشد. 34- این داستان، بر صحت رسالت محمد صلی الله علیه وسلم دلالت می‌نماید، که به صورت مفصل و مطابق با واقعیت، به آن پرداخته و آن را حکایت کرده و پیامبران را با آن تصدیق کرده است و حق آشکار را به وسیلۀ این اخبار تایید نموده است، بدون اینکه پیامبر در زمان یکی از این رخدادها حضور داشته باشد و یا آن محل را مشاهده کرده باشد، و درسی را نیز نخوانده بود که به بحث و بررسی پیرامون این چیزها بپردازد، و با یکی از اهل علم نیز همنشینی نکرده بود. و اینها فقط پیام و رسالت خداوند بخشنده و مهربان می‌باشند؛ وحی و پیام آسمانی است که خداوند بزرگوار و بخشنده بر او نازل کرده است تا قومی را که جاهل بوده و از هشدارها و پیامبران غافل بودند، بیم دهد. پس درود و سلام خدا بر کسی باد که تا سخن بر آورد، معلوم شد او پیامبر خداست؛ و کسانی که عقل‌های روشن دارند، معترف‌اند که امر و نهی او از جانب خدا است؛ و شریعتی که او آورده، از سوی پروردگار جهانیان است؛ و اخلاق خوبی که خوی اوست، جز از برترین انسان‌ها سر نمی‌زند. دین او و امت او به پیروزی آشکاری دست یافتند تا جایی که دینش به تمام جهانیان رسید و امت او بزرگ‌ترین شهرها را با شمشیر فتح کردند و دل‌های اهالی آنجا را با دانش و ایمان به دست آوردند. به همین جهت که ملّت‌های مخالف و پادشاهان کافر، همواره از یک کمان به آن شلیک می‌کنند و برایش توطئه‌چینی می‌نمایند و در صدد خاموش کردن و از بین بردن آن از روی زمین هستند؛ حال آنکه خداوند چراغ آن را برافروخته است و همواره در حال رشد و نورافشانی است، و نشانه‌ها و دلایل آن آشکارتر و چیره‌تر می‌گردد. و در هر مقطع زمانی، چیزهایی از آیت و نشانۀ خدا آشکار می‌شود که مایۀ عبرت و هدایت جهانیان است و نور و بینشی است برای آنهایی که به دقّت می‌نگرند.
Tafsyrai arabų kalba:
 
Reikšmių vertimas Aja (Korano eilutė): (51) Sūra: Sūra Al-kasas
Sūrų turinys Puslapio numeris
 
Kilniojo Korano reikšmių vertimas - Persų k. vertimas - Al-Sadi tafsyras - Vertimų turinys

As-Sadi vertimas į persų k..

Uždaryti