पवित्र कुरअानको अर्थको अनुवाद - फारसी भाषामा : तफ्सीर साअ्दी । * - अनुवादहरूको सूची


अर्थको अनुवाद सूरः: सूरतु लुकमान   श्लोक:

سوره لقمان

الٓمّٓ ۟ۚ
قول مناسب‏تر در رابطه با حروف مقطعه‏ای که در اوایل برخی سوره‏های قرآن آمده، این است که بدون مستند شرعی از ذکر معنی برای آنها خودداری کنیم و در عین حال یقین داشته باشیم که خداوند این‏ها را بیهوده نازل نکرده است، بلکه در پس آن حکمتی است که ما از آن بی خبریم.
अरबी व्याख्याहरू:
تِلْكَ اٰیٰتُ الْكِتٰبِ الْحَكِیْمِ ۟ۙ
خداوند به اهمیّت و عظمت آیات قرآن اشاره نموده و می‌فرماید آیات آن پرمحتوا و استوار هستند، و از سوی خداوند با حکمت و دانا آمده‌اند. و از جملۀ استواری و حکمت آمیز بودن آن، می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد: 1- آیات قرآن با مختصرترین و شیواترین کلمات آمده‌اند و بر بزرگ‌ترین و بهترین معانی و مفاهیم دلالت می‌نمایند. 2- آیات قرآن از تغییر و تحریف و کم شدن و افزون گشتن مصون و محفوظ می‌باشند. 3- همۀ اخباری که در مورد گذشتگان یا آیندگان در آن آمده، و امور غیبی که از آن خبر داده است، مطابق با واقعیت است؛ و هیچ کتابی از کتاب‌های الهی با آن مخالفت نکرده، و هیچ پیامبری مخالف آن را نیاورده است. و هیچ دانش محسوس یا معقول صحیحی نبوده و نخواهد بود که با آنچه قرآن آورده است تناقض داشته باشد. 4- هرآنچه که آیات قرآن به آن دستور می‌دهند، مصلحت محض است، یا منفعت و مصلحت آن بیشتر است. و از هیچ چیزی نهی نکرده‌اند مگر اینکه فساد محض است یا فساد آن بیشتر است. و در بسیاری مواقع، آیات قرآنی به چیزی فرمان می‌دهند و حکمت و فایدۀ آن را نیز بیان می‌کنند، و از چیزی نهی می‌کنند و زیان آن را هم بیان می‌دارند. 5- آیات قرآن، هم به ترغیب و تشویق پرداخته‌اند و هم بیم داده‌اند، و موعظه‌ای رسا هستند که افراد فرهیخته به وسیلۀ آن اصلاح می‌شوند. 6- آیات تکراری قرآن از قبیل: قصه‌ها و احکام و امثال آن با هم موافق‌اند و تناقض و تضادی در آن‌ها نیست، و هر اندازه فرد هوشمند بیشتر در آن تدبر نماید و در آن بیندیشد، از هماهنگی و همسانی آن حیرت زده می‌گردد، و یقین پیدا خواهد کرد که این قرآن از سوی خداوند حکیم و ستوده نازل شده است. با اینکه خداوند حکیم است، و به هر اخلاق پسندیده‌ای فرا می‌خواند، و از هر اخلاق زشتی نهی می‌کند؛ اما بیشتر مردم از رهنمود شدن با قرآن محروم هستند، و از ایمان آوردن به آن و عمل کردن به احکام آن رویگردان می‌باشند، مگر کسی که خداوند به او توفیق دهد، و وی را از شر شیطان مصون بدارد؛ و آنها کسانی هستند که عبادت پروردگارشان را به خوبی انجام می‌دهند، و با بندگان او نیکی می‌کنند.
अरबी व्याख्याहरू:
هُدًی وَّرَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِیْنَ ۟ۙ
قرآن برای نیکوکاران مایۀ هدایت است، و آنها را به راه راست هدایت می‌نماید، و آنان را از راه‌های جهنم دور می‌گرداند. ﴿وَرَحۡمَةٗ﴾ و برایشان رحمتی است که به‌وسیلۀ آن به سعادت هر دو جهان، و خیر فراوان و پاداش زیاد و شادی بیکران دست می‌یابند، و گمراهی و بدبختی از آنها دور می‌شود.
अरबी व्याख्याहरू:
الَّذِیْنَ یُقِیْمُوْنَ الصَّلٰوةَ وَیُؤْتُوْنَ الزَّكٰوةَ وَهُمْ بِالْاٰخِرَةِ هُمْ یُوْقِنُوْنَ ۟ؕ
سپس نیکوکاران را چنین توصیف کرد که آنها دارای علم و آگاهی کامل هستند، و آن یقینی است که موجب عمل و ترس از عذاب خدا می‌شود، از این رو آنها از گناهان دوری می‌نمایند. و آنها را به عمل و انجام کارهای شایسته توصیف کرد، و از میان همۀ اعمال دو عمل برتر را به‌طور ویژه بیان نمود و فرمود: ﴿يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ﴾ نماز را برپای می‌دارند که مشتمل بر اخلاص و مناجات با خدا، و پرستش خداوند با قلب و زبان و اعضا است، و آدمی را بر انجام سایر کارها کمک می‌کند. ﴿وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ﴾ و زکات را می‌پردازند. کسی که زکات را می‌پردازد، از صفت‌های زشت پاک می‌گردد و به برادر مسلمانش فایده می‌رساند و نیاز او را برطرف می‌نماید، و با دادن زکات روشن می‌شود که محبت خدا را بر محبت مال ترجیح می‌دهد. پس مالی را که دوست دارد، در راستای طلب آنچه که از مال بیشتر دوست دارد و آن طلب خشنودی خداست، بیرون می‌کند و به نیازمندان می‌دهد.
अरबी व्याख्याहरू:
اُولٰٓىِٕكَ عَلٰی هُدًی مِّنْ رَّبِّهِمْ وَاُولٰٓىِٕكَ هُمُ الْمُفْلِحُوْنَ ۟
﴿أُوْلَٰٓئِكَ عَلَىٰ هُدٗى مِّن رَّبِّهِمۡ﴾ نیکوکاران که هم علم دارند و هم عمل می‌کنند، بر هدایت بزرگی قرار دارند، و این هدایت از سوی پروردگارشان به آنها رسیده است؛ پروردگاری که همواره آنها را با نعمت‌هایش پرورش می‌دهد، و عذاب را از آنها دور می‌نماید. هدایتی که خداوند آنها را از آن برخوردار نموده؛ از جمله تربیت ویژۀ خداوند است که دوستانش را برآن تربیت می‌نماید، و این برترین نوع تربیت است. ﴿وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ﴾ و ایشان رستگارند، و خشنودی پروردگار و پاداش دنیوی و اخروی خود را دریافته‌اند، و از خشم و عذاب خدا در امان مانده‌اند؛ چون آنها راه رستگاری را درپیش گرفته‌اند، که برای رسیدن به موفقیت جز آن راهی وجود ندارد. هنگامی که خداوند از کسانی یاد کرد که به وسیلۀ قرآن هدایت شده‌اند و به آن روی آورده‌اند، به ذکر کسانی پرداخت که از قرآن روی ‌گردانیده و از آن بهره‌ای نبرده‌اند؛ و بیان فرمود که سزای چنین اشخاصی را این‌گونه مقرّر کرده که آنها به جای پذیرش قرآن، هر سخن باطلی را بپذیرند؛ پس ارزشمندترین سخنان و بهترین گفتار را ترک نموده، و به جای آن به فرومایه‌ترین و قبیح‌ترین گفتار روی بیاورند. بنابر این فرمود:
अरबी व्याख्याहरू:
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَّشْتَرِیْ لَهْوَ الْحَدِیْثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیْلِ اللّٰهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ ۖۗ— وَّیَتَّخِذَهَا هُزُوًا ؕ— اُولٰٓىِٕكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِیْنٌ ۟
﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَشۡتَرِي﴾ و از میان مردم کسی هست که خریدار سخنان بیهوده می‌باشد، و او فردی محروم و خوار و ذلیل است. و خریدار سخنان بیهوده؛ یعنی کسی که آن سخنان را انتخاب می‌کند، و به آن علاقه‌مند ‌است، مانند خریداری که به کالایی علاقه‌مند است و در مقابل آن پول می‌دهد. ﴿لَهۡوَ ٱلۡحَدِيثِ﴾ سخنانی که دل‌ها را غافل می‌نماید، و آنها را از رسیدن به بزرگ‌ترین خواسته باز می‌دارد. پس هر سخنِ حرام و بیهوده و پوچ و گفته‌هایی که آدمی را به سوی کفر و گناه تشویق می‌کند، و سخنان کسانی که حق را نمی‌پذیرند و به وسیلۀ باطل به مجادلۀ حق برمی‌خیزند تا آن را در هم بشکنند. غیبت و سخن‌چینی و دروغ و ناسزا و موسیقی و چیزهایی که برای دین و دنیا فایده‌ای ندارد، در این داخل است. این نوع از مردم به جای سخنان مفید و هدایتگر، سخنان یاوه و بیهوده را برمی‌گزینند. ﴿لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ بِغَيۡرِ عِلۡمٖ﴾ تا جاهلانه و پس از آنکه خودشان گمراه شدند، مردم را نیز از راه خدا گمراه کنند؛ زیرا گمراه کردن، ناشی از گمراه شدن است، و آنان با گمراه کردن مردم و آوردن آنها به سوی این سخن، از سخن مفید و کار سودمند و حقِ روشن و راه راست باز می‌دارند. و تا وقتی که هدایت و حقیقتی را که آیات خدا در بر گیرندۀ آن است، مورد انتقاد قرار ندهند و آن را به باد تمسخر نگیرند و پیام رسان را نیز مورد تمسخر قرار ندهند، نمی‌توانند این کار را انجام دهند. پس وقتی که باطل را ستایش می‌کنند، و مردم را به سوی آن تشویق می‌نمایند، و حق را مورد انتقاد قرار می‌دهند، و حق و اهل حق را به باد تمسخر می‌گیرند، جاهلان را گمراه می‌سازند و با سخنانی که به آنان القا می‌نمایند آنها را فریب می‌دهند؛ چون جاهلان، گمراهی را تشخیص نمی‌دهند و حقیقت را نمی‌دانند. ﴿أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عَذَابٞ مُّهِينٞ﴾ آنان به کیفر گمراهی و مسخره کردن آیات خدا و تکذیب حق، عذاب خوار کننده‌ای دارند.
अरबी व्याख्याहरू:
وَاِذَا تُتْلٰی عَلَیْهِ اٰیٰتُنَا وَلّٰی مُسْتَكْبِرًا كَاَنْ لَّمْ یَسْمَعْهَا كَاَنَّ فِیْۤ اُذُنَیْهِ وَقْرًا ۚ— فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ اَلِیْمٍ ۟
بنابراین فرمود: ﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِ ءَايَٰتُنَا وَلَّىٰ مُسۡتَكۡبِرٗا﴾ و هنگامی که آیات ما بر او خوانده ‌شود تا ایمان بیاورد و تسلیم آن گردد، مستکبرانه روی برمی‌گرداند و آن را نمی‌پذیرد و در دل او هیچ اثری بر جای نمی‌گذارد، بلکه به آن پشت می‌کند، ﴿كَأَن لَّمۡ يَسۡمَعۡهَا﴾ انگار آنها را نشنیده است، ﴿كَأَنَّ فِيٓ أُذُنَيۡهِ وَقۡرٗا﴾ گویا در گوش‌هایش سنگینی است، و گوش‌هایش کر هستند و صدا را نمی‌شنوند. پس چنین کسی راهی برای هدایتش وجود ندارد. ﴿فَبَشِّرۡهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ﴾ و او را به عذاب دردناکی مژده بده؛ مژده‌ای که دل او را غمگین، و چهره‌اش را زشت و سیاه می‌نماید. او را به عذابی مژده بده که قلب و بدنش را به درد می‌آورد، و کسی اندازۀ آن عذاب را نمی‌داند. این مژده برای بدکاران است! چه مژدۀ نامبارکی می‌باشد!
अरबी व्याख्याहरू:
اِنَّ الَّذِیْنَ اٰمَنُوْا وَعَمِلُوا الصّٰلِحٰتِ لَهُمْ جَنّٰتُ النَّعِیْمِ ۟ۙ
و اما مژدۀ نیکوکاران این است که فرمود: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ﴾ کسانی که با ایمان آوردن، عبادت باطنی را انجام می‌دهند؛ و با اسلام و عمل صالح، عبادت ظاهری را ادا می‌کنند، ﴿لَهُمۡ جَنَّٰتُ ٱلنَّعِيمِ﴾ آنها را مژده باد به پاداش کارهایی که کرده‌اند، بهشت پر نعمت از آن ایشان است.
अरबी व्याख्याहरू:
خٰلِدِیْنَ فِیْهَا ؕ— وَعْدَ اللّٰهِ حَقًّا ؕ— وَهُوَ الْعَزِیْزُ الْحَكِیْمُ ۟
﴿خَٰلِدِينَ فِيهَا﴾ در باغ‌های پر نعمت بهشت که روح و جسم از نعمت‌های آن برخوردار می‌گردد، جاودانه خواهند ماند. ﴿وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٗا﴾ این وعدۀ راستین خداست؛ و امکان ندارد که خلاف آن عمل شود، و تغییر و تبدیلی در آن راه ندارد. ﴿وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ﴾ و او بسیار توانمند و بسیار با حکمت است. از جمله توانمندی و حکمت او این است که عده‌ای را موفق گردانده، و عده‌ای را به حال خویش واگذارده است. و این ناشی از علم و حکمتی است که در خصوص آنان دارد، و این علم و حکمت مقتضیِ آن است که حال آنان این‌گونه باشد.
अरबी व्याख्याहरू:
خَلَقَ السَّمٰوٰتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَاَلْقٰی فِی الْاَرْضِ رَوَاسِیَ اَنْ تَمِیْدَ بِكُمْ وَبَثَّ فِیْهَا مِنْ كُلِّ دَآبَّةٍ ؕ— وَاَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَاَنْۢبَتْنَا فِیْهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِیْمٍ ۟
خداوند برخی از آثار و قدرت خویش و شگفتی‌هایی از حکمت خود و نعمت‌هایی که از آثار رحمت او هستند برای بندگانش بیان داشته و می‌فرماید: ﴿خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ بِغَيۡرِ عَمَدٖ تَرَوۡنَهَاۖ ﴾ آسمان‌های هفت‌گانه را -با وجود گستردگی و ضخامت و بزرگی و ارتفاع زیادشان- بدون ‌ستون‌هایی که آنها را ببینید آفریده است؛ و اگر ستونی ‌داشتند، دیده می‌شدند؛بلکه بدون ستون و با قدرت خدا محکم و برقرار گشته‌اند. ﴿وَأَلۡقَىٰ فِي ٱلۡأَرۡضِ رَوَٰسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمۡ﴾ و کوه‌های بزرگی را در گوشه‌ها و دل زمین قرار داده تا زمین شما را نلرزاند. پس اگر کوه‌های محکم و قوی نبود، زمین به لرزه می‌افتاد و ساکنان آن تکان می‌خوردند. ﴿وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَآبَّةٖ﴾ و در زمین پهناور، انواع چهارپایانی را که منافع انسان را تأمین می‌کنند پخش و پراکنده ساخته است. و خداوند این جانوران را در زمین پخش نموده است، و آن‌ها به روزی و خوراک نیاز دارند، بنابراین از آسمان آب با برکتی فرو فرستاد، ﴿فَأَنۢبَتۡنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوۡجٖ كَرِيمٍ﴾ پس در زمین، به‌وسیلۀ باران، اقسام گوناگونی از گیاهان ارزشمند و زیبا و مفید رویانده‌ایم که جانوران از آن تغذیه می‌نمایند.
अरबी व्याख्याहरू:
هٰذَا خَلْقُ اللّٰهِ فَاَرُوْنِیْ مَاذَا خَلَقَ الَّذِیْنَ مِنْ دُوْنِهٖ ؕ— بَلِ الظّٰلِمُوْنَ فِیْ ضَلٰلٍ مُّبِیْنٍ ۟۠
﴿هَٰذَا خَلۡقُ ٱللَّهِ﴾ روزی دادن به جانداران، کار خداست؛ و جهان بالا و پایین و حیوانات و جمادات آفریده‌های خداوند یگانه هستند، و همه این را قبول دارند، حتی مشرکین هم می‌پذیرند که اینها را خدا آفریده است. ﴿فَأَرُونِي مَاذَا خَلَقَ ٱلَّذِينَ مِن دُونِهِۦ﴾ پس به من نشان دهید آنهایی را که شریک خدا قرار داده و به فریاد می‌خوانید و پرستش می‌کنید، چه چیزی را آفریده‌اند؟! چرا که شما آنها را مانند خدا پرستش می‌کنید؛ پس باید آنها هم مانند خدا آفریده‌هایی داشته باشند، و آنان را روزی بدهند. پس اگر آنها چنین توانایی را دارند، به من نشان دهید تا صحت ادعایتان مبنی بر اینکه سزاوار پرستش می‌باشند مشخص گردد. و معلوم است که آنها نمی‌توانند چیزی را نشان دهند که آفریدۀ معبودانشان باشد؛ چون آنها اقرار می‌نمایند که همۀ موجودات، آفریدۀ خدا هستند. پس ثابت شد که آنها از ارائۀ دلیلی که ثابت کند معبودانشان سزاوار عبادت هستند عاجز و ناتوان می‌باشند.بلکه آنها از روی نادانی، و به علت جهالت و گمراهی، به پرستش معبودان باطل خود می‌پردازند. بنابراین فرمود: ﴿بَلِ ٱلظَّٰلِمُونَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ﴾ بلکه ستمگران در گمراهی آشکار و روشنی به سر می‌برند، چون چیزهایی را پرستش می‌نمایند که نمی‌توانند به کسی سود و زیانی برسانند؛ و مرگ و زندگی و رستاخیز در دست آنها نیست؛ و آنان به‌خاطر بی‌خردی، پرستش خداوند آفریننده و روزی دهنده را که مالک همه چیز است، ترک کرده‌اند.
अरबी व्याख्याहरू:
وَلَقَدْ اٰتَیْنَا لُقْمٰنَ الْحِكْمَةَ اَنِ اشْكُرْ لِلّٰهِ ؕ— وَمَنْ یَّشْكُرْ فَاِنَّمَا یَشْكُرُ لِنَفْسِهٖ ۚ— وَمَنْ كَفَرَ فَاِنَّ اللّٰهَ غَنِیٌّ حَمِیْدٌ ۟
خداوند خبر می‌دهد که او به بندۀ خوب خودش لقمان، فرزانگی و حکمت بخشید. حکمت و فرزانگی؛ یعنی دانستن حق به آن صورت که هست، و پی بردن به حکمت و اسرار آن. ممکن است انسان عالم و دانشمند باشد، اما حکیم نباشد؛ چرا که حکمت مستلزم علم و عمل است. بنابراین حکمت را، به علم مفید و عمل صالح تفسیر کرده‌اند. وقتی خداوند این منت و احسان بزرگ را به لقمان عطا نمود، به او فرمان داد تا در برابر آنچه خدا به او داده است، شکرگزار باشد تا آن نعمت را برکت دهد، و از فضل خویش بر آن بیفزاید. و خداوند خبر داد که شکر و سپاس سپاسگزاران به سود آدمی است؛ و هرکس ناسپاسی کند، زیان آن به خودش برمی‌گردد؛ و خداوند به او نیازی ندارد، و او تعالی در مورد دستوری که در رابطه با مخالفان خودش صادر می‌نماید، ستوده است. پس بی‌نیازی و غنای او، جزو صفات ذاتیِ ایشان می‌باشد. نیز ستوده بودن او در صفات کمالش، و ستوده بودنش در صنعت زیبایش، جزو صفات ذاتی ایشان می‌باشد. و هر کدام از این دو صفت [بی‌نیازی و ستوده بودن]، صفت کمال هستند. و قرار گرفتن این دو صفت در کنار هم، بر کمال او می‌افزاید. مفسرین در این مورد اختلاف نموده‌اند که آیا لقمان پیامبر بوده یا فردی صالح و شایسته؟ و خداوند در مورد او فقط همین را فرموده که به او حکمت داده است، و برخی از چیزهایی را که به عنوان پند به فرزندش گفته است، بیان نموده که نشانگر فرزانگی و حکمت او می‌باشد. پس اصول و قواعد بزرگ حکمت را ذکر نموده و می‌فرماید:
अरबी व्याख्याहरू:
وَاِذْ قَالَ لُقْمٰنُ لِابْنِهٖ وَهُوَ یَعِظُهٗ یٰبُنَیَّ لَا تُشْرِكْ بِاللّٰهِ ؔؕ— اِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیْمٌ ۟
﴿وَإِذۡ قَالَ لُقۡمَٰنُ لِٱبۡنِهِۦ وَهُوَ يَعِظُهُۥ﴾ و آنگاه که لقمان پسرش را پند داد. پند و موعظه، یعنی امر و نهیی که با تشویق و بیم همراه باشد. پس لقمان پسرش را به توحید و یگانه‌پرستی امر نمود، و از شرک نهی کرد، و علت آن را برایش چنین بیان نمود: ﴿إِنَّ ٱلشِّرۡكَ لَظُلۡمٌ عَظِيمٞ﴾ همانا شرک ستمی بزرگ است. و دلیل اینکه شرک ستمی بزرگ می‌باشد این است که هیچ چیزی بدتر و زشت‌تر از کسی نیست که مخلوق آفریده شده از خاک را، با خداوند جهانیان برابر قرار ‌دهد. و کسی را که هیچ اختیاری ندارد، با کسی برابر سازد که اختیار همه چیز در دست اوست. و موجود ناقص و نیازمندی را که از همه جهت نیازمند است، با پروردگار کامل که از هر جهت بی‌نیاز است، برابر گرداند. و کسی را که نمی‌تواند به اندازۀ یک ذره نعمتی به کسی ببخشد، با کسی برابر قرار ‌دهد که همۀ نعمت‌های دینی و دنیوی و جسمی و روحی را او بخشیده، و اوست که بدی را دور می‌نماید. پس آیا بزرگ‌تر از این ستمی وجود دارد؟! و آیا ستمی بزرگ‌تر از این هست که آدمی وجود شریف خود را در خوارترین و بدترین مقام‌ها و مراحل قرار ‌دهد، و چیزی را عبادت ‌کند که کوچک‌ترین ارزشی ندارد؟! حال آنکه خداوند انسان را آفریده است تا او را عبادت کند. پس چنین فردی واقعاً بر خود ستم بزرگی روا داشته است.
अरबी व्याख्याहरू:
وَوَصَّیْنَا الْاِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ ۚ— حَمَلَتْهُ اُمُّهٗ وَهْنًا عَلٰی وَهْنٍ وَّفِصٰلُهٗ فِیْ عَامَیْنِ اَنِ اشْكُرْ لِیْ وَلِوَالِدَیْكَ ؕ— اِلَیَّ الْمَصِیْرُ ۟
وقتی خداوند دستور داد که حق او به جای آورده شود؛ یعنی برای او شریکی قرار داده نشود؛ امری که از لوازمات توحید است. به ادای حقوق پدر و مادر دستور داد و فرمود: انسان را سفارش نموده‌ایم، و روز قیامت او را در این مورد خواهیم پرسید که آیا به این سفارش عمل نموده است یا نه؟ پس او را سفارش کرده‌ایم تا با پدر و مادرش نیکی کند؛ و به او گفته‌ایم که با انجام بندگی، و به جای آوردن حقوق من، شکرگزار من باشد، و از نعمت‌هایم در مسیر ارتکاب گناهان کمک نگیرد. و نیز با پدر و مادرش نیکی کند، و با آنان مهربانانه سخن بگوید، و در برابر آنها فروتن باشد، و به آنان احترام بگذارد، و کارهای آنها را انجام بدهد، و از هرگونه بدی نسبت به آنها بپرهیزد، و با گفتار و کردار خود آنها را ناراحت نکند. انسان را به این سفارش کرده و به او خبر داده‌ایم که ﴿إِلَيَّ ٱلۡمَصِيرُ﴾ بازگشت همه به سوی من است. یعنی به زودی ای انسان! به نزد کسی خواهی رفت که تو را به این سفارش نموده، و به انجام و ادای این حقوق مکلف کرده است. و او از تو خواهد پرسید که آیا این وظایف را انجام داده‌ای یا نه؛ که اگرانجام داده باشی، به تو پاداش فراوان می‌دهد؛ و اگر انجام نداده باشی، به تو کیفر و عذاب هلاک کننده و دردناک خواهد داد. سپس سببی را ذکر کرد که موجب نیکی کردن با والدین است. و آن سبب، در مادر موجود است؛ ﴿حَمَلَتۡهُ أُمُّهُۥ وَهۡنًا عَلَىٰ وَهۡنٖ﴾ مادرش به او حامله می‌گردد، و هردم به ضعف و سستیِ تازه‌ای دچار می‌شود، و پی‌در پی با سختی‌ها مواجه می‌گردد. از وقتی که فرزند در شکم مادر قرار می‌گیرد، مادر هر دم بیمار و بی‌حال و ناتوان می‌گردد، و حالتش دگرگون می‌شود؛ سپس بعد از مدت‌ها تحمل دردهای شدید، فرزند را به دنیا می‌آورد. ﴿وَفِصَٰلُهُۥ فِي عَامَيۡنِ﴾ و پایان دوران شیرخوارگی فرزند دو سال است؛ و در طی این مدت، همواره در آغوش و تحت سرپرستی مادر قرار دارد، و به او شیر می‌دهد. آیا مادری که این همه سختی را برای فرزندش تحمل نموده، و به شدت او را دوست می‌دارد، نباید به فرزندش تاکید و سفارش شود که کاملاً با او نیکی کند؟!
अरबी व्याख्याहरू:
وَاِنْ جٰهَدٰكَ عَلٰۤی اَنْ تُشْرِكَ بِیْ مَا لَیْسَ لَكَ بِهٖ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوْفًا ؗ— وَّاتَّبِعْ سَبِیْلَ مَنْ اَنَابَ اِلَیَّ ۚ— ثُمَّ اِلَیَّ مَرْجِعُكُمْ فَاُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُوْنَ ۟
﴿وَإِن جَٰهَدَاكَ عَلَىٰٓ أَن تُشۡرِكَ بِي مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٞ فَلَا تُطِعۡهُمَا﴾ و اگر پدر و مادرت تلاش و کوشش کردند که چیزی را که به حقیقت آن دانشی نداری شریک من قرار دهی، از آنان پیروی مکن. و گمان مبر که اطاعت از آنها در این کار، از زمرۀ احسان و نیکوکاری با آنهاست؛ چون حق خدا بر حق هر کسی مقدم است، «و نباید از مخلوق در کاری که نافرمانی خالق محسوب می‌گردد، اطاعت شود.» و نفرمود: «و چنانچه سعی کردند که چیزی را شریک من گردانی که علم و دانشی به آن نداری، آنان را طرد کن.» بلکه فرمود: ﴿فَلَا تُطِعۡهُمَا﴾ از آنان در امر شریک قرار دادن پیروی مکن؛ اما نیکی کردن با آنان باید ادامه یابد. به همین جهت فرمود: ﴿وَصَاحِبۡهُمَا فِي ٱلدُّنۡيَا مَعۡرُوفٗا﴾ و با آنها در دنیا به خوبی رفتار کن، ولی درکفر و گناه از آنها پیروی مکن. ﴿وَٱتَّبِعۡ سَبِيلَ مَنۡ أَنَابَ إِلَيَّ﴾ و از راه کسانی پیروی کن که رو به من نموده‌اند؛ و آنها کسانی هستند که به خدا و ملائکه و کتاب‌ها و پیامبران خدا ایمان دارند، و تسلیم پروردگارشان می‌باشند، و به سوی او بازگشته و توبه می‌کنند. و پیروی از راه آنها این است که آدمی به سوی خدا توبه کند، همان‌طور که آنها به سوی خدا باز گشته‌اند. و انابت به سوی خدا؛ یعنی همسو کردن انگیزه و ارادۀ قلب با خواست خدا، و تلاش در راستای آنچه که خدا را خشنود می‌نماید، و انسان را به او نزدیک می‌کند. ﴿ثُمَّ إِلَيَّ مَرۡجِعُكُمۡ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ﴾ سپس همۀ شما؛ چه کسانی که اطاعت خدا کرده‌اند، و چه آنهایی که نافرمانی او را کرده‌اند، و چه آنهایی که به سوی او باز گشته و توبه نموده‌اند، و چه آنهایی که این کار را نکرده‌اند، به سوی من باز می‌گردید؛ آنگاه شما را از آنچه که می‌کردید، خبر می‌دهم. و تو را ای فرزند! به خاطر ایمانت پاداش می‌دهم. و پدر و مادرت را اگر کافر باشند، به سبب کفرشان کیفر می‌دهم؛ و هر یک را طبق کار خیر و شری که انجام داده‌اند، مجازات خواهم کرد؛ و هیچ چیزی از اعمالشان بر خداوند پوشیده نمی‌ماند.
अरबी व्याख्याहरू:
یٰبُنَیَّ اِنَّهَاۤ اِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِیْ صَخْرَةٍ اَوْ فِی السَّمٰوٰتِ اَوْ فِی الْاَرْضِ یَاْتِ بِهَا اللّٰهُ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ لَطِیْفٌ خَبِیْرٌ ۟
﴿يَٰبُنَيَّ إِنَّهَآ إِن تَكُ مِثۡقَالَ حَبَّةٖ مِّنۡ خَرۡدَلٖ فَتَكُن فِي صَخۡرَةٍ أَوۡ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ أَوۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ يَأۡتِ بِهَا ٱللَّهُ﴾ ای پسر عزیزم! اگر آن به اندازۀ دانۀ سپندان ـ‌که کوچک‌ترین چیز است‌ـ باشد، و در دل سنگی یا در آسمان‌ها یا در زمین یا در هر کجا باشد، خداوند آن را می‌آورد؛ زیرا علم او واسع، و قدرت و توانایی‌اش بدون عیب و نقص است. به همین جهت فرمود: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٞ﴾ زیرا خداوند باریک بین و آگاه است، و از درون اشیا و اسرار آن، و از پوشیدگی‌های صحرا و دریا آگاه است. منظور این است که انسان همواره باید خدا را مد نظر داشته باشد، و او را مراقب خویش بداند، و تا جایی که می‌تواند از او فرمانبرداری نماید. خداوند در اینجا آدمی را از عمل زشت ـ ‌هرچند که کم باشد ـ برحذر می‌دارد.
अरबी व्याख्याहरू:
یٰبُنَیَّ اَقِمِ الصَّلٰوةَ وَاْمُرْ بِالْمَعْرُوْفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْ عَلٰی مَاۤ اَصَابَكَ ؕ— اِنَّ ذٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْاُمُوْرِ ۟ۚ
از آنجا که نماز بزرگ‌تررین عبادت بدنی است، به انجام آن تشویق نمود و فرمود: ﴿يَٰبُنَيَّ أَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ﴾ ای فرزندم! نماز را برپای دار ﴿وَأۡمُرۡ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَٱنۡهَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ﴾ و به کار نیک دستور بده و از کار بد باز دار. و این مستلزم آن است که انسان باید کار خوب را بشناسد تا به آن دستور دهد؛ و منکر را نیز بشناسد تا از آن نهی کند. همچنین این امر، مستلزم امر نمودن به چیزی است که امر به معروف و نهی از منکر بدون آن تکمیل نمی‌شود؛ و این همان نرمی و بردباری است. و به درستی که خداوند متعال به این موضوع تصریح نموده و می‌فرماید: ﴿وَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَآ أَصَابَكَ﴾ و در برابر مشکلاتی که به تو می‌رسد، شکیبا باش. نیز این امر مستلزم آن است کسی که امر به معروف و نهی از منکر می‌کند، باید خودش کار خوب را انجام دهد، و از کار بد باز آید. و این مستلزم آن است که با انجام کار خوب و ترک کار بد، خویشتن را به حد کمال برساند؛ و دیگران را نیز با امر و نهی خود، به حد کمال برساند. و از آنجا که هرگاه کسی امر به معروف و نهی از منکر کند، حتماً به مشکلاتی گرفتار خواهد شد، و امر و نهی بر انسان‌ها دشوار می‌آید؛ او را فرمان داد تا بر این امر شکیبایی ورزد و فرمود: در برابر مشکلات و مصیبت‌هایی که به تو می‌رسد، شکیبا باش. ﴿إِنَّ ذَٰلِكَ مِنۡ عَزۡمِ ٱلۡأُمُورِ﴾ آنچه لقمان فرزندش را به آن پند داد، از کارهای مهم و اساسی است که باید بر آن عزم را جزم کرد، و بر آن ثبات ورزید. و کسی می‌تواند این کارها را بکند که دارای ارادۀ محکم و قوی باشد.
अरबी व्याख्याहरू:
وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِی الْاَرْضِ مَرَحًا ؕ— اِنَّ اللّٰهَ لَا یُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُوْرٍ ۟ۚ
﴿وَلَا تُصَعِّرۡ خَدَّكَ لِلنَّاسِ﴾ و با تکبر و خود بزرگ بینی از مردم روی مگردان. ﴿وَلَا تَمۡشِ فِي ٱلۡأَرۡضِ مَرَحًا﴾ و در روی زمین با خود پسندی و افتخار به نعمت‌هایی که خدا به تو داده است ـ‌در‌حالی که نعمت دهنده را فراموش کرده‌ای‌ـ راه مرو. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخۡتَالٖ فَخُورٖ﴾ چرا که بی‌گمان، خداوند هیچ متکبر خودستا و فخر فروشی را دوست ندارد.
अरबी व्याख्याहरू:
وَاقْصِدْ فِیْ مَشْیِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ ؕ— اِنَّ اَنْكَرَ الْاَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِیْرِ ۟۠
﴿وَٱقۡصِدۡ فِي مَشۡيِكَ﴾ و با فروتنی و تواضع راه برو؛ و با تکبر و خود پسندی راه مرو؛ و نیز خود را به هنگام راه‌رفتن، به مُردگی و بی‌جانی مزن. ﴿وَٱغۡضُضۡ مِن صَوۡتِكَۚ ﴾ و به‌خاطر رعایت ادب در پیشگاه خدا، نیز به جهت رعایت ادب در پیشگاه مردم، صدایت را پایین بیاور. ﴿إِنَّ أَنكَرَ ٱلۡأَصۡوَٰتِ لَصَوۡتُ ٱلۡحَمِيرِ﴾ چرا که زشت‌ترین و بدترین صداها، صدای خران است. پس اگر صدای بلند فایده و منفعتی ‌داشت، مخصوص خرها نبود، که خود نیز می‌دانی صدای بلند خر، زشت و ناپسند است. و این وصیت‌ها و سفارشاتی که لقمان به فرزندش کرد، اساس هر حکمتی است؛ و منافع و آداب بسیاری را در بر دارد که همگی آن ذکر نشده‌اند. و هر وصیت [نیکی] که به انجام اموری دستور دهد، یا از انجام اموری باز دارد، می‌توان آن را در لابلای نصایح لقمان یافت؛ و این با آنچه که در رابطه با تفسیر حکمت بیان نمودیم، کاملاً مطابقت دارد، که حکمت؛ یعنی دانستن احکام و حکمت و مناسبت‌های آن. لقمان پسرش را به اصل دین، یعنی توحید فرمان داد؛ و از شرک نهی کرد، و علت ترک کردن شرک را برایش بیان نمود. فرزندش را به نیکی کردن با پدر و مادر دستور داد، و دلایل نیکی با پدر و مادر را نیز برای او بیان نمود. و پسرش را به سپاسگزاری از خدا، و تشکر و قدردانی از پدر و مادر فرمان داد؛ سپس متذکر شد که اگر آنها به گناه و معصیت خدا دستور دادند، نباید از آنان اطاعت نمود. با وجود این، فرزند باید با آنها به نیکی رفتار کند. و به فرزند توصیه کرد که همواره خدا را مد نظر داشته باشد، و او را از حاضر شدن در بارگاه خدا بیم داد، و به او گفت: خداوند تمام خوبی‌ها و بدی‌های کوچک و بزرگ را حاضر می‌آورد. و فرزند را از تکبر و فخر فروشی نهی نمود، و به او فرمان داد تا فروتن و متواضع باشد. و به او دستور داد در هنگام سخن گفتن صدایش را پایین بیاورد. و او را فرمان داد که امر به معروف و نهی از منکر نماید؛ و وی را به بردباری و نماز -که این دو، هر کاری را آسان می‌کنند- توصیه کرد. همان طور که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَٱسۡتَعِينُواْ بِٱلصَّبۡرِ وَٱلصَّلَوٰةِ﴾ و از صبر و نماز کمک بگیرید. پس کسی که چنین توصیه‌هایی را نموده است، حتماً دارای حکمت و فرزانگی بسیار می‌باشد. بنابراین یکی از منت و نیکی‌های خداوند بر لقمان و سایر بندگان، این است که چیزهایی از حکمت لقمان را برای آنها حکایت کرده است تا الگوی نیکی برای آنان ‌باشد.
अरबी व्याख्याहरू:
اَلَمْ تَرَوْا اَنَّ اللّٰهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَّا فِی السَّمٰوٰتِ وَمَا فِی الْاَرْضِ وَاَسْبَغَ عَلَیْكُمْ نِعَمَهٗ ظَاهِرَةً وَّبَاطِنَةً ؕ— وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یُّجَادِلُ فِی اللّٰهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَّلَا هُدًی وَّلَا كِتٰبٍ مُّنِیْرٍ ۟
خداوند با بیان نعمت‌هایش بر بندگان منت می‌گذارد، و آنها را به شکرگزاری و عدم غفلت فرا می‌خواند. پس می‌فرماید: ﴿أَلَمۡ تَرَوۡاْ﴾ آیا با چشم‌ها و دل‌هایتان مشاهده نکرده‌اید، ﴿أَنَّ ٱللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾ که خداوند آنچه را در آسمان‌هاست، از قبیل: ماه و خورشید و ستارگان همه را در جهت سود و نفع بندگان مسخر کرده است؛ و حیوانات و درختان و کشتزارها و رودها و معدن‌ها و امثال آن را که در زمین هستند، به نفع بندگان و برای آنها رام گردانیده است؟! همان‌گونه که می‌فرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا﴾ او [خداوند] است که همۀ آنچه را در زمین است، برایتان آفریده است. ﴿وَأَسۡبَغَ عَلَيۡكُمۡ نِعَمَهُۥ ظَٰهِرَةٗ وَبَاطِنَةٗ﴾ و نعمت‌های ظاهری و باطنی که ما انسان‌ها بخشی از آنها را نمی‌بینیم، فراوان به ما داده است؛ نعمت دنیا و نعمت دین، به دست آمدن منافع و دور شدن زیان‌ها! پس وظیفۀ شماست که با دوست داشتن نعمت دهنده، و کرنش و فروتنی برای او، و با کمک گرفتن از نعمت‌هایش در راستای اطاعت از او، و کمک نگرفتن از آنها در مسیر نافرمانی وی، سپاس او را به جای آورید. ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن﴾ اما با وجود این همه نعمت، برخی از مردم سپاس نعمت‌هایش را به‌جای نمی‌آورند، بلکه ناسپاسی می‌کنند؛ و به کسی که نعمت‌ها را به ما داده است، کفر می‌ورزند؛ و حقی را که خداوند کتاب‌هایش را با آن نازل فرموده، و پیامبرانش را به ‌همراه آن فرستاده است، انکار می‌نمایند. بنابراین ﴿يُجَٰدِلُ فِي ٱللَّهِ بِغَيۡرِ عِلۡمٖ وَلَا هُدٗى وَلَا كِتَٰبٖ مُّنِيرٖ﴾ بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگری، دربارۀ خدا به مجادله و ستیز می‌پردازند؛ یعنی از باطل دفاع می‌کنند تا حق را در هم بشکنند؛ و دستوری را که پیامبر از جانب خدا آورده است مبنی بر اینکه فقط خدا را پرستش کنید، رد نمایند. مجادلۀ آنان، بدون بینش و علم است؛ و از روی دانش، مجادله نمی‌کنند تا به آنها اجازۀ سخن داده شود؛ نیز بر اساس هدایت، مجادله نمی‌کنند که در این هدایت به هدایت یافتگان اقتدا کرده باشند. پس جدال و ستیز آنان، نه پایۀ عقلی دارد؛ و نه بر اساس منقولات و آنچه که در کتاب‌ها آمده است، استوار می‌باشد؛ و نه از روی اقتدا به هدایت یافتگان است، بلکه مجادلۀ چنین کسانی دربارۀ خدا، بر اساس تقلید از پدران هدایت نایافته، بلکه گمراه و گمراه‏گرشان است.
अरबी व्याख्याहरू:
وَاِذَا قِیْلَ لَهُمُ اتَّبِعُوْا مَاۤ اَنْزَلَ اللّٰهُ قَالُوْا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ اٰبَآءَنَا ؕ— اَوَلَوْ كَانَ الشَّیْطٰنُ یَدْعُوْهُمْ اِلٰی عَذَابِ السَّعِیْرِ ۟
﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ٱتَّبِعُواْ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ﴾ و هنگامی که به آنان گفته شود از آنچه خداوند بر پیامبرانش نازل فرموده است، پیروی کنید؛ چون آن حق است، و با دلایل آشکاری آن را برایتان روشن گردانده است، ﴿قَالُواْ بَلۡ نَتَّبِعُ مَا وَجَدۡنَا عَلَيۡهِ ءَابَآءَنَآ﴾ مخالفت کرده و می‌گویند: بلکه از چیزی پیروی می‌کنیم که پدران و نیاکان خود را بر آن یافته‌ایم. بنابراین آنچه را که پدران و نیاکان خود را بر آن یافته‌ایم، به‌خاطر گفتۀ هیچ کسی رها نمی‌کنیم. خداوند در رد استدلال آنها و پدرانشان فرمود: ﴿أَوَلَوۡ كَانَ ٱلشَّيۡطَٰنُ يَدۡعُوهُمۡ إِلَىٰ عَذَابِ ٱلسَّعِيرِ﴾ مگر چنین نبوده است که شیطان، پدران آنها را به سوی آتش دوزخ فرا خواند، و آنان دعوت شیطان را پذیرفتند و به دنبال او حرکت کردند، و از زمرۀ شاگردان شیطان شدند، و سرگردانی بر آنها چیره شد؟! پس آیا باید از آنها پیروی کرد و راه آنان را درپیش گرفت؛ یا اینکه گمراهی پدرانشان، باید آنها را از در پیش گرفتن راه آنان برحذر دارد؟! و شیطان آنان و پدرانشان را بدین خاطر دعوت نمی‌کند که آنان را دوست دارد، بلکه از روی دشمنی و فریبکاری دعوتشان می‌کند، و در حقیقت پیروان شیطان دشمنان او هستند که مغلوب او گشته، و شیطان بر آنها مسلط شده است، و از اینکه آنها به سبب پذیرفتن دعوت او مستحق عذاب جهنم گردیده‌اند، شادمان است.
अरबी व्याख्याहरू:
وَمَنْ یُّسْلِمْ وَجْهَهٗۤ اِلَی اللّٰهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقٰی ؕ— وَاِلَی اللّٰهِ عَاقِبَةُ الْاُمُوْرِ ۟
﴿وَمَن يُسۡلِمۡ وَجۡهَهُۥٓ إِلَى ٱللَّهِ﴾ و هر کس برای خداوند کرنش و فروتنی نماید، و با انجام دستورات الهی مطیع او باشد، و دین و عبادت را خالصانه برای او انجام دهد، ﴿وَهُوَ مُحۡسِنٞ﴾ در حالی که در آن فروتنی و مطیع بودن، نیکوکار باشد؛ یعنی عمل او مشروع بوده، و در آن از [سنت] پیامبر پیروی کرده باشد. به عبارتی دیگر هر کس با انجام همۀ عبادت‌ها منقاد و مطیع خدا گردد، در حالی که در انجام دادن این عبادت‌ها نیکوکار باشد؛ یعنی چنان خداوند را پرستش نماید که گویا او را می‌بیند؛ و اگر او را نمی‌بیند، خداوند وی را می‌بیند. یا می‌توان گفت: هر کس با ادای حقوق خدا، منقاد و مطیع او باشد، در حالی که با بندگان به نیکی رفتار می‌نماید و حقوق آنها را به جای می‌آورد. و همۀ این معانی متلازم یکدیگرند، و فرق چندانی با هم ندارند؛ زیرا خلاصۀ همۀ آنها این است که فرد باید تمامی دستورات دین را به صورت کامل و به صورتی که پذیرفته می‌شود، انجام دهد. پس هرکس چنین کرد، مسلمان و مطیع خدا گشته است، و ﴿ٱسۡتَمۡسَكَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰ﴾ به دستاویز محکمی چنگ زده است؛ دستاویزی که هر کس به آن چنگ زند، نجات می‌یابد؛ و از نابودی و هلاکت در امان خواهد بود، و به هر خیر و خوبی دست می‌یازد. و هر کس روی به خدای نیاورد و یا نیکوکار نباشد، به دستاویز سست و ضعیفی چنگ زده است. از این رو چیزی جز هلاکت و نابودی در پیش نخواهد داشت. ﴿وَإِلَى ٱللَّهِ عَٰقِبَةُ ٱلۡأُمُورِ﴾ و سرانجام کارها به سوی خداست. پس خداوند در میان بندگانش حکم می‌نماید، و آنها را بر حسب اعمالشان مجازات خواهد کرد. بنابراین بندگان باید برای آن روز آمادگی پیدا کنند.
अरबी व्याख्याहरू:
وَمَنْ كَفَرَ فَلَا یَحْزُنْكَ كُفْرُهٗ ؕ— اِلَیْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوْا ؕ— اِنَّ اللّٰهَ عَلِیْمٌۢ بِذَاتِ الصُّدُوْرِ ۟
﴿وَمَن كَفَرَ فَلَا يَحۡزُنكَ كُفۡرُهُۥٓ﴾ و هر کس که کافر شود، کفر او تو را غمگین نسازد؛ چرا که وظیفۀ دعوت و رساندن آن به گوش مردم، بر عهدۀ تو است، و آن را به نحو احسن انجام داده‌ای. پس بعد از این اگر کسی هدایت نشود، خداوند پاداش تو را می‌دهد؛ و به خاطر هدایت نیافتن مردم، جایی برای غمگین شدن وجود ندارد؛ چون اگر فردی که کافر می‌شود خیری در او ‌بود، خداوند او را هدایت می‌کرد. و نیز از این غمگین مباش که آنها بر دشمنی ورزیدن با تو جرأت می‌کنند، و به ستیز با تو بر می‌خیزند، و به کفر و گمراهی خود ادامه می‌دهند؛ نیز از این ناراحت مباش که عذاب خدا فوراً آنها را فرا نمی‌گیرد؛ زیرا ﴿إِلَيۡنَا مَرۡجِعُهُمۡ فَنُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوٓاْ﴾ بازگشت آنان به سوی ما است، و ما آنها را از کفر و دشمنی‌شان، و تلاشی که برای خاموش کردن نور خدا انجام داده‌اند، و اذیت و آزاری که به پیامبران رسانده‌اند آگاه می‌سازیم. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُور﴾ بی‌گمان، خداوند به راز دل‌ها آگاه است؛ رازهایی که به زبان آورده نشده‌اند، پس آنچه که آشکار و پیداست چگونه خواهد بود؟!
अरबी व्याख्याहरू:
نُمَتِّعُهُمْ قَلِیْلًا ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ اِلٰی عَذَابٍ غَلِیْظٍ ۟
﴿نُمَتِّعُهُمۡ قَلِيلٗا﴾ آنان را اندکی در دنیا بهره‌مند می‌سازیم تا گناهشان بیشتر گردد، و عذابشان کامل‌تر شود، ﴿ثُمَّ نَضۡطَرُّهُمۡ إِلَىٰ عَذَابٍ غَلِيظٖ﴾ سپس آنها را به تحمل عذابی بزرگ و سخت وادار می‌کنیم؛ عذابی که بس بزرگ و شدید و دردناک است.
अरबी व्याख्याहरू:
وَلَىِٕنْ سَاَلْتَهُمْ مَّنْ خَلَقَ السَّمٰوٰتِ وَالْاَرْضَ لَیَقُوْلُنَّ اللّٰهُ ؕ— قُلِ الْحَمْدُ لِلّٰهِ ؕ— بَلْ اَكْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُوْنَ ۟
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ﴾ و اگر از این مشرکین که حق را تکذیب کرده‌اند بپرسی آسمان‌ها و زمین را چه کسی آفریده است؟ خواهند دانست که بت‌های آنها چیزی را نیافریده‌اند، ﴿لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُ﴾ و می‌گویند خداوند به تنهایی آسمان‌ها و زمین را آفریده است. ﴿قُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ﴾ پس به طریقه‌ای الزام آور، و با استدلال به آنچه که بدان اعتراف و اقرار کرده‌اند، انکار و عدم پذیرش آنان را محکوم بگردان، و به آنها بگو: ستایش خدایی را که نور را آشکار نمود، و خودتان را علیه خویشتن به اعتراف وا داشت. پس اگر آنها این حقیقت را می‌دانستند، یقین می‌کردند که فقط باید خداوندِ برحق و یگانه را پرستش نمود. ﴿بَلۡ أَكۡثَرُهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ﴾ ولی بیشترشان نمی‌دانند؛ بنابراین چیزهای دیگری را از سر شک و تردید -نه از روی بینش و آگاهی- شریک خدا قرار داده‌اند. سپس این دو آیه را به عنوان نمونه‌ای از گستردگی صفت‌های خداوند بیان کرد تا بندگانش را به شناخت و محبت خویش و یگانه پرستی و اخلاص فرا بخواند.
अरबी व्याख्याहरू:
لِلّٰهِ مَا فِی السَّمٰوٰتِ وَالْاَرْضِ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیْدُ ۟
پس فراگیر بودن فرمانروایی‌اش را بیان کرد و فرمود: همۀ آنچه که در آسمان‌ها و زمین است، و تمامی جهان بالا و پایین، قلمرو پادشاهی و فرمانروایی خداست؛ و با دستورات تقدیری و فرمان‌های شرعی و جزایی خویش بر آن حکمرانی می‌کند. و همه، بندگان اویند و تحت تدبیر و مسخر او هستند؛ و کوچک‌ترین چیزی از فرمانروایی در دست آنها نیست؛ و خداوند توانگر بی‌نیاز است؛ پس به آنچه که آفریده‌هایش بدان نیاز دارند، نیازی ندارد. ﴿مَآ أُرِيدُ مِنۡهُم مِّن رِّزۡقٖ وَمَآ أُرِيدُ أَن يُطۡعِمُونِ﴾ من از آنها روزی نمی‌طلبم، و نمی‌خواهم مرا خوراک و روزی بدهند. و عمل پیامبران و صدیقان و شهیدان و صالحان کوچک‌ترین فایده‌ای به خدا نمی‌رساند، بلکه عملشان به خودشان فایده می‌رساند، و خداوند از آنها و از اعمالشان بی‌نیاز است. و از مصادیق توانگری و بی‌نیازی‌اش این است که آنان را در دنیا و آخرتشان بی‌نیاز کرده است. سپس خداوند از گستردگی حمد و ستایش خود خبر داد و فرمود: حمد و ستایش او، از لوازم ذاتش است، و او از همه جهات ستوده می‌باشد. پس او در ذات و صفاتش ستوده است؛ و به خاطر هر صفتی از صفاتش، سزاوار کامل‌ترین ستایش می‌باشد؛ چون صفت‌های او سرشار از عظمت و بزرگی هستند. و به خاطر همۀ آنچه که آفریده و انجام داده، و بر همۀ آنچه که بدان دستور داده و یا از آن نهی کرده است، ستایش می‌شود. نیز به خاطر همۀ آنچه که در رابطه با بندگانش به اجرا درآورده، و به خاطر آنچه که در میان بندگانش در دنیا و آخرت حکم و داوری می‌نماید، مورد ستایش است.
अरबी व्याख्याहरू:
وَلَوْ اَنَّمَا فِی الْاَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ اَقْلَامٌ وَّالْبَحْرُ یَمُدُّهٗ مِنْ بَعْدِهٖ سَبْعَةُ اَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمٰتُ اللّٰهِ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ عَزِیْزٌ حَكِیْمٌ ۟
سپس خداوند از گستردگی سخن و عظمت گفته‌هایش خبر داد، و این عظمت را چنان شرح داد که کاملاً در قلب‌ها اثر می‌گذارد، و به دل می‌نشیند، و عقل‌ها را حیران می‌گرداند، و خردمندان و ارباب بینش را به سیر و سلوک در راه شناخت آن وا می‌دارد. پس فرمود: ﴿وَلَوۡ أَنَّمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ مِن شَجَرَةٍ أَقۡلَٰمٞ وَٱلۡبَحۡرُ يَمُدُّهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦ سَبۡعَةُ أَبۡحُرٖ﴾ و اگر همۀ درختانی که روی زمین هستند، قلم شوند؛ و دریا جوهر گردد، و هفت دریا به این دریا اضافه شوند؛ این قلم‌ها شکسته می‌شوند، و از بین می‌روند؛ و دریاهایی که مرکب و جوهر گردیده‌اند، تمام می‌شوند، اما سخنان خدا پایان نمی‌پذیرند. و این مبالغه نیست که حقیقت نداشته باشد، بلکه خداوند می‌داند که عقل‌ها از احاطه و درک کامل صفت‌هایش قاصرند، و می‌داند شناخت بندگان نسبت به خدایشان، بهترین نعمتی است که پروردگار به آنها داده؛ و بزرگ‌ترین فضیلتی است که بندگان به دست آورده‌اند. اما بندگان به صورت کامل آن را درک نمی‌کنند؛ ولی آنچه که همه‌اش را نمی‌توان دریافت، همه‌اش را هم نمی‌توان رها کرد؛ از این رو خداوند بندگان را آگاه ساخت تا دل‌هایشان روشن گردد، و از آنچه که بدان رسیده‌اند به آنچه که به آن دست نیافته‌اند، استدلال کنند؛ و همان چیزی را بگویند که برترین آنها و کسی که آگاهی‌اش از همه نسبت به پروردگار بیشتر بود، گفته است: «نمی‌توانیم تو را کاملاً ستایش کنیم، تو آن گونه هستی که خودت را ستایش کرده‌ای.» وگرنه مسئله از این نیز فراتر می‌باشد، و این مثال فقط برای نزدیک کردن مفهومی است که فهم و ذهن آدمی به آن نمی‌رسد، وگرنه حتی چنانچه درختان چندین برابر شوند، و دریاها چندین برابر گردند، باز تمام شدن آنها متصور است؛ چون مخلوق و آفریده هستند، ولی نمی‌توان تصور کرد که کلام خدا تمام ‌شود، بلکه دلیل شرعی و عقلی مارا راهنمایی می‌کند که کلام خدا تمام شدنی نیست و پایانی ندارد. پس همه چیز تمام می‌شود جز خداوند و صفاتش. ﴿وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ ٱلۡمُنتَهَىٰ﴾ و همانا پایان همه چیز به سوی پروردگارت است. و هرگاه عقل، حقیقت اول و آخر بودن خدا را تصور کند؛ و هرچه را از زمان‌های گذشته در ذهن فرض نماید، خداوند قبل از آن بوده است؛ و هرچه را از زمان‌های آینده در ذهن فرض کند، خداوند بعد از آن نیز وجود دارد و پایانی ندارد؛ و خداوند در همۀ اوقات فرمان می‌دهد و سخن می‌گوید؛ و هرطور که بخواهد عمل می‌کند؛ و هرگاه کاری را بخواهد هیچ چیزی نمی‌تواند مانع گفته‌ها و کارهایش شود؛ هرگاه عقل این را تصور نماید، می‌داند مثالی که خداوند برای سخن خود زده است، برای این است تا بندگان چیزی از آن را دریابند، وگرنه مسئله از این هم بالاتر و بزرگ‌تر می‌باشد. سپس خداوند، بزرگی قدرت و کمال فرزانگی و حکمت خویش را بیان کرد و فرمود: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٞ﴾ همانا خداوند توانمند است، و همۀ توانمندی از آن اوست؛ و هیچ قدرتی در جهان بالا و پایین وجود ندارد مگر اینکه از جانب اوست؛ و او با قدرت خویش همۀ آفریده‌ها را مقهور و مغلوب گردانیده، و در آنها تصرف نموده است، و به تدبیر امور آنها می‌پردازد. و با حکمت خویش آفریده‌ها را آفریده، و آن را با حکمت آغاز نموده است، و هدف و مقصود از آن را نیز سراسر حکمت قرار داده است، همچنین امر و نهی او از سر حکمت به وجود آمده است، و هدفی که از آن مد نظر بوده است، حکمت می‌باشد. پس او در آفرینش، و فرمانش دارای حکمت می‌باشد.
अरबी व्याख्याहरू:
مَا خَلْقُكُمْ وَلَا بَعْثُكُمْ اِلَّا كَنَفْسٍ وَّاحِدَةٍ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ سَمِیْعٌ بَصِیْرٌ ۟
سپس خداوند عظمت قدرت وکمال آن را بیان نمود، و اینکه عقل نمی‌تواند آن [=عظمت و قدرت] را تصور نماید. پس فرمود: ﴿مَّا خَلۡقُكُمۡ وَلَا بَعۡثُكُمۡ إِلَّا كَنَفۡسٖ وَٰحِدَةٍ﴾ آفرینش شما و برانگیختن‌تان جز مانند آفرینش و برانگیختن یک تن نیست. و این چیزی است که عقل‌ها را حیران می‌سازد. آفرینش همۀ مردم -با اینکه زیادند- و زنده کردن آنها در یک چشم به هم زدن پس از مردنشان، و بعد از اینکه از هم پاشیده شدند، مانند آفرینش یک تن است! بنابراین بعید دانستن رستاخیز و زنده شدن پس از مرگ، و سزا و جزا دادن به خاطر اعمال، دلیلی جز جهل و نا آگاهی از عظمت و قدرت خدا ندارد. سپس این را بیان نمود که شنوایی او، همۀ شنیدنی‌ها را احاطه دارد؛ و بینایی‌اش همۀ دیدنی‌ها را می‌بیند. و فرمود: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ سَمِيعُۢ بَصِيرٌ﴾ همانا خداوند شنوای بیناست.
अरबी व्याख्याहरू:
اَلَمْ تَرَ اَنَّ اللّٰهَ یُوْلِجُ الَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَیُوْلِجُ النَّهَارَ فِی الَّیْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ؗ— كُلٌّ یَّجْرِیْۤ اِلٰۤی اَجَلٍ مُّسَمًّی وَّاَنَّ اللّٰهَ بِمَا تَعْمَلُوْنَ خَبِیْرٌ ۟
در اینجا نیز بیان شده که او به تنهایی به تصرف و تدبیر امور می‌پردازد؛ و با گستردگیِ تصرفش، شب را در روز، و روز را در شب داخل می‌گرداند. پس هرگاه یکی وارد شود، دیگری بیرون می‌رود. و او خورشید و ماه را مسخّر گردانیده است، و ماه و خورشید با تدبیر و نظام خاصی در حرکت‌اند؛ و از زمانی که خداوند آنها را آفریده است، در نظم آنها خللی به وجود نیامده است. و خداوند اینها را مسخر نموده تا به وسیلۀ آن منافع و مصالح دینی و دنیوی بندگان به دست آید، و مایۀ عبرت و سبب بهره‌مندی آنها گردند. ﴿كُلّٞ يَجۡرِيٓ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗى﴾ هرکدام از آن دو، تا مدتی معین در حرکت و جریان است؛ و هرگاه آن مدت معین فرا رسید، جریان و حرکت آنها قطع می‌گردد و نیرو و انرژی آنها از کار می‌افتد، و این در روز قیامت اتفاق می‌افتد؛ آنگاه که خورشید در هم پیچیده می‌شود، و ماه گرفته می‌شود، و دنیا به انتها می‌رسد، و قیامت آغاز می‌گردد، ﴿وَأَنَّ ٱللَّهَ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٞ﴾ و خداوند از خیر و شری که انجام می‌دهید، با خبر است؛ و هیچ چیزی بر او پوشیده نیست، و شما را بر این اعمال سزا و جزا خواهد داد؛ فرمانبرداران را پاداش، و گناهکاران را کیفر می‌دهد.
अरबी व्याख्याहरू:
ذٰلِكَ بِاَنَّ اللّٰهَ هُوَ الْحَقُّ وَاَنَّ مَا یَدْعُوْنَ مِنْ دُوْنِهِ الْبَاطِلُ ۙ— وَاَنَّ اللّٰهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْكَبِیْرُ ۟۠
﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ﴾ آنچه از عظمت و صفات خداوند بیان شد، بیانگر آن است که خداوند در ذات و صفاتش حق است، و دین و پیامبران و وعده و وعید و عبادتش حق است. ﴿وَأَنَّ مَا يَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلۡبَٰطِلُ﴾ و آنچه که به جای او می‌پرستند و به فریاد می‌خوانند، در ذات و صفاتشان باطل‌اند؛ و اگر خداوند آنها را به وجود نمی‌آورد، به وجود نمی‌آمدند؛ و اگر کمک خداوند نبود، باقی نمی‌ماندند. پس چون آنها باطل‌اند، پرستش آنها باطل‌تر و پوچ‌تر می‌باشد. ﴿وَأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡعَلِيُّ﴾ و ذات خداوند برتر و بالاتر از همۀ مخلوقاتش است؛ و صفات او نیز از همۀ مخلوقات بالاتر است؛ و صفت مخلوقات با صفات خداوند قابل مقایسه نیست، و او بر تمام آفریده‌ها چیره و غالب است.﴿ٱلۡكَبِيرُ﴾ بزرگ است، و در ذات و صفاتش دارای کبریا و عظمت است، و او در دل اهل آسمان و زمین بزرگ جلوه می‌کند.
अरबी व्याख्याहरू:
اَلَمْ تَرَ اَنَّ الْفُلْكَ تَجْرِیْ فِی الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللّٰهِ لِیُرِیَكُمْ مِّنْ اٰیٰتِهٖ ؕ— اِنَّ فِیْ ذٰلِكَ لَاٰیٰتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُوْرٍ ۟
آیا آثار قدرت و رحمت و توجه خداوند به بندگانش را ندیده‌ای که دریا را مسخر نموده است تا کشتی‌ها به فرمان تقدیری خدا، و لطف و احسان او، در دریا به حرکت درآیند؟! ﴿لِيُرِيَكُم مِّنۡ ءَايَٰتِهِۦٓ﴾ تا برخی از نشانه‌های خود را به شما بنمایاند، و از آن استفاده کنید و پند بگیرید. ﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّكُلِّ صَبَّارٖ شَكُورٖ﴾ بی‌گمان در این کار، عبرتی است برای هر شکیبای سپاسگزاری؛ کسانی که از نشانه‌ها استفاده می‌برند، و بر سختی‌ها شکیبا هستند، و به هنگام شادمانی و آسایش سپاسگزارند، و بر طاعت خداوند صابرند، و خود را از گناه باز می‌دارند، و به هنگام رنج‌هایی که خداوند مقدر نموده است، و در برابر نعمت‌های دینی و دنیوی که خداوند به آنان بخشیده است، شکر گزارند.
अरबी व्याख्याहरू:
وَاِذَا غَشِیَهُمْ مَّوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللّٰهَ مُخْلِصِیْنَ لَهُ الدِّیْنَ ۚ۬— فَلَمَّا نَجّٰىهُمْ اِلَی الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُّقْتَصِدٌ ؕ— وَمَا یَجْحَدُ بِاٰیٰتِنَاۤ اِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُوْرٍ ۟
خداوند حالت مردم را به هنگام سفر در دریا، و آنگاه که موج‌هایی همچون کوه آنان را فرامی‌گیرد، بیان می‌دارد، که آنها در این هنگام خالصانه خداوند را به فریاد می‌خوانند. ﴿فَلَمَّا نَجَّىٰهُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ﴾ ولی هنگامی که آنان را نجات دهد و سالم به خشکی برساند، به دو گروه تقسیم می‌شوند: ﴿فَمِنۡهُم مُّقۡتَصِدٞ﴾ برخی از ایشان میانه رو هستند؛ یعنی به صورت کامل شکر خدا را به جای نمی‌آورند، بلکه گناهکار نیز هستند و بر خود ستم می‌کنند. و برخی از ایشان نعمت خدا را شکر نمی‌گزارند و آن را انکار می‌کنند. بنابراین فرمود: ﴿وَمَا يَجۡحَدُ بِ‍َٔايَٰتِنَآ إِلَّا كُلُّ خَتَّارٖ﴾ و هیچ کس جز خیانتکارِ ناسپاس آیات ما را انکار نمی‌کند. و از جمله عهد شکنی‌اش این است که او با پروردگارش پیمان بست که اگر ما را از دریا و سختی آن نجات دهد، از شکرگزاران خواهیم بود. پس این گروه عهدشکنی کردند، و به آن وفا ننمودند. با وجود این، آنان ﴿كَفُورٖ﴾ ناسپاس‌اند و شکر نعمت‌های خدا را نمی‌گزارند؛ پس آیا نباید اینان که خداوند آنها را از این سختی‌ها نجات داده است، کاملاً شکر نعمت‌های خدا را بگزارند؟!
अरबी व्याख्याहरू:
یٰۤاَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوْا رَبَّكُمْ وَاخْشَوْا یَوْمًا لَّا یَجْزِیْ وَالِدٌ عَنْ وَّلَدِهٖ ؗ— وَلَا مَوْلُوْدٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَّالِدِهٖ شَیْـًٔا ؕ— اِنَّ وَعْدَ اللّٰهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَیٰوةُ الدُّنْیَا ۥ— وَلَا یَغُرَّنَّكُمْ بِاللّٰهِ الْغَرُوْرُ ۟
خداوند مردم را به پرهیزگاری و ترس از خدا فرمان می‌دهد. پرهیزگاری؛ یعنی انجام دستورات خدا و ترک آنچه خداوند از آن نهی کرده است. و مردم را متوجه می‌نماید که از روز سخت قیامت که هرکس در آن روز فقط به فکر خودش می‌باشد، بترسند: ﴿وَٱخۡشَوۡاْ يَوۡمٗا لَّا يَجۡزِي وَالِدٌ عَن وَلَدِهِۦ وَلَا مَوۡلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِۦ شَيۡ‍ًٔا﴾ و بترسید از روزی که هیچ پدری کار فرزندش را کفایت نکند، و هیچ فرزندی نیز یافت نمی‌شود که بتواند چیزی از کار پدرش را کفایت کند. فرزند نمی‌تواند به نیکی‌های پدرش بیفزاید و یا از بدی‌هایش بکاهد، و همچنین پدر نمی‌تواند چنین کاری بکند، بلکه هر بنده‌ای سزای عملش را به طور کامل خواهد دید. پس اندیشیدن به این روز هولناک، بنده را تقویت می‌نماید؛ و ترس از خدا و پرهیزگاری را برای او آسان می‌گرداند. و این، رحمت و مهربانی خدا نسبت به بندگان است که آنها را به تقوای الهی فرمان می‌دهد، که تقوا مایۀ سعادت آنهاست، و خداوند به آنها وعده می‌دهد که در مقابل تقوا و پرهیزگاری به آنان پاداش خواهد داد. و آنها را از کیفر آخرت می‌ترساند؛ و با ذکر موعظه‌ها از عذاب باز می‌دارد. پس تو را سپاس ای پروردگار جهانیان! ﴿إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ﴾ بی‌گمان، وعدۀ خدا حق است، و در آن شک نکنید، و جز کار تصدیق کنندگان را در پیش نگیرید. بنابراین فرمود: ﴿فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا﴾ زندگی دنیا و زینت و زیبایی‌هایش و فتنه‌ها و رنج‌هایی که در آن هست، شما را نفریبد! ﴿وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِٱللَّهِ ٱلۡغَرُورُ﴾ و شیطانِ فریبکار شما را نسبت به خدا فریب ندهد؛ شیطانی که همواره انسان را گول می‌زند، و در همۀ اوقات به فکر فریب او است. خداوند بر بندگانش حقی دارد، و میعادی را برایشان مقرر نموده است که در آن روز آنها را طبق اعمالشان سزا و جزا خواهد داد، و از آنها می‌پرسد که آیا حق او را ادا کرده‌اند یا در ادای آن کوتاهی ورزیده‌اند؟! و این چیزی است که انسان باید به آن توجه داشته باشد، و همواره آن را نصب العین خود قرار دهد، و سرمایۀ خویش بپندارد. و بزرگ‌ترین مانعی که انسان را از ادای حقوق الهی باز می‌دارد، وسوسه‌های دنیای فتنه انگیز و شیطان است که در دل انسان وسوسه می‌اندازند. پس خداوند بندگانش را باز داشته از اینکه دنیا آنها را فریب دهد یا شیطان فریبکار آنها را نسبت به خداوند مغرور کند. ﴿يَعِدُهُمۡ وَيُمَنِّيهِمۡۖ وَمَا يَعِدُهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ إِلَّا غُرُورًا﴾ به آنان وعده می‌دهد و آرزومندشان می‌کند، و شیطان جز فریب به آنان وعده‌ای نمی‌دهد.
अरबी व्याख्याहरू:
اِنَّ اللّٰهَ عِنْدَهٗ عِلْمُ السَّاعَةِ ۚ— وَیُنَزِّلُ الْغَیْثَ ۚ— وَیَعْلَمُ مَا فِی الْاَرْحَامِ ؕ— وَمَا تَدْرِیْ نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا ؕ— وَمَا تَدْرِیْ نَفْسٌ بِاَیِّ اَرْضٍ تَمُوْتُ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ عَلِیْمٌ خَبِیْرٌ ۟۠
ثابت گردید که علم و آگاهی خداوند، پیدا و پنهان را احاطه کرده است؛ و گاهی اوقات خداوند بندگانش را بر بسیاری از امور غیبی آگاه می‌نماید. و این پنج چیز اموری هستند که هیچ مخلوقی به آنها آگاه نیست. پس هیچ پیامبر و فرشتۀ مقربی این چیزها را نمی‌داند چه رسد به دیگران. پس فرمود: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ﴾ یعنی فقط خداوند می‌داند که چه زمانی قیامت فرا می‌رسد. همان گونه که می‌فرماید: ﴿ يَسۡ‍َٔلُونَكَ عَنِ ٱلسَّاعَةِ أَيَّانَ مُرۡسَىٰهَاۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ رَبِّيۖ لَا يُجَلِّيهَا لِوَقۡتِهَآ إِلَّا هُوَۚ ثَقُلَتۡ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ لَا تَأۡتِيكُمۡ إِلَّا بَغۡتَةٗ﴾ از تو دربارۀ قیامت می‌پرسند که چه زمانی واقع می‌شود؟ بگو: «علم آن فقط نزد پروردگارم است. جز او [کسی] آن را به موقع خود آشکار نمی‌گرداند. [این رخداد] بر آسمان‌ها و زمین گران تمام می‌شود. جز ناگهان به نزد شما نمی‌آید.» ﴿وَيُنَزِّلُ ٱلۡغَيۡثَ﴾ و تنها اوست که باران را می‌باراند، و فقط او می‌داند که چه ‌زمانی باران می‌بارد. ﴿وَيَعۡلَمُ مَا فِي ٱلۡأَرۡحَامِ﴾ و می‌داند آنچه را که در شکم مادران است، چون اوست که آن را در شکم آنها آفریده، و او می‌داند فرزندی که در شکم است پسر است یا دختر. بنابراین فرشته‌ای مسئول رحم‌هاست و از پروردگارش می‌پرسد که آیا این پسر است یا دختر؟ پس خداوند آنچه را که می‌خواهد، حکم می‌نماید و انجام می‌دهد. ﴿وَمَا تَدۡرِي نَفۡسٞ مَّاذَا تَكۡسِبُ غَدٗا﴾ و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست می‌آورد، و نمی‌داند که چه چیز دنیوی و دینی فراچنگ می‌آورد. ﴿وَمَا تَدۡرِي نَفۡسُۢ بِأَيِّ أَرۡضٖ تَمُوتُ﴾ و هیچ کس نمی‌داند که در کدام سرزمین می‌میرد، بلکه فقط خداوند است که از همۀ این چیزها آگاهی دارد. وقتی این چیزها را به طور ویژه بیان کرد که آگاهی از این امور مختص خداوند است، نیز فرمود: آگاهی و علم او همه چیز را احاطه کرده است، پس فرمود: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرُۢ ﴾ بی‌گمان، خداوند دانای آگاه است؛ و آگاهی و علم او، امور ظاهر و آشکار و پنهان و ناپیدا را احاطه کرده است. و از جملۀ حکمت کامل او این است که علم و آگاهی از این پنج چیز را از بندگان پنهان داشته است، چون در اینها مصلحت‌هایی ‌است که هر کس در آن بیندیشد، بر او پوشیده نخواهد بود.
अरबी व्याख्याहरू:
 
अर्थको अनुवाद सूरः: सूरतु लुकमान
अध्यायहरूको (सूरःहरूको) सूची رقم الصفحة
 
पवित्र कुरअानको अर्थको अनुवाद - फारसी भाषामा : तफ्सीर साअ्दी । - अनुवादहरूको सूची

फारसी भाषामा तफ्सीर साअ्दीको अनुवाद ।

बन्द गर्नुस्