وه‌رگێڕانی ماناكانی قورئانی پیرۆز - وەرگێڕاوی فارسی - تەفسیری سەعدی * - پێڕستی وه‌رگێڕاوه‌كان


وه‌رگێڕانی ماناكان سوره‌تی: سورەتی الطور   ئایه‌تی:

سوره طور

وَالطُّوْرِ ۟ۙ
خداوند بزرگ به این امور بزرگ که دربرگیرندۀ حکمت‌های گرانقدر است برای اثبات حقّانیت رستاخیز و پاداش پرهیزگاران و سزای تکذیب کنندگان سوگند می‌خورد. پس به «طور» سوگند خورد؛ و آن کوهی است که خداوند بر بالای آن با موسی بن عمران ـ ‌علیه الصلاة والسلام ـ سخن گفت و به او احکامی‌را وحی کرد. و این احکام منّتی بر او و امّتش بود، و از آیات بزرگ خدا و از نعمت‌هایش بودند که بندگان نمی‌توانند ارزش آن‌را برشمارند.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
وَكِتٰبٍ مَّسْطُوْرٍ ۟ۙ
﴿وَكِتَٰبٖ مَّسۡطُورٖ﴾ و سوگند به کتاب نوشته شده. احتمال دارد که منظور از آن، لوح محفوظ باشد که خداوند در آن همه چیزرا نوشته است. و احتمال دارد که منظور از کتاب نوشته شده، قرآن کریم باشد که برترین کتاب‌هاست و خداوند آن‌را نازل فرموده درحالی که خبر و حکایت پیشینیان و پسینیان‌را دربر دارد و مشتمل بر دانش‌های گذشتگان و آیندگان است.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
فِیْ رَقٍّ مَّنْشُوْرٍ ۟ۙ
((فِي رَقّٖ مَّنشُورٖ﴾) در ورقی نوشته شده که آشکار است و بر هیچ عاقل و بیننده‌ای پوشیده نیست؛
تەفسیرە عەرەبیەکان:
وَّالْبَیْتِ الْمَعْمُوْرِ ۟ۙ
﴿وَٱلۡبَيۡتِ ٱلۡمَعۡمُورِ﴾ و قسم به خانۀ آباد؛ و آن خانه‌ایست که بر بالای آسمان هفتم است، و همواره به وسیلۀ فرشتگان بزرگوار آباد می‌باشد و هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن می‌شوند و در آن پروردگارشان را بندگی می‌کنند، هرگاه از آن خارج شوند تا روز قیامت نوبت بازگشت به آنها نمی‌رسد. و گفته شده که «بیت المعمور» بیت‌الحرام [=کعبه] است که با طواف کنندگان و نمازگزاران و با زایرانی که به قصد انجام حج و عمره می‌آیند در هر وقت آباد است. همان‌طور که خداوند در آیه‌ای دیگر به بیت‌الحرام قسم خورده و می‌فرماید: ﴿وَهَٰذَا ٱلۡبَلَدِ ٱلۡأَمِينِ﴾ و سوگند به این شهر امین. و خانه‌ای که برترین خانه‌های زمین است، و مردم به قصد انجام حج و عمره -که یکی از ارکان اسلام و ارزش‌های بزرگ آن می‌باشد- به سوی آن می‌آیند، خانه‌ای که ابراهیم و اسماعیل آن را ساخته‌اند و خداوند آن را مایۀ پاداش و ثواب مردم و محلّی امن قرار داده است. چنین خانه‌ای سزاوار است که خداوند به آن سوگند بخورد، و عظمت شایستۀ آن را بیان نماید، و به حرمت آن سوگند بخورد.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوْعِ ۟ۙ
﴿وَٱلسَّقۡفِ ٱلۡمَرۡفُوعِ﴾ و سوگند به سقف برافراشته؛ یعنی آسمان که خداوند آن را سقفی برای مخلوقات و زمین قرار داده که زمین روشنایی‌اش را از آن می‌گیرد، و مردم با استفاده از علامت‌ها و نشانه‌های آن راهیاب می‌شوند، و خداوند باران رحمت و انواع روزی را از آن نازل می‌کند.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
وَالْبَحْرِ الْمَسْجُوْرِ ۟ۙ
﴿وَٱلۡبَحۡرِ ٱلۡمَسۡجُورِ﴾ و سوگند به دریای سرشار از آب که خداوند آن را پر کرده و از طغیان و جاری شدن بر روی زمین منع کرده است، با اینکه به اقتضای طبیعت می‌بایست روی زمین را بپوشاند، ولی حکمت خداوند اقتضا نموده است که دریا را از جاری شدن باز دارد تا انواع حیوانات بتوانند روی زمین زندگی نمایند. و گفته شده که «مسجور» به معنی برافروخته شده می‌باشد که روز قیامت آب آن به آتش تبدیل می‌گردد، و دریا سراپا آتش می‌شود و سرشار از انواع عذاب می‌گردد. چیزهایی که خداوند به آن سوگند خورده است بر این دلالت می‌نمایند که اینها از نشانه‌های خدا هستند و دلایل یگانگی و توانمندی او می‌باشند. و دلایلی بر این هستند، که او می‌تواند مردگان را زنده نماید.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
اِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَاقِعٌ ۟ۙ
پس فرمود: ﴿إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَٰقِعٞ﴾ قطعاً عذاب پروردگارت واقع می‌شود، و خداوند خلاف وعده نمی‌کند.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
مَّا لَهٗ مِنْ دَافِعٍ ۟ۙ
﴿مَّا لَهُۥ مِن دَافِعٖ﴾ باز دارنده‌ای برای عذاب خدا وجود ندارد که از آن جلوگیری کند؛ چون هیچ چیزی بر قدرت خداوند چیره نمی‌گردد و هیچ فرار کننده‌ای از دست او در نمی‌رود. سپس وصف و حالت آن روز را بیان کرد که عذاب در آن واقع می‌شود
تەفسیرە عەرەبیەکان:
یَّوْمَ تَمُوْرُ السَّمَآءُ مَوْرًا ۟
پس فرمود: ﴿يَوۡمَ تَمُورُ ٱلسَّمَآءُ مَوۡرٗا﴾ روزی که آسمان به چرخش و تکان و جنبش درمی‌آید و آشفتگی و لرزش آن ادامه می‌یابد.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
وَّتَسِیْرُ الْجِبَالُ سَیْرًا ۟ؕ
﴿وَتَسِيرُ ٱلۡجِبَالُ سَيۡرٗا﴾ و کوه‌ها از جاهایشان برکنده می‌شوند و همانند ابرها به حرکت در‌آمده و مانند پنبۀ حلّاجی شده به رنگ‌های مختلف درمی‌آیند، سپس پراکنده می‌گردند و همۀ اینها به خاطر وحشت روز قیامت است. پس انسان ضعیف در آن روز چگونه خواهد بود؟!
تەفسیرە عەرەبیەکان:
فَوَیْلٌ یَّوْمَىِٕذٍ لِّلْمُكَذِّبِیْنَ ۟ۙ
﴿فَوَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ﴾ ویل کلمه‌ایست که هر نوع عذاب و غم و اندوه و ترسی را شامل می‌شود. در آن روز تکذیب کنندگان به همۀ اینها گرفتار می‌شوند.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
الَّذِیْنَ هُمْ فِیْ خَوْضٍ یَّلْعَبُوْنَ ۟ۘ
سپس حالت تکذیب‌کنندگان‌را بیان کرد؛ کسانی که به سبب تکذیب حق، سزاوار ویل گشته‌اند، پس فرمود: ﴿ٱلَّذِينَ هُمۡ فِي خَوۡضٖ يَلۡعَبُونَ﴾ کسانی که سرگرم کارهای باطل خود هستند، و دانش و پژوهش آنها علوم زیانباری است که تکذیب حق و تصدیق باطل را دربر دارد. و اعمال و کارهایشان کارهای جاهلان و بی‌خردان است. به خلاف آنچه اهل تصدیق و ایمان بر آن هستند که علومشان مفید و کارهایشان شایسته است.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
یَوْمَ یُدَعُّوْنَ اِلٰی نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا ۟ؕ
﴿يَوۡمَ يُدَعُّونَ إِلَىٰ نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا﴾ روزی که با قهر و خشونت به سوی آتش جهنّم برده ‌شده و بر چهره‌هایشان کشانده می‌شوند
تەفسیرە عەرەبیەکان:
هٰذِهِ النَّارُ الَّتِیْ كُنْتُمْ بِهَا تُكَذِّبُوْنَ ۟
و با لومه و سرزنش به آنها گفته می‌شود: ﴿هَٰذِهِ ٱلنَّارُ ٱلَّتِي كُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ﴾ این همان آتشی است که آن را دروغ می‌پنداشتید؛ پس امروز بچشید عذاب همیشگی را؛ عذابی که مقدار و حالت آن را کسی [جز خدا] نمی‌داند.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
اَفَسِحْرٌ هٰذَاۤ اَمْ اَنْتُمْ لَا تُبْصِرُوْنَ ۟
((أَفَسِحۡرٌ هَٰذَآ أَمۡ أَنتُمۡ لَا تُبۡصِرُونَ﴾) آیا این جادو است یا اینکه شما نمی‌بینید؟ احتمال دارد که اشاره به آتش و عذاب باشد. همان‌طور که سیاق آیات بر همین دلالت می‌کند؛ یعنی وقتی آنها آتش و عذاب را ببینند به صورت توبیخ به آنها گفته می‌شود: «آیا این جادویی است که حقیقت ندارد حال آنکه آن را دیده‌اید، یا اینکه در دنیا نمی‌توانستید ببینید؟» یعنی بینش و دانش نداشتید، بلکه به این چیز جاهل و ناآگاه بودید و حجّت بر شما اقامه نشده است؟ و پاسخ، منتفی بودن هردو چیز است. امّا سحر و جادو آشکار است که قرآن راست‌ترین کلام است و از همه جهات با جادو متضاد است. و امّا اینکه آنها بینش و دانش نداشتند، مسئله برخلاف این است، بلکه خداوند حجّت را بر آنها اقامه نمود و پیامبران آنها را فرا خواندند تا به این روز ایمان بیاورند. و دلایل و حجّت‌هایی بر آن اقامه شد که آن را از بزرگ‌ترین امور مدلّل و واضح قرار می‌دهد. و احتمال دارد که ﴿أَفَسِحۡرٌ هَٰذَآ أَمۡ أَنتُمۡ لَا تُبۡصِرُونَ﴾ اشاره به حق آشکار و راه راستی است که محمّد صلی الله علیه وسلم آورده است؛ یعنی آیا آنچه که محمد صلی الله علیه وسلم آورده است، سحر است یا اینکه شما بینش و دانش ندارید و حقیقت امر بر شما مشتبه شده است؟! البته که این گونه نیست، بلکه آنچه محمد صلی الله علیه وسلم آورده است، از هر چیزی واضح و آشکارتر است و از هر حقی حق‌تر است و بر آنان حجّت اقامه شده است.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
اِصْلَوْهَا فَاصْبِرُوْۤا اَوْ لَا تَصْبِرُوْا ۚ— سَوَآءٌ عَلَیْكُمْ ؕ— اِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُوْنَ ۟
﴿ٱصۡلَوۡهَا﴾ وارد آن شوید به صورتی که شما را از هر سو در بر می‌گیرد و بدن‌هایتان را می‌پوشاند و آتش به دل‌هایتان می‌رسد. ﴿فَٱصۡبِرُوٓاْ أَوۡ لَا تَصۡبِرُواْ سَوَآءٌ عَلَيۡكُمۡ﴾ چه شکیبایی کنید چه بی‌تابی نمایید برایتان یکسان است؛ یعنی شکیبایی ورزیدنتان دربرابر آتش فایده‌ای ندارد، و برخی از شما در کنار برخی دیگر احساس آرامش نخواهد کرد، و عذاب از شما کاسته نخواهد شد، و این عذاب از چیزهایی نیست که هرگاه بنده بر آن شکیبایی بورزد سختی و مشقّت آن آسان ‌شود. و آنها به سبب اعمال ناپاکشان به چنین عذابی گرفتار شده‌اند، بنابراین فرمود: ﴿إِنَّمَا تُجۡزَوۡنَ مَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ﴾ تنها برابر کارهایی که خودتان کرده‌اید کیفر داده می‌شوید.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
اِنَّ الْمُتَّقِیْنَ فِیْ جَنّٰتٍ وَّنَعِیْمٍ ۟ۙ
وقتی کیفر تکذیب‌کنندگان را بیان کرد، نعمت پرهیزگاران را نیز ذکر نمود تا هم تشویق کرده باشد و هم بیم داده باشد، و دل‌ها در میان ترس و امید به سر ببرند. پس فرمود: ﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِينَ﴾ بی‌گمان کسانی که با انجام دادن دستورات و پرهیز از منهیّات از خشم و ناخشنودی و عذاب خداوند پروا داشته و پرهیز نموده‌اند، ﴿فِي جَنَّٰتٖ﴾ در باغ‌هایی هستند که درختان پر شکوفه و نهرهای خروشان و منظره‌های شگفت‌انگیز و منزل‌های آراسته، آن باغ‌ها را فرا گرفته‌اند. ﴿وَنَعِيمٖ﴾ و در ناز و نعمت هستند. و این شامل نعمت‌های قلبی و روحی و بدنی می‌باشد.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
فٰكِهِیْنَ بِمَاۤ اٰتٰىهُمْ رَبُّهُمْ ۚ— وَوَقٰىهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِیْمِ ۟
﴿فَٰكِهِينَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ﴾ از آنچه پروردگارشان به آنان داده شاد و خوشحال‌اند، و با شادی و لذّت از آن بهره می‌برند و از نعمت‌های وصف ناپذیری که خداوند به آنها داده خوشحال‌اند، و هیچ کس نمی‌داند که چه نعمت‌های لذّت بخشی برای وی پنهان شده است. ﴿وَوَقَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِيمِ﴾ و خداوند آنان را از عذاب دوزخ محفوظ داشته است. پس هرآنچه را که دوست داشتنی است به آنها داده است، و از آنچه مایۀ ترس و وحشت است آنان را نجات داده است، چون کارهایی کرده‌اند که خداوند دوست داشته است، و از آنچه خدا را ناخشنود می‌کند پرهیز کرده‌اند.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
كُلُوْا وَاشْرَبُوْا هَنِیْٓـًٔا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُوْنَ ۟ۙ
﴿كُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ﴾ و از انواع خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها که دوست دارید بخورید و بیاشامید، ﴿هَنِيٓ‍َٔۢا﴾ و نوش و گوارایتان باد. ﴿بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ﴾ آنچه بدان دست یافته‌اید، به سبب کارهای نیک و گفته‌های خوبتان است که انجام داده‌اید.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
مُتَّكِـِٕیْنَ عَلٰی سُرُرٍ مَّصْفُوْفَةٍ ۚ— وَزَوَّجْنٰهُمْ بِحُوْرٍ عِیْنٍ ۟
﴿مُتَّكِ‍ِٔينَ عَلَىٰ سُرُرٖ مَّصۡفُوفَةٖ﴾ آنان با راحتی و آرامش بر تخت‌هایی که با انواع پرده‌ها آراسته شده‌اند و در کنار هم قرار گرفته‌اند تکیه می‌زنند. و خداوند تخت‌ها را این‌گونه توصیف نمود که در کنار هم و ردیف هستند. تا بر کثرت آن و ترتیب زیبایشان دلالت نماید، و نشانگر آن باشد که آنها گرد ‌هم می‌آیند و با مهربانی و شادی زندگی می‌کنند. پس وقتی از نعمت‌های قلبی و روحی و جسمی برخودار شدند، آن گونه که در تصوّر هیچ انسانی نمی‌گنجد، خوردنی‌های لذیذ و نوشیدنی‌های گوارا و مجالس زیبا که به دل هیچ انسانی خطور نمی‌کند، بهره‌مند شدن از زنانی باقی می‌ماند که شادی جز با آنها کامل نمی‌شود. پس خداوند متعال بیان کرد آنها همسرانی دارند که از نظر هیئت و آفرینش و اخلاق از همۀ زن‌ها کامل‌تر می‌باشند. بنابراین فرمود: ﴿وَزَوَّجۡنَٰهُم بِحُورٍ عِينٖ﴾ و حورهای درشت چشم را به همسری آنان در می‌آوریم و آنها زنانی هستند که از زیبایی ظاهری برخوردار هستند و هم دارای اخلاق خوب می‌باشند که این باعث می‌شود بینندگان از زیبایی آنها به حیرت بیفتند، و عقل‌های جهانیان را بربایند و نزدیک است که دل‌ها از اشتیاق و علاقۀ به سوی آنها پر بگشایند. «عِیْن» یعنی درشت چشم، حورهایی که چشم‌هایی دلکش دارند که سیاهی و سفیدی آن بسیار زیباست.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
وَالَّذِیْنَ اٰمَنُوْا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُمْ بِاِیْمَانٍ اَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَمَاۤ اَلَتْنٰهُمْ مِّنْ عَمَلِهِمْ مِّنْ شَیْءٍ ؕ— كُلُّ امْرِىۢ بِمَا كَسَبَ رَهِیْنٌ ۟
این از کمال نعمت بهشت است که خداوند فرزندان اهل بهشت را به خودشان ملحق می‌گرداند، فرزندانی که در ایمان آوردن از پدران خود پیروی کرده‌اند؛ یعنی به واسطۀ ایمانی که از پدرانشان صادر شده به آنان ملحق شده‌اند. پس اگر پیروی نمودنشان به سبب ایمانی باشد که از خودشان صادر شده باشد، به طریق اولی آنان به پدرانشان ملحق می‌شوند. پس خداوند آنها را در بهشت به پدرانشان ملحق می‌گرداند و به مقام و منزلت آنان می‌رساند، گرچه آنها به وسیلۀ عمل و کردار خود به آن مقامات نرسند، و این کار را به پاداش پدرانشان انجام می‌دهد تا ثوابشان بیشتر گردد. با وجود این، خداوند چیزی از اعمالشان را نمی‌کاهد. ممکن است کسی گمان ببرد که اهل دوزخ نیز چنین هستند و خداوند فرزندانشان را به آنها ملحق می‌نماید. بنابراین خداوند خبر داد که حکم هردو سرا [=بهشت و جهنّم] یکی نیست؛ چراکه دوزخ سرای عدالت است، و از جمله عدالت الهی این است که هیچ کس را بدون گناه عذاب نمی‌دهد، بنابراین فرمود: ﴿كُلُّ ٱمۡرِيِٕۢ بِمَا كَسَبَ رَهِينٞ﴾ هرکس در گرو عمل خود است. پس هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نمی‌کشد، و بار گناه هیچ کسی بر دوش کسی دیگر گذاشته نمی‌شود. و این جمله‌ای معترضه است و یکی از فواید آن، این است که توهّم مذکور را رفع می‌نماید.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
وَاَمْدَدْنٰهُمْ بِفَاكِهَةٍ وَّلَحْمٍ مِّمَّا یَشْتَهُوْنَ ۟
﴿وَأَمۡدَدۡنَٰهُم﴾ و همواره از فضل گسترده و روزی فراگیر خودمان به اهل بهشت می‌رسانیم. ﴿بِفَٰكِهَةٖ﴾ هر میوه‌ای از انگور، انار، سیب و انواع میوه‌های لذیذی که بخواهند به آنان می‌دهیم، و میوه‌هایی دیگر اضافه بر آنچه می‌خورند. ﴿وَلَحۡمٖ مِّمَّا يَشۡتَهُونَ﴾ و هر گوشتی که بخواهند از گوشت‌های پرندگان و غیره به آنها می‌دهیم.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
یَتَنَازَعُوْنَ فِیْهَا كَاْسًا لَّا لَغْوٌ فِیْهَا وَلَا تَاْثِیْمٌ ۟
﴿يَتَنَٰزَعُونَ فِيهَا كَأۡسٗا﴾ و در بهشت جامی را از دست یکدیگر می‌گیرند؛ یعنی جام‌های شراب را از دست یکدیگر می‌گیرند و به همدیگر می‌دهند، و نوجوانان، شراب را با لیوان‌ها و پارچ‌ها بر آنها می‌گردانند. ﴿لَّا لَغۡوٞ فِيهَا وَلَا تَأۡثِيمٞ﴾ در بهشت سخنی بیهوده و گفتاری که فایده‌ای ندارد و آنچه که در آن گناه است وجود ندارد؛ و هرگاه این دو چیز وجود نداشته باشند، چیز سومی محقّق می‌شود و آن اینکه سخن آنها در بهشت سلام و پاکیزگی است که جان‌ها را شاد می‌نماید و دل‌ها را خوشحال می‌گرداند. آنان به بهترین صورت با یکدیگر زندگی می‌کنند، و به بهترین صورت با همدیگر همنشینی می‌نمایند، و از پروردگارشان فقط چیزهایی می‌شنوند که آنها را مسرور می‌گرداند. و این بیانگر آن است که خداوند از آنها راضی است و آنها را دوست می‌دارد.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
وَیَطُوْفُ عَلَیْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَاَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُوْنٌ ۟
﴿وَيَطُوفُ عَلَيۡهِمۡ غِلۡمَانٞ لَّهُمۡ كَأَنَّهُمۡ لُؤۡلُؤٞ مَّكۡنُونٞ﴾ و نوجوانانی که خدمتگزار ایشان هستند، پیوسته گرداگرد آنان در چرخش و گردش‌اند و از بس که زیبا هستند، گویا مرواریدهای پنهانِ در صدف هستند و برای خدمت‌گزاری آنان و انجام دادن کارهایشان پیرامون آنها رفت و آمد می‌کنند. و این نشانگر آن است که آنان از نعمت‌های فراوانی برخوردارند، و دالّ بر کمال آسایش آنان می‌باشد.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
وَاَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلٰی بَعْضٍ یَّتَسَآءَلُوْنَ ۟
﴿وَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ يَتَسَآءَلُونَ﴾ و روی به همدیگر می‌کنند و در مورد امور دنیا و احوال آن از یکدیگر پرسش می‌کنند.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
قَالُوْۤا اِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِیْۤ اَهْلِنَا مُشْفِقِیْنَ ۟
﴿قَالُوٓاْ﴾ در رابطه با آنچه که آنها را به این شادی و سرور رسانده است می‌گویند: ﴿إِنَّا كُنَّا قَبۡلُ فِيٓ أَهۡلِنَا مُشۡفِقِينَ﴾ ما پیش از این در دنیا در میان خانواده‌هایمان بیمناک بودیم. پس، از ترس و بیم خداوند گناهان را ترک نمودیم، و به سبب آن به اصلاح عیب‌هایمان پرداختیم.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
فَمَنَّ اللّٰهُ عَلَیْنَا وَوَقٰىنَا عَذَابَ السَّمُوْمِ ۟
﴿فَمَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡنَا﴾ خداوند با هدایت و توفیق دادن به ما بر ما منّت گذارد. ﴿وَوَقَىٰنَا عَذَابَ ٱلسَّمُومِ﴾ و ما را از عذاب سوزان و بسیار داغ حفظ کرد.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
اِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوْهُ ؕ— اِنَّهٗ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِیْمُ ۟۠
﴿إِنَّا كُنَّا مِن قَبۡلُ نَدۡعُوهُ﴾ همانا ما پیش از این او را به فریاد می‌خواندیم که ما را از عذاب شعله‌ور دوزخ دور بدارد و به سرای نعمت برساند. این به فریاد خواندن، شامل دعای عبادت و خواستن است؛ یعنی همواره با انجام انواع عبادت‌ها به او تقرّب می‌جستیم، و در همۀ اوقات او را به فریاد می‌خواندیم. ﴿إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡبَرُّ ٱلرَّحِيمُ﴾ بی‌گمان او نیکوکار مهربان است. از جمله نیکی و مهربانی‌اش به ما این است که از ما خشنود گردید و ما را وارد بهشت گرداند، و از ناخشنودی خویش و عذاب جهنّم نجات داد.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
فَذَكِّرْ فَمَاۤ اَنْتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَّلَا مَجْنُوْنٍ ۟ؕ
خداوند متعال به پیامبرش صلی الله علیه وسلم فرمان می‌دهد به همۀ مردم اعم از مسلمان و کافر پند و اندرز بدهد تا حجّت خدا بر ستمگران اقامه شود، و توفیق یافتگان به سبب اندرز او هدایت شوند. و به پیامبر فرمان می‌دهد که به گفته‌های تکذیب‌کنندگان و اذیّت و آزار و سخنانی که به وسیلۀ آن مردم را از اطاعت پیامبر باز می‌دارند توجّه نکند. آنها سخنانی دربارۀ پیامبر می‌گویند که خودشان می‌دانند او دورترین مردم از این چیزهاست. بنابراین هر نقصی را که مشرکین، پیامبر را بدان متّهم می‌نمایند از او نفی نمود و فرمود: ﴿فَمَآ أَنتَ بِنِعۡمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٖ﴾ تو به فضل و لطف پروردگارت کاهن نیستی. کاهن کسی است که جنّی نزد او می‌آید و از خبرهای غیبی به او می‌رساند، و یک سخن راست را با صد دروغ در می‌آمیزد. ﴿وَلَا مَجۡنُونٍ﴾ و دیوانه نیستی، و فاقد عقل نمی‌باشی، بلکه از همۀ مردم عقلت کامل‌تراست، و از همه، از شیاطین دورتر هستی، و از همۀ مردم راستگوتر و کامل‌تر و بزرگوارتر می‌باشی.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
اَمْ یَقُوْلُوْنَ شَاعِرٌ نَّتَرَبَّصُ بِهٖ رَیْبَ الْمَنُوْنِ ۟
﴿أَمۡ يَقُولُونَ شَاعِرٞ﴾ و گاهی دربارۀ او می‌گویند: شاعری است که شعر می‌سراید در حالی که خداوند می‌فرماید: ﴿وَمَا عَلَّمۡنَٰهُ ٱلشِّعۡرَ وَمَا يَنۢبَغِي لَهُۥٓ﴾ و شعر را به او نیاموخته‌ایم و نه شعرسرایی سزاوار اوست. ﴿نَّتَرَبَّصُ بِهِۦ رَيۡبَ ٱلۡمَنُونِ﴾ منتظر مرگ او هستیم، پس وقتی بمیرد کارش تمام می‌شود و از دست او راحت می‌شویم.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
قُلْ تَرَبَّصُوْا فَاِنِّیْ مَعَكُمْ مِّنَ الْمُتَرَبِّصِیْنَ ۟ؕ
﴿قُلۡ﴾ در پاسخ یاوه‌سرایی‌شان بگو: ﴿تَرَبَّصُواْ﴾ منتظر مرگ من باشید، ﴿فَإِنِّي مَعَكُم مِّنَ ٱلۡمُتَرَبِّصِينَ﴾ بی‌گمان من نیز منتظرم تا خداوند شما را به عذابی از سوی خود یا به عذابی به وسیلۀ ما گرفتار نماید.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
اَمْ تَاْمُرُهُمْ اَحْلَامُهُمْ بِهٰذَاۤ اَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُوْنَ ۟ۚ
﴿أَمۡ تَأۡمُرُهُمۡ أَحۡلَٰمُهُم بِهَٰذَآ﴾ آیا این تکذیب و سخنانی که دربارۀ تو گفته‌اند از خرد و عقل‌هایشان برآمده است؟ اگر چنین است، چه بد عقل و خردی دارند؛ زیرا عاقل‌ترین انسان را دیوانه قرار داده، و راست‌ترین سخن و حق‌ترین سخن را دروغ و باطل انگاشته‌اند. قطعاً دیوانگان نیز از داشتن چنین خردی دور هستند. ﴿أَمۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَ﴾ یا ستمگری و سرکشی‌شان، آنها را به گفتن چنین سخنانی واداشته است؟! و واقعیت همین است و سرکشی حدّی ندارد که بر آن توقّف نمایند، پس، از فرد سرکش و کسی که از حدّ تجاوز کرده است هر سخن و کاری برمی‌آید.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
اَمْ یَقُوْلُوْنَ تَقَوَّلَهٗ ۚ— بَلْ لَّا یُؤْمِنُوْنَ ۟ۚ
﴿أَمۡ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُۥ﴾ آیا می‌گویند: محمّد قرآن را از پیش خود ساخته است؟! ﴿بَل لَّا يُؤۡمِنُونَ﴾ بلکه ایمان نمی‌آورند؛ و اگر ایمان می‌آوردند، چنین سخنانی نمی‌گفتند.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
فَلْیَاْتُوْا بِحَدِیْثٍ مِّثْلِهٖۤ اِنْ كَانُوْا صٰدِقِیْنَ ۟ؕ
﴿فَلۡيَأۡتُواْ بِحَدِيثٖ مِّثۡلِهِۦٓ إِن كَانُواْ صَٰدِقِينَ﴾ یعنی اگر راست می‌گویید که او قرآن را از پیش خود ساخته است، شما هم عرب شیوا زبان و فصیح و بلیغ هستید و قرآن شما را به مبارزه ‌طلبیده که همچون آن را بیاورید. پس همانند آن را بیاورید، آنگاه مخالفت شما درست خواهد بود، وگرنه به صداقت و راست بودن آن اقرار کنید. پس اگر شما و همۀ انسان‌ها و جن‌ها جمع ‌شوید نخواهید توانست همانند قرآن را بیاورید. بنابراین در میان دو چیز قرار دارید یا به آن ایمان می‌آورید و به رهنمود آن اقتدا می‌کنید، و یا دشمنی می‌ورزید و از باطلی که از بطلان آن آگاه هستید پیروی می‌نمایید.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
اَمْ خُلِقُوْا مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ اَمْ هُمُ الْخٰلِقُوْنَ ۟ؕ
﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَيۡرِ شَيۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ﴾ این استدلال علیه آنهاست با امری که آنان را ناچار می‌سازد که یا در برابر حق تسلیم شوند و یا از مقتضای عقل و دین بیرون روند. و بیان آن [=امر] این است که آنها یگانگی خداوند را انکار می‌کنند و پیامبرش را تکذیب می‌نمایند و این مستلزم آن است که آنها منکر آنند که خداوند آنها را آفریده است، و عقلاً و شرعاً ثابت است که حقیقت این قضیه از یکی از این سه حالت خالی نیست: یا اینکه آنها بدون هیچ آفریدگاری آفریده شده‌اند، و این محال و غیر ممکن است. و یا اینکه خودشان خویشتن را آفریده‌اند که این هم محال و غیر ممکن است، چون تصوّر نمی‌شود که کسی خودش را پدید بیاورد. وقتی این دو امر باطل باشند و ناممکن بودنشان روشن گردد، حالت سوم ثابت و مقرّر می‌گردد و آن اینکه خداوند آنها را آفریده است. بنابراین معبود به حق تنها خداوند است که عبادت سزاوار هیچ کسی جز او نیست.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
اَمْ خَلَقُوا السَّمٰوٰتِ وَالْاَرْضَ ۚ— بَلْ لَّا یُوْقِنُوْنَ ۟ؕ
﴿أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ﴾ آیا آسمان‌ها و زمین را آفریده‌اند؟ این استفهامی است که بر تاکید نفی دلالت می‌کند. یعنی آنها آسمان‌ها و زمین را نیافریده‌اند تا شریکان خدا باشند و این چیزی بسیار واضح است. ﴿بَل لَّا يُوقِنُونَ﴾ بلکه تکذیب‌کنندگان دارای آنچنان علم کافی و یقینی نیستند که به سبب آن از دلایل شرعی و عقلی استفاده ببرند.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
اَمْ عِنْدَهُمْ خَزَآىِٕنُ رَبِّكَ اَمْ هُمُ الْمُصَۜیْطِرُوْنَ ۟ؕ
﴿أَمۡ عِندَهُمۡ خَزَآئِنُ رَبِّكَ﴾ آیا خزانه‌ها و گنجینه‌های رحمت پروردگارت در اختیار این تکذیب کنندگان است که هرکس را بخواهند بدهند، و هرکس را بخواهند محروم نمایند؟ یعنی به این خاطر اجازه نمی‌دهند که خداوند نبوّت را به بنده و پیامبرش محمّد صلی الله علیه وسلم بدهد که گویا آنها سرپرستان گنجینه‌های رحمت خداوند هستند، درحالی که آنها بسیار حقیرتر و خوارتر از این می‌باشند که چنین چیزی در اختیارشان باشد. پس آنها سود و زیان و مرگ و زندگی خودشان را نیز در اختیار ندارند.﴿أَهُمۡ يَقۡسِمُونَ رَحۡمَتَ رَبِّكَۚ نَحۡنُ قَسَمۡنَا بَيۡنَهُم مَّعِيشَتَهُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا﴾ آیا آنها رحمت پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ما زندگی‌شان را در دنیا میان آنها تقسیم کرده‌ایم. ﴿أَمۡ هُمُ ٱلۡمُصَۜيۡطِرُونَ﴾ یا اینکه آنها بر خلق خدا و ملک الهی چیره و مسلّط هستند؟ چنین نیست، بلکه آنان عاجز و نیازمندند.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
اَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ یَّسْتَمِعُوْنَ فِیْهِ ۚ— فَلْیَاْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطٰنٍ مُّبِیْنٍ ۟ؕ
﴿أَمۡ لَهُمۡ سُلَّمٞ يَسۡتَمِعُونَ فِيهِ﴾ آیا آنها از غیب اطلاعی دارند، و یا به ملکوت اعلی بالا می‌روند و گوش فرا می‌دهند، آنگاه از چیزهایی خبر می‌دهند که غیر از ایشان کسی دیگر آن را نمی‌داند؟ ﴿فَلۡيَأۡتِ مُسۡتَمِعُهُم بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِينٍ﴾ پس گوش فرا دهندۀ ایشان که مدّعی چنین چیزی است باید دلیلی آشکار بیاورد، و از کجا می‌تواند دلیلی ارائه بدهد؟ زیرا خداوند دانای پنهان و پیداست و او هیچ کسی‌را از غیب آگاه نمی‌کند مگر پیامبری را، که به آنچه بخواهد او را آگاه می‌نماید. پس اگر محمّد صلی الله علیه وسلم که برترین پیامبران و داناترین و پیشوای آنان است، و به توحید خداوند و وعید الهی و دیگر اخبار راستین خبر داده، ـ با این حال ـ چیزی جز آنچه خداوند به او آموخته است نمی‌داند؛ و تکذیب کنندگان اهل ضلالت و سرکشی و جهالت باشند، کدام یک از این دو مُخبر سزاوار آن است که خبرش قبول گردد؟! به ویژه اینکه پیامبر برای اثبات آن چه از آن خبر داده، دلایل و حجّت‌هایی اقامه نموده است که باعث یقین قطعی می‌گردند؛ و آنها بر آنچه ادعا کرده‌اند، شبهه‌ای مطرح نکرده‌اند، گذشته از اینکه دلیلی ارائه داده باشند.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
اَمْ لَهُ الْبَنٰتُ وَلَكُمُ الْبَنُوْنَ ۟ؕ
﴿أَمۡ لَهُ ٱلۡبَنَٰتُ وَلَكُمُ ٱلۡبَنُونَ﴾ آیا آن‌گونه که ادعا نموده‌اید پسران سهم او هستند و دختران سهم شما؟! پس شما دو امر ممنوع را اعلام می‌دارید: یکی اینکه برای خداوند فرزند مقرّر می‌دارید، و ناقص‌ترین نوع آن را برای خدا مقرّر می‌دارید! پس آیا طعنه‌ای بزرگ‌تر از این به خدا وجود دارد؟
تەفسیرە عەرەبیەکان:
اَمْ تَسْـَٔلُهُمْ اَجْرًا فَهُمْ مِّنْ مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُوْنَ ۟ؕ
﴿أَمۡ تَسۡ‍َٔلُهُمۡ أَجۡرٗا﴾ یا اینکه ای پیامبر! در مقابل تبلیغ رسالت از آنها مزد و پاداشی می‌طلبی؟! ﴿فَهُم مِّن مَّغۡرَمٖ مُّثۡقَلُونَ﴾ که همچون بار گرانی بر دوش آنان سنگینی می‌کند و آنان از تاوان آن گرانبارند؟ چنین نیست، بلکه تو علاقه‌مند هستی که بدون هیچ مزد و پاداشی آنها را تعلیم دهی، و حاضر هستی که اموال هنگفتی خرج کنی تا آنها رسالت تورا بپذیرند و دعوت تو را لبیک گویند. و به «مؤلفۀ القلوب» اموالی می‌دهی تا دل‌هایشان را به‌دست آوری و علم و ایمان در دل‌هایشان جای بگیرد.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
اَمْ عِنْدَهُمُ الْغَیْبُ فَهُمْ یَكْتُبُوْنَ ۟ؕ
﴿أَمۡ عِندَهُمُ ٱلۡغَيۡبُ فَهُمۡ يَكۡتُبُونَ﴾ آیا نزد خود علم غیب دارند، پس آنها امور غیبی را می‌نویسند، در نتیجه به اموری از غیب اطلاع یافته‌اند که پیامبر خدا از آن اطلاع نیافته است؟! آنگاه با علمی از غیب که دارند با او به مخالفت برخاسته‌اند؟ معلوم است که آنها ملّتی بی‌سواد و جاهل و گمراه هستند، و علم و دانش پیامبر از دیگران بیشتر است، و خداوند از غیب او را به چیزهایی آگاه کرده است که هیچ یک از خلق خدا از آن اطلاع نیافته‌اند. و اینها همۀ راه‌های نقلی و عقلی هستند که بر فساد گفته‌هایشان دلالت می‌نماید، و این راه‌ها بطلان سخن آنها را به بهترین و واضح‌ترین شیوه ترسیم می‌نماید.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
اَمْ یُرِیْدُوْنَ كَیْدًا ؕ— فَالَّذِیْنَ كَفَرُوْا هُمُ الْمَكِیْدُوْنَ ۟ؕ
﴿أَمۡ يُرِيدُونَ﴾ آیا آنها می‌خواهند با عیب‌جویی از تو و از آنچه آورده‌ای، ﴿كَيۡدٗا﴾ نیرنگی بزنند تا به وسیلۀ آن دین تو را باطل کرده و کارت را نابود نمایند؟ ﴿فَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ هُمُ ٱلۡمَكِيدُونَ﴾ پس مکر و نیرنگ کافران به خودشان بر می‌گردد، و زیان آن به سوی خودشان باز خواهد گشت. و خداوند چنین نمود و کافران هر چقدر توانستند حیله و مکر ورزیدند امّا خداوند پیامبرش را بر آنها پیروز گرداند و دینش را چیره نمود و آنها را خوار و ذلیل گرداند.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
اَمْ لَهُمْ اِلٰهٌ غَیْرُ اللّٰهِ ؕ— سُبْحٰنَ اللّٰهِ عَمَّا یُشْرِكُوْنَ ۟
﴿أَمۡ لَهُمۡ إِلَٰهٌ غَيۡرُ ٱللَّهِ﴾ آیا آنان معبودی جز خداوند دارند؟! آیا غیر از الله معبود دیگری دارند که به سود و نفع او امیدوار باشند و از زیان او بیم داشته باشند؟! ﴿سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا يُشۡرِكُونَ﴾ پاک و منزّه است خداوند از آنچه شرک می‌ورزند. پس او هیچ شریکی در فرمانروایی ندارد، و هیچ شریکی در یگانگی و عبادت ندارد. و مقصود از کلامی که آورده شد همین است؛ یعنی باطل بودن پرستش معبودهای غیر از الله، و بیان فساد آن با این دلایل قطعی گردید. و آنچه مشرکان بر آن هستند باطل می‌باشد، و کسی که سزاوار است که پرستش گردد و برایش نماز گزارده شود و سجده برده شود و دعای عبادت و دعای خواستن خاص او باشد خداوند است که معبود به حق است و اسماء و صفات او کامل هستند، و صفت‌های نیکوی زیادی دارد و کارهای زیبای زیادی انجام داده است. پس دارای شکوه و بزرگی و قدرتی است که شکست نمی‌خورد؛ یگانه و یکتاست و آنقدر والا است که برای رفع نیازها به او روی آورده می‌شود. پس بزرگ و ستوده و بزرگوار است خداوند قادر دانا.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
وَاِنْ یَّرَوْا كِسْفًا مِّنَ السَّمَآءِ سَاقِطًا یَّقُوْلُوْا سَحَابٌ مَّرْكُوْمٌ ۟
خداوند در بیان اینکه مشرکان تکذیب‌کنندۀ حق از حقیقت روی برتافته‌اند و به باطل روی آورده‌اند می‌فرماید: اگر هر دلیلی برای اثبات حق آورده شود، آنها از حق پیروی نخواهند کرد و با آن به مخالفت برخواهند خاست. ﴿وَإِن يَرَوۡاْ كِسۡفٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ سَاقِطٗا﴾ و اگر از آسمان از نشانه‌های روشن پاره و تکّۀ بزرگی از عذاب بر آنان بیفتد، ﴿يَقُولُواْ سَحَابٞ مَّرۡكُومٞ﴾ می‌گویند: این ابری است که به طور طبیعی روی هم انباشته شده است؛ یعنی به نشانه‌هایی که می‌بینند توجّه نمی‌کنند، و از آن درس عبرت نمی‌آموزند. و اینها جز عذاب و شکنجه علاجی ندارند.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
فَذَرْهُمْ حَتّٰی یُلٰقُوْا یَوْمَهُمُ الَّذِیْ فِیْهِ یُصْعَقُوْنَ ۟ۙ
بنابراین فرمود: ﴿فَذَرۡهُمۡ حَتَّىٰ يُلَٰقُواْ يَوۡمَهُمُ ٱلَّذِي فِيهِ يُصۡعَقُونَ﴾ آنان را به حال خود واگذار تا به آن روزی برسند که در آن بیهوش می‌شوند و آن، روز قیامت است که در آن به عذابی گرفتار می‌شوند که اندازه و مقدار آن قابل توصیف نیست.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
یَوْمَ لَا یُغْنِیْ عَنْهُمْ كَیْدُهُمْ شَیْـًٔا وَّلَا هُمْ یُنْصَرُوْنَ ۟ؕ
﴿يَوۡمَ لَا يُغۡنِي عَنۡهُمۡ كَيۡدُهُمۡ شَيۡ‍ٔٗا﴾ روزی که نیرنگشان کمترین سودی به حالشان نخواهد داشت، و کمترین چیزی از عذاب خدا را از آنها دور نمی‌کند. گرچه در دنیا نیرنگی می‌ورزند که به وسیلۀ آن اندک زمانی زندگی می‌کنند. پس در روز قیامت نیرنگ و توطئۀ آنها نابود می‌گردد، و تلاش‌هایشان باطل خواهد شد و از عذاب خدا رهایی نمی‌یابند. ﴿وَلَا هُمۡ يُنصَرُونَ﴾ و آنان یاری نمی‌شوند.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
وَاِنَّ لِلَّذِیْنَ ظَلَمُوْا عَذَابًا دُوْنَ ذٰلِكَ وَلٰكِنَّ اَكْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُوْنَ ۟
وقتی خداوند عذاب ستمگران را در روز قیامت ذکر کرد، خبر داد که آنها قبل از روز قیامت هم عذابی دارند و این شامل عذاب دنیا می‌شود که آنها با کشته شدن و اسیر گشتن و اخراج شدن از شهرها به آن گرفتار می‌آیند. همچنین به عذاب قبر و برزخ گرفتار می‌شوند.﴿وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ﴾ ولی بیشترشان نمی‌دانند؛ زیرا بر آنچه که باعث عذاب و شدّت کیفر می‌شود باقی مانده‌اند.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَاِنَّكَ بِاَعْیُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِیْنَ تَقُوْمُ ۟ۙ
وقتی خداوند حجّت و دلایلی را بر باطل بودن گفته‌های تکذیب کنندگان ارائه داد، به پیامبر دستور داد تا به آنها توجّه نکند و با التزام به فرمان تقدیری و تشریعی پروردگار و با استقامت نمودن، بر آن شکیبایی ورزد. و به او وعده داد که وی را حفاظت خواهد کرد. ﴿فَإِنَّكَ بِأَعۡيُنِنَا﴾ بی‌گمان، تو تحت نظر و حفاظت ما هستی. و به او فرمان داد که ذکر و عبادت را وسیله و کمکی برای شکیبایی قرار دهد. پس فرمود: ﴿وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ﴾ و هنگامی که در شب از خواب بر می‌خیزی با ستایش پروردگارت تسبیح گوی.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
وَمِنَ الَّیْلِ فَسَبِّحْهُ وَاِدْبَارَ النُّجُوْمِ ۟۠
در اینجا به قیام شب امر شده است. یا معنی آیه این است که وقتی برای انجام نمازهای پنج‌گانه برمی‌خیزی، پروردگارت را به پاکی یاد نما، به دلیل اینکه می‌فرماید: ﴿وَمِنَ ٱلَّيۡلِ فَسَبِّحۡهُ وَإِدۡبَٰرَ ٱلنُّجُومِ﴾ و در پاره‌ای از شب او را به پاکی یاد کن و نیز درپی نهان شدن ستارگان؛ یعنی در آخر شب تسبیح او را بگوی. و نماز صبح در این داخل است. والله اعلم. پایان تفسیر سوره طور.
تەفسیرە عەرەبیەکان:
 
وه‌رگێڕانی ماناكان سوره‌تی: سورەتی الطور
پێڕستی سوره‌ته‌كان ژمارەی پەڕە
 
وه‌رگێڕانی ماناكانی قورئانی پیرۆز - وەرگێڕاوی فارسی - تەفسیری سەعدی - پێڕستی وه‌رگێڕاوه‌كان

وەرگێڕاوی تەفسیری سەعدی بۆ زمانى فارسی.

داخستن