Check out the new design

Bản dịch ý nghĩa nội dung Qur'an - 波斯语翻译 - 赛尔德经注 * - Mục lục các bản dịch


Ý nghĩa nội dung Chương: Al-Tawbah   Câu:
فَلَا تُعْجِبْكَ اَمْوَالُهُمْ وَلَاۤ اَوْلَادُهُمْ ؕ— اِنَّمَا یُرِیْدُ اللّٰهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِی الْحَیٰوةِ الدُّنْیَا وَتَزْهَقَ اَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كٰفِرُوْنَ ۟
خداوند متعال می‌فرماید: اموال این منافقان و فرزندانشان تو را به شگفت نیندازد، چون نباید به اموال و فرزندان اینها رشک ورزید. اولین چیزی که از این اموال و فرزندان عاید آنها شد، این است که آن را بر خشنودی پروردگار مقدم داشتند، و از دستور خدا سرپیچی کردند. ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا﴾ همانا خداوند می‌خواهد آنان را در زندگی دنیا به وسیلۀ مال و فرزندانشان عذاب دهد. منظور از عذاب در اینجا، مشقت و سختی و اندوه قلب و خستگی جسم است که در راه به دست آوردن اموال به آنها می‌رسد. پس اگر لذایذ آنان در این دنیا با مشقت‌هایشان مقایسه شود، چیزی به حساب نمی‌آید. پس این لذت‌ها ـ که آنان را از یاد خدا غافل نمود ـ در دنیا عذابی برای آنان گردیده است. یکی از مصیبت‌های خطرناکِ برخورداریِ آنان از نعمات دنیا، این است که دل‌هایشان به آن وابسته شده است به‌گونه‌ای که اندیشۀ آنان از آن فراتر نمی‌رود، پس لذایذ دنیا آخرین خواسته و آخرین چیز مورد علاقۀ ایشان است، به‌گونه‌ای که در دل‌هایشان بهره‌ای برای آخرت باقی نمانده است. پس این باعث می‌شود تا آنها از دنیا بروند، ﴿وَتَزۡهَقَ أَنفُسُهُمۡ وَهُمۡ كَٰفِرُونَ﴾ و درحال کفر جانشان بیرون رود. پس چه سزایی بزرگ‌تر از این وجود دارد، سزایی که باعث شقاوت و بدبختی همیشگی و حسرت پیوسته است؟!
Các Tafsir tiếng Ả-rập:
وَیَحْلِفُوْنَ بِاللّٰهِ اِنَّهُمْ لَمِنْكُمْ ؕ— وَمَا هُمْ مِّنْكُمْ وَلٰكِنَّهُمْ قَوْمٌ یَّفْرَقُوْنَ ۟
﴿وَيَحۡلِفُونَ بِٱللَّهِ إِنَّهُمۡ لَمِنكُمۡ وَمَا هُم مِّنكُمۡ وَلَٰكِنَّهُمۡ قَوۡمٞ يَفۡرَقُونَ﴾ و به خدا سوگند می‌خورند که آنان از شما هستند، در حالی که از شما نیستند؛ بلکه چیزی که در دلشان آنان را تحریک می‌نماید تا آن قسم را بخورند، این است که از حوادث و پیشامدهای ناگوار می‌ترسند و در دل‌هایشان چنان شجاعتی وجود ندارد که حالات خود را بیان کنند. پس می‌ترسند که حالت خود را برای شما آشکار کنند، و می‌ترسند که شما از آنها بیزاری و دوری بجویید، و آنگاه دشمن از هر طرف بر آنان یورش برند. کسی‌که شجاع واستوار باشد، شجاعت و قوت قلب، او‌را وادار می‌نماید تا حالتش را چه خوب باشد چه بد بیان کند. اما منافقان خلعت بزدلی و ترسویی را پوشیده، و با دروغ خود را آراسته اند.
Các Tafsir tiếng Ả-rập:
لَوْ یَجِدُوْنَ مَلْجَاً اَوْ مَغٰرٰتٍ اَوْ مُدَّخَلًا لَّوَلَّوْا اِلَیْهِ وَهُمْ یَجْمَحُوْنَ ۟
سپس خداوند شدت بزدلی و ترسویی آنان را بیان کرد و فرمود: ﴿لَوۡ يَجِدُونَ مَلۡجَ‍ًٔا﴾ اگر پناهگاهی بیابند که به هنگام سختی‌ها به آن پناه برند، ﴿أَوۡ مَغَٰرَٰتٍ﴾ یا غارهایی بیابند که وارد آن شوند و در آن مستقر گردند، ﴿أَوۡ مُدَّخَلٗا﴾ یا محلی را بیابند که در آن داخل شوند و در آنجا پناه بگیرند، ﴿لَّوَلَّوۡاْ إِلَيۡهِ وَهُمۡ يَجۡمَحُونَ﴾ شتابان به آن روی می‌آورند. پس آنان نیروی استقامت و پایداری را از دست داده‌اند.
Các Tafsir tiếng Ả-rập:
وَمِنْهُمْ مَّنْ یَّلْمِزُكَ فِی الصَّدَقٰتِ ۚ— فَاِنْ اُعْطُوْا مِنْهَا رَضُوْا وَاِنْ لَّمْ یُعْطَوْا مِنْهَاۤ اِذَا هُمْ یَسْخَطُوْنَ ۟
از میان منافقان کسانی هستند که در نحوۀ تقسیم زکات از تو عیب می‌گیرند. و انتقاد و عیب گرفتن آنها نه به خاطر نیت درستشان است، و نه به خاطر داشتن دیدگاه برتر و بهتر، بلکه فقط منظورشان این است که زکات به آنها داده شود، ﴿فَإِنۡ أُعۡطُواْ مِنۡهَا رَضُواْ وَإِن لَّمۡ يُعۡطَوۡاْ مِنۡهَآ إِذَا هُمۡ يَسۡخَطُونَ﴾ اگر از اموال زکات به آنان داده شود، خشنود می‌گردند؛ و اگر چیزی از زکات به ایشان داده نشود، آنگاه خشمگین می‌شوند. و شایسته نیست که خشم و خشنودی بنده؛ پیرو هوی و میل دنیوی و قصد فاسدش باشد، بلکه باید پیرو خشنودی پروردگارش باشد، همان طور که پیامبر فرموده است: (لَا یَؤُمِنُ أحَد‌ُکُم حَتَّی یَکُونَ هَوَاهُ تَبَعاً لِمَا جِئتُ بِهِ) هیچ یک از شما مؤمن کامل نیست، مگر اینکه هوی و خواست او پیرو آنچه باشد که من آورده‌ام.
Các Tafsir tiếng Ả-rập:
وَلَوْ اَنَّهُمْ رَضُوْا مَاۤ اٰتٰىهُمُ اللّٰهُ وَرَسُوْلُهٗ ۙ— وَقَالُوْا حَسْبُنَا اللّٰهُ سَیُؤْتِیْنَا اللّٰهُ مِنْ فَضْلِهٖ وَرَسُوْلُهٗۤ ۙ— اِنَّاۤ اِلَی اللّٰهِ رٰغِبُوْنَ ۟۠
﴿وَلَوۡ أَنَّهُمۡ رَضُواْ مَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ﴾ و اگر آنان به کم و یا زیادی که پیامبر به آنان می‌داد، راضی می‌شدند، ﴿وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ﴾ و می‌گفتند: خدا ما را کافی و بس است، پس به آنچه که قسمت ما نموده است، راضی گشته و به فضل و احسان او امیدوار شده و می‌گفتند: ﴿سَيُؤۡتِينَا ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ وَرَسُولُهُۥٓ إِنَّآ إِلَى ٱللَّهِ رَٰغِبُونَ﴾ خداوند از فضل خویش به ما خواهد داد و همچنین پیامبر او، و ما به خدا مشتاقیم، و برای جلب منافع و دفع زیان‌ها ازخود، به درگاه خدا تضرع و زاری می‌کنیم. اگر چنین می‌کردند، از نفاق و منافقی در امان مانده و به ایمان و سعادت هر دو سرا راه می‌یافتند. سپس خداوند کیفیت تقسیم صدقات واجب؛ یعنی زکات را بیان نمود و فرمود:
Các Tafsir tiếng Ả-rập:
اِنَّمَا الصَّدَقٰتُ لِلْفُقَرَآءِ وَالْمَسٰكِیْنِ وَالْعٰمِلِیْنَ عَلَیْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوْبُهُمْ وَفِی الرِّقَابِ وَالْغٰرِمِیْنَ وَفِیْ سَبِیْلِ اللّٰهِ وَابْنِ السَّبِیْلِ ؕ— فَرِیْضَةً مِّنَ اللّٰهِ ؕ— وَاللّٰهُ عَلِیْمٌ حَكِیْمٌ ۟
منظور از «صدقات» در این آیه، زکات‌های واجب است؛ به دلیل اینکه صدقات مستحب، به هرکس تعلق می‌گیرد و ویژۀ فرد خاصی نیست. پس فرمود: زکات‌ها مخصوص این دسته از افراد مذکور می‌باشد نه کسان دیگر؛ چون خداوند پرداخت زکات را فقط به این افراد اختصاص داده است، و آنها هشت گروه هستند: اول و دوم، فقرا و مساکین هستند، و آنها در اینجا دو گروه متفاوت می‌باشند، فقیر از مسکین نیازمندتر است؛ چون خداوند با آن آغاز نمود، و ابتدا به آنچه که «مهم‌تر» است، می‌پردازد سپس به «مهم». پس فقیر کسی است که هیچ چیزی ندارد، یا اینکه قادر به تأمین کمتر از نصف نیازهایش است. و مسکین کسی است که می‌تواند نصف نیازهایش یا بیشتر از آن را برآورده سازد، و نمی‌تواند تمام آنها را بر آورده کند؛ چون اگر او تمام نیازهایش را برآورده نماید، ثروتمند محسوب می‌گردد. پس به اینها مقداری از زکات داده می‌شود که به‌وسیلۀ آن، فقر و تنگدستی آنان رفع گردد. گروه سوم، کارگزاران زکات می‌باشند. آنها کسانی هستند که به جمع آوری زکات و امور مربوط به آن می‌پردازند؛ برخی نگهبان آن بوده، و برخی آن را از صاحبانش می‌گیرند، یا حفاظت و نگهبانی آن را بر عهده دارند، و یا حامل زکات، یا نویسندۀ آن هستند، و یا کارهایی ازاین قبیل‌را انجام می‌دهند؛ پس به خاطر کاری که انجام می‌دهند، بخشی از زکات به آنان داده می‌شود؛ وآنچه به آنان داده می‌شود، مزد کارشان است. گروه چهارم، دلجویی‌شوندگان می‌باشند. و دلجویی‌شونده، رئیس و سرداری است که قومش از او اطاعت می‌کنند و امید است اسلام بیاورد. و یا اینکه به منظور مصون ماندن از شر او، به وی زکات داده می‌شود، و یا با دادن زکات امید می‌رود که ایمانش قوی گردد، یا فردی مانند او اسلام بیاورد، و یا اینکه زکات را از کسی که آن را نمی‌دهد، می‌گیرد، پس چیزی به او داده می‌شود که سبب جلب محبتش گردد یا مصلحتی به وسیلۀ آن محقق شود. گروه پنجم، بردگان می‌باشند، آنها بردگانِ مکاتبی هستند که خویشتن را از صاحبان خود خریداری کرده، و برای به‌دست آوردن بهای آزادی خویش، تلاش می‌نمایند. پس برای این امر از زکات به آنان کمک می‌شود. و آزاد کردن مسلمانی که در زندان کافران است، در این داخل است، بلکه آزاد کردنش اولویت دارد. نیز جایز است که برده‌ها به طور مستقل با اموال زکات آزاد شوند؛ چون این در ﴿وَفِي ٱلرِّقَابِ﴾ داخل است. گروه ششم، بدهکاران می‌باشند. آنها دو دسته هستند: اول، کسی که به خاطر صلح و آشتی دادنِ بین مردم بدهکار شده ‌است، به این صورت که میان دو گروه مردم، شر و فتنه‌ای باشد و مردی برای صلح آوردن و آشتی دادن آنها اقدام نموده، و با پرداختن مال به یکی از دو گروه یا به همه، میانشان صلح برقرار نماید. پس برای چنین کسی بهره‌ای از زکات قرار داده می‌شود که فعالیتش را بیشتر نماید، و تصمیم و اراده‌اش را تقویت گرداند. پس به چنین کسی حتی اگر توانگر هم باشد، از زکات داده می‌شود. دوم، کسی که برای رفع نیازهای خویش وام گرفته، سپس تنگدست و نادار شده است، به چنین کسی به اندازه ای از زکات داده می‌شود که وامش را به طور کامل بدهد. گروه هفتم، جنگجویان راه خدا. و آنان جنگجویان داوطلبی هستند که حقوقی نمی‌گیرند، پس به آنان از زکات داده می‌شود، تا بتوانند پول و اسلحه یا وسیلۀ سواری یا نفقه و مخارج خود و خانواده را تامین نمایند، و به طور کامل به جهاد بپردازند و اطمینان خاطر داشته باشند. بسیاری از فقها گفته‌اند: اگر فردی توانایی کسب و کار داشته باشد ولی به طلب علم بپردازد، از زکات به او داده می‌شود؛ چون علم، در جهاد کردن راه خدا داخل است. نیز گفته‌اند: جایز است از مال زکات به فرد فقیری داده شود که می‌خواهد حج فرض‌را انجام دهد، [واین جای تأمل است]. گروه هشتم، مسافرِ در راه مانده می‌باشد؛ و او کسی است که در شهری دیگر مانده است. پس به اندازه‌ای زکات به او داده می‌شود که وی را به شهرش برساند. پس زکات تنها به این هشت گروه داده می‌شود. ﴿فَرِيضَةٗ مِّنَ ٱللَّهِ﴾ [این] فریضه‌ای است از جانب خدا که آن را معین و مقدر نموده است، و تابع علم و حکمت اوست، ﴿وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٞ﴾ و خداوند دانا و با حکمت است. بدان که این هشت گروه در دو دسته جای می‌گیرند: اول: کسی که به زکات نیاز دارد، یا به خاطر اینکه به او فایده‌ای برسد، زکات به وی داده می‌شود؛ مانند فقیر و مسکین و امثالشان. دوم: کسی که مورد نیاز اسلام است و به وسیلۀ او اسلام بهره‌مند می‌گردد، زکات به او داده می‌شود، پس خداوند این سهمیه را در اموال ثروتمندان به خاطر برطرف کردن نیازهای خاص و عام و کلی اسلام و مسلمین واجب گردانده است. اگر ثروتمندان زکات اموالشان را به صورت شرعی بپردازند، فقیری در جامعۀ اسلامی باقی نمی‌ماند، و اموالی به دست می‌آید که به وسیلۀ آن کاستی‌ها برطرف می‌شود، و مجاهدان جهاد می‌نمایند، و همۀ مصالح دینی جامعۀ اسلامی تأمین می‌گردد.
Các Tafsir tiếng Ả-rập:
وَمِنْهُمُ الَّذِیْنَ یُؤْذُوْنَ النَّبِیَّ وَیَقُوْلُوْنَ هُوَ اُذُنٌ ؕ— قُلْ اُذُنُ خَیْرٍ لَّكُمْ یُؤْمِنُ بِاللّٰهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِیْنَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِیْنَ اٰمَنُوْا مِنْكُمْ ؕ— وَالَّذِیْنَ یُؤْذُوْنَ رَسُوْلَ اللّٰهِ لَهُمْ عَذَابٌ اَلِیْمٌ ۟
از میان این منافقان کسانی هستند که ﴿يُؤۡذُونَ ٱلنَّبِيَّ﴾ با سخنان زشت و عیب گرفتن از پیامبر و دینش، او را آزار می‌رسانند ‌﴿وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٞ﴾ و می‌گویند: او خوش باور است؛ یعنی به اذیت و آزاری که متوجه پیامبر می‌نمایند، بسنده نکرده ومی‌گویند: وقتی که سخنان ما به گوش او رسید، پیش او می‌آییم و عذر می‌طلبیم و او از ما می‌پذیرد؛ چون او خوش باور است، و دروغگو و راستگو را تشخیص نمی‌دهد. و آنها ـ خداوند آنان را خوار بگرداند ـ به این کار اعتنا نکرده، و اهمیت نمی‌دادند، چون می‌گفتند: اگر سخن ما به پیامبر نرسد، این چیزی است که ما می‌خواهیم؛ و اگر به وی برسد، فقط با عذر آوردن دروغین اکتفا می‌کنیم. پس آنها از جهات بسیاری به ساحت پیامبر بی ادبی کردند. بزرگ‌ترین آن عبارت بود از اینکه، آنها پیامبرشان را که برای هدایت و بیرون کردنشان از شقاوت و هلاکت به سوی هدایت و سعادت آمده بود، اذیت کردند، و این عمل خود را دست کم گرفته، و با این کار بر اذیت و آزارشان ‌افزودند. آنان همچنین عقل و خرد پیامبر صلی الله علیه وسلم را زیر سؤال برده، و او را به نادانی و عدم تشخیص راستگو از دروغگو متهم می‌کردند، در حالی که او صلی الله علیه وسلم دارای عقلی کامل بود، و درک و دریافت بسیار بالایی داشت، و از رأی و بینشی نافذ برخوردار بود. بنابراین خداوند متعال فرمود: ﴿قُلۡ أُذُنُ خَيۡرٖ لَّكُمۡ﴾ بگو: گوشِ خوبی برای شما است؛ یعنی هرکس که سخن نیک و راست بگوید، از وی می‌پذیرد؛ اما روی گرداندن و برخورد کریمانۀ او نسبت به بسیاری از منافقان که عذرهای دروغین می‌آوردند، به خاطر اخلاق بزرگ و والای اوست. و بدان خاطر است که به آنان اهمیت ندهد و از فرمان و دستور خدا تبعیت کند که می‌فرماید: ﴿سَيَحۡلِفُونَ بِٱللَّهِ لَكُمۡ إِذَا ٱنقَلَبۡتُمۡ إِلَيۡهِمۡ لِتُعۡرِضُواْ عَنۡهُمۡۖ فَأَعۡرِضُواْ عَنۡهُمۡۖ إِنَّهُمۡ رِجۡسٞ﴾ وقتی که به ‌سوی آنان برگردید برای شما به خدا سوگند می‌خورند، تا از آنها روی بگردانید. از آنان روی بگردانید، همانا آنان پلیدند. اما خداوند حقیقت آنچه که در قلب و نظر پیامبر است، بیان می‌دارد: ﴿يُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَيُؤۡمِنُ لِلۡمُؤۡمِنِينَ﴾ به خدا ایمان دارد، و سخن مؤمنانِ راستگو و تصدیق کننده را باور می‌کند، و راستگو را از دروغگو تشخیص می‌دهد، و از بسیاری از دروغگویان روی برمی‌تابد. ﴿وَرَحۡمَةٞ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمۡ﴾ و برای مؤمنان رحمتی است؛ زیرا مؤمنان به وسیلۀ او هدایت می‌شوند، و از اخلاق او پیروی می‌کنند. اما کسانی که ایمان ندارند و این رحمت را نمی‌پذیرند، و آن را رد می‌کنند، دنیا و آخرتشان را تباه می‌نمایند. ﴿وَٱلَّذِينَ يُؤۡذُونَ رَسُولَ ٱللَّهِ﴾ و کسانی که با گفتار و کردار خویش، پیامبر خدا را اذیت می‌کنند، ﴿لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ﴾ در دنیا و آخرت عذاب دردناکی دارند. و از جمله عذاب دردناک آنها این است که اذیت کننده و ناسزا گویندۀ پیامبر صلی الله علیه وسلم حتماً باید کشته شود.
Các Tafsir tiếng Ả-rập:
 
Ý nghĩa nội dung Chương: Al-Tawbah
Mục lục các chương Kinh Số trang
 
Bản dịch ý nghĩa nội dung Qur'an - 波斯语翻译 - 赛尔德经注 - Mục lục các bản dịch

赛尔德经注波斯语翻译

Đóng lại